خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
دانیال نبی (ع)

دانیال از پیامبران بنی اسرائیل است. نام این پیامبر در قرآن ذکر نشده، اما روایات اسلامی و منابع تاریخی مسلمین به‌ویژه در ماجرای معروف اسارت بنی اسرائیل، به او اشاره کرده‌اند. دانیال نبی به علم تعبیر خواب و قضاوت‌های ممتاز شهرت داشته است. وی از نسل حضرت داوود و بعثت پیامبر اسلام را پیشگو یی كرده است. دانیال نبی همزمان با کوروش کبیر و داریوش اول بوده است. ایشان در تعبیر خواب علم داشت.


اصل و نسب حضرت دانیال (ع)
از نام پدر و مادر او نامی در دست نیست. اما چون از قبیلۀ یهودا بوده، نژاد او بر می گردد به پسر چهارم از همسر اول یعقوب نوادۀ ابراهیم.
دانیال نواده یهودا پسر یعقوب پسر اسحاق پسر ابراهیم پسر تارح پسر ناحور پسر سام پسر نوح پسر خنوخ پسر انوش پسر شیث پسر آدم.


کتاب دانیال
یک کتاب در کتاب مقدس عبری است که جزو عهد عتیق به شمار می‌رود. این کتاب بخشی از کتوویم(مکتوبات) به شمار می‌رود. در عهد عتیق مجموع بیست و هفتم به کتاب دانیال اختصاص دارد که توسط خود دانیال نوشته شده و مشتمل بر ۱۲ فصل است.


شش فصل اول کتاب به حوادث زندگی دانيال و خواب هايی که او تعبیر می کند، ربط دارد. نيمه دوم کتاب، از فصل هفتم تا فصل دوازدهم ، به خواب ها و رؤيا های دانيال اختصاص دارد که خود نگاشته است. رؤيايی که در فصل هفت آمده، درباره قدرت های بزرگ جهان، من جمله امپراطوری پارس، است. رؤيا های فصل هشت تا دوازده درباره حكومت های گو نا گون می باشد. اين رؤيا ها حکایت از رويداد هايی می کند که تا زمان روی کار آمدن ملکوت خداو ند(منجی آخر الزمان) بوقوع خواهند پيوست.


مروری اجمالی بر زندگی دانیال نبی(ع)
حضرت دانیال (ع)در بیت المقدس متولد شد. دانیال به زبان ‌عبری به معنای «خدا قاضی من است» می باشد. در زمان لشکر کشی بابل به سرزمین بیت المقدس، دانیال جوان ۱۲ ساله ای بود.


در سال ۶۵۵ پیش از میلاد وی را به در بار «بخت النصر» پادشاه بابل به اسارت بردند. در سرزمین بابل، دانیال و سه نفر از دوستان وی انتخاب می شوند تا نبوکد نصر(بخت النصر)، پادشاه بابل را خدمت کنند. دانیال به دلیل اینکه از عهده تعبیر خوابی که پادشاه دیده بود بر می آید، به مقام والایی در حکومت بابل منصوب می شود. حوادث زندگی دانیال و خواب هایی که او تعبیر می کند به هم ربط دارند. یکی از رویا هایی که حضرت دانیال می بیند رویایی است که درباره قدرت های بزرگ جهان من جمله امپراطوری پارس است. تعدادی دیگر از رویا ها درباره حکومت های گونا گون می باشد.



این رویا ها حکایت از رویداد هایی می کند که تا زمان روی کار آمدن منجی آخر الزمان (عج ) به وقوع خواهد پیوست. منجی آخر الزمان عادل خواهد بود. در تاریخ بشر هیچ رویدادی خارج از قدرت خداوند رخ نداده است و در آینده نیز رخ نخواهد داد. در این کتاب دانیال بار ها و بار ها می خوا نیم که خداوند بر اوضاع جهان مسلط است(دنیا در تسلط خدای متعال است و او حکومت بر ممالک دنیا را به هر که اراده کند می بخشد.


بعد از فتح بابل به دست کورش تمام اسرای یهود آزاد شدند و به سرزمین خود مراجعه کردند حضرت دانیال (ع) به همراه کورش به ایران آمد و مورد تکریم کورش قرار گرفت و در دربار کورش به مقام و مرتبه والایی دست یافت تا آنجا که بعضی از کتب می نویسند که به مقام وزارت کورش یعنی دومین فرد مملکتی در زمان کورش رسید.



در زمان کورش سرزمین هخامنشی ها به پنجاه وچهار سا تراپ تقسیم می شد و بر هر سا تراپ یک سا تراپ نشین حکومت می کرد از بین این پنجاه وچهار نفر سه نفر بودند که می توانستند با پادشاه در رابـ*ـطه باشند یکی از این سه نفر حضرت دانیال (ع) بود که باز از بین این سه نفر حضرت دانیال (ع)مستقیماَ با پادشاه در ارتباط بود و این ادامه داشت تا اینکه کورش دار فانی را وداع گفت. از دوره حکومت کمبوجیه و برد یای دروغین چیزی در تاریخ در باره حضرت دانیال (ع)آورده نشده است اما در دوره حکومت داریوش که با کشتن برد یای دروغین حکومت را بدست گرفت حضرت دانیال دوباره به همان مقام و منزلتی که در در بار کورش داشت رسید.





آرامگاه دانیال نبی علیه السلام در شوش


دانیال در چاه شیران
داریوش صد و بیست حاکم بر تمام مملکت گماشت تا آن را اداره کنند، و سه وزیر نیز منصوب نمود تا بر کار حاکمان نظارت کرده، از منافع پادشاه محافظت نمایند. طولی نکشید که دانیال بدلیل دانایی خاصی که داشت نشان داد که از سایر وزیران و حاکمان با کفایت تر است. پس پادشاه تصمیم گرفت اداره امور مملکت را به دست او بسپارد.



این امر باعث شد که سایر وزیران و حاکمان به دانیال حسادت کنند، ایشان سعی کردند در کار او ایراد و اشتباهی پیدا کنند ولی موفق نشدند، زیرا دانیال در اداره امور مملکت درستکار بود و هیچ خطایی و اشتباهی از او سر نمی زد.



سرانجام به یکدیگر گفتند: ما هرگز نمی توانیم ایرادی برای متهم ساختن او پیدا کنیم. فقط به وسیله مذهبش می توانیم او را به دام بیندازیم. آنها نزد پادشاه رفتند و گفتند: داریوش پادشاه تا ابد زنده بماند ! ما وزیران، امیران،حاکمان، والیان و مشاوران پیشنهاد می کنیم قانونی وضع کنید و دستور اکید بدهید که مدت سی روز هر کس در خواستی دارد تنها از پادشاه بطلبد و اگر کسی آن را از خدا یا انسان دیگری بطلبد در چاه شیران انداخته شود. ای پادشاه درخواست می کنیم این فرمان را امضا کنید تا همچون قانون لازم الاجرا و تغییر ناپذیر شود. پس داریوش پادشاه این فرمان را نوشت و امضا کرد.


وقتی دانیال از صدور فرمان پادشاه آگاهی یافت رهسپار خانه اش شد. هنگامی که به خانه رسید به بالا خانه اش رفت و پنجره ها را که رو به اورشلیم بود، باز کرد و زانو زده دعا نمود. او مطابق معمول روزی سه بار نزد خدای خود دعا می کرد (نماز می گذارد) و او را پرستش می نمود.


وقتی دشمنان دانیال او را در حال دعا و درخواست حاجت از خدا دیدند، همه با هم نزد پادشاه رفتند و گفتند: ای پادشاه آیا فرمانی امضا نفرمود ید که تا سی روز کسی نباید درخواست خود را از خدایی یا انسانی، غیر از پادشاه، بطلبد و اگر کسی از این فرمان سر پیچی کند، در چاه شیران انداخته شود؟ پادشاه جواب داد: بلی، این فرمان همچون قانون لازم الاجرا و تغییر نا پذیر است.


آنگاه به پادشاه گفتند این دانیال که یکی از اسیران یهودی است روزی سه مرتبه دعا می کند و به پادشاه و فرمانی که صادر شده اعتنا نمی نماید. وقتی پادشاه این را شنید از اینکه چنین فرمانی صادر کرده، سخت ناراحت شد و تصمیم گرفت دانیال را نجات دهد. پس تا غروب در این فکر بود که راهی برای نجات دانیال بیابد. آن اشخاص به هنگام غروب دو باره نزد پادشاه باز گشتند و گفتند: ای پادشاه، همانطور که می دانید، طبق قانون ماد ها و پارس ها، فرمان پادشاه غیر قابل تغییر است.


پس سر انجام پادشاه دستور داد دانیال را بگیرند و در چاه شیران بیاندازند. او به دانیال گفت: خدای تو که همیشه او را عبادت می کنی تو را برهاند. سپس او رابه چاه شیران انداختند، سنگی نیز آوردند و بر دهانه چاه گذاشتند. پادشاه با انگشتر خود و انگشتر های امیران خویش آن را مهر کرد تا کسی نتواند دانیال را نجات دهد. سپس به کاخ سلطنتی باز گشت و بدون اینکه لـ*ـب به غذا بزند یا در بزم شرکت کند تا صبح بیدار ماند.



روز بعد صبح خیلی زود بر خواست و با عجله بر سر چاه رفت و با صدایی اندوهگین گفت: ای دانیال، خدمتگزار خدای زنده، آیا خدایت که همیشه او را عبادت می کردی توانست تو را از چنگال شیران نجات دهد ؟


آنگاه صدای دانیال به گوش پادشاه رسید: پادشاه تا ابد زنده بماند! آری، خدای من فرشته خود را فرستاد و دهان شیران را بست تا به من آسیبی نرسانند، چون من در حضور خدا بی تقصیرم و نسبت به تو نیز خطایی نکرده ام. پادشاه بی نهایت شاد شد و دستور داد دانیال را از چاه بیرون آورند. وقتی دانیال را از چاه بیرون آوردند هیچ آسیبی ندیده بود، زیرا به خدای خود توکل کرده بود.


آنگاه به دستور پادشاه افرادی را که دانیال را متهم کرده بودند آوردند و ایشان را با زنان و فرزندانشان به چاه شیران انداختند. آنان هنوز به ته چاه نرسیده بودند که شیران پاره پاره شان کردند. سپس داریوش پادشاه این پیام را به تمام قومهای دنیا که از نژادها و زبانهای گوناگون بودند نوشت: با درود فراوان ! بدین وسیله فرمان می دهم که هرکس در هر قسمت از قلمرو پادشاهی من که باشد، باید از خدای دانیال بترسد و به او احترام بگذارد؛ زیرا او خدای زنده و جاودان است و سلطنتش بی زوال و بی پایان می باشد. اوست که نجات می بخشد و می رهاند. او معجزات و کارهای شگفت انگیز در آسمان و زمین انجام می دهد.اوست که دانیال را از چنگال شیران نجات داد. به این ترتیب دانیال در دوران سلطنت کورش و داریوش پارسی، موفق و کامیاب بود.


مقبره دانیال نبی
بنا بر قول مشهور میان مورخان، مقبره کنونی واقع در شوش، محل دفن دانیال نبی است. اما در کنار این قول مشهور، اقوال دیگری نیز مطرح شده است که طبق آن‌ها عراق و مصر و ترکیه به عنوان مدفن دانیال معرفی می‌شود. بنا بر یک قول دیگر، تیمور لنگ پس از حمله به ایران، بقایای جسد دانیال را با خود به سمرقند برده و مقبره کنونی منسوب به این پیامبر را در سمرقند بنا نهاده است.


منبع: مذهبی بیتوته


زندگینامه دانیال نبی (ع)

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا