خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SETAREH LOTFI

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/5/20
ارسال ها
268
امتیاز واکنش
2,776
امتیاز
228
سن
22
محل سکونت
کرمان‌شآه!
زمان حضور
24 روز 14 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
من همان اندازه
دلواپس شادماني تو ام
که تو
دلواپس شادماني من
اگر تو خاطري آسوده نداشته باشي
من هم آسوده خاطر نخواهم بود .

جبران خليل جبران

جانم از آتشفشان ها گذر مي کند
با خويشتن در جنگم
از خود عبور مي کنم
تو آن سوي من ايستاده اي
و لبخند مي زني
و لبخند تو آن قدر بها دارد
که به خاطرش از آتش بگذرم
من طلا خواهم شد
مي دانم .

جبران خليل جبران

من نه عاشق بودم
و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من
من خودم بودم و يک حس غريب
که به صد عشق و میل مي ارزيد

من خودم بودم دستي که صداقت ميکاشت
گر چه در حسرت گندم پوسيد

من خودم بودم هر پنجره اي
که به سرسبزترين نقطه بودن وا بود
و خدا ميداند بي کسي از ته دلبستگي ام پيدا بود

من نه عاشق بودم
و نه دلداده به گيسوي بلند
و نه آلوده به افکار پليد
من به دنبال نگاهي بودم
که مرا از پس ديوانگي ام ميفهميد

آرزويم اين بود
دور اما چه قشنگ
که روم تا در دروازه نور
تا شوم چيره به شفافي صبح
به خودم مي گفتم
تا دم پنجره ها راهي نيست

من نمي دانستم
که چه جرمي دارد
دستهايي که تهي ست
و چرا بوي تعفن دارد
گل پيري که به گلخانه نرست

روزگاريست غريب
تازگي ميگويند
که چه عيبي دارد
که سگي چاق رود لاي برنج

من چه خوشبين بودم
همه اش رويا بود
و خدا مي داند
سادگي از ته دلبستگي ام پيدا بود

جبران خليل جبران


دلنوشته‌های جبران خلیل جبران

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
Reactions: کوثر پورخضر

SETAREH LOTFI

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/5/20
ارسال ها
268
امتیاز واکنش
2,776
امتیاز
228
سن
22
محل سکونت
کرمان‌شآه!
زمان حضور
24 روز 14 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
اکنون کجايی ای خود ديگر من ؟
آيا در اين سکوت شب بيداری ؟

بگذار نسيم پاک
تپش و مهربانی جاودانه ی قلبم را به تو برساند.

کجايی ای ستاره زيبای من ؟
تيرگی زندگی مرا در اغوش کشيده
و اندوه بر من چيره گشته است .
لبخندی در فضا بزن ؛ که خواهد رسيد و مرا جانی دوباره خواهد داد !
از انفاس خود عطری در فضا بپراکن که حمايتم خواهد کرد !

کجايی ای محبوب من ؟
آه ؛ چه بزرگ است عشق !
و چه بی مقدارم من !

جبران خليل جبران

اینک تو کجا هستی ای یار من
آیا به مانند نسیم شب زنده داری می‌کنی ؟
آیا ناله و فریاد دریاها را می‌شنوی و آیا به ضعف و خواری من می‌نگری و از شکیبایی‌ام آگاهی ؟
کجا هستی ای زندگی من
اینک تاریکی مرا در حصار خود گرفت و اندوه بر من غلبه یافت .
در هوا لبخند بزن تا زنده شوم .
کجا هستی ای عشق من ؟
آه
چقدر عشق بزرگ است و من چقدر کوچک هستم

جیران خلیل جیران


دلنوشته‌های جبران خلیل جبران

 
  • عالی
Reactions: کوثر پورخضر

SETAREH LOTFI

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/5/20
ارسال ها
268
امتیاز واکنش
2,776
امتیاز
228
سن
22
محل سکونت
کرمان‌شآه!
زمان حضور
24 روز 14 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوست من
آنچه مينمايم نيستم
آنچه هست لباسي است که به تن ميکنم
لباسي که به دقت بافته شده تا مرا از سوالات تو
و تو را از کوتاهي و اهمال من محافظت کند
دوست من
آن "من ديگر" در خانه اي از سکوت زندگي مي کند و
همانجا براي هميشه باقي خواهد ماند
غير قابل درک و دست نيافتني
نه نمي خواهم آنچه مي گويم باور کني و نه به آنچه انجام مي دهم اعتماد
چرا که کلمات من چيزي نيست جز افکار تو در صدا
و رفتار من نيز چيزي نيست الا آرزوهاي تو در عمل

جبران خليل جبران

امروز به پايان ميرسد
از فردا برايم چيزي نگو
من نميگويم :
فردا روز ديگريست
فقط ميگويم :
تو روز ديگري هستي
تو فردايي
همان که بايد به خاطرش زنده بمانم

جبران خليل جبران


دلنوشته‌های جبران خلیل جبران

 
  • عالی
Reactions: کوثر پورخضر

SETAREH LOTFI

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/5/20
ارسال ها
268
امتیاز واکنش
2,776
امتیاز
228
سن
22
محل سکونت
کرمان‌شآه!
زمان حضور
24 روز 14 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
راه عشق سخت است و دشوار
هنگامي که عشق تو را به اشارتي فرا ميخواند
رهرو عشق باش
عاشق شو
تيغ هاي نهفته عشق تو را خسته مي کند
نواي عشق چنان تند باد شمال در باغ
روياهاي تو را آشفته مي کند
اما عاشق شو

جبران خليل جبران

هنوز بدرود نگفته اي ، دلم برايت تنگ شده است
چه بر من خواهد گذشت
اگر زماني از من دور باشي
هر وقت که کاري نداري انجام دهي
تنها به من بيانديش
من در روياي تو شعر خواهم گفت
شعري درباره چشم هايت
و دلتنگي

#جبران_خليل_جبران

هنوز بدرود نگفته اي ، دلم برايت تنگ شده است
چه بر من خواهد گذشت
اگر زماني از من دور باشي
هر وقت که کاري نداري انجام دهي
تنها به من بيانديش
من در روياي تو شعر خواهم گفت
شعري درباره چشم هايت
و دلتنگي

#جبران_خليل_جبران


دلنوشته‌های جبران خلیل جبران

 
  • عالی
Reactions: کوثر پورخضر

SETAREH LOTFI

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/5/20
ارسال ها
268
امتیاز واکنش
2,776
امتیاز
228
سن
22
محل سکونت
کرمان‌شآه!
زمان حضور
24 روز 14 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
اي كاش مي توانستم بگويم
كه با من چه مي كني
تو جاني در جانم مي آفريني
تو تنها سببي هستي
كه به خاطر آن
روزهاي بيشتر
شب هاي بيشتر
و سهم بيشتري
از زندگي مي خواهم
تو به من اطمينان مي دهي
كه فردايي وجود دارد

#جبران_خليل_جبران


دلنوشته‌های جبران خلیل جبران

 
  • عالی
Reactions: کوثر پورخضر

SETAREH LOTFI

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/5/20
ارسال ها
268
امتیاز واکنش
2,776
امتیاز
228
سن
22
محل سکونت
کرمان‌شآه!
زمان حضور
24 روز 14 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهار من کجايي ؟
کجا عطر خود را پراکنده‌اي ؟
کجا گام برمي‌داري
و در کدام آسمان سرت را بلند مي‌کني
تا دلت را بگشايي ؟
آه اي گل نخستين بهار من
کجا رفته‌اي ؟
آيا هرگز به سوي من باز مي‌گردي ؟
و آيا نفس‌هاي بي‌قرار ما بار ديگر
تا آسمان بالا خواهد رفت ؟

آه اي بهار
بهار من
بگو آخر کجايي ؟

#جبران_خليل_جبران

طبیعت با پهلوی باز و دستانی گرم ، از ما استقبال کرده و می خواهد که از زیبایی اش حس خوب بریم.چرا انسان باید آنچه در طبیعت ساخته شده است را از بین برد ؟
#جبران_خليل_جبران

شما در بسیاری از رنجها بر سر دو راهی قرار گرفته اید ، و این رنجها جرعه هایی هستند بسیار تلخ و زهرآگین که پزشکی حکیم و چیره دست بیماریهایی را که در درونتان ریشه دوانیده اند ، با آنها علاج می کند
#جبران_خليل_جبران

شکنجه ها عشق به شما روا می دارد تا به رازی که در دلهایتان نهفته است پی برید و بدین وسیله جزئی از قبل حیات باشید
#جبران_خليل_جبران


دلنوشته‌های جبران خلیل جبران

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
Reactions: کوثر پورخضر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا