خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
دکتر محمدامين قانعي راد
در سال هاي ابتدايي ورود ماشين به ايران كه اتومبيل به تدريج جايگاه خود را پيدا مي كند و ميل به تصرف آن گسترش مي يافت زنان در طبقات ميانه جامعه با گرايش به ازدواج با راننده ها اين ميل به تصرف را پاسخ مي دادند. در اين دوران به قول جعفر شهري: «از افتخارات هر دختردار بود كه دختر به شوفر بدهد و از خوشبختي هاي هر زن كه شوهر شوفر نصيبش شده باشد.» 13677 :377)
البته تحولات آتي اين ميل را به گونه اي ديگر جهت داد و داشتن اتومبيل به يكي از شرايط داماد و آرزوي هاي عروس تبديل شد. برخي از رفتارهاي رانندگي نيز زنانه يا مردانه تلقي مي شوند. تا قبل از اين كه بستن كمربند ايمني اجباري شود اين رفتار زنانه پنداشته مي شد و براي آقايان افت! داشت كه كمربند ايمني استفاده كنند. چون در فرهنگ مردانه ايراني شجاعت و جسارت ارزش قلمداد مي شود. شايد برخي از خانم ها هم اين رفتار را به عنوان يك ژست و براي نشان دادن دقت در رانندگي و ظرافت خود انجام مي دادند; بنابراين گاه حتي رفتار هاي كوچك رانندگي نيز، بيش از استانداردها، از منش و سليقه فرهنگي تبعيت مي كند و حتي تفاوت هاي طبقاتي، سني برآن تاثير مي گذارد.

البته انتخاب نوع ماشين نيز با جنسيت ارتباط دارد، اما هميشه چنين نيست كه خانم ها ماشين هاي كوچك و ظريف را انتخاب كنند. در سال هاي اخير ميل رانندگان زن به استفاده از اتومبيل هاي بزرگ و زمخت و به اصطلاح مردانه از يكسو با ايجاد امنيت بيش تر همراه است و از سوي ديگر ميل به نفوذ در قلمروهاي اختصاصي مردانه را نشان مي دهد.

در بين جوانان الگوهاي خاص رفتار با اتومبيل وجود دارد كه حتي ممكن است از نظر منطقي قابل درك نباشد. پايين آوردن كف ماشين و بستن رينگ اسپرت، نصب بوق هاي مختلف شيوه هاي گوناگون براي ايجاد تمايز و «نمايش خود» به وسيله اتومبيل است. همان طوري كه بري ريچاردز در كتاب خود 13822) نشان مي دهد شيفتگي جوانان به ماشين پديده اي جهاني است ولي شيفتگي جوانان ايراني مثال زدني است و به قول نشريه چلچراغ: «هيچ وقت در اروپا نمي بينيد كه يك جوان بيست ساله براي داشتن يك ماشين له له بزند و (جوان اروپايي) حتي اگر فكر كند كه داشتن ماشين كمكي به او نمي كند از وسايط نقليه عمومي استفاده مي كند.» (ش125 :23 )

امروزه ماشين به يك وسيله رفت و آمد عادي براي همه طبقات اجتماعي تبديل شده است ولي در ابتدا و تا مدت ها ماشين نماد رفاه يك طبقه خاص و متمايز از توده هاي مردم تلقي مي شد: «اتومبيل، رختخواب راحت، اتاق گرم، يادگارهاي خوب، همه را براي اون ها دست چين كرده اند. (هدايت1379 :236) اين دوره اي است كه حداقل اسم برخي از ماشين ها را «از كجا آورده اي» مي گذاشتند: «مردم فيشرآباد بيرون ريخته و چشم به راه لحظه اي هستند كه آن اتومبيل كذايي كه اهل محله اسمش را از كجا آورده اي گذاشته اند از گاراژ بيرون بيايد.» (جمالزاده، آسمان و ريسمان 1379 :267) در اين دوره تصور اين بود كه اكثر ماشين ها از پول دزدي خريده مي شود: «رفيق تو خودت مي داني كه اغلب اين خانه ها و عمارات و پارك ها و اتومبيل ها از پول دزدي است» (همان 72) دوره اي كه واژه «اتومبيل نشيني» طنيني مثل واژه «كاخ نشيني» داشت: «حساب هاي چاقي در بانك ها باز شد و طولي نكشيد كه اعظاي هيات محترم همه اتومبيل نشين و داراي سروسامان مفصلي شدند.» (جمالزاده، تلخ و شيرين، 190 :1379)


تفاوت هاي فرهنگي،تمايزات اجتماعي و ماشين

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
اين دوره اي است كه اتومبيل با واژه هايي مثل تهران; مد جديد، فراغ بالي و رقص ترادف و تداعي دارد: «خجسته مايل بود كه در تهران باشد، به مد جديد لباس بپوشد، تابستان ها با اتومبيل در زرگنده به گردش برود و در مجالس رقص حاضر بشود.» (هدايت 1379 :233) جمالزاده در داستان هاي خود از شرايطي سخن مي گويد كه «الاغ و ماديان جاي خود را به شورلت و كاديلاك داده اند و برخي به جاي ديزي ديگر چلوكباب مي خورند، لباس مد روز مي پوشند و اتومبيل سوار مي شوند و فكل و كروات مي زنند و در اين شهر تهران «چه پز ها كه نمي دهند و چه فيس و افاده ها كه نمي فروشند. (جمالزاده، كهنه و نو 82، 91 و قصه ما بسر رسيد 210) رنگ ماشين ها دلالت هاي خاص خود را دارد: «اتومبيل مشكي كنار خيابان هاي پايين شهر ايستاد. مردم با تعجب به اتومبيل و سرنشينان نگاه مي كردند. تا آن وقت در آن جا چنان اتومبيلي ديده نشده بود.» (درويشيان 26 :1383) اتومبيل گاه نماد طبقه ارباب است كه از رفاه، شادي و لـ*ـذت جويي برخوردار است: «اتومبيل زردرنگي پيدا شد كه آرام در جاده مي راند. مرد گفت: پسر اربابه. تازه از آمريكا آمده... زني داخل ماشين كنار پسر ارباب نشسته بود و انار درشتي را میخورد... ماشين از جا كنده شد و درحالي كه هر دو سرنشين قاه قاه مي خنديدند دور شد.» (همان 183) و ماشين براق مثل سگ براق علامت گروه اجتماعي خاصي است: «ماشين سواري براقي آمد و روبه روي ما كنار خيابان ايستاد و جاي خالي را پر كرد. آقا و خانمي جوان و يك توله سگ سفيد و براق از آن پياده شدند.» (بهرنگي 1359 :281) در داستان هاي صمد بهرنگي ماشين نماد طبقه بالاست و تهران برحسب مالكيت و عدم مالكيت ماشين سواري به شمال و جنوب تقسيم مي شود: «تهران دو قسمت دارد شمال و جنوب و هر قسمتش براي خودش چيز ديگري است... جنوب محل آدم هاي بي چيز و گرسنه است و شمال محل اعيان و پولدارها، سواري هاي لوكس و سگ هاي چند هزار توماني... در جنوب شهر كسي ماشين سواري ندارد.» (بهرنگي 1359 :292) صمد دوست ندارد و حتي نمي خواهد كه اين بچه هاي ماشين سوار داستان هاي او را بخوانند: «هيچ بچه عزيزدردانه و خودپسندي حق ندارد قصه من و اولدوز را بخواند. به خصوص بچه هاي ثروتمندي كه وقتي توي ماشين سواريشان مي نشينند، پز مي دهند و خودشان را يك سر و گردن از بچه هاي ولگرد و فقير كنار خيابان ها بالاتر مي بينند.» (همان 82)

در هنگامه اوج گيري تب ماشين، مشاغل مربوط به آن هم از منزلت خاصي برخوردار شد. در اين دوره مشاغل مربوط به اتومبيل مثل رانندگي، مكانيكي، گاراژداري: «از بهترين و پرسودترين مشاغل شناخته شده و هركس سعي داشت خود را در يكي از كارهاي آن وارد بكند خصوصاكار شوفري كه دل از پير و برنا ربوده، شوفر كسي بود كه در هر كجا به هنر و مقام و منزلت انگشت نما شده و زن ها و دخترها برايش سر و دست مي شكستند.» (شهري 1367 :377) ورود ماشين به عرصه زندگي محتواي آرمان ها و آرزوهاي دختران دم بخت را تغيير داده است. در ذهن اين دختران «مرد روياها» ديگر يك مرد اسب سوار نبود و يك نويسنده امروزي اين تحول روياها را چنين بيان مي كند: «اين جا كنار پنجره كسي نشسته منتظر شاهزاده قصه ها سوار بر ماكسيماي سفيد.» (چلچراغ 19 :89)


تفاوت هاي فرهنگي،تمايزات اجتماعي و ماشين

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در ابتدا ميل زنان به تصرف ماشين از طريق ميل به ازدواج با راننده ها و يا دارنده هاي آن پاسخ داده مي شد ولي به تدريج زنان در پي تملك مستقيم آن برآمدند و رويا هاي رانندگي زنان را نيز در برگرفت و اين دگرگوني گويا برخي از مردان را دچار دردسر كرد: «بدبختي ما از وقتي شروع شد كه صديقه خانم همسايه ديوار به ديوارمان ماشين خريد و با دستكش سفيد و عينك سياه پشت فرمان نشست... به خانه كه آمدم زنم بق كرده بود... گفت از صديقه خانم ته توي كار را در آورده ام خرج تمرين رانندگي تا تصديق بگيرم 500 تومان است. آن را از اداره گدايت مساعده بگير، اگر ماشين را قسطي بخريم صرفه ندارد، اما اگر چكي بخريم 32 هزار تومان است» (دانشور 1380 :50.) در دوره پيش تر مكانيكي نيز شغلي «پرآوازه و پرفايده و در انظار پر ابهت بود و آرزوي هر دختردار بود كه دختر به مكانيك بدهد و هر كاسب كه مكانيك به دكانش پا بگذارد و بزرگ ترين افتخار كسي كه رفيق و آشناي مكانيك داشته باشد.(همان ج 4 : 243)

هرچند در دوره هاي بعدي اين منزلت كاهش مي يابد ولي تا مدت ها خيلي از پدر ها پسران خود را براي ياد گرفتن مكانيكي تشويق مي كردند و خيلي از جوانان در آرزوي داشتن يك ماشين براي كار و كسب درآمد بودند. جعفر شهري در «تاريخ اجتماعي تهران در قرن سيزدهم» تحول مشاغل قديمي به مشاغل مربوط به اتومبيل را نشان مي دهد، براي مثال اولين صافكارها همان حلبي سازها و اولين نقاش ها و تعميركنندگان اتومبيل، رنگ كارها و سازندگان درشكه و گاري بودند. براساس اطلاعاتي كه او به دست مي دهد بيش تر اين مشاغل از قبيل رنگ كاري و مكانيكي ابتدا توسط ارامنه راهگشايي مي شده اند. ارامنه از آغاز اين موجود چهار چرخ را مركب شيطان نمي دانستند و به طوركلي گشايش بيش تري در مقابل اختراعات جديد داشتند. موقعيت آن ها به عنوان اقليت نيز دقت و وجدان كاري آن ها را افزايش مي داد. آنان اما به تدريج و با خو گرفتن عمومي مردم به ماشين، برتري فني خود را از دست دادند ولي در پنداره رايج مزيت خود از حيث دقت و مسووليت شناسي را كمابيش حفظ كردند.

منبع: جامعه شناسی


تفاوت هاي فرهنگي،تمايزات اجتماعي و ماشين

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا