خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

shiva.Rd

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/2/21
ارسال ها
252
امتیاز واکنش
1,112
امتیاز
228
زمان حضور
4 روز 14 ساعت 38 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: آینور
ژانر رمان: عاشقانه
ناظر رمان: فاطمه بیابانی
خلاصه رمان:
زندگی آرام و بی حاشیه‌اش طی یک اتفاق غیرمنتظره دگرگون شد. خودش را، دلش را، ذهن و تمام جوارحش را فراموش کرد و همه چیز خلاصه شد در او، اویی که به یک باره، زمین هموار قلبش را منقلب کرد.


نقد و بررسی رمان آینور | shiva.Rd کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، فاطمه بیابانی و MĀŘÝM

فاطمه بیابانی

ناظر کتاب
ناظر کتاب
  
  
عضویت
6/7/20
ارسال ها
281
امتیاز واکنش
8,709
امتیاز
263
محل سکونت
shiraz
زمان حضور
65 روز 16 ساعت 23 دقیقه
"به نام پروردگار هفت آسمان"
{نقد و بررسی رمان آینور}
میگویند باید شخصیت باتو سخن بگوید تا بتوانی با او انس بگیری. اما این سخن گفتن و تکلم به این معنا نیست که از جمله‌ای مانند: قطعا توی این داستان سر اونی که قراره بی‌کلاه بمونه منم! استفاده کنیم.
این گونه جملات یعنی سخن با نویسنده که متن را کلیشه میکند و بهتر است از آن استفاده نشود.
و اما سخن نویسنده که زبان اول شخص باشد، بسیار متن را ساده و روان می‌کند، ولی به شرطی که متن یک دست باشد، نه این که گاهی شکسته نویسی داشته باشد، علائم نگارشی رعایت نشده باشد و یا متن دچار غلط تایپی و املایی باشد؛
که این گونه موارد باعث میشود، گره در داستان ایجاد شود.
اشتباه نکنید! منظور از گره، معما نیست، بلکه چاله هایی ایست که اگر به موقع آن‌ها را پر نکنید تبدیل به چاه خواهد شد.
در قسمت‌هایی از داستان شاهد پرش‌هایی بودم مثلا کارکتر در اتاق خودش بود، اما ناگهان سر از پذیرایی درمی‌آورد! شما باید تک تک لحظات را بنویسید؛ و آنها را توصیف کنید تا خواننده زندگی کند با هر چه هست و نیست!
چیزی که برایم بسیار تعجب آور بود، برخورد دایان نسبت به اتفاقی که برای خواهرش افتاده و البته برخود خود نرمین! در جامعه ما این امر به شدت آزار دهنده‌است اما دایان اوایل با آن برخوردی عادی کرد و خواهرش را دلداری داد، اما اگر به گفته خودش به حرف مردم اهمیت می‌داد همان اول باید دادی، فریادی بر سرش میزند و موقعی که فهمید تقصیر کار اصلی خواهرش است بدتر با او تا کند. درست است که این یک برخورد منطقی است، اما متاسفانه این فرهنگ هنوز جای نیفتاده است، که همیشه دختران مقصر نیستند و هر دو طرف باید کاری که کردند را بر عهده بگیریند. اما در داستان نرمین گنـ*ـاه کار بود اما به شدت گستاخ، به نظرم اگر شخصیت او را بعد این اتفاق، مظلوم تو و آرام تر نشان می‌دادید بهتر بود. زیرا که الآن نه تنها آبرو و شرف خودش در خطر است، بلکه آبروی خانواده‌اش هم مد نظر است. بهتر است حداقل الآن کمی از تخسی خود بکاهد.
و حال اگر بخواهم در مورد ایده داستان بگویم، به عنوان ناظر می‌دانم قصد نویسنده چیست و آخر داستان چه میشود! اما اگر بخواهم از دید یک خواننده نگاه کنم، هنوز به قسمت‌های عاشقانه نرسیده‌ایم و فقط همان قسمت دندان پزشکی بود، که انصافا هم خوب در متن جای داده بودید. نگاه کردن به عکس دندان، آن هم در آلبوم ایده جالبی بود برای سفر کردن به چند سال پیش!
توصیفات نسبتا خوب بود و امیدوارم در ادامه که قسمت‌های احساسی و عاشقانه بیشتر خواهد شد، توصیفات هم قوی تر شود. زیرا در رمانی با ژانر عاشقانه داستان حول محور توصیفات و فضای عاشقانه میچرخد که باید نویسنده بکوشد که فضای جدیدی خلق کند نه صرفا از داستان‌های بی‌ارزشی که در فضای مجازی ایست ایده بگیرد، که باعث شود روی قلمش و توصیفاتش تاثیر بگذارد.
فاصله مابین خطوط را رعایت نکرده بودید با اینکه بارها تذکر دادم و حتی خودم و مدیر تالار آن را ویرایش زدیم اما باز شما آن‌ را به حالت اول بازگرداندید و دیگر درستش نکردید! امیداست با یک ویرایش دقیق، تمام شکسته نویسی ها، جمله‌هایی که خواننده را مخاطب قرار میدهند، هر چند اندک بودند و جملاتی که مفهموم خاصی نداشتند را ویرایش و تعویض کنید.
گاها در موقع خواندن رمان آینور، خوشحال میشدم و ناگهان پکر و ناراحت!
با دیدن اسم و خواندن خلاصه زیبا و مقدمه‌ای درست و به جا که ژانرش را پوشش میدهد خنده بر می‌اوردم، اما با خواندن مونولوگ‌هایی غمگین میشدم. برای مثال در جایی دایان به نرمین میگوید اگر تورا آزاد میگذاشتیم تو عقده‌ای میشدی. این جمله مرا غمگین کرد، زیرا هیچ کس، با آزاد بودن عقده‌ای نمیشود. بلکه اگر راهش را بلد نباشد منجرب به فلاکت و نابودیش خواهد شد.
چه خوب میشود، دخترانمان یاد بگیرند آزادی به معنای بی بند و باری نیست و پسرانمان نیز یاد بگیرند در جامعه برای دخترانمان ارزش قائل باشند. امیدوارم روزی برسد که تمام دخترانی که چنین مشکلاتی در جامعه پیدا خواهند کرد، به خق خود برسند و به ارزش زن در جامعه به نحو احسنت پرداخته شود.
ممنون از انتقاد پذیری شما:roseb:
فاطمه بیابانی
کادر نقد انجمن رمان۹۸


نقد و بررسی رمان آینور | shiva.Rd کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: زینب نامداری، FaTeMeH QaSeMi، MĀŘÝM و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا