خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,321
امتیاز
418
سن
21
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام مجموعه: رگ خواب
شاعر: ozan♪
مقدمه:
من قسمت غمم و نوید
با قسمت خویش
می‌خوردم از تنش
خوابی نبود تا با سر زخم دیده سر کنم
می خواستم به کلبه غروب آ*غو*ش،
شهید نعره زن به اعتقاد، چنان که من
مردم، سو قصد را به دو چشمان، بسـ*ـتر کنم
با قسمتِ خویش
من قسمت غم و نویدم
پی نوشت:
مجموعه‌ی اشعار در قالب‌های شعریِ
نو، سپید، کلاسیک
سنتی: مثنوی، غزل، قصیده، دوبیتی، رباعی، ترجیع‌بند، مستزاد، مُسَمَّط
در این تاپیک، قرار خواهد گرفت.


مجموعه اشعار رگ خواب | اوزان کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: SelmA، Parmida_viola، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 28 نفر دیگر

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,321
امتیاز
418
سن
21
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضوع: شقایق
قالب شعری: نو

همه‌ی خواهش زبان و قلبم آن بود
که شقایق اهریمنی گردد
قاصدکی رویِ خاکی رود
ای شوقِ شقایق لبه‌ی قرمز ات پیدا نیست
خار کهنه‌ی سنگین و برگ ریزی تو را از نگاهی در روشنایی محروم کرده است
میبینی روی باغچه، غنچه‌ی دلنشین گل را
بر گریز از سیاهی تا در نظر بیابی، آسمان آبی
ای شوق شقایق جلوه‌ی ماهت پیدا نیست

***
موضوع: سادگی
قالب شعر: نو

از خوبی سرشار
خواستار چشمه‌ های آبروا
چون روی امیدوارانه اشعار ناب بیند آب و کاندر خواب بیند ننگ
آسمان و رنگین کمان را میشناسم من
سادگی را دوست می دارم
بدی را دشمن
ندا های این دل بی نوا را به که باید گفت؟
که سادگی خود زندگیست و گذر رفتن..
خواستار چشمه‌ های آبروا ..


#اوزان_نویس


مجموعه اشعار رگ خواب | اوزان کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: SelmA، Parmida_viola، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 23 نفر دیگر

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,321
امتیاز
418
سن
21
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضوع: عشق
قالب: کلاسیک

لبخند زدی و قلب بی تاب تپید
یک پنجره‌ از عشق به مهتاب رسید
مهتاب که از شوق نگاهت پر شد
ابری شد و آن نم نم باران بارید
با رقص نسیم لابه لای شاخه
یک جفت پرستوی مهاجر رقصید
قاصدی آمد و آورد گل از رخسارت
بلبلی نغمه ای از شوق بخواند و خندید
آن شب خیال خواب از سرم پرید
آرامشی بر در قلبم گشت نوید
اندیشه‌ام بودی تا دم سپید

#اوزان_نویس


مجموعه اشعار رگ خواب | اوزان کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Parmida_viola، ~ĤaŊaŊeĤ~، paeez81 و 12 نفر دیگر

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,321
امتیاز
418
سن
21
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضوع: خیال
قالب: نو

در بلندای دشت خیالم، در فراز بـ*ـو*ستانی موهوم از شوق پرواز بال گشودم
چون پرستو های مجنون ،پشتك زنان سمت افق راه یافتم..
قله های این صحرای پوشیده از ابر و مه سنگین
طعم خزانی از فراق سوزانی را می‌دهد
سقوطی ناگهانی، چو تلنگری به وقت بیداری...
بر کنجی نشسته سر به گریبان
در غم تو...


#اوزان_نویس


مجموعه اشعار رگ خواب | اوزان کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Parmida_viola، ~ĤaŊaŊeĤ~، paeez81 و 10 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا