- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
تاریخ ما – علی بهبهانی: در طول زمان مردم این منطقه شجاعت ها و حماسه هایی آفریده اند که زینت بخش تاریخ ایران ماست. مقاومت آریو برزن سردار نامی هخامنشی با عده کم در مقابل لشکر بی شمار اسکندر مقدونی دروازه پارس را در جهان نامی کرد و ایستادگی لئونیداس یونانی در تنگه ترموپیل را در مقابل خشایار شاه کم رنگ نمود. دلاوری های ارگانیان به اولاد خلفشان بهبهانی ها انتقال یافت.
سال ۱۱۳۴ هجری قمری شهرهای بزرگ ایران از بی لیاقتی شاه سلطان حسین صفوی در فتنه افغان به شدت می سوخت محمود فرزند میرویس غلجانی در اصفهان و شیراز و کرمان و دیگر نقاط ایران چنان آتشی از ظلم و بیداد نهب و غارت و کشتار برپا کرده بود که روی تاتارهای چنگیزی را سفید کرد. شرارت های آن ها در اصفهان و قزوین و کرمان و دیگر بلاد لکه ننگی است بر پیشانی آن نابخردان و همچنین بر جبین زمامداران بی لیاقت آن زمان ایران.
من از پیشینیان خود و همچنین جسته گریخته از نوشته های تاریخ شنیده و خوانده بودم که بهبهان با حصاری گلین و بروجی خشتین در برابر این سیل بنیان کن با عزمی راسخ چندین بار ایستادگی و مقاومت جانانه ای کرده است.
از معمرین قوم شنیده بودم در یکی از یورش ها برج جنوبی شهر نزدیک امامزاده شاه فضل به تصرف افغان ها در می آید و محافظین به طرف داخل شهر رانده می شوند زنی شیردل جلوِ عقب راندگان را سد می کند و به فرمانده آنها می گوید سرداری ات را به من بده تا به همت زنان محل برج را پس بگیریم. همین تشجیع و ترغیب باعث شد زن و مرد چنان به حرکت آیند که افغان های مهاجم شکسته و منهزم عقب نشینی کنند و آن قسمت از حصار و برج نجات یابد. همچنین سـ*ـینه به سـ*ـینه شنیده بودم افغان ها نقب زدند تا از زیرزمین به شهر راه یابند که با هشیاری مدافعین نقب کشف و آب بدان سرازیر کردند و نقابان به دیار عدم رهسپار شدند. از گوشه و کنار شنیده و خوانده بودم ولی چندان برایم باور کردنی نبود.
محمود افغانی، که پایتختی چون اصفهان و شهرهای سواد اعظم ایران را به راحتی فتح کرده، با سی هزار سوار و تجهیزات و توپخانه و شترهای حامل زنبورک و قلعه کوب پای حصار خشت و گلی بهبهان ماه ها ناکام بماند و شکست خورده منهزم و خجالت زده از راه شیراز به اصفهان برگردد.
من تا سال ها قبل از ۱۳۳۲ هجری شمسی که آثار حصار و قلاع اطراف شهر هنوز به بلندی چند متر دورتادور شهر وجود داشت آن را دیده بودم طول و عرض شهر هر ضلع از هزار و پانصد متر متجاوز نبود چگونه می شد باور کرد سی هزار سپاه افغانی در پای آن عاجز و درمانده شده اند تا این که نوشته شیخ عبدالنبی منشی بهبهانی را در تاریخ «منتظم ناصری» خواندم و دانستم دین و ایمان توأم با شجاعت و غیرت ملی یگانگی و وحدت مرد و زن و کوچک و بزرگ در دوران این حصار حقیر چنان سدی سدید بوجود آورده بود که فقط قلم توانای شیخ عبدالنبی بهبهانی که شخصاً در جنگ شرکت داشته توانسته قسمتی از آن را به رشته تحریر درآورد تا افتخار و سرمشقی باشد برای ما بهبهانی ها فرزندان آن شیرزنان و دلاورمردان.
منبع:تاریخ ما
سال ۱۱۳۴ هجری قمری شهرهای بزرگ ایران از بی لیاقتی شاه سلطان حسین صفوی در فتنه افغان به شدت می سوخت محمود فرزند میرویس غلجانی در اصفهان و شیراز و کرمان و دیگر نقاط ایران چنان آتشی از ظلم و بیداد نهب و غارت و کشتار برپا کرده بود که روی تاتارهای چنگیزی را سفید کرد. شرارت های آن ها در اصفهان و قزوین و کرمان و دیگر بلاد لکه ننگی است بر پیشانی آن نابخردان و همچنین بر جبین زمامداران بی لیاقت آن زمان ایران.
من از پیشینیان خود و همچنین جسته گریخته از نوشته های تاریخ شنیده و خوانده بودم که بهبهان با حصاری گلین و بروجی خشتین در برابر این سیل بنیان کن با عزمی راسخ چندین بار ایستادگی و مقاومت جانانه ای کرده است.
از معمرین قوم شنیده بودم در یکی از یورش ها برج جنوبی شهر نزدیک امامزاده شاه فضل به تصرف افغان ها در می آید و محافظین به طرف داخل شهر رانده می شوند زنی شیردل جلوِ عقب راندگان را سد می کند و به فرمانده آنها می گوید سرداری ات را به من بده تا به همت زنان محل برج را پس بگیریم. همین تشجیع و ترغیب باعث شد زن و مرد چنان به حرکت آیند که افغان های مهاجم شکسته و منهزم عقب نشینی کنند و آن قسمت از حصار و برج نجات یابد. همچنین سـ*ـینه به سـ*ـینه شنیده بودم افغان ها نقب زدند تا از زیرزمین به شهر راه یابند که با هشیاری مدافعین نقب کشف و آب بدان سرازیر کردند و نقابان به دیار عدم رهسپار شدند. از گوشه و کنار شنیده و خوانده بودم ولی چندان برایم باور کردنی نبود.
محمود افغانی، که پایتختی چون اصفهان و شهرهای سواد اعظم ایران را به راحتی فتح کرده، با سی هزار سوار و تجهیزات و توپخانه و شترهای حامل زنبورک و قلعه کوب پای حصار خشت و گلی بهبهان ماه ها ناکام بماند و شکست خورده منهزم و خجالت زده از راه شیراز به اصفهان برگردد.
من تا سال ها قبل از ۱۳۳۲ هجری شمسی که آثار حصار و قلاع اطراف شهر هنوز به بلندی چند متر دورتادور شهر وجود داشت آن را دیده بودم طول و عرض شهر هر ضلع از هزار و پانصد متر متجاوز نبود چگونه می شد باور کرد سی هزار سپاه افغانی در پای آن عاجز و درمانده شده اند تا این که نوشته شیخ عبدالنبی منشی بهبهانی را در تاریخ «منتظم ناصری» خواندم و دانستم دین و ایمان توأم با شجاعت و غیرت ملی یگانگی و وحدت مرد و زن و کوچک و بزرگ در دوران این حصار حقیر چنان سدی سدید بوجود آورده بود که فقط قلم توانای شیخ عبدالنبی بهبهانی که شخصاً در جنگ شرکت داشته توانسته قسمتی از آن را به رشته تحریر درآورد تا افتخار و سرمشقی باشد برای ما بهبهانی ها فرزندان آن شیرزنان و دلاورمردان.
منبع:تاریخ ما
جنگ بهبهان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com