خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Cadman

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/2/21
ارسال ها
751
امتیاز واکنش
11,208
امتیاز
303
زمان حضور
31 روز 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
امام صادق (ع) که به شهادت رسیدند، حاکم وقت نامه‌ای به فرماندار مدینه دستور داد: اگر جعفربن محمد شخصی را جانشین خود کرده، او را احضار کرده و گردنش را بزن.



به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دوران امامت امام موسی کاظم علیه السلام مانند سایر اهل بیت علیهم السلام همراه با فشارها و ظلم‌های زیادی از سوی حاکمان زمان همراه بود. به طوری که آن حضرت سال‌های بسیاری از عمر شریف خود را در حبس و کنترل‌های نظامی به سر بردند و سرانجام در نهایت مظلومیت و حقانیت به شهادت رسیدند. البته این ظلم‌ها شامل شیعیان و علویان هم می‌شد و همه افرادی که شیعه و یا محب اهل بیت علیهم السلام بودند، مورد آزارهای حکومت قرار می‌گرفتند. اما فشارهای نظامی که بر زندگی امام کاظم علیه السلام وارد می‌شد قابل مقایسه با زندگی سایر مردم و دوستداران آن حضرت نیست.

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام و المسلمین محمدرضا دهدشت، مدرس حوزه و کارشناس اسلامی، انجام داده به بررسی بخش‌های کمتر عنوان شده از زندگی پربار و مظلومانه امام موسی بن جعفر علیه السلام پرداخته است. آن طور که این محقق اسلامی شرح می‌دهد، حکومت‌ها در دوران ائمه اطهار علیهم السلام از حضور آن بزرگان هراس شدیدی داشتند، چراکه آن امامان بر حق بودند و حضورشان و کلام گهربارشان موجب هشیاری مردم و ظلم‌ستیزی آنها می‌شد. در حالی که حاکمان می‌خواستند مردم را تحت اشراف و استبداد خود قرار بدهند و از آنها بهره‌جویی کنند. از طرف دیگر فعالیت‌های گسترده امامان بزرگوار بعد از فاجعه جان‌سوز کربلا، برای تبیین اسلام حقیقی و به خصوص تلاش‌های امام صادق علیه السلام به بار نشست و زمانی که امام کاظم علیه السلام به امامت رسیدند، بخش‌هایی از جامعه اسلامی رو به اهل بیت علیهم السلام آورده بود و ایشان را امام خود می‌دانستند. امام کاظم علیه السلام در نقاط مختلف و شهرهای دور و نزدیک دارای نمایندگان و وکلایی بودند که ارتباط آن بزرگوار را با پیروانشان برقرار می‌کردند. اما این مسئله از چشم دستگاه خلافت و جاسوسانش مخفی نماند و برای خلیفه نیز تحمل چنین موقعیتی از سوی امام کاظم علیه السلام قابل قبول نبود.

خانواده امام کاظم علیه السلام

می‌دانیم که پدر امام موسی بن جعفر علیه السلام، امام جعفر صادق علیه السلام هستند. اما در مورد مادر بزرگوار ایشان اطلاعات کمی داریم.

پدر عظیم‌الشأن امام موسی کاظم علیه السلام، امام صادق علیه السلام بوده و مادر ایشان، بانوی مؤمن و پاک‌دامن به نام حمیده هستند. در منابع نوشته شده که این بانوی بزرگوار از مردم سرزمین اسپانیا که آن زمان اندلس نامیده می‌شد، هستند که به دلایلی به سرزمین عربستان مهاجرت کرده بودند و بعدها با امام صادق علیه السلام ازدواج کردند.

شاید دلیل هجرت این بانوی بزرگوار به سرزمین عربستان این باشد که در آن دوران، دین اسلام به مرور در سرزمین‌های دیگر شناخته می‌شد و در میان سرزمین‌های غربی و اروپای امروزی، مردم کشور اندلس به خوبی با اسلام آشنا شده و بسیاری از آنها مسلمان شدند. بعضی از آنها بعد از اسلام آوردن به سرزمین وحی یعنی کشور عربستان و به خصوص شهرهای مکه و مدینه النبی مهاجرت می‌کردند تا آموزه‌های اسلامی را از نزدیک بیاموزند.

تمجید ائمه اطهار علیهم السلام از شخصیت و دانش مادر امام کاظم علیه السلام

منزلت و شأن حمیده خاتون، مادر بزرگوار امام موسی بن جعفر علیه السلام، به قدری است که امام صادق علیه السلام درباره ایشان فرموده‌اند: «حمیده مانند طلای ناب، از ناخالصی‌ها پاک است.» در عین حال امام محمدباقر علیه السلام درباره ایشان فرموده‌اند: «حمیده در دنیا پسندیده و در عالم آخرت ستایش شده است.»

همین درجه ایمان و خلوص اعتقادی آن بانوی بزرگوار بوده که ایشان را لایق مادری امام معصوم کرده است.




آیا ایشان با علوم اسلامی هم آشنا بودند؟

بله. دانش و تخصص ایشان در علوم دینی و مسائل اسلامی به اندازه‌ای بود که امام صادق علیه السلام به خانم‌هایی که سؤالات دینی و اعتقادی داشتند، می‌فرمودند که سؤالات خود را با حمیده خاتون مطرح کرده و از ایشان جواب بگیرند.

آزارهای حکومتی بر امام علیه السلام

دوران امام موسی بن جعفر علیه السلام با فشارهای زیادی از سوی حاکمان زمان مواجه بود. چرا حکومت وقت این اندازه امام رامورد آزار قرار می‌دادند؟

حکومت‌ها در دوران ائمه اطهار علیهم السلام از حضور آن بزرگان هراس شدیدی داشتند، چراکه آن امامان بر حق بودند و حضورشان و کلام گهربارشان موجب هشیاری مردم و ظلم‌ستیزی آنها می‌شد. در حالی که حاکمان می‌خواستند مردم را تحت اشراف و استبداد خود قرار بدهند و از آنها بهره‌جویی کنند.

از طرف دیگر فعالیت‌های گسترده امامان بزرگوار بعد از فاجعه جان‌سوز کربلا، برای تبیین اسلام حقیقی و به خصوص تلاش‌های امام صادق علیه السلام به بار نشست و زمانی که امام کاظم علیه السلام به امامت رسیدند، بخش‌هایی از جامعه اسلامی رو به اهل بیت علیهم السلام آورده بود و ایشان را امام خود می‌دانستند.

امام کاظم علیه السلام در نقاط مختلف و شهرهای دور و نزدیک دارای نمایندگان و وکلایی بودند که ارتباط آن بزرگوار را با پیروانشان برقرار می‌کردند. اما این مسئله از چشم دستگاه خلافت و جاسوسانش مخفی نماند و برای خلیفه نیز تحمل چنین موقعیتی از سوی امام کاظم علیه السلام قابل قبول نبود.

تعیین حدود فدک در برابر هارون‌الرشید

دلیل دیگر برخوردهایی است که تاریخ و حدیث ثبت کرده‌اند؛ از برخورد هارون با امام کاظم علیه السلام در موسم حج و سخنانی که بین این دو رد و بدل شد. به عنوان مثال هارون برای جلب توجه مردم به اینکه با خاندان پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله سر ستیز ندارد، به امام کاظم علیه السلام گفت حاضرم فدک را به شما برگردانم.

امام کاظم علیه السلام فرمودند تو پس نخواهی داد. گفت نه قسم خوردم. پس می‌دهم اگر حدودش را بگویید. امام کاظم علیه السلام فرمودند پس باید با تمام حدود آن برگردانید. حد اول آن چین و ماوراءالنهر است؛ یعنی دور ترین نقطه اسلام. هارون رنگش متغیر شد و پرسید حد بعدی کجاست؟ امام فرمودند یمن و عدن؛ یعنی جنوبی‌ترین نقطه. هارون سؤال کرد حد بعدی آن؟ امام فرمودند آفریقا و حد دیگر آذربایجان و ارمنستان؛ یعنی تمام عالم اسلام.

هارون گفت با این وصف چیزی برای ما باقی نمی‌ماند. امام کاظم علیه السلام فرمودند من که گفتم تو به ما باز پس نخواهی داد.

منظور امام از این مطلب چه بود؟

منظور امام این بود که ما یک ملک معمولی فدک را نمی‌خواهیم بلکه ما متولی عالم اسلام هستیم. ما حجت‌های الهی برای اداره کل جهان هستیم. پس هارون بر اثر این سخنان و گزارش‌هایی که به او رسیده بود اقدام به دستگیری امام کاظم علیه السلام کرد و او را به زندان انداخت تا ارتباط امام با جامعه قطع شود.

آیا این ترس از همان آغاز امامت امام موسی کاظم علیه السلام وجود داشت؟

بله. به طوری که در زمان شهادت امام صادق علیه السلام، منصور دوانیقی که خلیفه مشهور و بسیار ظالم عباسی است، در اوج قدرت و حکومت قرار داشت. او شیعیان و به خصوص ائمه اطهار علیهم السلام را به شدت مورد آزار قرار می‌داد. به قدری که نه فقط شیعیان، بلکه حتی علمای اهل سنت هم با او مخالف بودند. حتی ابوحنیفه را به جرم اینکه علیه منصور فتوا داده بود، شلاق زده و به اسارت گرفتند.

سـ*ـیاست امام صادق علیه السلام در حفظ جان امام کاظم علیه السلام

دوران امامت امام موسی کاظم علیه السلام با حکومت منصور دوانیقی هم‌زمان شده بود؟

بله. امام در آن زمان حدود بیست ساله بودند که پدر بزرگوارشان به شهادت رسید و امامت ایشان با حکومت ظالمانه منصور هم‌زمان شد.

خوب است بدانیم که ظلم منصور نسبت به امام موسی کاظم علیه السلام به قدری بود که همین که خبر شهادت امام صادق علیه السلام منتشر شد و به گوش منصور رسید، نامه‌ای برای محمد بن سلیمان، فرماندار مدینه، نوشت و به او دستور داد که اگر جعفر بن محمد علیه السلام شخصی را جانشین خود قرار داده است، فوراً او را احضار کرده و گردنش را بزن.

با وجود این دستور حکومتی، چه شد که جان مبارک امام موسی بن جعفر علیه السلام در امان ماند؟

به این علت که امام صادق علیه السلام قبل از شهادت خود با علم الهی، از در خطر بودن جان فرزند و امام بعدی آگاه شده بودند. به طوری که فرماندار مدینه در جواب منصور برای او نوشت: جعفر بن محمد علیه السلام ضمن وصیت‌نامه رسمی، پنج نفر را به عنوان وصی خود برگزیده است که عبارت هستند از: خلیفه وقت منصور دوانیقی، محمد بن سلیمان فرماندار مدینه و خود گزارش دهنده، موسی بن جعفر علیه السلام، حمیده خاتون همسر آن حضرت و عبدالله بن جعفر بن محمد برادر بزرگ امام کاظم علیه السلام.

فرماندار در پایان نامه سؤال کرده بود که کدام یک از این پنج نفر را باید کشته شوند؟! منصور که از ای جواب به شدت عصبانی شده بود، با فریاد اعلام کرده بود که هیچ کدام از این‌ها را نمی‌توان کشت.

البته باید دقت شود که این عمل امام صادق علیه السلام یک نوع رفتار سـ*ـیاسی بوده، چراکه آن حضرت قبلاً امام بعدی و جانشین حقیقی خود یعنی امام موسی کاظم علیه السلام را به شیعیان خاص و خاندان علوی معرفی کرده بودند و همه می‌دانستند امام بعدی چه شخصیتی است.

واقعه خونین فخ

یکی از رویدادهای بسیار مهمی که نقل شده در دوران امام موسی کاظم علیه السلام روی داده، فاجعه خونین فخ است. این فاجعه چگونهرخ داد و چرا به این اسم خوانده شده است؟

گروهی از علویون که از اولاد امام حسن علیه السلام بودند، در زمان امام کاظم علیه السلام در برابر ظلم عباسیان قیام کردند. این قیام در زمان خلافت موسی الهادی فرزند مهدی عباسی که او هم فرزند منصور بود صورت گرفت.

شهید فخ به رهبر این قیام یعنی حسین بن علی از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام گفته می‌شود. در روایتی منسوب به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله آمده که آن حضرت هنگام عزیمت برای زیارت خانه خدا به منطقه «فخ» که نزدیک مکه بود، رسیدند. هنگامی که در فخ پیاده شدند، فرمودند: «چیزی نخواهد گذشت که گروهی از اولاد من در این سرزمین به شهادت می‌رسند.»

حسین بن علی که از بیداد عوامل عباسی به جان آمده بود، این قیام را صورت داد و بسیاری از علویون و مردم مکه و مدینه به او پیوستند. اما با هجوم نیروهای خلیفه مواجه شدند و در منطقه فخ در نبرد نابرابری که رخ داد حدود 200 نفر از علویون به شهادت رسیدند و حسین بن علی همان‌جا شهید شد.

گفته شده که تا آن زمان بعد از فاجعه کربلا چنین حادثه سهمگینی که تعداد بسیاری از اولاد پیامبر صلی‌الله علیه و آله کشته شوند، رخ نداده بود.

نوع مواجهه امام موسی بن جعفر علیه السلام با این رویداد چطور بود؟

وقتی امام کاظم علیه السلام خبر حادثه را شنیدند، بسیار منقلب و ناراحت شدند. خلیفه امام کاظم علیه السلام را پشتیبان این قیام می‌دانست و قصد داشت متعرض جان آن حضرت شود. اما اجل به او مهلت نداد و موسی الهادی به دست مادرش کشته شد و هارون به جایش به حکومت رسید

منبع تسنیم


مرور بخش‌های کمتر عنوان‌شده از زندگی امام کاظم (ع)/ دلایل حفظ جان امام در بحرانی‌ترین شرایط

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا