- عضویت
- 9/3/21
- ارسال ها
- 170
- امتیاز واکنش
- 1,945
- امتیاز
- 163
- سن
- 18
- زمان حضور
- 10 روز 20 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خداوند مهربان
نام دلنوشته: و از خدايی که غافل بودم!
نام نگارشگر: هديه قلی زاده اميری
ژانر: عاشقانه، مذهبی
مقدمه:
در جهانی پا نهادم و قدم برداشتم که ميلياردها انسان در آن، قبل و بعد از من اقامت دارند. جهان،جهانی که وسعت و بزرگی زيادی دارد.
جهانی که از وسعت خودش هيچگاه مغرور نشد و با استقبال گرمی همهی ما را در آ*غو*شش پذيرفت، آ*غو*شی گرمتر از آفتاب سوزان!
اما، چرا وسعتی از ما گرمی آن را احساس نکرديم؟! آيا گرمی جهان، همان خوشبختی ما در دنياست؟
نمی دانم. سرگردانم، به راستی دنيا و جهانِ عجيبی است. آری گاهی جهان به اندازهای کوچک است و ما گاهی آنقدر در نزديک هم هستيم که وسعت و بزرگی خدا _مهمتر از آن_ جهان را به سادگی زير سوال میبريم. هزاران بار پشت سر هم نفرت ديديم، عشق ديديم، خيانت ديديم؛ اعتماد واقعی ديديم و صدها و هزاران بار درد کشيديم، تحقير شدیم؛ اما به دليل آنکه...
نام دلنوشته: و از خدايی که غافل بودم!
نام نگارشگر: هديه قلی زاده اميری
ژانر: عاشقانه، مذهبی
مقدمه:
در جهانی پا نهادم و قدم برداشتم که ميلياردها انسان در آن، قبل و بعد از من اقامت دارند. جهان،جهانی که وسعت و بزرگی زيادی دارد.
جهانی که از وسعت خودش هيچگاه مغرور نشد و با استقبال گرمی همهی ما را در آ*غو*شش پذيرفت، آ*غو*شی گرمتر از آفتاب سوزان!
اما، چرا وسعتی از ما گرمی آن را احساس نکرديم؟! آيا گرمی جهان، همان خوشبختی ما در دنياست؟
نمی دانم. سرگردانم، به راستی دنيا و جهانِ عجيبی است. آری گاهی جهان به اندازهای کوچک است و ما گاهی آنقدر در نزديک هم هستيم که وسعت و بزرگی خدا _مهمتر از آن_ جهان را به سادگی زير سوال میبريم. هزاران بار پشت سر هم نفرت ديديم، عشق ديديم، خيانت ديديم؛ اعتماد واقعی ديديم و صدها و هزاران بار درد کشيديم، تحقير شدیم؛ اما به دليل آنکه...
کامل شده و از خدایی که غافل بودم | هدیه زندگی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: