خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
«بسم الله الرحمان الرحیم»
نام دلنوشته: به رنگ دلتنگی
نگارشگر:حریر
ژانر: تراژدی
مقدمه:
بماند از من به یادگار کلمات اویزانی که به نخ میکشم و تسبیحی از دلتنگی میسازم.
***


دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 24 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این روز های تکراری صدای موسیقی غمناک زندگیم
بلند تر از هروقت دیگر یاد اور تلخی سرنوشتم میشود
ومن همچون شاخه ای در دل سیاهی های جنگل زندگی
به سمت صبح امید فریاد میکشم.

گاهی بادل پا برهنه و خیالی بی پوشش
در عمق صحرای سیاه زندگی خویش به دنبال لبخندی کوچک میگردم
وطبق یک سکانس تکراری
صدای شیهه ی پاک حقیقت از دور پلک های قلبم را تر میکند
وبرای هزارمین بار سرمشق قلبم تنهایی میشود!


دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 28 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
می گویند آنچه از دل براید بر کنج خانه ی دل دیگری می نشیند
حرفت می رودو می رود و در لابه لای خیابان های سلول هایش کاخ می سازد
آنقدر کاخ ساخته ای که خراب شدنشان هزار سال زمان میبرد
یادت می آید؟ آ ن زمان ها دلبرت بودم! قربان صدقه هایت را روان روح بیچاره ام میکردی
مهربانیت را به روحم تزریق می کردی
و من احمقانه معتاد بودنت می شدم .
آرام جانت بودم آرام جان بودی
دست هایمان گره می خورد قهقهه هایمان تن شهر را میلرزاند
این روزها گرد مرگ پاشیده اند بر زندگی !جای خالی دستانت برروی موهایم سنگینی میکند رفیق!
موهایم دلشان بافته شدن می خواهد
دیوار ها دلتنگ قهر هایمان هستند زبان نفهم ها نمی فهمند رفتنت را
دستانم گم شدن میان دستانت را می خواهند این ها هم زبان نفهمند!
مغز و غرورم سلطنتی ساخته اند تماشایی ، دل بی چاره ام زاغه نشین شده تا مدتها به هر دری میزد حکومتش را پس بگیرد نامرد ها به جانش افتادند دو به یک کشتنش!
و بیچاره من که علاوه بر این جنگ داخلی خانه خراب کن در پی هضم زندگی بی تو نیز بودم
بی چاره من!
بی چاره آرام جانت!


دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 26 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
این روزها
باران آرزو که می بارد
آدم ها چتر غم می خرندو خود را در زیر کوله باری از نتوانستن ها پنهان می کنند
ابرهای تکه پاره ی خیال غرش میکنند و صدای هق هقشان گوش خواستن را کر میکند
بال های رویا از ترس قلاف میشوند
پژواک ناامیدی گوش را بـ*ـغل می کند و هاله ی ترس زندگی را...
موج آرزو دیوانه وار خود را به صخره ی باور میکوبد وصدای فریاد دردآلودش قلب امید را می لرزاند
وما در غریبانه ترین گذر لحظه هابه دنبال شادی پتکی از حسرت برسرخاطرات میکوبیم
بی توجه به انکه در این بین در حال نقش قبر دلتگی های زنده به گورشده نیز هستیم!


دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 27 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلتنگی هایم را در بر می گیرم
هر از گاهی با ساز ناکوک لحظه ها مردمک چشمانم میرقصند
آدمک های خیالی ذهنم را سیاه پوش میکنم
زنجیر برگردن آرزوهایم می اندازم
قلبم راحلق آویز میکنم
و در آخر زنی تنها در استانه ی فروپاشی را بالا می آورم
میدانی عروسک جانم؟ اینها همه ناقوس مرگ آرزوهاست!


دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 23 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
افکار یاغی رگ های مغزم راپاره میکنند
موریانه شدندو به جان مغزم افتاده اند
امانم را بریده اند
نامردها زندگیم را به زنجیر کشیده اند
کاش بتوانم این لعنتی هارا در پیچ و خم خیابان های ذهنم، در انباری خانه ی متروکه ی لحظه ها، زیر قفسه ی زوار در رفته ی شادی چالشان کنم.
لعنتی ها روزی هزار بار روحم را به صلابه میکشند.
واما توعروسک جانم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 21 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
عروسک جانم!
حال و هوای این روزها به شدت کشنده است!
قصه هایم ته کشیده اند
استکان های کمر باریکم از من فراری شده اند
چای های خانه ام با عصبانیت بارو بندیلشان را بستند،عطرشان را پس گرفتندو دود را به صورتم کوبیدند ورفتند!
کتاب های شعرم خاک به حلقشان میفرستند
اتاقم پاتوق عنکبوت ها شده
تار میبافندو سه گوشه ها را تصاحب میکنند
وچشم هایم
اخ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • ناراحت
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 22 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
حرف ها آدم میکشند!
گاهی حرف ها قاتل روح میشوند
تاروپودت را به دار می آویزندو وجودت را به آتش میکشند
و تو میمانی و دنیا بر باد رفته ای که با چند جمله خاک برسرش ریخته اند!
تو میمانیو تنهایی که با چند کلمه نسیب روز هاوثانیه های زندگیت شده
کاش خدا آدم ها را همان زمان ،همان لحظه که میخواهند دهن باز کنندو قاتل روح شوند درجا لال میکرد
شاید...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 18 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
و وای از ان زمان که زن ها بوی بی‌وفایی را حس کنند
قلبشان تکه پاره میشود
روحشان از ان ثانیه به بعد در چاهی عمیق از خاطرات و ای کاش ها گیر میکند
و وای از لحظه که تصمیم بگیرند بی خیالت شوند
قلبشان را ب دندان میکشند
یک تنه روحشان را نجات میدهند
درد میکشندو بیخیالت میشوند
اشک میرزندو خاطراتت را یکی یکی در گورستان ذهنشان چال میکنند
ناله...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 17 نفر دیگر

حریر محمودی

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/1/21
ارسال ها
52
امتیاز واکنش
1,281
امتیاز
153
زمان حضور
12 روز 22 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
میان خروار خروار ناراحتی های کوه شده ام
خودم را در گریه پیدا میکنم
به صورت رنگ پریده و دستان لرزانم نگاه میکنم
خودم را سخت در بر گرفته‌م
قطرات اشک صورتم را پناه گرفته اند
از چشمانم قل می خوردندو میان گودی گونه هایم جا خوش میکنند
سیب گلویم تند تند بالا پایین میشود
سایه ی نحس دلتنگی روی لحظه هایم افتاده است
به خودم که می آیم
فکر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته به رنگ دلتنگی | حریر محمودی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • ناراحت
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Z.A.H.Ř.Ą༻، SelmA و 17 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا