- عضویت
- 13/10/20
- ارسال ها
- 1,156
- امتیاز واکنش
- 33,669
- امتیاز
- 418
- محل سکونت
- ...
- زمان حضور
- 151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساموا، روز اول
بعد از سه ساعت و نيم پرواز به سمت شمال شرق نيوزلند ساعت ده شب پروازمون در فرودگاه كوچك كشور ساموا نشست. اگر نميدونيد ساموا كجاست خيلى به جغرافياتون ايراد نگيريد. من هم تا دو ماه پيش كه داشتم براى كشورهاى بدون ويزا براى ايرانى ها توى منطقه اقيانوسيه جستجو مى كردم اسمى ازش نشنيده بودم.
كشور مستقل ساموا كه از دو جزيره اصلى اپولو و ساواى تشكيل شده بخشى از مجمع الجزاير اين قسمت اقيانوس آرام هست كه به همشون ميگند ميكرونزى.
مامور پليس فرودگاه بعد از ده دقيقه و پرسيدن سوالات تكراريش و شنيدن جواب هاى تكرارى من راضى شد مهر ورود رو بزنه. از فرودگاه تا شهر يك ساعت راه بود و ساعت دوازده شب تنها جايى كه ميشد براى غذا خوردن پيدا كرد مك دونالد رنگ و رو رفته شهر آپيا پايتخت ساموا بود.
صبح امروز اولين جاهايى كه ديدم بازار ميوه و سبزى و بازار روز شهر بود.
بازار ميوه و سبزى شهر آپيا
يك نمايش فرهنگى هم توسط اداره توريست برپا شده بود كه تلاش ميكرد بازديد كننده ها رو با فرهنگ مردم ساموا آشنا كنه.
تا رابين از خواب بيدار بشه چند تاكمپانى كرايه ماشين سر زدم و قيمت هاشون رو پرس و جو كردم. يك ساعت بعد با رابين برگشتم اون كمپانى كه انتخاب كرده بودم و آخرين چونه ها رو زديم. با ويزا كارت رابين ماشين رو گرفتيم چون ويزا كارتش ماشين رو بيمه ميكنه و نيازى نيست پول اضافه براى بيمه بديم. روز صد و بيست تالا براى يك تويوتا رافور. هر تالا به پول ما ميشه حدودا هزار و چهارصد تومان.
با پرداخت بيست و يك تالا گواهينامه موقت ساموا رو هم گرفتيم. جالبه رابين فقط با نشون دادن عكس گواهينامش تونست اين كار رو انجام بده.
امروز با ديدن غروب زيبا بندرگاه آپيا تمام شد.
*****
ساموا، روز دوم
مردم ساموا خيلى زندگى رو راحت ميگيرن و كلا تلاش زيادى توى زندگى روزمرشون نميكنند. يك آخر هفته خوب براشون لم دادن روى مبل و استراحت كردنه. شايد دليلش آب هواى اينجا باشه. هرچى كه هست روى من هم تاثير گذاشته، ساعت ده صبح ازخواب بيدار ميشم، علاقه اى به رانندگى ندارم و دستم به نوشتن هم نميره
امروز رفتم بانك مركزى ساموا كه اسكناس نو براى آلبومم بگيرم. خيلى رسمى و قانونى ده درصد قيمت هر اسكناس براى تعويضش بازاسكناس نو گرفت. حداقل توى ايران اين كار چهار راه استانبول انجام ميشه نه بانك مركزى كف بانك مركزيشون موكت بود و همه كارمندها با لباس هاى فرمى شبيه لباس محليشون و پاى برهنه بودند
از آپيا كه در ساحل شماليه به سمت جنوب حركت كرديم تا به ساحل جنوبى برسيم و از اونجا به سمت شرق حركت كرديم. سه تا آبشار، يك درخت غول آسا و قدرى ساحل توى مسير ديديم. اينجا براى ديدن آبشارها و ساحل بايد پول داد. فكر كنم چيزى به اسم اراضى ملى ندارند و همه چى توسط مردم تصاحب شده.
سواحل جنوبى جزيره اپولو
براى شب يك اتاق از يك هتل مانند كنار ساحل گرفتيم. ١٧٠ تالا براى يك اتاق با پنكه و پشه بند به همراه شام و صبحانه و حمام و دستشويى مشترك. ساموا كشور گرونى نيست ولى مواردى كه توريست باهاش سر و كار داره از جمله هتل ارزون نيست.
اينجا دو تا پسر مراكشى و الجزايرى كه دارند دور دنيا رو سفر ميكنند در حال تلاش براى درست كردن يك قليان با ابزار ابتدايى نظير قوطى كنسرو و شيشه نوشیدنی هستند. برم ببينم موفق ميشند يا نه
*******
ساموا، روز سوم
امروز سعى كردم قبل طلوع خورشيد بيدار بشم، برم به ساحل شرقى و يك طلوع متفاوت رو ببينم، جدا توضيحش رو ميدم. بعد از ديدن خورشيد برگشتم به فَلى و دوباره خوابيدم. ساعت ده بعد از تمام شدن صبحانه نسبتا خوب جزيره گردى رو شروع كرديم. دو تا آبشار زيبا ديديم. جاى بعدى يك استخر طبيعى بزرگ بود كه هشتاد درصدش داخل غار بود. حدود پنجاه تا دانش آموز براى پيك نيك اومده بودند اونجا و حسابى شيطنت و خوشحالى ميكردند. يكى از معلم ها ما رو هم براى ناهار دعوت كرد. برنج به هم چسبيده، مرغ سرخ شده، سوسيس و پياز داغى كه به سبك ايرانى ها خيلى سرخ شده بود همراه بچه مدرسه اى ها خيلى چسبيد.
ساموا دقيقا روى خط فرضى زمانى قرار گرفته. ساعت اينجا از همه كشورهاى دنيا جلوتره و از ایران هم ده و نیم ساعت جلوتره. امروز با رفتن به ساحل شرقى ساموا و ديدن طلوع خورشيد اولين نفر روى كره زمين بودم كه طلوع خورشيد پنجشنبه يازدهم آذر رو ديدم
سى كيلومتر ديگه كه از سواحل ساموا به سمت شرق حركت كنيم ميرسيم به سامواى آمريكايى كه جزو نيمكره غربى محسوب ميشه و از نظر زمانى بيست و چهار ساعت از اينجا عقبتره! هر روز اولين كسانى كه طلوع خورشيد رو ميبينند و روز رو شروع ميكنند ساكنان سواحل شرقى ساموا هستند.
اولين طلوع خورشيد كره زمين در پنجشنبه يازده آذر در ساحل شرقى
آخرين جايى كه امروز ديديم خاص ترين مكان ساموا هست. دو تا حفره آتشفشانى كنار هم كه از پايين به هم ارتباط دارند. يكى ازاين حفره ها از طريق يك تونل كوتاه به اقيانوس راه داره و داخل اين حفره ها آب مياد. دهانه يكى از حفره ها خيلى بزرگه و از سطح زمين بيست مترى پايينتره. يك نردبان براى پايين رفتن و شنا كردن داخل اين حفره آتشفشانى قرار دادند. از داخل اون تونل آبى هم ميشه زيرآبى شنا كرد و به اقيانوس رسيد. رابين اين كار رو انجام داد ولى من چون شنا كردنم تعريفى نداره اعتماد به نفس انجامش رو نداشتم.
حفره آتشفشانى متصل به اقيانوس كه تبديل به يك محل فوق العاده استثنايى براى شنا كردن شده
قبل از غروب يك هتل لوكس كنار ساحل براى گرفتن اتاق رفتيم كه قيمتش وحشتناك بود. ارزونترين اتاقش هشتصد تالا بود. توى جاده رانندگى كرديم و نهايتا يك “فَلى” كنار ساحل به قيمت هشتاد تالا پيدا كرديم. از شب قبل هم ساده تر. بدون صبحانه و شام و حتى پنكه هم نداريم.
فَلى كه امشب توش ميخوابم
اينجا خونه هاى مردم فَلى هست. چيزى شبيه آلاچيق دايره اى با اندازه هاى مختلف. يك سقف و چند تا ستون اطرافش. تقريبا همش از چوب درخت نارگيل درست ميشه. معمولا ديوار نداره و اگر هم داشته باشه ديوار كوتاهه و تا بالا نمياد. ظاهرا بدليل بادهاى شديد اقيانوسى از قديم خونه يا همون فَلى رو اينجورى ميساختند تا باد خرابش نكنه. البته سيستم تهويش هم در شب خوبه
منبع: سفر نامه سفر نوشت
بعد از سه ساعت و نيم پرواز به سمت شمال شرق نيوزلند ساعت ده شب پروازمون در فرودگاه كوچك كشور ساموا نشست. اگر نميدونيد ساموا كجاست خيلى به جغرافياتون ايراد نگيريد. من هم تا دو ماه پيش كه داشتم براى كشورهاى بدون ويزا براى ايرانى ها توى منطقه اقيانوسيه جستجو مى كردم اسمى ازش نشنيده بودم.
كشور مستقل ساموا كه از دو جزيره اصلى اپولو و ساواى تشكيل شده بخشى از مجمع الجزاير اين قسمت اقيانوس آرام هست كه به همشون ميگند ميكرونزى.
مامور پليس فرودگاه بعد از ده دقيقه و پرسيدن سوالات تكراريش و شنيدن جواب هاى تكرارى من راضى شد مهر ورود رو بزنه. از فرودگاه تا شهر يك ساعت راه بود و ساعت دوازده شب تنها جايى كه ميشد براى غذا خوردن پيدا كرد مك دونالد رنگ و رو رفته شهر آپيا پايتخت ساموا بود.
صبح امروز اولين جاهايى كه ديدم بازار ميوه و سبزى و بازار روز شهر بود.
بازار ميوه و سبزى شهر آپيا
يك نمايش فرهنگى هم توسط اداره توريست برپا شده بود كه تلاش ميكرد بازديد كننده ها رو با فرهنگ مردم ساموا آشنا كنه.
تا رابين از خواب بيدار بشه چند تاكمپانى كرايه ماشين سر زدم و قيمت هاشون رو پرس و جو كردم. يك ساعت بعد با رابين برگشتم اون كمپانى كه انتخاب كرده بودم و آخرين چونه ها رو زديم. با ويزا كارت رابين ماشين رو گرفتيم چون ويزا كارتش ماشين رو بيمه ميكنه و نيازى نيست پول اضافه براى بيمه بديم. روز صد و بيست تالا براى يك تويوتا رافور. هر تالا به پول ما ميشه حدودا هزار و چهارصد تومان.
با پرداخت بيست و يك تالا گواهينامه موقت ساموا رو هم گرفتيم. جالبه رابين فقط با نشون دادن عكس گواهينامش تونست اين كار رو انجام بده.
امروز با ديدن غروب زيبا بندرگاه آپيا تمام شد.
*****
ساموا، روز دوم
مردم ساموا خيلى زندگى رو راحت ميگيرن و كلا تلاش زيادى توى زندگى روزمرشون نميكنند. يك آخر هفته خوب براشون لم دادن روى مبل و استراحت كردنه. شايد دليلش آب هواى اينجا باشه. هرچى كه هست روى من هم تاثير گذاشته، ساعت ده صبح ازخواب بيدار ميشم، علاقه اى به رانندگى ندارم و دستم به نوشتن هم نميره
امروز رفتم بانك مركزى ساموا كه اسكناس نو براى آلبومم بگيرم. خيلى رسمى و قانونى ده درصد قيمت هر اسكناس براى تعويضش بازاسكناس نو گرفت. حداقل توى ايران اين كار چهار راه استانبول انجام ميشه نه بانك مركزى كف بانك مركزيشون موكت بود و همه كارمندها با لباس هاى فرمى شبيه لباس محليشون و پاى برهنه بودند
از آپيا كه در ساحل شماليه به سمت جنوب حركت كرديم تا به ساحل جنوبى برسيم و از اونجا به سمت شرق حركت كرديم. سه تا آبشار، يك درخت غول آسا و قدرى ساحل توى مسير ديديم. اينجا براى ديدن آبشارها و ساحل بايد پول داد. فكر كنم چيزى به اسم اراضى ملى ندارند و همه چى توسط مردم تصاحب شده.
سواحل جنوبى جزيره اپولو
براى شب يك اتاق از يك هتل مانند كنار ساحل گرفتيم. ١٧٠ تالا براى يك اتاق با پنكه و پشه بند به همراه شام و صبحانه و حمام و دستشويى مشترك. ساموا كشور گرونى نيست ولى مواردى كه توريست باهاش سر و كار داره از جمله هتل ارزون نيست.
اينجا دو تا پسر مراكشى و الجزايرى كه دارند دور دنيا رو سفر ميكنند در حال تلاش براى درست كردن يك قليان با ابزار ابتدايى نظير قوطى كنسرو و شيشه نوشیدنی هستند. برم ببينم موفق ميشند يا نه
*******
ساموا، روز سوم
امروز سعى كردم قبل طلوع خورشيد بيدار بشم، برم به ساحل شرقى و يك طلوع متفاوت رو ببينم، جدا توضيحش رو ميدم. بعد از ديدن خورشيد برگشتم به فَلى و دوباره خوابيدم. ساعت ده بعد از تمام شدن صبحانه نسبتا خوب جزيره گردى رو شروع كرديم. دو تا آبشار زيبا ديديم. جاى بعدى يك استخر طبيعى بزرگ بود كه هشتاد درصدش داخل غار بود. حدود پنجاه تا دانش آموز براى پيك نيك اومده بودند اونجا و حسابى شيطنت و خوشحالى ميكردند. يكى از معلم ها ما رو هم براى ناهار دعوت كرد. برنج به هم چسبيده، مرغ سرخ شده، سوسيس و پياز داغى كه به سبك ايرانى ها خيلى سرخ شده بود همراه بچه مدرسه اى ها خيلى چسبيد.
ساموا دقيقا روى خط فرضى زمانى قرار گرفته. ساعت اينجا از همه كشورهاى دنيا جلوتره و از ایران هم ده و نیم ساعت جلوتره. امروز با رفتن به ساحل شرقى ساموا و ديدن طلوع خورشيد اولين نفر روى كره زمين بودم كه طلوع خورشيد پنجشنبه يازدهم آذر رو ديدم
سى كيلومتر ديگه كه از سواحل ساموا به سمت شرق حركت كنيم ميرسيم به سامواى آمريكايى كه جزو نيمكره غربى محسوب ميشه و از نظر زمانى بيست و چهار ساعت از اينجا عقبتره! هر روز اولين كسانى كه طلوع خورشيد رو ميبينند و روز رو شروع ميكنند ساكنان سواحل شرقى ساموا هستند.
اولين طلوع خورشيد كره زمين در پنجشنبه يازده آذر در ساحل شرقى
آخرين جايى كه امروز ديديم خاص ترين مكان ساموا هست. دو تا حفره آتشفشانى كنار هم كه از پايين به هم ارتباط دارند. يكى ازاين حفره ها از طريق يك تونل كوتاه به اقيانوس راه داره و داخل اين حفره ها آب مياد. دهانه يكى از حفره ها خيلى بزرگه و از سطح زمين بيست مترى پايينتره. يك نردبان براى پايين رفتن و شنا كردن داخل اين حفره آتشفشانى قرار دادند. از داخل اون تونل آبى هم ميشه زيرآبى شنا كرد و به اقيانوس رسيد. رابين اين كار رو انجام داد ولى من چون شنا كردنم تعريفى نداره اعتماد به نفس انجامش رو نداشتم.
حفره آتشفشانى متصل به اقيانوس كه تبديل به يك محل فوق العاده استثنايى براى شنا كردن شده
قبل از غروب يك هتل لوكس كنار ساحل براى گرفتن اتاق رفتيم كه قيمتش وحشتناك بود. ارزونترين اتاقش هشتصد تالا بود. توى جاده رانندگى كرديم و نهايتا يك “فَلى” كنار ساحل به قيمت هشتاد تالا پيدا كرديم. از شب قبل هم ساده تر. بدون صبحانه و شام و حتى پنكه هم نداريم.
فَلى كه امشب توش ميخوابم
اينجا خونه هاى مردم فَلى هست. چيزى شبيه آلاچيق دايره اى با اندازه هاى مختلف. يك سقف و چند تا ستون اطرافش. تقريبا همش از چوب درخت نارگيل درست ميشه. معمولا ديوار نداره و اگر هم داشته باشه ديوار كوتاهه و تا بالا نمياد. ظاهرا بدليل بادهاى شديد اقيانوسى از قديم خونه يا همون فَلى رو اينجورى ميساختند تا باد خرابش نكنه. البته سيستم تهويش هم در شب خوبه
منبع: سفر نامه سفر نوشت
ساموا
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com