خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام اثر: راه زیادی تا پایین است. | Long Way Down
نویسنده: جیسون رینولدز | Jason Reynolds
مترجمان: کاربران رمان ۹8
خلاصه:

قصیده‌ای در باب "تفنگ های لعنتی را زمین بگذارید."
این کتاب فوق العاده جذاب و پرفروش، در شصت ثانیه اتفاق میفته! مدت زمانی که یک کودک تصمیم می‌گیره که قاتل برادر بزرگترش رو بکشه یا نه ... این چیزیه که "ویل" پانزده ساله در پشت کمربند شلوارش مخفی کرده؛ یک اسلحه. ویل قواعد بازی رو خوب می‌دونه. نه اشکی در کاره و نه لو دادنی. تنها راه انتقامه و این دقیقا همون کاریه که ویل به سمتش می‌شتابه. با اسلحه در پشت کمربندش! اون سوار آسانسوری می‌شه؛ مقصدش طبقه هفتمه و خوب می‌دونه که به دنبال چه کسی می‌گرده! آسانسور در هر طبقه توقف می‌کنه و در هر توقف شخصی سوار می‌شه و به ویل قسمت‌هایی از حقیقت رو می‌ده.


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، S.salehi و 23 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مترجم: Erarira
«هیچ‌کسی باور نمی‌کند»

این روزا هیچ‌کس دیگه چیزی رو باور نمی‌کنه.
برای همینه که هنوز داستانی رو که می‌خوام به شماها بگم،
به کسی نگفتم.
راستش می‌دونم که شماها هم احتمالا باورش نمی‌کنین و فکر می‌کنین دارم دروغ می‌گم
یا لاف می‌زنم.
ولی دارم بهتون می‌گم؛
این اتفاق واقعا برای من افتاده.
دارم جدی می‌گم.
این اتفاق افتاده.
خیلی ناجور هم افتاده.


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، S.salehi و 20 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مترجم: parädox
«اسم من هست...»

ویل
ویلیام...
ویلیام هولمن

اما دوستانم

و اطرافیانم

من رو فقط به اسم
ویل می‌شناسند
پس من رو ویل صدا کنید.
چون بعد از اینک به شما بگم که چه چیزی رو قصد دارم برای شما بازگو کنم،
شما یا می‌خوایید رفیق من باشید؛
یا اصلا مایل نیستید که دوست من باشید.
در هرصورت شما من رو می‌شناسید
من رو می‌شناسید...!


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، S.salehi و 19 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مترجم: niloofar.H
«من فقط ویلیام خالی‌ام»

برای مادرم
و برادرم شاون،
هر زمان که سعی می‌کرد بامزه باشه.

حالا من آرزو می‌کنم
کاش بیشتر به شوخی‌های احمقانه‌اش
می‌خندیدم.
چون روز قبل از دیروز
به شاون شلیک شد
و او، کشته شد.


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، S.salehi و 21 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مترجم: Kameliaparsa
«من تو رو نمی‌شناسم!»

فامیلیت رو نمی‌دونم،
نمی‌دوم آیا
خواهر یا برادر
یا مادر یا پدر
یا پسرعموهایی داری که
برات مثل خواهر و برادر هستند.
یا خاله، عمه و یا عموهایی داری
که
برات مثل پدر و مادر هستند.

اما اگر خونی که توی رگ‌های تو هست
توی بدن اون‌ها هم باشه؛
هرگز نمی‌خوای که اون رو خارج از بدنشون ببینی!


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، S.salehi و 18 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مترجم: heliaaii
«غم»

توضیح دادنش کار آسونی نیست
تصور کن که بیدار می‌شی
و یه نفر،
یه غریبه،
تو رو به بند بسته باشه؛
و انبردستی راو در دهانت فرو برده باشه
و یک دندون رو گرفته باشه،
یکی از اون دندون‌های عقب،
یکی از اون دندون‌های بزرگ
و مهم را بیرون می‌کشه!
نبض درون سرت رو تصور کن
فشار وارد شده به گوشت،
و خونی که فوران می‌کنه.
ولی بدترین قسمتش،
اون قسمتی که بدتر از همه است،
لغزش مداوم زبانت
روی اون فضای خالی جدیده.
جایی که میدونی
یه دندون باید اونجا باشه،
ولی دیگه نیست!


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، S.salehi و 18 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مترجم: Erarira
«سخته که بگم»

شاون
مرده.
شاون
مرده
شاون
مرده.

گفتنش خیلی عجیبه
خیلی غم انگیزه.

ولی حدس می‌زنم
غافل‌گیر کننده نیست
که به نظرم
حتی عجیب تره
و غم انگیزتر.


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، Kimiaa و 18 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مترجم: niloofar.H
«روز قبل از دیروز»

روز قبل از دیروز
من و دوستم تونی،
بیرون بودیم و در مورد
چیزی صحبت می کردیم؛
که حالا که پونزده سالمون شده

قد بلندتر می‌شیم یا نه.
وقتی شاون پونزده ساله بود،
یک فوت یا شاید یک فوت و نیم
رشد کرده بود.
اون وقت بود که اون تمام لباس‌هایی رو که نمی‌تونست بپوشه رو به من داد.

تونی مرتباً می‌گفت امیدواره که رشد کنه؛
چون
با وجود این که بهترین فوتبالیست در عصر ما و این جا بود، اما کوتاه‌ترین هم بود.
و همه می ‌دونن
که وقتی این قدر کوچیک هستی، نمی‌تونی تموم مسیر رو طی کنی.
مگر اینکه واقعاً بتونی بپری یا پرواز کنی؛

مثل یه حشره پرنده و یا مگس!


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، S.salehi و 15 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مترجم: Erarira
«و بعد صدای گلوله اومد.»

همه دویدن،
پریدن،
قایم شدن،
و محکم
خودشونو جمع کردن.

یعنی همون کارایی رو کردیم
که غریزمون بهم می‌گفت.

پیشونی‌هامون رو به زمین فشار می‌دادیم
و دعا می‌کردیم
که مقصد صدای گلوله
بعد از شلیک شدنش
ما نباشیم.


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، S.salehi و 11 نفر دیگر

Jãs.I

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
391
امتیاز واکنش
7,543
امتیاز
263
سن
24
محل سکونت
City of Smoke and Ash☁️
زمان حضور
60 روز 20 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
مترجم: Erarira
«بعد از تیراندازی‌ها»

من و تونی
مثل همیشه منتظر موندیم
تا قبل اینکه سرمونو بلند کنیم
و اینور و اونور
واسه شمردن جنازه‌ها
سرک بکشیم
اول سر و صداها قطع بشن
.
این بار،
فقط یه جنازه بود؛
جنازۀ شاون.


ویژه رمان۹۸ راه زیادی تا پایین است | کاربران انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، نازپری احمدی و 13 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا