خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
اسلام در شبه قاره هند نخست در قسمت سفلای دره رود سند انتشار یافت.[۱] اولین گزارش از حضور مسلمانان در هند مربوط به سال ۴۴ هجری قمری است که سردار عرب مهلب بن ابو صفره از طریق کابل و تنگه خیبر وارد هند شد. پس از آن در سال ۹۹ هجری محمد بن قاسم ثقفی، به فرمان حجاج بن یوسف از راه مکران و بلوچستان ایالت سند را فتح کرد.[۲] در نیمه دوم قرن اول هجری نیز گروهی از مسلمانان به قصد داد و ستد و بازرگانی در سواحل مالابار و نواحی دکن پیاده شدند.
گویا در این زمان تعدادی از خانواده‌های مهاجران مسلمان در سواحل مزبور متوطن شده و با خانواده‌های بومی ممزوج گردیدند. بدین ترتیب جامعه کوچک و مختلفی از مسلمانان در هند به وجود آمد که رابـ*ـطه دوستانه و نزدیکی با هندوان برقرار نموده بود. حتی برخی از راجه های هندی از مسلمانان در دستگاه حکومت استفاده می کردند. در اواخر قرن سوم هجری /نهم میلادی یکی از شاهان هندو مذهب سلسله شیرامن بیرومل، محل به دین اسلام گرایید و نام عبدالرحمان بر خود نهاد و در پی آن چند تن از راجه های هندی القاب و عناوین اسلامی را به نام خود افزودند.
در طی چهار قرن اول هجری مسلمانان پایگاه خود را در هند حفظ کردند. در این مدت اسلام از طریق تماس‌های بازرگانی، روابط دیپلماتیک و تلاش‌های مبلغان مذهبی و اعیان شیعی اسماعیلی در هند به شکل مسالمت آمیز و تدریجی توسعه می یافت. تنها غزنویان ترک تبار بودند که برای اولین بار قدرت نظامی مسلمانان را به همه هیبت و عظمت اش به هند شناساندند.[۳] حمله غازیان غزنوی از طرف جبال هندوکش و شمال غرب هندوستان آغاز شد و منتهی به تاسیس سلسله های سلاطین اسلامی در شمال هندوستان گردید.[۴] گرچه توجه غزنویان به هند پیشرو انگیزه‌های غارتگران و منظور کسب غنیمت صورت می‌گرفت، اما به‌سرعت منطقه پنجاب به پایگاه دائمی آنان تبدیل گردید. بعد از این که بساط حکومت غزنویان در ایران برچیده شد پنجاب و شمال هند یگانه مامن این سلسله گردید و حیات سـ*ـیاسی غزنویان در هند، تا سال ۵۸۲ هجری به مرکزیت لاهور ادامه یافت. در این سال شهاب محمد بن سام غوری سند و پنجاب را تسخیر کرد و بساط از سلطنت غزنویان را برانداخت.[۵]
فتح هند به دست غوریان را باید به مثابه ریزش سد های دفاعی این سرزمین در برابر مسلمانان دانست و از آن پس دسته جات و گروه‌های مختلفی از امرای ترک و افغان نه تنها فقط به قصد غارت بلکه با فکر استقرار و تشکیل حکومت به هند سرازیر گردیدند. مسلمانان در نواحی مختلف شبه قاره هند با شکست دادن سلاطین راجپوت و ماهاراجه های محلی، سلطنت های اسلامی ثابتی را بنیاد گذاردند.[۶]
قطب الدین ایبک سردار ترک ملک معزالدین غوری دامنه متصرفات خود را به دریا و شهرهای بزرگ چون اجمیر، دهلی، بنارس را فتح کرد. او پس از مرگ معز الدین به سال ۶۰۲ هجری بساط پادشاهی مستقلی را در هند بنیان گذاشت.[۷]
منبع: تاریخ ما


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
این دولت اسلامی که به دولت ممالیک معروف گردید، اولین دولت از دوره پنجگانه به نام عمومی سلاطین دهلی بود. این دولت‌ها به یک خاندان واحد منسوب نبودند و نام عمومی《سلاطین》فقط از آن جهت بر آنان اطلاق می گردد که همگی در دهلی حکومت داشتند.[۸] سلسله های پنجگانه سلاطین در طول قرون هفتم تا دهم هجری (۶۰۲ – ۹۶۲) هجری/ ۱۲۰۶ میلادی اصلی ترین قوه حاکمه اسلامی هند را تشکیل می‌دهند. به این علت که جایگزینی هر یک از این سلسله ها به جای سلسله دیگر در نوع نژاد و قومیت هیئت حاکمه تغییری ایجاد نمی کرد. در مجموع این سلسله ها را در یک گروه قرار می‌دهند. در رأس همه این سلسله ‌ها نخبگان افغانی و ترک تبار قرار داشتند. با اینکه سلسله های سلاطین دهلی تلاش‌هایی را برای تحرک بخشیدن به قدرت خود انجام دادند، اما هیچ یک نتوانستند بر قلمرو خود به طور کامل تسلط پیدا کند.
این سلسله ها به هیچ وجه نتوانستند فرمانروایان محلی مسلمان و هندو را از میان بردارند. ایجاد و تثبیت یک حکومت اسلامی در منطقه‌ای که فرهنگ هندوی و بودایی در آن ریشه دوانیده بود مشکلی بود که این سلسله ها با آن روبرو بودند. اما به هر حال در نتیجه تلاش های آنها مجموعه تمدن اسلامی در هند شکل گرفت.[۹]

سلسله سلاطین ممالیک
قطب الدین ایبک به عنوان بنیانگذار سلاطین دهلی حاکمیت مسلمانان را در هند، مبنایی مستحکم‌تر بخشید.[۱۰] او گذشته از توسعه قلمرو و متصرفات مسلمانان در هند دست به نوسازی دهلی پایتخت حکومت خود زد. بنای مسجد《قبه الاسلام》دهلی و منار زیبای آن که به مناره قطب معروف است بازمانده‌های فعالیت‌های عمرانی وی در هند می‌باشد.[۱۱] قطب الدین بعد از یک حکومت پنج ساله چشم از جهان فروبست و فرزندش آرام شاه که مردی ناتوان بود، به قدرت رسید. اما بعد از مدتی کوتاه شمس الدین ایلتوتمیش که داماد قطب الدین آرام شاه را کنار زده، بر تـ*ـخت سلطنت دهلی جلوس کرد.
ایلتوتمیش را باید معمار واقعی این سلسله به حساب آورد. او ناگزیر بود با مدعیان متعدد قدرت که بیشتر عبارت بودند از امرای نظامی ترک، سرداران سابق سلاطین غوری و دیگر سرکردگان نظامی افغان دست و پنجه نرم کند.[۱۲]
در اولین اقدام ایلتوتمیش توانست ناصرالدین قباچه سردار مقتدر معزالدین غوری را شکست داده و وی را به سلطان نشین دهلی بیفزاید.[۱۳]اما کوتاه مدتی از این موفقیت سپری نشده بود که جلال الدین خوارزمشاه که از دست سپاهیان مغول گریخته بود به قلمرو ایلتوتمیش وارد گردید.


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
جلال الدین که به قصد تشکیل دولت به هند گریخته بود به خاطر سـ*ـیاست مدبرانه و مقاومت موفقیت چندانی در هند به دست نیاورد و نهایتاً رهسپار ایران شد.[۱۴] ایلتوتمیش که به زحمت بسیاری از دست جلال الدین خوارزمشاه خلاص یافته بود، گرفتار توطئه ای دیگر از جانب اسماعیلیان گردید. اسماعیلیان نزاری که با سازش زودهنگام با چنگیز خان از رهگذار طوفان مغول آسیبی ندیده بودند، فرصت را غنیمت شمرده، به فکر توسعه قلمرو افتاده بودند. به همین منظور در سال ۶۳۲ هجری برای برقراری حاکمیت خود در هند کودتایی را سازمان دادند. ایلتوتمیش هنگام نماز آدینه در مسجد دهلی مورد سوءقصد داعیان اسماعیلی قرار گرفت، اما سلطان از مهلکه جان سالم به در برد، کودتای اسماعیلی ناکام ماند و به سرعت سرکوب شد.[۱۵]
با این حال ایلتوتمیش مدت زمان زیادی زنده نماند و در همان سال ۶۳۳ هجری درگذشت. تمامی مورخان به اتفاق افتخار تحکیم سلطه سلاطین دهلی را از آن او می دانند.
ایلتوتمیش با کمک وزیر دانشمند و مدبر خود نظام الملک کمال الدین محمد جنیدی که در سـ*ـیاست و مدیریت از نوادر دوران خود محسوب می شد، توانست بر رقبای داخلی و مدعیان نظامی فائق آید و با سـ*ـیاست بی‌اعتنایی و جلوگیری از جلال الدین خوارزمشاه، مانع هجوم سریع مغولان به هند گردد.[۱۶]
علی رغم همه این مشکلات ایلتوتمیش توانست دامنه موقعیت خود را وسعت بخشیده بر تمامی مناطق واقع در شمال کوه‌های《ویند ها》مسلط گردد. در عرصه دیپلماسی این سلسله سلاطین دهلی در زمان موفقیت‌های چشمگیری نائل آمدند، که برجسته‌ترین آنها تایید حکومت این سلسله توسط خلفای عباسی بود. طی فرمانی فرمانروایی ایلتوتمیش را در هند تایید کرد. این اولین دولت اسلامی هند بود که به چنین موفقیتی دست یافته بود.[۱۷]
بعد از مرگ ایلتوتمیش یکی از فرزندان به نام فیروز بر جای وی نشست و لقب رکن الدین اختیار کرد. با این حال وی نالایق تر از آن بود که بتواند در برابر خواهر زیرک و با کفایت خود زیاد دوام آورد و فقط بعد از شش ماه سرنگون شد.[۱۸] راضیه بیگم دختر ایلتوتمیش اولین بانویی است که به حکومت دهلی دست یافت. سلطانه مسلمان به زودی دریافت که از عهده سرداران نظامی پدرش که خدمات ارزنده ای به حکومت آنها کرده بودند، نمی آید. این سرداران بعد از مرگ ایلتوتمیش قدرت واقعی حکومت را در دست گرفته بودند و حکومت زنی جاه طلب را برنمی‌تافتند. مدت زیادی از سلطنت راضیه بیگم سپری نشده بود که دسیسه ها پیرامون برادران ملکه شکل گرفت. گر چه راضیه با جسارت مقاومت نمود و برای حفظ تاج و تختش مبارزه کرد، اما خیلی زود شکست خود به‌هنگام فرار به دست هندوان در سال ۶۳۷ کشته شد.


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس از این سلطان نشین دهلی، اسیر یک سلسله از مناقشات داخلی و جابجایی های پی در پی سلاطین گشت. بهرام برادر ناتنی راضیه، با واگذاری مقامات اصلی و عالی رتبه حکومت به سرداران عاصی بر تـ*ـخت سلطنت جلوس کرد. با این حال مدت زیادی دوام نیاورد و در سال ۶۳۹ هجری از تـ*ـخت به زیر کشیده شد. در همین سال گروه‌هایی از سپاهیان مغول به پنجاب حمله کردند و شهر لاهور را غارت نموده تا شهر اوچه پیش رفتند.[۱۹] حتی حمله مغولان نیز باعث نشد که به اختلافات داخلی حکومت سلاطین دلیلی خاتمه داده شود، فقط بخت بلند و حسن اقبال هند بود که مغولان مدت طولانی در منطقه سند باقی نماندند.[۲۰]
بعد از بهرام مسعود شاه نواده ایلتوتمیش چند سالی بر تـ*ـخت حکومت پدربزرگش جلوس کرد اما تاکید او بر حفظ اقتدار و خلع ید از سرداران نظامی باعث گردید به زودی معزول شود. در سال ۶۴۴ هجری ناصرالدین محمود یکی دیگر از نوادگان ایلتوتمیش بر تـ*ـخت سلطنت دهلی جلوس کرد. وی که شاهزاده ای مهربان و پرهیزکار بود با سپردن تمامی اختیارات سلطنت به یکی از مملوکان با کفایت خود به نام غیاث الدین بلبن توانست ۲۰ سال به نام سلطان بر تـ*ـخت حکومت دوام آورد.
بلبن از ترکان ایلباری آسیای مرکزی بود که در جریان یورش مغولان به عنوان برده به بغداد منتقل شده بود و در نهایت تجارت برده او را به هند و دربار سلاطین دهلی کشانده در سلک مملوکان ایلتوتمیش در آمده بود. او در دستگاه نظامی حکومت از خود لیاقت بسیاری نشان داد و به سرعت شهرت و آوازه ای بلند یافت.[۲۱] بعد از مرگ ایلتوتمیش بلبن جزو سردارانی محسوب می‌شد که سررشته دار اصلی حکومت سلاطین دهلی بودند.
بلبن بعد از کسب عنوان نیابت سلطنت، ناصرالدین محمود، با سـ*ـیاست و اعمال قدرت سرداران عاصی و گروه های قدرتمند را از دربار دور کرد و ثبات را به حکومت آشفته سلاطین دهلی باز گرداند. با مرگ ناصرالدین محمود در سال ۶۶۴ هجری بلبن رسماً به عنوان سلطان بر تـ*ـخت حکومت سلاطین دهلی جلوس کرد. بلبن با دستیابی به تاج و تـ*ـخت به اصلاحات وسیع و تجدید سازمان حکومت پرداخت. ارتش و نظام اداری مجدداً سازماندهی شد و قانون مقررات جدیدی وضع گردید. بلبن با اعمال زور و سرکوب از قانون جدید به شدت حمایت نمود. هر نوع فعالیت قانون‌شکنانه و اخلالگرانه به سرعت و شدت سرکوب می‌شد. در اثر اقدامات او قدرت حکومت مرکزی افزایش یافت و دولت تصویب گردید.


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بلبن اکنون به سادگی می‌توانست دامنه قلمرو خود را توسعه داده، مرزهای خود را تثبیت کند. در این راستا مهمترین اقدام او فتح بنگال به سال ۶۷۹ هجری بود. او در مرزهای شمالی خود در ناحیه پنجاب به موفقیت‌های بزرگی دست یافت. منطقه سند و پنجاب که همواره در تشویش و اضطراب حمله مغولان بود، در اثر اقدامات او مستحکم گردید. اقدامات او باعث گردید از میدان عمل مغولان در این ناحیه کاسته شود. اگرچه خطر حمله مغول همیشه وجود داشت، اما مرزهای حکومت او با مغولان تثبیت گردید. در این زمان حکومت سلطان نشین دهلی به ماوای امن سلاطین و امرای مسلمانی تبدیل شد که، از ایران و ماورالنهر به سبب حمله و حضور مغولان گریخته بودند.
دربار بلبن محل اجتماع هنرمندان و شعرای مسلمان بود. امیر خسرو دهلوی شاعر بزرگ فارسی‌زبان هم مداح او بود. بسیاری از ابنیه به جا مانده از دوره سلاطین دهلی از یادگارهای او محسوب می شود.
بلبن در سال ۶۸۶ هجری درگذشت، و دولتی مقتدر و قلمرویی وسیع از خود به ارث گذاشت. اما جانشینان او در پاسداری از این میراث توانا نبودند. کیقباد نوه بلبن که بعد از مرگ او به حکومت رسیده بود، بلهوس و عشرت ران بود. افراط در هوسرانی باعث شد بعد از سه سال حکومت به وسیله پسر خردسالش کیومرث خلع گردد. سلطان خردسال فقط آلت دست سردار افغانی خود فیروز خلجی بود. سردار بعد از زمانی کوتاه در سال ۶۸۹ هجری کیومرث را خلع و خود بر تـ*ـخت سلطنت جلوس کرد. بدین ترتیب سلسله سلاطین ممالیک دهلی منقرض شد.[۲۲]
سلاطین خلجی (خلجیه)
خلجیان در اصل قوم ترک و یا شاید از نژادهای دیگر اما ترک مآب شده بودند که به علت اقامت طولانی در افغانستان دیگر ترک به حساب نمی‌آمدند. محل سکنی آنها مشرق افغانستان بود و احتمالاً افغانان غلزایی از بازماندگان این گروه باشند.[۲۳]
در دوره سلطنت سلطان معزالدین غوری، قوم خلج یکی از دسته‌جات اصلی لشکری غوریان که به فتح هند گسیل شدند. خلجان در کامیابی غوریان در هند نقش بسزایی را ایفا کردند. شهرت این طایفه قبل از حکومت دهلی در فتح نواحی شرقی بود. یکی از سرداران خلجی به نام اختیار الدین‌ محمد برای نخستین بار اسلام را در بنگاله و در شرق هند انتشار داد.[۲۴]


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
موسس سلسله خلجان دهلی فیروزشاه دوم بود که لقب جلال الدین داشت. او بعد از خلع آخرین سلطان دهلی در حالیکه هفتاد سال از سنش می‌گذشت، رسماً بر تـ*ـخت حکومت دهلی جلوس کرد و سلسله جدیدی را پی افکند. گرچه به ظاهر تغییر سلطنت با آرامی و سادگی صورت گرفت، اما خالی از مخاطره هم نبود. سلطان جدید به زودی با شورش یکی از شاهزادگان سلسله قبلی به نام چجوخان مواجه گشت. بعد از آن توطئه ای گسترده علیه او صورت گرفت که در کانون آن درویشی به نام سیدی مولا قرار داشت. سلطان ۷۰ ساله با دوراندیشی توانست به سرعت بر مشکلات فائق آید و پایه های حکومت خود را تحکیم نماید.
در اواخر حکومت فیروزشاه برادرزاده و داماد وی محمد موفق به فتح بخش های ثروتمندی از هند در ناحیه صعب‌العبور《داو گیری》شد و غنایم بسیاری به دست آورد. تملک غنایم مزبور میان سلطان و سردارش را برهم زد. فیروزشاه که برای گوشمالی داماد نافرمان خود محمد خلجی لشکر کشیده بود، در اثنای نبرد کشته شد. محمد در سال ۶۹۵ هجری فاتحانه وارد دهلی گردید و با نام علاءالدین محمد خلجی بر تـ*ـخت جلوس کرد.[۲۵]
علاءالدین محمد معروفترین و بزرگترین سلطان این سلسله است. وی قدرت امپراتوری دهلی را بیش از پیش افزایش داد و توانست سلطه خود را از دهلی به گجرات، راجستان، دکن و بخش‌هایی از جنوب هند گسترش دهد و بدین ترتیب امپراتوری بزرگی را به وجود آورد.[۲۶] علاالدین به واسطه حفظ قلمرو خود از هجوم مغولان تأثیر عظیمی بر تاریخ هند گذاشته است. این کار سازماندهی قوی و منابع عظیمی را می‌طلبید. او ضمن معمول کردن انضباط در ارتش و تقویت دستگاه نظارتی و جاسوسی کشور با نظام کنترل قیمت‌ها و سازماندهی اقتصادی کشور منابع مالی فراوانی را از طریق مالیات کسب کرد. بدین ترتیب با ایجاد ثبات، قدرت حکومت مرکزی را افزایش داد[۲۷].
علاالدین سعی کرد تسلط دولت را بر بخش کشاورزی افزایش دهد. او با سـ*ـیاست تبدیل اراضی به خالصجات دولتی از قدرت نخبگان محلی و حاکمان نواحی کاست. سـ*ـیاست‌های اقتصادی او که با شدت عمل و نظارت شدید دولتی اعمال می گردید، باعث رشد کشاورزی هند شد.


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
علاوه بر این سـ*ـیاست ریاضت اقتصادی و جلوگیری از ریخت و پاش که به طور جدی در زمان وی اعمال می گردید خزانه دولت را ثروتمند و غنی نمود. تاثیر سـ*ـیاست‌های او به حدی بود که ابن بطوطه گزارش می دهد در قحطی که حدود سی سال بعد از وی در هم به وجود آمد، برنج و دیگر محصولات کشاورزی انبار شده در زمان حکومت علاءالدین محمد بین مردم توزیع می شده است.[۲۸]
علاءالدین محمد موفق شد تا با ایجاد منابع کافی، قلمرو خود را از هجوم و دستبرد مغولان جغتایی که در آن زمان بسیاری از نواحی افغانستان، سیستان و کرمان را به تباهی کشانده بودند در امان نگه دارد. با این حال در سال ۷۰۲ هجری مغولان به هند حمله کردند و حتی تا دهلی پیشروی نمودند. پایتخت به محاصره آنان در آمد. تدابیر سلطان باعث گردید. فقط پس از دو ماه، محاصره شهر خاتمه یابد. سلطان برج و باروی شهر را که قبلاً توسط بلبن بنا شده بود تعمیر کرد. قلعه‌ها و استحکامات جدیدی بنا کرد. منطقه مرزی دیپالپور را در اختیار سردار توانا تغلق قرار گرفت. در نهایت مغولان مجبور به عقب‌نشینی شدند. بعد از این مرزهای هند برای مدت‌ها از تهاجم گروه‌های ویرانگر مغول تبار مصون بود.
سلطان در منطقه جنوب نیز همین اندازه موفق بود. کافور سردار او که مملوکی هندو بود از مناطق صعب العبور گذر کرد و راجه های آن مناطق را وادار به تسلیم نمود. بدین ترتیب مرزهای سلطان نشین دهلی تا منتهی الیه سواحل جنوب و بسط و گسترش یافت.
بدون شک امپراتوری هند در زمان علاءالدین به منتهای درجه بزرگ و اقتدار خود دست یافت. و از این رو علاءالدین محمد به عنوان پادشاهی بزرگ در تاریخ هند اسلامی جایگاهی دست نیافتنی دارد. او در سال ۷۱۶ هجری پس از بیست سال حکومت مقتدرانه بر اثر بیماری درگذشت. مردم مسلمان هند به نیکی و با قدرشناسی از او یاد می‌کنند. آرامگاه او مانند آرامگاه یک قدیس مورد زیارت و تکریم مردم هند قرار می گرفت.
با این همه حکومت خلجیان پس از مرگ علاءالدین عمر چندانی نداشت. کافور با جانشین علاءالدین، سلطان خضرخان که لقب عمرشاه داشت روابط خوبی نداشت. بنابراین کمتر از یکسال حکومت وی نگذشته بود که سلطان به دست کافور معزول و کور گردید. مبارک شاه پسر دیگر علاالدین بر تـ*ـخت برادرش جلوس کرد. شاهزاده جوان با اینکه به شدت از طرف کافور کنترل می شد، توانست موج مخالفت و توطئه را علیه سردار ظالم و مستبد سازماندهی کند. عاقبت کافور اسیر دسیسه های سلطان شد و جان باخت. مبارک شاه اکنون با عنوان قطب الدین، مقتدرانه در سال ۷۱۶ بر تـ*ـخت نشست. اما در استفاده از قدرت افراط نمود و بسیاری از مقامات بلندپایه حکومتی را به چوبه دار سپرد.


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
وی به همان اندازه نیز در عیش و عشرت به افراط افتاد. عاقبت سال ۷۲۰ هجری یکی از مملوکان هند او را به قتل رسانید و غاصب تـ*ـخت خلجیان گردید. غلام شاه کش به نام خسروخان گجراتی برتخت جلوس کرد. اما نتوانست مدت زیادی از سلطنت بهره مند گردد. با این حال در همین مدت کوتاه تسلط هندوان، آشکارا اسلام و شعائر آن مورد اهانت و هتک حرمت قرار گرفت.
سرانجام غازی ملک تعلق جنگجوی کهنه کار و آزموده و امیر سپاه پنجاب بود غصب تـ*ـخت ولی نعمت خود را تاب نیاورد و به دهلی لشکر کشید و در سال ۷۲۰ با شکست غاصب سلطنت، پایتخت را فتح کرد. نجات دهلی از دست هندوان به معنای نجات سلسله خلجیان نبود. چرا که تغلق مقام سلطنت را برای خود برگزید. دودمان خلجیان که قدرت سـ*ـیاسی سلطان نشین دهلی را از کف داده بودند، منقرض شد.[۲۹]
سلطنت تغلقیه یا تغلق شاهیان
تغلق سردار دو نژاده علاالدین محمد خلجی بود که پیش از این به منظور دفاع از مرزهای شمالی و غربی قلمرو امپراتوری دهلی به همراه سپاهی توانا و قوی در ناحیه پنجاب استقرار یافته بود.
پس از کودتای خسرو خان گجراتی، تغلق از پنجاب به دهلی لشکر کشید، و هندوان غاصب را دفع کرد. او در سال ۷۲۰ هجری بر تـ*ـخت سلطنت دهلی جلوس نمود. جلوس او نه تنها نشان از تاسیس سلاله جدید دهلی بود بلکه به منزله استیلای مجدد مسلمانان در هند تلقی می شد.
تغلق بعد از کسب قدرت، همت خود را مصروف به اعاده آرامش و ایجاد ثبات در قلمرو حکومت دهلی نمود. او ناگزیر بود که برای سرکوب شورش حاکم دکن به این ایالت لشکر بکشد. تغلق با موفقیت ایالت مزبور را به حکومت خود منظم ساخت. بعد از این تغلق در بنگال دخالت نمود. و از اوضاع آشفته بنگال و ستیزه سلاطین مسلمان آنجا به نفع گسترش قلمرو دهلی سود برد و بنگال نیز در حوزه اقتدار او درآمد.
تغلق با اینکه سرداری نظامی بود به امور مادی و مدیریت عمرانی توجه خاصی مبذول می داشت. ساخت ترعه ها، قلاع، ایجاد امنیت جاده‌ها و حمایت از زارعان مهمترین اقدامات او در طول حکومت پنج ساله اش محسوب می شود.
تغلق در سال ۷۲۵ هجری بر اثر سانحه ای که در مهمانی پسرش رخ داد، درگذشت. پسرش محمد که به همین خاطر مورد اتهام ابن بطوطه قرار گرفته است به جای پدر بر تـ*ـخت حکومت دهلی جلوس کرد.[۳۰]
سلطان جدید بسیار متهور و توانا بود و طرح های بلندپروازانه و درخشانی را داشت، اما در عین حال بسیار سخت گیر و عصبانی بود. ا با فکر تحقق یک امپراتوری گسترده در هند سعی کرد با جلب حمایت نظامیان ترک از نفوذ سـ*ـیاسی خانواده های مسلمان هند بکاهد. او اولین سلطان مسلمان هند بود که غیر مسلمانان را به مناسبت اداری و نظامی منصوب کرد و اتحادی با عناصر مختلف تشکیل دهنده دولت یعنی ترکان نظامی، هندوهای فئودال و علمای مسلمان ایجاد نمود.


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
از برجسته ترین اقدامات محمد بن تغلق انتقال پایتخت از دهلی به داوگیری می باشد. سلطان در سال ۷۲۷ هجری تصمیم به ایجاد پایتختی به نام دولت آباد در منطقه داوگیری گرفت. شهری با استحکامات بسیار و فضای شهری زیبا ساخته شد. این شهر که دولت آباد نامگذاری شد، قرار بود پایتخت دوم او محسوب شود و حتی برخی اعتقاد دارند قرار بر این بود که به طور کامل جانشین دهلی شود. گویا فرمان ساخت شهر دولت آباد و مهاجرت‌های اجباری ساکنان دهلی بع آنجا موجبات ناراحتی فراوانی را در دهلی فراهم آورده است.
حوادث بعدی نشان می‌دهد که فکر تغییر پایتخت نتایج شور و مصیبت باری به همراه داشته است. سـ*ـیاست‌های مالیاتی محمدبن تغلق که برای تامین هزینه طرحهای بلندپروازانه اش با سختگیری تمام اجرا می‌شد، مردم را از سلطان بیزار ساخت و شورش های مکرری علیه دولت به راه افتاد.
سلطان برای غلبه بر بحران در سال ۷۳۱ هجری اقدام به ضرب سکه‌های اعتباری از فلزات کم بها کرد. این اقدام نیز وضعیت را بحرانی‌تر نمود و دامنه شورش‌ها را وسیع تر ساخت. محمد بن تغلق مجبور شد در سال ۷۳۵ هجری برای سرکوبی شورش یکی از وابستگان پیشین خود، به جنوب هند لشکرکشی کند. در این ناحیه جلال الدین احسان فرماندار معبر، سر به طغیان برداشته، اعلام استقلال کرده بود. لشکرکشی سلطان علیه او نتیجه نداد و ایالت معبر از قلمرو سلطان خارج شد. به دنبال آن، شورش در مناطق دیگر بالا گرفت. خشکسالی، وبا و قحطی که همزمان در اطراف دهلی به وجود آمده بود که وخامت اوضاع را بیشتر کرد.[۳۱] بنگال در سال ۷۳۹ هجری مستقل و به دنبال آن حاکم دکن و مولتان سر به شورش برداشتند.
زمانی که محمد بن تغلق به سبب کاهش محبوبیت و شورش های متوالی موقعیت خویش را از دست داده بود، کوشید با جلب حمایت خلیفه عباسی در مصر و ایجاد روابط خوب با دولت ممالیک موقعیت خود را تحکیم بخشد. از این رو سلطان، خواستار شناسایی و تایید حکومتش از سوی خلیفه عباسی در مصر شد. وی دستور داد در هند به نام خلیفه سکه زده شود. اما به نظر می‌رسد که این اقدام نیز حاصل چندانی در بر نداشته است. عاقبت محمد بن تغلق در عاشورای ۷۵۲ هجری هنگامی که برای سرکوب یکی از شورش ها به سند لشکر کشیده بود، در اثر بیماری درگذشت.[۳۲]


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
پسر سلطان به عنوان فیروز بعد از پنج ماه بر تـ*ـخت سلطنت دهلی جلوس کرد. فیروز شاه برای تسلط بر امور و اطفاء دامنه نارضایتی ها، اقدامات اساسی را انجام داد. بدهی های مالیاتی بخشیده شد. تدابیری برای اصلاح امور مالی دولت اتخاذ گردید. سلطان جدید باعث سامان یافتن امور کشوری گردید. به دنبال آن فعالیت عمرانی و برنامه‌های نوسازی در دولت فیروزشاه به شدت پیگیری شد. ساخت سد، احداث کانال، تعمیر بناهای قدیمی و تحکیم برج و باروی شهر و ساخت شهرهای جدید، نام این سلطان را در ردیف سازندگان هند قرار داده است. وی به جهت بنای سیصد شهر در تاریخ هند جایگاه برجسته ای دارد که مهمترین آنها فیروزآباد در جنوب دهلی است.
سـ*ـیاست توجه به اسلام و روحانیون مسلمان که در عهد محمد تغلق کنار گذاشته شده بود، به وسیله فیروزشاه مجدداً احیا گردید. سلطان به علمای اسلام تکریم فراوان نمود و حتی دستور داد یک برهمن با نفوذ هندی به خاطر توهین به اسلام در آتش سوزانده شود. وی مجدداً مالیات جزیه را برای غیر مسلمانان وضع کرد.[۳۳]
اکنون فیروزشاه توانایی یافته بود که ناکامی های نظامی دوره محمد تغلق را جبران کند و ابتدا به جانب بنگال توجه نمود. مدتی بود که بنگال دولت مرکزی مستقر شده بود. لشکر کشی های مستمر فیروزشاه به بنگال گرچه موجب پیروزی نهایی او نشد، اما حاکمان بنگال در ظاهر تابعیت حکومت مرکزی را پذیرفتند.
فیروز شاه در سال‌های پایانی حیات خود گرفتار سرکوب لشکرکشی حاکمان نواحی مختلف بود. مرگ او در سال ۷۹۰ مجدداً آتش جنگ های داخلی را در امپراتوری اسلامی هند شعله‌ور ساخت. در همین دوران پر هرج و مرج بود که تیمور در سال ۸۰۱ هجری به دهلی حمله کرد و خرابی های بیشماری را به بار آورد. در نتیجه وحدت سـ*ـیاسی امپراتوری اسلامی هند از بین رفت و در هر ایالتی امیری علم استقلال برافراشت.
با وفات آخرین پادشاه این سلسله یعنی ناصرالدین محمود شاه در سال ۸۱۵ هجری دولت تغلقیان هندی سرنگون شد. حکم این سلطان که به عنوان سرور جهان صادر می‌شد، تنها تا《پالم》در نه مایلی دهلی، نفاذ داشت.[۳۴]


هند اسلامی در قرن هفتم تا دهم هجری

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا