خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
انسان امروزي و مدرن چنان به استفاده از الكتريسيته، اتومبيل شخصي، دوربين عكاسي و فيلمبرداري، تلفن، آپارتمان نشيني، راديو، ضبط، تلويزيون رنگي، آرايش در خيابان و مكان هاي عمومي، آموزش مدرسه اي، ابزارها و روش هاي ضدبارداري، موسيقي پاپ، ساندويچ و غذاهاي سرد و آماده، تكنولوژي هاي خانگي مانند ماشين لباسشويي، جاروبرقي، اجاق گاز، ظرف شويي و وسايل آشپزي، چرخ خياطي، يخچال و فريزر، تكنولوژي هاي بازي و سـرگرمي كودكان و بزرگسالان و ديگر محصولات و كالاها و روش هاي مدرن خو كرده و در آن مستغرق شده است كه دو نكته مهم درباره آن ها را هرگز احساس نمي كند.

اول اين كه اين «سبك زندگي» پديده جوان و نوظهوري است كه كمتر از نيم قرن از عمر آن نمي گذرد. دوم، ورود هر يك از روش ها و تكنولوژي هاي فوق تغييرات بنياديني در زندگي، احساس، تفكر، شيوه زيست و فرهنگ انسان امروزي به وجود آورده و مي آورد.

براي ايرانيان و غيراروپايي ها عموماجواني و تـازگي «سبك زندگي مدرن» اندكي محسوس تر است زيرا ما هنوز در كنار سبك زندگي مدرن، عناصري از سبك زندگي سنتي و كهن يا قديمي را تجربه مي كنيم. هم چنين براي ما مردم جوامع غيرصنعتي، سبك زندگي مدرن پديده وارداتي كه از اروپا به جامعه ما راه پيدا كرده است، تلقي مي شود.

در نتيجه همواره اين باور وجود دارد كه «سبك زندگي مدرن» براي ما، جوان و نو، اما براي اروپايي ها امري تدريجي كه طي چند صد سال تحولات از رنسانس (قرن شانزدهم) تا به امروز شكل گرفته تلقي مي شود. اگرچه مدرنيته و سبك زندگي آن ريشه در تحولات تدريجي قرون 16 تا 20- عصر رنسانس، خرد و روشنگري و عصر مدرن- دارد و سه انقلاب بزرگ صنعتي، دموكراتيك و اطلاعات پشتوانه آن است، اما جامعه شناسان و انسان شناسان عمومابر اين نكته اتفاق نظر دارند كه عموميت يافتن و فراگيري و تحقق جامعه گستر «سبك زندگي مدرن» از 50 سال پيش در نيمه دوم قرن بيستم آغاز شد. بنابراين تحولات دهه هاي 60 و 70 ميلادي به مثابه سال هاي ظهور «انقلاب سبك زندگي» در اروپا اهميت خاصي در مطالعات جامعه شناختي و انسان شناختي پيدا كرده است.

در چند سال اخير انبوهي از تحقيقات و كتاب ها درباره «انقلاب سبك زندگي» در آمريكا و اروپا منتشر شده است. مرور و مقايسه نتايج اين تحقيقات نشان مي دهد كه جامعه ايران در يك دهه اخير كم و بيش در حال تجربه «انقلاب سبك زندگي» است كه اروپا در دهه 60 آن را آغاز كرده است.

از اين رو شناخت تحولات اروپا و نحوه شكل گيري و گسترش «انقلاب سبك زندگي مدرن» مي تواند براي ما ايرانيان بسيار روشنگر و آگاهي بخش باشد. اگر در پرتو آگاهي از تحولات سبك زندگي در اروپا به بينشي تطبيقي و مقايسه اي دست يابيم، فهم ما از خودمان و بـحران ها و تغييراتي كه جامعه ايران دست خوش آن است، كاملامتفاوت خواهد بود و درنتيجه نحوه مواجهه ما با تحولات جامعه نيز تغيير خواهد كرد.


منبع: دكتر نعمت الله فاضلي


انقلاب سبك زندگي مدرن

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در اينجا خواهيم كوشيد تا تصويري عيني و كاملاملموس و واقعي از تحول سبك زندگي در بريتانيا ارايه كنيم. داده ها و اطلاعات اين يادداشت ها از تازه ترين تحقيقات مربوط به انقلاب سبك زندگي در بريتانيا نقل شده است.

در دوم ژولاي 1953 ملكه اليزابت، شاهزاده 28 ساله در لندن تاج گذاري كرد. تاج گذاري او نمادي از فرا رسيدن آينده اي اميدبخش و اتحاد بيشتر ملت بريتانيا فاتح جنگ جهاني بود. مردم اميدوار بودند با روي كار آمدن ملكه جوان كشور هم نشاط و قوت ديگري خواهد يافت. بيش از 20 ميليون نفر از طريق تلويزيون هاي سياه و سفيد مراسم تاج گذاري- كه بزرگ ترين حادثه قرن بريتانيا ناميده شد- را براي اولين بار به طور مستقيم تماشا كردند.

دهه هاي 60 و 70 سال هاي آغازين و بنيادين تحولات مدرن بريتانياست. بريتانيا از كشوري كه سرزمين جنگ زده، دشوار و طاقت فرسا و تحت فشارهاي اقتصادي به كشور مرفه، مطمئن، متنوع و دوست داشتني تبديل شد. ظهور دوربين هاي عكاسي رنگي استعاره اي مناسب براي توصيف تنوع بريتانيا از كشور سياه و سفيد به كشوري رنگارنگ است. تا اوايل دهه 60 تقريباهمه مردم دوربين عكاسي رنگي داشتند و شبكه هاي تلويزيوني تمامااز سياه و سفيد به رنگي تبديل شدند. همه چيز رنگي شد. خانه ها، لوازم خانگي و دكوراسيون ها، تمام سنت ها و عرف هاي گذشته به كنار رفتند. بريتانيا مشهور به «ملت محافظه كار» به «رهبر مدهاي جهاني» و جامعه اي پيشرو براي جوانان، لـ*ـذت گرايي و مدرنيته تبديل شد.

در اين سال ها بريتانيا رونق اقتصادي بي سابقه اي را تجربه مي كرد. دولت- رفاه كه در 1948 تاسيس شده بود با ارايه خدمات درماني رايگان و تامين اجتماعي كامل، زندگي آرام و لـ*ـذت بخشي براي مردم فراهم كرده بود. تا پايان دهه 60 همه مردم، خانه ها و كيفيت غذاي بهتري از گذشته داشتند. با گسترش توده گير فرهنگ اتومبيلراني شخصي، تحرك و پويايي مردم بيشتر و بريتانيا به جامعه اي آزادتر و پوياتر براي زندگي تبديل شد. مردم از آزادي بيشتر و شانس انتخاب هاي بيشتر بهره مند شدند. تمام اين ها به انقلابي در سبك زندگي مردم انجاميد.

اختر وهامفريز در كتاب خود «دهه هاي 50 و 60» 20011) با دو هزار زن و مرد آن دوره ها مصاحبه و يكي از جامع ترين منابع تاريخ شفاهي بريتانيا را فراهم كرده اند. آن ها با دختران و پسران جوان آن دوره، اولين دارندگان اتومبيل شـخصـي، اولين دارندگان دوربين ها و تلويزيون هاي رنگي و اولين نسل استفاده كنندگان قرص ضدبارداري و... مصاحبه كرده اند. در زير محورهاي اصلي اين پژوهش ارايه مي شود.


انقلاب سبك زندگي مدرن

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
انقلاب تلويزيون

ناگهان تلويزيون ها مردم را خانه نشين كردند و جعبه جادويي به مهم ترين ابزار سرگرمي مردم تبديل شد. در اوايل دهه 50 تنها يك شبكه تلويزيوني و 350 هزار دارنده تلويزيون وجود داشت. تا اواخر دهه 60 تمام مردم بريتانيا صـاحـب تلويزيون شدند. تلويزيون ها «بكليت» كمدي بزرگ، جعبه ذهن و قلب مردم بود. تا اوايل دهه 60 تقريباهمه مردم دوربين عكاسي رنگي داشتند و شبكه هاي تلويزيوني يك و دو بي. بي. سي در 1957 به شبكه هاي رنگي تبديل شدند. شبكه تلويزيون آي تي وي نيز در 1969 رنگي شد.



آغاز كودك سالاري

آموزه و نگرش ويكتوريايي به بچه ها كه «كودكان را تنها بايد ديد نه شنيد» به شعار كودكان را بايد ديد و شنيد تبديل شد. خردسالان به داشتن آزادي بيشتر براي شناخت محيط پيرامون خود تشويق مي شدند و تنبيه بدني به آخرين راه حل رفتار با كودك تنزل يافت. كتاب ها و مجلات بانوان به مادران آموزش مي دادند چگونه در برخورد با كودكان خود صبور و آرام باشند. «كودك را بايد با حوصله و در نهايت متانت تربيت كرد.» اين شعار دهه 50 مادران بريتانيا بود. با كوچك تر شدن بعد خانوار كودكان از توجه بيشتر مادر بهره مند شدند تا قبل از اواخر دهه 40 طبقه كارگر ناتوان از برگزاري جشن تولد بودند و بچه ها تنها در كريسمس هديه دريافت مي كردند. در دهه 50 با رشد اقتصادي جـشـن تـولـد عمومي شد و اسـبـاب بازي به كالاي مصرف عمومي تبديل شد.

دهه 50 آغاز شكل گيري و ظهور كودكي مدرن است. آن روزها به اندازه امروز اسباب بازي نبود، اما پارك ها محل بازي كودكان شدند. كنار دريا به زيارتگاه سالانه خانواده ها تبديل شـــد. تـفـــريـــح گــاه هــا و اسـتراحت گاه هاي «بلكپول» سالانه هفت ميليون زائر داشتند. لـذت «سـان، سـي و سند» (خورشيد، دريا و ماسه) بهشت را براي مردم تداعي مي كرد.


انقلاب جوان

دهه 50 شاهد تغيير جهان از جامعه اي بزرگسال محور به جهاني كودك محور بود. بچه هايي كه در فضاي آزادتر دهه بعد از جنگ جهاني متولد شده و رشد يافته بودند به نوجوانان آزادي جوي دهه 60 تبديل شدند. اين فضا باعث شد كه نوجوانان و جوانان موسيقي، لباس، مد، ورزش و قهرمانان و به طور كلي سبك زندگي خاص و دلخواه خودشان را خلق كنند. رفتار و الگوهاي فرهنگي نوجوانان و جوانان اواخر دهه 60 براي نسل دهه 50 و قبل از آن كه براساس گفته هاي پدران و مادران شان رفتار مي كردند قابل درك نبود.


انقلاب سبك زندگي مدرن

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
حكومت زنان

ورود ماشين لباسشويي، جاروبرقي، اجاق گاز، ظرف شويي و وسايل آشپزي برقي زنان را از كارهاي خانگي به ميزان زياد آزاد ساخت. تا دهه 60 دو سوم وقت بيداري زنان صرف امور خانه مي شد، اما با ورود و همگاني شدن امكانات مدرن و تكنولوژي خانگي جديد زنان فضاي اجتماعي و فرهنگي ديگري را جست وجو كردند. زنان طبقات متوسط و بالا ديگر نيازي به مستخدم و كلفت خانگي نداشتند و خودشان با كمك وسايل جديد مي توانستند امور خانه را انجام دهند. از اين رو سبك زندگي طبقات اشراف هم به طبقات پايين نزديك شد.

در اين زمان با عمومي شدن خدمات آب، برق و گاز شكل زندگي خانگي نيز تغيير كرد. وظايف نظافت، شست وشو و خانه داري زنان با ورود تكنولوژي هاي جديد تغييرات زيادي كرد و زنان اوقات بيشتري براي فراغت، كارهاي فكري و فرهنگي و زيستن دلخواه خود پيدا كردند. اكنون زن به ملكه خانه ارتقا يافته بود و مي توانست با فشار دادن دكمه اي غذاي بهتر و زندگي راحت تري براي خود و خانواده فراهم كند. با فرا رسيدن «غذاهاي آماده» يا «فـسـت فـود» و نـوشـابه هاي جديد و سوپرماركت ها، آزادي زنان از آشپزخانه و خانه تشديد شد.


انقلاب اتومبيل

در دهه 60 تعداد دارندگان اتومبيل از 6/5 ميليون به 8/11 ميليون افزايش يافت. در كمتر از دو دهه تعداد دارندگان اتومبيل 10 برابر شد و بريتانيا به ملت دارندگان ماشين بدل شد.

مردم شيفته ماشين شدند و از استفاده از وسيله نقليه عمومي نفرت داشتند. اتومبيل كه زماني وسيله اشرافي بود و تنها ثروتمندان توان خريد آن را داشتند ناگهان با رشد تكنولوژي و عرضه انبوه و ارزان آن به وسيله همگاني تبديل شد.اين امر مشكل ناگهاني ترافيك را به وجود آورد. قوانين مربوط به رانندگي تشديد شد و استفاده از كمربند اجباري شد. به دنبال افزايش سريع اتومبيل شخصي، تصادفات به شدت افزايش يافت به طوري كه در سال 1966 هشت هزار نفر در جاده ها كشته شدند. دولت قوانين جديدي وضع كرد و استفاده از كمربند ايمني در اين سال اجباري شد. سرعت مجاز به 70 كيلومتر در ساعت تقليل يافت و تمام ماشين هاي سه ساله بايد برگه معاينه سالانه دريافت كنند.

مهم ترين تحول احداث بزرگراه ها بود. تا 1969، 600 مايل بزرگراه ساخته شد. هم چنين بـراي كنترل عدم رانندگي درحال مستي «تست » اجباري شد. اتومبيل در روابط و فرهنگ جنسي تاثير مهمي گذارد. ماشين «جگوار مدل اي» و خانمي لميده در صندلي عقب سمبل توجه مفرط به زنان طبقه اشراف بود.

در سال هاي 1960 اتومبيل وسيله اي كاملامردانه بود و عمومامرد خانه رانندگي را عهده دار بود. رانندگي مردان نشانه مردانگي و معرف موقعيت ويژه آن ها در خانه بود. در اين سال ها تنها يك دهم رانندگان زن بودند. براي يك مرد تحقيرآميز بود كه همسرش رانندگي كند و او در كنار بنشيند.

هم چنين اتومبيل ميل سفر را تشديد كرد. هر روز مردم خانه ها را به قصد تماشاي دياري جز محل زندگي خود ترك مي كردند. مردان يكشنبه ها زن و بچه را سوار ماشين كرده و به گشت و گذار مي رفتند.


انقلاب سبك زندگي مدرن

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
تولد آشپزخانه مدرن

تا دهه 50 اكثر مناطق روستايي بريتانيا فاقد برق بود. در اوايل دهه 60 دولت برنامه سراسري پوشش شبكه برق را اجرا كرد. توسعه برق مصرف لوازم خانگي را افزايش داد. اما دولت نيازمند صدور محصولات صنعتي بود تا اقتصاد جنگ زده را نجات دهد. اين بود كه دولت شعار اكسپرت (صادرات) را مطرح كرد و همه جا گفته مي شد اكسپورت آر داي (صادر كن يا بمير.) اما وقتي اوضاع بهتر شد، ناگهان مردم به فروشگاه ها هجوم آوردند.

«واشينگ مشين» (ماشين لباسشويي) مخصوصافول اتوماتيك آن محبوبيت زيادي داشت و نشان تشخص بود. با ورود «الكتريك كوكر» و اجاق برقي «آشپزخانه مدرن» متولد شد. تا دهه 50 مردم از ابزار سنتي آشپزي استفاده مي كردند و اجاق برق ابزار آشپزخانه ستاره هاي هاليوود بود.

وقتي يخچال به بازار آمد مردم از آن استقبال نكردند. آن ها مي پرسيدند چه اتفاقي افتاده كه ما بـايد يخچال داشته باشيم؟ از آن جا كه جزيره نشينان انگليس هميشه از هواي ملايم بهره مند بوده اند ضرورت وجود يخچال برايشان توجيه پذير نبود. كوكاكولا و فيلم هاي هاليوودي تاثير مهمي بر گسترش يخچال در بريتانيا داشتند. يخچال در ابتدا وسيله اي براي نشان دادن سبك زندگي هاليوودي بود تا نگهداري غذاي سالم.



انقلاب مسكن

در بـمبـاران هـاي جنـگ جهـاني دوم «هواپيماهاي لووف» آلماني نزديك به نيم ميليون خانه را خراب يا غيرقابل سكونت كردند. اين امر منجر به بحران شديد مسكن در بريتانيا شد. البته در قبل از جنگ نيز بحران كمبود مسكن وجود داشت. اما جنگ آن را تشديد كرد. در پايان جنگ 60 درصد مردم در خانه اجاره اي با شرايط بد زندگي مي كردند. دولت برنامه اي براي ساخت پنج ميليون خانه طي ده سال طراحي كرد. شعار دولت «هم فر ال» (خانه براي همه) بود.

ظهور «خانه هاي عمومي» جديد كه در نتيجه بحران مسكن در دوره پس از جنگ به وجود آمد، انقلاب بزرگي در سبك زندگي به وجود آورد. دولت به حمايت از ساختن خانه هاي استاندارد شده و توليد انبار مسكن پرداخت و در دو دهه چهره شهرها شديداتغيير كرد. در دهه 50 فقط سه ميليون صاحب خانه وجود داشت اما در پايان دهه 60 اين رقم به هشت ميليون رسيد.

خانه در دهه 50 اهميت زيادي يافت. صنعت دكوراسيون رشد كرد. ديوارها برداشته شد و بخاري هاي سنتي دور ريخته شد. مردم صاحبخانه شدن را جشن مي گرفتند و همه در جست وجوي معماري سبك مدرن بودند. از اين رو بيشترين درآمد خود را صرف خانه ها مي كردند. با ورود سيل آساي خانه هاي يكدست، عصر خانه هاي پرنقش و نگار ويكتوريايي و «ادوارد»ي به پايان رسيد.


انقلاب سبك زندگي مدرن

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
خانه هاي جديد تحول عظيمي در سبك زندگي مردم ايجاد كرد. در دهه 50 خانه ها با نـوعـي «نما»ي تازه ظهور كردند كه به «كانتمپورري لوك» (نماي معاصر) شهرت داشت. رنگ هاي روشن و اشكال جديد هندسي در ساخت و سازها به كار رفت تا ملت دلمرده جنگ زده را شادي و نشاط بدهد. ديوارها فرو ريختند و اتاق هاي اوپن (باز) همراه با چراغ ها و نور بيشتر جاي سبك هاي سنتي را گرفتند. رنگ اهميت اساسي در ساختمان ها پيدا كرد و «وال پيپر» (كاغذ ديواري) با رنگ هاي شاد قرمز و آبي با طرح هاي نشاط آفرين و زندگي بخش مد روز شد و مصرف آن براي نخستين بار در بريتانيا عموميت يافت. زاويه و اشكال كج و كوله جذابيت زيادي داشت و مد روز بود.

اتاق «پارلر» (اتاق پذيرايي) كه فقط براي مراسم ويژه كريسمس، عروسي ها، مهماني ها و ديد و بازديدهاي يكشنبه استفاده مي شد، به پاره اي از فضاي نشيمن و استفاده دايمي تبديل شد. در نتيجه خانواده ها عملائاز فضاي مسكوني بـيشتري برخوردار شدند. اتاق پذيرايي و آشپزخانه هم در هم ادغام شد و ديگر آشپزخانه گوشه حياط يا نقطه اي دور قرار نداشت. با ادغام اتاق پذيرايي و اتاق نشيمن تمام اتاق ها داراي كاركردهاي مختلف شدند. سـيستـم مركزي گرم (سنترال هيتينگ) نشانه طبقه متوسط بود و هنوز طبقه كارگر قادر به نصب آن در خانه هاي خود نبود. تا سال 1950 استفاده از حمام خانگي و توالت داخـل خانه عموميت نداشت. براساس يك سرشماري در سال 1950 نيمي از منازل حمام نداشتند و از «پابليك بس» (حمام عمومي) و واش-هاوس (شست وشوخانه) استفاده مي كردند. در سال هاي دهه 1960 تعداد خانه هاي بدون حمام از 2/3 ميليون به 5/1 كاهش يافت. استحمام عموماامري هفتگي بود. توالت ها در گوشه حياط دورترين نقطه به محل نشيمن ساخته مي شد.



انقلاب هنر

يكي از مهمترين ويژگي هاي سبك زندگي و فرهنگ كنوني انگلستان تسلط فرهنگ پاپ و پاپيولار (عامه پسند) است. در يك دهه گذشته معيار و ضابطه گسترش و ارزيابي فيلم ها، موسيقي، نقاشي، قهرمانان، كالاهاي مصرفي و حتي در برخي زمينه علم و دانش نيز ارزش هاي فرهنگ عامه پسند و پاپيولار شده است.

فرهنگ عامه پسند يعني تسلط ارزش هاي توده ها و عامه مردم بر ارزش ها و ترجيحات نخبگان و طبقات خاص در گفتمان عمومي جامعه است. به تعبير يكي از جامعه شناسان، ديگر تنها نخبگان نيستند كه در عرصه فرهنگ داراي مشروعيت و اقتدار هستند، بلكه عامه مردم نيز اقتدار خود در حوزه فرهنگ را اعمال مي كنند.تسلط فرهنگ و زبان محاوره به جاي زبان رسمي، گسترش ارزش هاي طبقه كارگر، كاهش اقتدار بسياري از عرف ها و آيين ها و مناسك اجتماعي كه حافظ و معرف متانت و وقار بورژوايي و طبقه متوسط بود، ازجمله نشانه هاي سلطه فرهنگ عامه پسند در گفتمان عمومي است.


انقلاب سبك زندگي مدرن

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسياري از آن چه امروز جامعه بريتانيا پذيرفته و درحال گسترش است، در دهه 60 ميلادي شكل گرفت و در آن روز جامعه به عنوان «ضد فرهنگ» با آن شديدامخالفت كرد.«برنيس مارتين» در كتاب جامعه شناسي تغيير فرهنگي معاصر 19811) موضوع سلطه فرهنگ عامه پسند و پاپيولار در غرب تمركز بر جامعه بريتانيا را تحليل و تبيين كرده است.

او تحليل خود را با اين عبارت آغاز مي كند كه «در سال هاي 1960 و 1980 نوعي انتقال و تحول در مفروضات و عادات عملي در جهان غرب به وجود آمد كه بسـ*ـتر فرهنگي زندگي روزانه مردم عادي را شكل داده است.» آنگاه مارتين با اشاره به انگلستان به مثابه مثالي گويا از تحولات غرب به طرح فرضيه خود مي پردازد.

خلاصه نظريه او اين است كه در دهه 60 و 70 مجموعه اي از جريان هاي هنري درموسيقي، ادبيات، نقاشي، سينما، تئاتر و هنرهاي تجسمي ظاهر شد كه امروزه جزيي از فرهنگ و هنر پذيرفته شده و محبوب مردم و جامعه است، اما در دهه 60 طبقه متوسط و متوسط بالا آن ها را «كاونتر كـالچر» (ضد فرهنگ) و تكان دهنده و غيرقابل قبول مي دانست. «ضد فرهنگ» به تعبير مارتين «هجوم و حمله اي بر ضد ساختارها، مرزها، تابوها، قواعد، عرف ها، نقش ها، مناسك و آيين ها، يقين و قطعيت ها و تمام نظام تثبيت شده، جا افتاده و سنتي بريتانيا بود.»

مارتين ابتدا با استناد به آراي تئوري پردازان جامعه صنعتي مدرن به «تناقضات» درون جامعه غرب كه از سويي «فردگرا» و درعين حال «ضد فرديت» است، مي پردازد. مارتين به نقل از آيزنشتاين مي نويسد: «مدرنيته از همان بدو تولد دو وجه داشته است: وجه «تكنيكي» و وجه «نمادي». وجه نمادي: مدرنيته خواهان آزادي، استقلال، حقوق و حداكثر مشاركت فرد است.»

آنگاه با استناد به تحليل «دانيل بل» در تناقضات فرهنگي نظام سرمايه داري، 19788) استدلال مي كند كه اين دو وجه نمادين و تكنيكي در تعارض با هم قرار دارند، زيرا «ساختار تكنيكي» و صنعتي نظام سرمايه داري ناگزير بر «عقلانيت ابزاري»، محاسبه و بهره وري تكيه دارد و عملاارزش هاي مربوط به «خودانگيختگي»، «غناي تجربه فرد» و «خود شكوفايي» را به حاشيه مي راند.

مارتين در بخش ديگر كتاب خود به بررسي انگلستان مي پردازد. او با استناد به زندگي نامه ها، تحقيقات و تجارب شخصي خود كه در يك فرهنگ و خانواده كارگر انگليسي تربيت شده است، نشان مي دهد. فرهنگ طبقه كارگر انگليس تا دهه 60 آزادي هاي فرد را محدود و به جاي تاكيد بر خودانگيختگي و خودشكوفايي بر كنترل و نظم تاكيد مي كرده است.


انقلاب سبك زندگي مدرن

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا