خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
آنچه در عصر رنسانس، جديد به نظر مي رسد... مي بينيم که ريشه هايش در قرون وسطي است

اتين ژيلسون

گاهي چنين تصور مي شود که ميان جامعه هاي جديد (مدرنيته) با دوره قبلي (سنتي) هيچ رابـ*ـطه يي وجود ندارد و اصولاً دوره جديد مدرنيته صددرصد مخالف و ضددوره قبلي است، چنين ادعايي بيشتر از سوي نويسندگان وطني آن هم از طرف روشنفکران لائيک اعلام مي شود ولي قضايا نه چنين است که تبليغ مي شود. مطمئناً بايد گفت هيچ پديده اجتماعي، بدون ريشه هاي آن در فرهنگ آن جامعه به طور جهشي و ناگهاني پديد نمي آيد. اگر واقعه يي در جامعه رخ مي دهد، حتماً مقدمات آن با کمک و الهام گيري از ريشه هاي اجتماعي، ديني و فرهنگي آن جامعه و شرايط زمان پديد آمده است. رنسانس، انقلاب کبير فرانسه، استقلال امريکا، نهضت استقلال هند، مشروطيت ايران و انقلاب اسلامي مشمول اين روند اجتماعي و تاريخي است.

من از پديده رنسانس آغاز مي کنم. ظاهراً اين طور به نظر مي رسد که پديده رنسانس (تجديد حيات ديني و فرهنگي) در قرن 18 يک پديده اجتماعي ابداعي و بي سابقه است که دوره حيات فرهنگي قرن وسطي را پايان داده و عصر جديد انسان گرايي، آغاز شده است و يک پديده اجتماعي صد درصد ضدواقعه اجتماعي پيشين (قرون وسطي) به وجود آمده است. دوره مدرنيته آغاز شده و دوره سنت (قرون وسطي) پايان يافته است و هيچ ارتباطي ميان دو دوره، وجود نداشته است. بلکه اين پديده جديد به طور ناگهاني (خلق الساعه) به وجود آمده و دنياي جديد (عصر آزادي) آغاز شده است. اما واقعيت نه چنين است که امروزه ديده مي شود. بلکه قطعاً مقدمات همين دوره در دوره قبلي وجود داشته و سير انديشه و به دنبال آن پديده اجتماعي، ظهور کرده است.

اين حقيقتي است که سير انديشه و تفکر آن را نشان مي دهد. بياييد به طور گذرا اين سير را از زبان دانشمند معروف اتين ژيلسون بشنويم.

رابـ*ـطه دو دوره

«آنچه در عصر رنسانس، جديد به نظر مي رسيد، اکنون هم، آن براي دوره جديد به نظر مي رسد اما مي بينيم که ريشه هايش در قرون وسطي است و تنها از اين طريق مي توان آن را تبيين کرد. مردم قرن شانزدهم پس از اصلاح طلبان و معتقدان به اصالت بشر، از طرفي مواجه با الهياتي شدند فاقد فلسفه که فلسفه محصل positive يا فلسفه جديد فرانسيسکو ويتوريايي1 بود و از طرف ديگر، با فلسفه يي فاقد الهيات (کاتوليکي) يعني با «تاملات رنه دکارت و فرانسيس بيکن». چگونه مي توان از اين نکته غافل بود که زمينه هاي به اصطلاح جديد الهيات و فلسفه نتيجه عملاً ناگزير دست کم دو قرن تاملات نظري در قرون وسطي است. زيرا حقيقتاً ميان هماهنگي ايمان و عقل که توماس آکويناس به آن دست يافت و اعتقاد به جدايي اين دو، حد وسطي باقي نمانده بود.2» ورود از عصر قرون وسطي به عصر جديد دقيقاً با هماهنگي ذهني، انديشه و ايماني و عقلاني صورت مي گيرد و عصر دکارت که آغاز عصر دوره جديد است، فرا مي رسد بي آنکه ميان آنها (چنانچه ظاهراً به نظر مي رسد) فاصله باشد. وجود سابقه مذهبي دانشگاه سوربن و آکسفورد و تبديل آن به دانشگاه در تاريخ دانشگاه هاي دنيا، باز شاهد ديگري است بر ارتباط سنت و مدرنيته در عصر جديد.


ذهنيت عالمان روشن فکر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
مشروطه ايراني

اگر در ايران مشروطه يي در صد سال پيش اتفاق افتاده، يقيناً و دقيقاً مقدمات و ريشه ها، هماهنگي هاي آن موافق ذهنيت ايراني و فرهنگ هاي آنان پديد آمده، رشد کرده و بالاخره، تحولاتي را در جامعه ايران انجام داده است.

اينکه امروزه ادعا مي شود «مشروطه ايراني» سنخيتي با مشروطه غربي و آنچه در ذهن روشنفکران لائيک آن، امثال آخوندزاده وجود داشته، هماهنگي نداشت و تقليل Reduction آن مشروطيت غربي بود، چندان شواهد تاريخي و فرهنگي آن را نشان نمي دهد.

راستي، داستان از اين قرار است که اخيراً کتاب «مشروطه ايراني» آقاي دکتر ماشاءالله آجوداني، در محافل فکري - اجتماعي ما، موجي را به وجود آورده است که آري آنچه در مشروطه گذشت کاملاً تحريف شده بود - که نتوانست جامعه ايران را از سنت قطع کند و به عصر مدرنيته وارد سازد، بلکه ملغمه يي بود از انديشه اسلامي بالعاب روشنفکري ديني و حقيقت آن بود که

شيخ فضل الله نوري از جانب مشروعه گرايان و ميرزافتحعلي آخوندزاده از گروه روشنفکران لائيک به آن اصرار مي ورزيدند. «نوع» اينهماني که روشنفکران مذهبي با اسلاميزه کردن مشروطيت فرانسه (مادر مشروطه) مرتکب شدند، در واقع اس و اساس مشروطيت را به هم ريختن بود، زيرا نه «پارلمان» دارلشوراي اسلامي بود و نه آزادي را مي توان در «امر به معروف» گنجاند. آقاي آجوداني به صراحت مي گويد؛ «توهمي که قديمي بود اساس مدنيت غربي يعني مشروطيت و حتي دموکراسي در معناي عام آن، از اسلام گرفته و اخذ شده است و اصل و اساس آن مبتني بر حقايق اسلامي است. براساس همين «توهم» به توجيه شرعي اساسي ترين اصول و دستاوردهاي مشروطيت قيام کردند.3 «مشروطيت و نظامي که همه درخشش و اهميتش و در اصل و اساسش، از همان جايي آغاز شده بود که کار «دين» از «سياست» جدا است و هستي اش از جدايي کامل دين و سياست، مايه مي گرفت. تا با جايگزين کردن قوانين زميني، وضع شده و قراردادي و ساخته و پرداخته دست انسان به جاي قوانين الهي و شرعي به هستي انسان متجدد معنايي تازه دهد.»4

آقاي آجوداني با ستايش از ميرزافتحعلي آخوندزاده تناقض مشروطيت را با قوانين اسلام و در نقد آخوندزاده از «يک کلمه» مستشارالدوله (که مشروطه را با قانون، حقوق بشر را با اسلام تطبيق کرده بود) بازخواني مي کند و مي نويسد؛ «اما شما براي اجراي «عدالت» به «احکام شريعت» متمسک مي شويد به خيال شما چنان مي رسد که گويا به امداد احکام شريعت، کونسيتسيون فرانسه را در مشرق زمين مجري مي توان داشت. حاشا وکلا بلکه محال و ممتنع است.»5 کل قضايا در اين جمله خلاصه مي شود که مشروطيت ايران کونسيتسيون فرانسه نيست و قانون اساسي و حقوق بشري فرانسه (مشروطيت مادر) همه سنت و احکام و شريعت را کنار گذاشته که بايد صرفاً به حرف و نقطه به نقطه در ايران هم پياده شود و دين از سياست جدا و احکام وضعي (قراردادي) جايگزين احکام شرعي شود و اگر چنين نشود، آزادي، و قانون، به خطر مي افتد.


ذهنيت عالمان روشن فکر

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
ملاحظه چند نکته مهم مغفول

در اينجا ملاحظه چند نکته مهم که در ذهنيت عرف گرايان روشنفکر لائيک امثال آخوندزاده و پيروان امروزي اش مغفول مانده، قابل توجه و تامل است.

1- آيا راستي قانون حقوق بشر فرانسه و کد قوانين آنجا که مستمسک مستشارالدوله بود، کاملاً و اساساً از ريشه هاي اصلي و سنتي خود، بريده شده بود يا اينکه آن سنت ها به نحو ديگري در قانون فرانسه تداوم داشت؟ به نظر مي رسد اين ادعاي روشنفکران لائيک، حتي درباره قانون فرانسه و دموکراسي غربي هم، چندان صادق نيست و شواهد حقوقي خلاف آن را اثبات مي کند. دکتر علي پاشاصالح درباره «منابع حقوق مدني و کد ناپلئون» در کتاب «مباحثي از تاريخ حقوق» چنين مي نويسد؛

در سال 1804 ميلادي قانون مدني از نو تنظيم شد و به نام «کد سيويل» فرانسويان يا «کد ناپلئون» معروف شد. منابع حقوق مدني فرانسه طبق تحقيق مارسل پرلو، چهار چيز است؛

1- قانون قديم که قبل از سال 1789 مجري و مقبر بود از وضع و محاذات (برابري) و امتزاج و اختلاط عناصر ذيل پرورش و نضج يافت. حقوق رم، قوامين ملوک الطوايفي و کليسايي و آداب و رسوم کهن و فرامين پادشاهان و تصميمات قضايي پارلمان هاي ايالات و دکترين (که در اصطلاح حقوق فرانسه به آثار حقوقدانان اطلاق مي شود).

2- قانون دوره ميانه يا دوره انقلاب که حد فاصل و نقطه تحول قديم و جديد است؛ قانون اين دوره مشتمل بر مجالس انقلابي است. بسياري از مصوبات آن دوره به دوره بعد رسيده است.

3- قانون جديد همان قانون مدني سال 1804 و ترکيبي از قوانين گذشته است که با ابتکار و نيروي خاص تلفيق و تاليف شد و ساليان دراز به منزله ستون فقرات نظام اجتماعي نوين به شمار آمد. نظام اجتماعي نوين، روشي بود که بر اثر انقلاب فرانسه به ظهور پيوست.

4- قانون دوره معاصر از نيمه دوم قرن نوزدهم به اين طرف قوانين موضوعه و تصميمات محاکم، جايگزين بسياري از قوانين مدني شده است.6

قانون جديد فرانسه که بعد از انقلاب فرانسه تصويب شده، به تعبير حقوقدان فرانسوي مارسل پرلو؛ «ترکيبي از قوانين گذشته است که با ابتکار و نيروي خاصي تلفيق و تاليف شده است.» جاي تعجب است که روشنفکران لائيک عصر مشروطيت از اين تاليف و ترکيب قانون فرانسه (کد ناپلئوني) اطلاع نداشتند؟ يا آن را عمداً ناديده مي گرفتند؟

در آن قانون «سنت» به طور کامل لغو نشده است.


ذهنيت عالمان روشن فکر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
ذهنيت آگاه عالمان روشنگر

خواننده ملاحظه مي کند که در اين آگاهي و تحول اجتماعي (مشروطيت) حق با آيت الله خراساني، نائيني، تقه الاسلام، حتي امثال مستشارالدوله (که به تعبير آقاي آجوداني معتقد به اسلام بوده است. صفحه 493) بوده است که ريشه مشروطيت را از فرهنگ اسلامي با انطباق يا مقتضيات زمان (به تعبير خراساني و نائيني) جست وجو مي کردند، نه امثال آخوندزاده ها، سرسلسله روشنفکران لائيک ماسوني که براي ايران ناسيوناليسم شوونيستي، تغيير خط (يعني بريدن نسل جديد از فرهنگ خود) و اخذ تمدن غربي بدون دخالت عنصر ايراني را خواب ديده اند.

2- آخوندزاده در نامه خود به «جلال الدوله» مکتوبات کمال الدوله را «مشتي خيالات جفنگ عقايد پوچ7» مي نامد.

اما ملک الشعراي بهار روشنفکر دموکرات عصر مشروطه در مجلس اول چنين مي سرايد؛

گرچه عرب زد چو حرامي به ما

داد يکي دين گرامي به ما

گرچه ز جور خلفا سوختيم

ز آل علي معرفت آموختيم

بگذريم از اينکه انديشه ناسيوناليسم باستاني (شوونيستي) در ديگر نويسندگان شوونيست آن دوران امثال صادق هدايت نيز وجود داشت.

اما اين انديشه افراطي را دکتر محمدعلي کاتوزيان، عالمانه در نقد صادق هدايت به خوبي پاسخ داد و تحليل کرد.

دموکراسي

آقاي آجوداني باز همان مساله را درباره «دموکراسي» تکرار مي کند که «اگر شير بي يال و دم و اشکم «مشروطه ايراني» در نوشته هاي مشروطه خواهان آن عصر با همه ابهام ها و تناقض ها و... لااقل به زبان شرعي تعريف شده است، اما باز در زبان معاصر «دموکراسي ايراني» همچنان معلوم نيست که چيست؟ به راستي دموکراسي ايراني چگونه دموکراسي است، چگونه مي تواند دين و مذهب جزء لاينفک دموکراسي باشد؟» (صفحه 205) سپس از يک مبلغ مسيحي نقل مي کند؛ قانون ايران قانوني است مبتني بر قرآن. حال آنکه دولت جديد، براساس ايده هاي غربي شکل گرفته است و اين دو با هم در تناقض و ناسازگارند. مشکل بتوان از برخورد اين دو اجتناب کرد. (صفحه205)

اما دقيقاً در غرب هم مساله اين طور نبود. در بيانيه «استقلال امريکا» چنين مي خوانيم؛ «ما اين حقايق را روشن و بديهي مي دانيم که انسان ها، مساوي آفريده شده اند. انسان ها به وسيله خدايشان حقوق غيرقابل تغيير اعطا شده اند؛ حق زندگي، حق آزادي، حق بهره مندي از نشاط و شادابي. براي پاسداري از اين حقوق، حکومت هاي منبعث از اراده و نيروي مردم به وجود آمده اند.»8

سپس نويسنده ريشه هاي اين حقوق را در انديشه ها و آموزش هاي مرداني مي داند که در طول زمان ها در گستره جهان پخش شده اند. امثال يک فيلسوف يوناني (ارسطو)،يک پادشاه بابلي (حمورابي)، يک درودگر و نجار از ناصره، يک سلحشور از هيماليا، يک نقاش آلماني، يک شاعر کور انگليس ريشه هاي اين حقوق و دموکراسي در تعاليم کنفوسيوس، موسي، بودا، محمد(ص) و مسيح وجود دارند و سپس شواهدي از آنها را مي آورد.


ذهنيت عالمان روشن فکر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
ابزار دموکراسي

اگر راهکار دموکراسي بر مبناي آراي اکثريت است حتماً آن مردم اکثريت موجود در کشور منظور است، طبيعي است اکثريت مردم ايران مسلمان هستند و باز طبيعي است که دموکراسي اسلامي ايراني پديد مي آيد.

جالب تر اينکه آقاي آجوداني با قلمفرسايي و تاملات خود مي خواهد اثبات کند «ولايت فقيه» همان «ولايت عرفاني» است که؛ «همچنان که پيشتر نوشته ام اگرچه انديشه ولايت فقيه در معناي حکومت و کشورداري نزد عده يي ديگر از مجتهدان عصر قاجار مطرح بوده است اما بيان نهايي و نظري اين انديشه فقهي در «عوايدالايام» ملااحمد نراقي به شيوه منسجم و مضبوط مطرح شد و در دوره اخير روشن ترين بيان آن در نوشته آيت الله خميني ارائه شد که مدرس عرفان نظري هم بوده است.»10

اما آيت الله محمدکاظم خراساني رهبر روحاني مشروطيت اساساً به هيچ گونه ولايتي قائل و معتقد نبوده است و حکومت را در دوران غيبت کبري، از آن جمهور مسلمين مي دانسته است.11

آيا باز هم دموکراسي ايراني با مذهب و دين ناسازگاري پيدا نمي کند؟

يادم هست، چند سال پيش در دوره آقاي خاتمي، سالگرد مشروطيت در «مرکز تاريخ معاصر ايران» برگزار بود که آقاي آجوداني هم از لندن شرکت کرده بودند و همين ادعا را داشتند که در نهضت مشروطيت عالمان دين با دموکراسي سازگاري نداشتند.(نقل به معني) نگارنده وقت گرفت و در پاسخ خود آقاي آجوداني را به وجود «حزب دموکرات» شيخ محمد خياباني يادآور شد که آخوند آزادي خواهي جامعه ايران را به اجراي دموکراسي، حتي از حقوق شهروندي دعوت مي کند و خواستار دموکراسي مي شود.

4- اگر مشروطه به تعبير آقاي آجوداني «شيري بي يال و دم و اشکم» شد، نه از جهت نظري و تئوريک بود که ايشان ادعا دارند زيرا تطبيق حقوق بشر با آموزش هاي اسلامي دقيقاً در همان دوره اول اتفاق افتاد و بعدها در منابع حقوقي ايران ثبت شد،12 بلکه از آن جهت بود که عده يي تندرو افراطي «اجتماعيون عاميون» امثال حيدرخان عمو اوغلي با الهام از ايدئولوژي کمونيستي (که هيچ انطباق و تطبيقي با فرهنگ ايراني نداشت) به تعبير خود آقاي آجوداني در دوره قانون خواهي عده يي تروريست به نام مشروطه طلبي همه انواع جنايت و جرائم را مرتکب شدند. (صفحه 428)


ذهنيت عالمان روشن فکر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
حتي از طرف عبدالرحيم طالبوف نيز مورد انتقاد قرار گرفتند. شايد سرگذشت انقلاب ها در کشور ما اينچنين رقم خورده است که عده يي افراطي و تندرو به نام مشروطه و عدالت دست به هرج و مرج طلبي بزنند و کارهاي حساب ناشده انجام دهند که درست در نقطه تقابل ارزش ها و مفاهيم ادعايي آنها بوده است. راستي افشاگري هاي دانشجويان پيرو خط امام در تسخير سفارت امريکا، با کدام معيارهاي اسلامي خوانايي داشت که حتي مورد اعتراض مرحوم دکتر بهشتي هم بود؟ و سپس از کرده خود پشيمان شدند که آري آن وقت ما چندان درست درک نمي کرديم. (سخنان مهندس عبدي و آقاي حجاريان)

من، کتاب «مشروطه ايراني» آقاي دکتر ماشاءالله آجوداني را چنان ارزيابي مي کنم که آقاي سيدجواد طباطبايي ابراز مي دارد که در پشت جلد آمده است؛ «نخستين ويژگي کتاب؛ رويکرد روش شناختي نويسنده آن است که آن را از اين حيث و از ديگر نوشته هاي مربوط به انديشه مشروطه و تجددخواهي ايرانيان متمايز مي کند و همان انتظار را دارم که آقاي آجوداني در نقد مستشارالدوله(در صفحه 10) گفته است که فقط از باب تحرير واقعيت و روشن شدن آنها صورت مي گيرد.

امروزه کشورهاي مسلمان در آزمون تعامل جمهوريت و اسلاميت دو نمونه و شاهد را ملاحظه مي کنند که در حال حاضر در عرصه سياست حضور دارند؛ جمهوري اسلامي ايران، جمهوري ترکيه؛ دولت اردوغان.

جمهوري اسلامي پس از فروپاشي نظام سلطنتي نخستين آزمايش تاريخي است که مي رود دو مفهوم جمهوريت و اسلاميت را به آزمايش بگذارد که چگونه مي تواند نظامي مردم سالار و ديني همگام با موفقيت و توسعه در عرصه فرهنگي، علمي، اقتصادي و... به دنيا نشان دهد. اميدواريم کارگزاران نظام در اين آزمايش پيروز شوند و دومي جمهوري ترکيه فعلي است که کارگزاران اسلامگراي آن توانسته اند شايستگي هايي را در توان خود در تعامل دموکراسي و دينداري نشان دهند و به پيشرفت هايي دست يابند که نظام لائيکي 80 ساله آتاتورک حتي 90 درصد آن را نتوانست به دست آورد.

منبع: دکتر سيدمحمد ثقفي


ذهنيت عالمان روشن فکر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا