خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

FaTeMé_KH

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/6/20
ارسال ها
282
امتیاز واکنش
16,179
امتیاز
303
محل سکونت
طِ
زمان حضور
86 روز 16 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
بنام خدا
کسپرسیونیسم یا هیجان‌نمایی، مکتبی هنری است که در مقابل جنبش امپرسیونیسم و رئالیسم شکل گرفت. در نقاشی اکسپرسیونیسم احساس و هیجان حرف اول را می‌زند و بر واقع‌گرایی برتری دارد.
در دایره‌ی هنر واقع‌گرایی، واقع‌بینی و عینیت حرف اول را می‌زند. برای مثال، موضوع یک هنرمند یک ظرف از میوه است. برخی تمایل دارند یک نقاش میوه را به دقیق‌ترین شکل ممکن با تمامی نقص‌ها و انحنا‌های آن به تصویر بکشد.
اما داستان در مورد هنرمندانی که تمایل به بیان احساسات خود به‌طور واقعی در اثر ندارند، چیست؟ آیا ذهنیت موجب کنار گذاشته شدن یک اثر هنری از گالری‌ها و موزه‌ها می‌شود؟ اجازه دهید نقاشی جیغ، اثر ادوارد مونک، یکی از پیشگامان مکتب اکسپرسیونیسم پاسخ این پرسش را بدهد.
وقتی‌که از اکسپرسیونیسم صحبت می‌کنیم، به دنبال چه مفهومی هستیم؟ درحالی‌که مکتب امپرسیونیسم و آثار هنرمندان امپرسیونیست نظیر کلود مونه و پیر آگوست رنوار به دنبال به تصویر کشیدن نور، حرکت و رنگ، به شکل دقیق در یک اثر دوبعدی، هستند، اکسپرسیونیست اهمیت چندانی به واقع‌گرایی نمی‌دهد.
در عوض، اکسپرسیونیسم شخصیت و احساسات را در ظاهر یک اثر به نمایش می‌گذارد و ماده و دقت کمترین اهمیت را برای آن دارد. درواقع، واژه‌ی اکسپرسیونیسم توسط تاریخ‌نگار اهل چک، آنتونیون ماتیچِک (Antonin Matějček)، در سال ۱۹۱۰ به‌منظور بیان جنبه‌ی مخالف امپرسیونیسم، خلق شد.
همه‌ی ما می‌دانیم که یافتن یک اثر هنریِ فاقد هرگونه احساس و هیجان بسیار دشوار است. اشتیاق یک هنرمند برای خلق یک اثر از احساسات مثبت و منفی وی نشات می‌گیرد.
هنرمندان اکسپرسیونیست آن احساسات و هیجان‌ها را در آثار خود به تصویر می‌کشند و تفاسیر عاطفی و هیجانی خود را نسبت به هر حس دیگری برای بیان هدف واقعی موضوع خود ارج می‌نهند. اکسپرسیونیسم با کنار زدن قرن‌ها سبک هنری سنتی، موجب تغییر تمام چشم‌انداز هنر مدرن شده و الهام‌بخش شمار فراوانی از هنرمندان قرن بیست و یکم، به‌منظور رها کردن عواطف در آثارشان، است.


مکتب اکسپرسیونیست چگونه شکل گرفت؟


پلی بر فراز آب‌های امپرسیونیست: ریشه‌های اکسپرسیونیسم
در ابتدای قرن بیستم در اروپای غربی، جامعه با سرعت بالایی در حال تکامل بود. موج صنعتی شدن با ابتکاراتی در جهان ارتباطات و ساخت‌وساز، تمام قاره را فرا گرفته بود و حسی از ناآرامی را در میان عموم برانگیخت.
رشد وحشتناک فناوری و شهرسازی در شهر‌های بزرگ، با خود حسی از انزوا و عدم ارتباط با جهان طبیعی را به همراه داشت. قابل‌درک بود که این عواطف و نگرانی‌ها به هنر آن دوران هم نفوذ کنند.
دو گروه هنری که اکسپرسیونیسم را خلق کردند، در اوایل قرن بیستم در آلمان شکل گرفتند. ما امروزه این دو گروه را به نام‌های «پُل» و «سوارکار آبی» می‌شناسیم. ۴ دانشجوی معماری در شهر درسدن به نام‌های فریتز بلِیل، اریک هِکِل، کارل اشمیت روتلوف و ارنست لودویگ کِرکنِر یک گروه هنری اشتراکی را خلق کردند که پل (Die Brücke) نام گرفت.
آن‌ها می‌خواستند تا از طریق علاقه‌مند واکنش‌های هیجانی شدید نسبت به اشکال، رنگ‌ها و ترکیبات غیرطبیعیِ الهام‌گرفته‌شده از جهان مدرن، نقش یک «پل» را برای آینده‌ی هنر ایفا کنند.
آثار آن‌ها شباهت‌هایی با جنبش فوویسم (Fauvism) در فرانسه به رهبری هنری ماتیس (Henri Matisse) داشت که در آثار خود از رنگ‌های روشن و اشکال بی‌قاعده برای بیان عواطف خود استفاده می‌کرد.


اکسپرسیونیسم چیست؟

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Narín✿

FaTeMé_KH

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/6/20
ارسال ها
282
امتیاز واکنش
16,179
امتیاز
303
محل سکونت
طِ
زمان حضور
86 روز 16 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
در هنگام تأسیس این گروه، پُل به‌عنوان «واکنشی جوان و پرطراوت به قرن‌ها واقع‌گرایی» در هنر تفسیر می‌شد. بیانیه‌ی این گروه در سال ۱۹۰۶ بر روی یک تکه چوب حجاری شد. پل در این بیانیه نوشت: «ما با باور به تکامل دائمی در نسل جدید خالقان آثار و همچنین تحسین‌کنندگان‌شان، تمامی جوانان را به حضور در این جنبش دعوت می‌کنیم.
به‌علاوه، ازآنجایی‌که آینده به دست جوانان می‌افتد، ما سعی در کسب آزادی این جنبش و زندگی برای خود در تقابل با قدرت‌های قدیمی‌تر و مستحکم داریم. هرکسی که چنین آثاری خلق می‌کند، یکی از ماست.» از طریق این بیانیه، هنرمندان جوان اروپای غربی موظف به خلق جنبش هنری جدیدی به نام اکسپرسیونیسم شدند.
هنرمندان گروه «پل» عمده‌ی تمرکز خود را صرف به تصویر کشیدن هرج‌ومرج‌های گسترده‌ی شهرسازی‌های جدید در اطراف خود کردند و تصاویری از شهر‌ها را با قله‌های ناهموار و اغراق‌آمیز و رنگ‌های پرشور کشیدند.
گروه پل مرز‌ها را نسبت به جنبش فوویسم بیشتر کنار زد و فرهنگ آلمانی زیرزمینیِ کلوپ‌های شبانه و فساد طبقه‌ی پایین‌دست را وارد هنر کرد، درحالی‌که همچنان حس شخصی خود از هیجان و ناآرامی را بیان می‌داشت.
گروه دوم، موسوم به سوارکار آبی که نام خود را از نقاشی واسیلی کاندینسکی گرفته بود، در سال ۱۹۱۱ در مونیخ شکل گرفت. این گروه هنری از مهاجران روسی نظیر کاندینسکی، الکسی فون جاولنسکی و ماریان فون وِرِفکین و هنرمندان آلمانی نظیر فرانتز مارک، آگوست ماک و گابریل مونتر تشکیل شد.
نقاشی کاندینسکی به‌عنوان نام این گروه انتخاب شد، زیرا این اثر تصویری از یک سوارکار بود که از واقعیت به‌سوی قلمروی غیرمادی و عاطفی می‌تاخت.


اگر نقاشی کاندینسکی چنین رازی را برملا نمی‌ساخت، هنرمندان گروه سوارکار شیفته‌ی تعبیر معنوی آن در تقابل با جنبه‌ی مادی آن می‌شدند. درحالی‌که سبک‌های آن‌ها متفاوت بود، علایق آن‌ها به سمت توحش و بدویت می‌رفت و چشم‌انداز عاطفی در آثار آن‌ها دیده می‌شد.
گروه سوارکار در تقابل با گروه پُل، نیروی عظیمی در توسعه‌ی اکسپرسیونیسمِ انتزاعی بود. اکسپرسیونیسم و هنر انتزاعی هردو واقع‌گرایی را نفی می‌کردند و تلاش داشتند تا عواطف و هیجانات را منتقل کنند؛ بااین‌حال، اکسپرسیونیسم حسی از شکل و نمادگرایی را حفظ می‌کرد، درحالی‌که هنر انتزاعی همه‌ی تصاویر قابل‌تشخیص را دور می‌ریخت.
گروه سوارکار آبی این ایده‌ها را باهم ادغام کرد و شاخه‌ای کاملاً جدید از اکسپرسیونیسم ساخت که تا به امروز بر هنر مدرن اثرگذار است.
با شروع جنگ جهانی اول، دو گروه سوارکار آبی و پل منحل شدند، اما میراث آن‌ها تا به امروز پابرجا ماند. همان‌طور که در ادامه خواهید دید، اکسپرسیونیست همچنان به رشد محبوبیت خود ادامه می‌دهد و هنوز هم در قرن ۲۱ طرفداران زیادی دارد.
کسپرسیونیسم در قرن‌های ۲۰ و ۲۱
از بدو پیدایش اکسپرسیونیسم تا به امروز، هنرمندان تمرکزِ این جنبش بر جذب عواطف از طریق تصویرسازی‌های مهیج را پذیرفته‌اند. در ادامه به معرفی ۳ هنرمندی خواهیم پرداخت که در طول ۱۰۰ سال گذشته، انرژی اکسپرسیونیست منحصربه‌فرد خود را به لحظات متفاوت وارد ساخته‌اند.
مارک شاگال
اگر قوی‌ترین احساسات را رتبه‌بندی کنیم، بسیار دشوار است که عشق را در صدر آن قرار دهیم. اما چگونه می‌توان چیزی به پیچیدگی عشق را به روی بوم نقاشی آورد؟ در بیان مارک شاگال (Marc Chagall)، این هنرمند روس تبار، در زندگی ما یک رنگ واحد به‌مانند رنگ موجود در جعبه‌ی رنگ هنرمندان وجود دارد که معنی زندگی و هنر می‌دهد. این رنگِ عشق است.
■منابع
سایت پی جو


اکسپرسیونیسم چیست؟

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا