خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
غالیان

غالیان یا غُلات (نیز غُلاة) ابتدا به فرقه‌هایی از شیعه گفته می‌شده است، اما امروزه به فرقه‌هایی اطلاق می‌شود که در مذهب خود غلو داشته باشند. در قرآن غلو نهی شده‌است: «ای پیروان تورات و انجیل در دین خودغلو مکنید و از حد مگذرید، و دربارهٔ خدا جز گفتار راست و حق مگویید»

بنظر می‌آید که غُلات علاوه بر ادیان پیشین، در اسلام نیز بشکل گسترده‌ای پدید آمده‌است. غلات را می‌توان به دو دسته غلو کنندگان در ذات و غلات در صفات تقسیم‌بندی کرد. معمولاً غلات را با ذکر کلمه «منتسب» بکار می‌بردند چنان‌که می‌توان به «غلات منتسب به اهل سنت» و «غلات منتسب به شیعه» اشاره کرد. در واقع غلات منتسب شیعه یا سنی، کسانی هستند که با نام شیعه یا سنی، قائل به الوهیت یا نبوت یا صفات فوق بشری برای بزرگان خود شده‌اند.

در ادیان پیش از اسلام


غلو مختص مسلمانان نیست بلکه در ادیان دیگر نیز وجود دارد. بلکه شامل تمام عقاید وادیانی می‌شود که از حد خارج شده‌است. همانگونه که یهودیان نسبت الوهیت به عزیر دادند «و یهودیان گفتند عزیر فرزند خداست».و مسیحیان گفتند که مسیح پسر خداست. صابئین که ملائکه را به حد پرستش رساندند. همانگونه که برخی از مشرکین عرب ملائکه را دختران خدا می‌دانستند.

در مصر قدیم مردم حیوانات مختلف مانند: گرگ و گربه و… را می‌پرستیدند و فرعون را خدای خورشید و پسر خدا و خدا می‌گفتند. در هند باستان مظاهر طبیعت مانند: خورشید و کوه و ماه و… رامی پرستیدند و عناصر مفید را خدا می‌دانستند چینیان باستان ابتدا روح پرست بودند و ارواح اجداد خود پرستش می‌کردند و ژاپنی‌ها امپراطوران خود را (میکادو) از جنس بشر نمی‌دانستند. یونانیان نیز مظاهر طبیعت را منشأ قدرت می‌دانستند و رب النوع‌های ساخته و می‌پرستیدند.

اعراب علاوه بر بت‌پرستی موجوداتی مانند آفتاب و ماه و… را نیز پرستش می‌کردند در قرآن در سوره‌های مانند :توبه آیه ۳۰ (و قالت الیهود عزیر ابن الله) و سوره مائده آیات ۱۷ و ۷۲ دربارهٔ عیسی که او را خدا می‌دانند (لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم) و… نیز اشاره به این مطالب دارد.

در اهل سنت

از غالیان در ذات در اهل سنت می‌توان از «غلات عباسیه» یا «راوندیه» نام برد. از منابع چنین بر می‌آید که رئیس آنان عبدالله راوندی بود که ابتدا قائل به الوهیت منصور، خلیفه عباسی و نبوت ابومسلم شد. زمانی که منصور ابومسلم را در سال ۱۴۱ ه. ق کشت، شوریدند و منصور دوانیقی به اتهام زندقه، آنان را در آتش سوزانید.

از این فرقه ابومسلمیه که قائل به امامت ابومسلم بود و رزّامیه که قائل به حلول خداوند در ابومسلم بودند و ابوهریریه و هاشمیه منشعب شدند. برخی از فرقه شناسان المقنّع را از شعب رزامیه دانسته‌اند او ادعای می‌کرد علم غیب دارد و قادر است مردگان را زنده کند. المقنع در زمان مهدی عباسی بر او شورید و زمانی که در عرصه را بر خود تنگ دید، خود را در آتش افکند. همین‌طور خرمّیه یا خرمدینان، از پیروان بابک خرمدین را از طرفداران ابومسلم دانسته‌اند. اهل سنت تمامی این فرق را کافر دانسته و از خود رانده‌اند.

اما غالیان در صفات بسیارند، که از طرق حدیث یا غیر آن به زیاده‌روی دربارهٔ شخصیتهای اهل سنت پرداخته‌اند.

بعنوان مثال عبیدی مالکی در عمدت التحقیق می‌نویسد:

الم در اول سوره بقره؛ «الف»، ابوبکر «لام»، الله و «میم»، محمد است.

از ابن مسعود دربارهٔ علم عمر چنین نقل می‌کنند که: علم عمر بر علم عرب فزونی دارد. برخی نیز به جای عرب گفته‌اند بر علم اهل زمین فزونی دارد؛ یا کرامات بسیاری را برای عمر نقل می‌کنند که برای پیامبر نقل نمی‌کنند و حتی برخی برای معاویه، کراماتی نقل می‌کنند که برای دیگران نیست، از آنجمله از ابوهریره از قول پیامبر نقل می‌کنند که «امین‌ها نزد خداوند سه نفرند:من، جبرئیل و معاویه» یا «من شهر علمم و علی درب آن شهر و معاویه حلقه آن درب»


غالیان

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
در شیعه

برخی معتقدند تفکر مافوق بشر بودن محمد بلافاصله پس از مرگ وی آغاز شد اما به‌نظر می‌آید که غلات در زمان علی امام اول شیعیان بطور آشکار پدید آمدند، آن‌ها صفات فوق بشری و در حد خداوند برای علی ذکر می‌کردند و برخی نیز وی را خدا می‌دانستند. اخباری در دست است که در زمان خلافت علی، افرادی او را خدای خواندند و چون حاضر به توبه نشدند، علی دستور داد آن‌ها را در آتش بسوزانند. ابن ابی‌الحدید در شرح نهج‌البلاغه می‌نویسد:

اصحاب (معتزلی) ما در کتابهای مقالات خود نقل کرده‌اند که چون علی آنان را در آتش افکند بانگ برداشتند و خطاب به او گفتند: اکنون برای ما کاملاً روشن شد که تو خود، خدایی زیرا پسر عمویت که او را به رسالت فرستاده‌ای گفت: «با آتش جز خدای آتش، عذاب نمی‌کند.»

اگر چه برخی از صاحبنظران در این روایات تردید دارند، چراکه حکم سوزاندن برای چنین افرادی در احکام شرعی وارد نشده‌است.اما علی بن ابیطالب در زمان خود، آنان را منع می‌کرده و در این باره از او نقل شده‌است: «دو گروه دربارهٔ من به راه خطا می‌روند و هلاک می‌شوند، دوستداری که در دوستی غلو کند و دشمنی که در بغض و کینه با من افراط کند.»

بسیاری از تواریخ همچون طبری و یعقوبی و همچنین برخی روایات پیدایش غالیان را منسوب به عبدالله بن سبا می‌دانند و در فرق شیعه از «سبائیه» نام برده‌اند حتی برخی از مخالفان متعصب، شیعه را نیز ساخته و پرداخته وی می‌دانند. در برخی روایات، وی بدستور علی سوزانده شد و برخی دیگر اخباری نقل می‌کنند که وی به شفاعت عده‌ای از جمله عبدالله بن عباس، توبه کرد و عفو شد، بشرط آنکه در کوفه نماند. به مدائن رفت و هنگامی که خبر کشته شدن علی به او رسید گفت: «به خدا سوگند اگر پاره‌های مغز او را در هفتاد کیسه کوچک برای ما بیاورند باز هم علم خواهیم داشت که او نمرده‌است و نخواهند مرد تا آنکه عرب را با چوبدستی خویش به سوی حقیقت براند.» و پس از آن به رواج عقاید خود ادامه داد.

بنظر می‌آید، بیشتر روایات مربوط به عبدالله بن سبا در تواریخ است و پنج روایتی که در کتب شیعه، بیشتر در بحارالانوار و وسائل الشیعه، نقل شده و نامی از وی و عقاید وی برده، منشأ همه آن‌ها در کتب شیعی از رجال کشی باشد. درحالیکه در کتب اربعه شیعه، این احادیث نقل نشده‌است. همچنین است نظر عده‌ای از مستشرقین و محققین معاصر سنی و از علمای شیعه از آنجمله سید مرتضی عسکری،که «عبدالله بن سبا» را شخصیتی ساختگی و فرضی می‌دانند. طه حسین می‌نویسد:

ابن سباء موجودی است که دشمنان شیعه او را ساختند و به شیعه نسبت دادند تا در اصل این مذهب، عنصری یهودی را وارد کنند، زیرا شیعه ادعای حکومت داشت. این شخص را در مذهب خوارج وارد نکردند چون ایشان ادعای خلافت نداشتند.

اگرچه در تواریخ ازجمله تاریخ طبری و کتب مختلف ملل و نحل، عقاید بسیاری را به عبدالله بن سبا نسبت داده‌اند که برخی از آن‌ها غالیانه‌است و در عین حال برخی دیگر از عقایدی که به او نسبت می‌دهند، مانند: رجعت، وصایت و امامت علی بن ابیطالب پس از پیامبر و مهدویت از اعتقادات بنیادین شیعه‌است.

اما این شخص واقعی باشد یا نباشد، آنچه مسلم است عده‌ای در زمان علی، با دیدن علم و شجاعت و قدرت علی، وی را از حد خود بالاتر برده‌اند و صفات و کراماتی غیرمعمول به او نسبت می‌داده‌اند.

ابن ابی‌الحدید معتزلی از ریشه‌های این گزافه‌گویی‌ها را قدرت فوق‌العاده علی ازجمله در جنگ خیبر و خندق، یا برخی اخباری بود که علی از آینده می‌داد، همچون خبر شکست خوارج و کشته شدن همه جز خدود ۱۰ نفر.

برخی از آن فرق به شبهه‌های ضعیفی استناد می‌کردند، از قبیل گفتار عمر دربارهٔ اینکه علی چشم کسی را که در منطقه حرم، کژی در دین پدیدآورده بود برکند. عمر گفت: «چه بگویم در مورد دست خداوند که در حرم خدا چشمی را برکنده است.» و به این گفتار علی که گفته‌است: «به خدا سوگند من در خیبر را با نیروی بدنی خود از جای نکندم بلکه آن را به نیروی خداوندی از جای برکند.» و به این گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله که در روز فتح مکه گفته‌است: «خدایی جز خدای یگانه نیست، وعده خویش را صادقانه برآورد و بنده خویش را یاری داد. خود به تنهایی احزاب را شکست داد» و حال آنکه کسی که احزاب را شکست داد علی بن ابیطالب بود که عمرو بن عبدود پهلوان و سوار کار ایشان را که از خندق گذشته بود کشت و آنان سحرگاه شب بعد گریختند و بدون اینکه جنگی بکنند روی به هزیمت نهادند جز اینکه سوارکارشان کشته شد.

عقاید و مظاهر

شیخ مفید در تصحیح الاعتقاد در تعریف غلاة گوید: «غلاة که از متظاهرین به اسلاماند کسانی هستند که علی امیرالمؤمنین و ائمه دین، فرزندان او، را به خدایی و پیغمبری توصیف کرده‌اند، و آنان را از جهت فضل در دین و دنیا به پایه‌ای ستوده‌اند که از حد گذشته‌است و طریق افراط پیموده‌اند. این گروه در شمار گمراهان و کافرانند، و علی (ع) فرمان کشتن آنان را صادر فرمود و ائمه اطهار نیز در حق آنان به کفر و خروج از اسلام حکم کردند و مفوضه عده‌ای از غلات‌اند، و تفاوت آن‌ها با غلات در این است که ائمه را حادث و مخلوق دانسته و گفته‌اند خداوند آنان را آفریده و امر خلق را به آن‌ها تفویض کرده‌است.» علامه مجلسی مظاهر غلو را در اعتقادات زیر برشمرده‌است:

اعتقاد به الوهیت (خداوندی) پیامبر و امامان.
پیامبر و امامان شیعه را در معبودیت یا خالقیت و رازقیت شریک خدا بدانند.
حلول خداوند در آن‌ها یا اتحاد خداوند با آنان.
اعتقاد به اینکه پیامبر و ائمه، بدون وحی و الهام الهی، از غیب آگاهند.
اعتقاد به نبوت دربارهٔ ائمه.
به تناسخ معتقدند.
معتقدند که با معرفت امامان، دیگر اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی لازم نیست.
برخورد امامان شیعه ویرایش
احادیث بسیاری از امامان در نفی غلو و برخورد با غالیان نقل شده، از آن جمله:

جعفر صادق: ما از کسانی که گمان کردند ما پروردگاریم، بیزاریم. ما از کسانی که گمان کردند ما پیامبریم، بیزاریم.

علی بن ابی‌طالب: از غلو دربارهٔ ما برحذر باشید.

در فقه
در فقه شیعه این افراد نجس و گبر‌اند.

در کتاب تحریرالوسیله آمده‌است:

(به عربی: أما الغالي فإن كان غلوّه مستلزما لإنكار الألوهية أو التوحيد أو النبوة فهو كافر و إلا فلا)

یعنی اگر غالی (غلوکار) غلوش جوری باشد که خدا یا توحید (یگانگی خدا و باورهای همراهش) یا پیامبری را انکار کند، گبر و کافر [ و نجس] است. اگرنه نیست.

فرقه‌ها
نوشتار اصلی: فهرست فرقه‌های شیعه
غالیان چند فرقه دارند، از جمله:

غرابیه
خطابیه

منابع

نعمت‌الله صفری فروشانی. غالیان. چاپ ۱۳۷۸. انتشارات آستان قدس رضوی.
پژوهشی در باب غلات: نگاهی به کتاب الغنوصیة فی الاسلام
مقاله علمی پژوهشی: خدا یا ناخدا؛ نگاهی به احادیث – نَزِّلُونا عَن الرُّبُوبِیّه
علامه سید مرتضی عسکری. عبدالله بن سبا.
“ḠOLĀT – Encyclopaedia Iranica”. Encyclopædia Iranica. 2001-12-15. Retrieved 2018-06-22.


غالیان

 

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
غرابیه

غُرابیه (به پارسی سره: زاغ‌گونگان، کلاغیان) یکی از فرقه‌های از غلات غلات. یعنی محمد و علی چون دو زاغ مانند هم اند.

به عقیده سید مرتضی عسکری در کتابی به نام عبدالله بن سبا اساساً چنین گروهی وجود نداشته است و پرداخته برخی گروه‌های سنی مذهب است و وجود خارجی نداشتند.

صاحب‌الفرق بین‌الفرق گوید: «غرابیه گروهی هستند که گفتند خدای بزرگ و ارجمند جبرئیل را به مژدهٔ پیغمبری به سوی علی فرستاد و او در راه خود به غلط افتاد و اشتباهاً نزد محمد رفت، زیرا علی به محمد شباهت بسیار داشت و آن دو بهم چنان مانند بودند که دو کلاغ یا دو مگس (ذباب) به یکدیگر مانند، و می‌گفتند که علی پیغمبر بود و فرزندان او پس از وی پیغمبر بودند. این گروه به پیروان خود گویند «العنوا صاحبَ الریش»؛ یعنی آن شخص پردار رالعنت کنید، و خواست ایشان از آن شخص جبرئیل است و کفر این فرقه از یهود بیشتر است، چه ایشان پیغمبر را گفتند چه کسی برای تو از سوی خدای تعالی وحی آورد؟ آن حضرت فرمود: «جبرئیل». گفتند که ما او را دوست نداریم زیرا فرشتهٔ عذاب است و اگر میکائیل که فرشته رحمت است برای تو وحی می‌آورد، ما به تو ایمان می‌آوردیم، و آنان جبرئیل را لعنت نکنند بلکه او را فرشتهٔ عذاب دانند نه رحمت. اما غرابیه که از رافضه [شیعه، برخی سنیان شیعه را رافضی خوانند] اند، جبرئیل و محمد را لعنت کنند و خدای تعالی گفته‌است: مَنْ کانَ عَدُوًا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْریلَ وَ میکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرین کسی که دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد [کافر است و] خداوند دشمن کافران است. و چون نام کافر بنابراین آیه به دشمن فرشتگان محقق است، از این رو این فرقه را از جمله فرق مسلمانان نمی‌توان شمرد.

«بهری خوارج شدند، و بهری غالی، و بهری غرابی».

غرابیه میان دیگر ادیان

این گروه، از نظر غالب شیعیان و از نظر سایر مسلمانان، کافر و گمراه‌اند. همچنین شیعیان جعفری معتقد هستند که این گروه افراطی همان غالیان (غلو کنندگان) می‌باشند. این فرقه اکنون موجودیت ندارد و شاید همانند بسیاری دیگر از فرقه‌های کهن، از میان رفته یا در دیگر فرقه‌ها ادغام شده و دچار استحاله شده‌اند تا جایی که امروزه کسی به پیروی از چنین عقایدی شناخته شده نیست. چنانچه علامه مرتضی عسکری در کتاب عبدالله بن سبا ادعا کرده است این فرقه جزو اتهامات دروغی است که به شیعیان بسته‌اند و موجودیت نداشتن این گروه به این علت است که غرابیه اساساً هرگز وجود خارجی نداشته است.

منابع

↑ غلات یا غالیان، یعنی غلوکنندگان، کسانی که در حق علی بن ابی‌طالب غلو کنند که به اعتقاد شیعیان امامیه گمراه و برخی حتی کافر اند.
↑ بیان‌الادیان
↑ Dehkhoda Dictionary
↑ «گروه‌های شیعی». معونیت.
↑ سوره بقره، آیهٔ ۹۸
↑ ترجمهٔ فارسی مکارم
↑ ترجمهٔ الفرق بین الفرق چ محمدجواد مشکور جلد ۱ صفحات ۲۵۹ تا ۲۶۰ به نقل از دهخدا
↑ النقض صحفهٔ ۳۷۵ به نقل از دهخدا


غالیان

 

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
خطابیه

خَطّابیّه نام فرقه‌ای غالی از شیعیان که توسط ابوالخطّاب در کوفه پایه‌گذاری شد. ابوالخطاب مدعی بود که جعفر صادق، امام ششم شیعیان، او را به عنوان وصی خود انتخاب کرده و اسم اعظم خدا را به او یاد داده‌است. او ابتدا مورد تشویق جعفر صادق قرار گرفت ولی بعدها توسط او رد و لعن گردید و در نتیجه پیروانش به چندین فرقه کوچک‌تر تقسیم شدند.

عقاید

ادعاهای ابوالخطاب به مرور زمان تغییر پیدا کرد:

او ابتدا ادعا کرد جعفر صادق او را به عنوان وصی خود انتخاب کرده و اسم اعظم خدا را به او یاد داده‌است.
سپس از نبوت امامان سخن گفت. محمد تقی، امام نهم امامیه، این اعتقاد او را ناشی از خلط میان محدث و نبی دانسته‌است.
سپس محمد بن عبدالله و امامان شیعه را خدا خواند.
پس از طرد شدن توسط جعفر صادق، خود را خدا خواند.
گروهی که به پیروی از ابوالخطاب ادامه دادند او را پیامبری برگزیده از طرف جعفر صادق دانستند، و جعفر صادق را خدا می‌دانستند. آنان بر این عقیده بودند که در هر زمان باید دو پیامبر وجود داشته‌باشد: یکی ناطق (سخن‌گو) و دیگری صامت (بی‌صدا). در زمان محمد بن عبدالله او پیامبر ناطق بود و علی بن ابی طالب پیامبر صامت؛ در عصر جعفر صادق نیز او را پیامبر ناطق می‌دانستند و ابوالخطاب را پیامبر صامت.

خطابیه تمام پیامبر-امامان را خدا می‌دانستند و عقیده به حلول داشتند: به این معنی که روح خدا در کالبد جسمانی این افراد حلول کرده‌است.

خطابیه بر این باور بودند که ابوالخطاب بار وظایف شرعی را از دوش آنان برداشته و احکام قرآن را فقط در مورد اشخاصی خاص تفسیر می‌کردند. آنان شهادت دروغ به نفع هم‌کیشانشان را مشروع می‌دانستند.

سرانجام

به رغم وعدهٔ ابوالخطاب به پیروانش در مورد پیروزی در جنگ با عیسی بن موسی، همهٔ آنان به جز یک تن کشته شدند و خود وی نیز دستگیر شد. او این شکست را به کمک وقوع بداء در علم الهی توجیه کرد. او سپس به دار آویخته شد. البته به عقیدهٔ برخی از پیروانش، او و یارانش کشته یا مجروح نشدند، بلکه از دیده‌ها پنهان شدند و ابوالخطاب به شکل فرشته‌ای درآمد.

منابع

سلیمانی بهبهانی، عبدالرحیم. «خطّابیّه». در دانشنامهٔ جهان اسلام. بازبینی‌شده در ۲ مارس ۲۰۱۳.
Madelung, Wilfred. “K̲h̲aṭṭābiyya”. In Encyclopaedia of Islam. 2nd ed. Leiden: E. J. Brill, 1986.


غالیان

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا