- عضویت
- 10/4/20
- ارسال ها
- 273
- امتیاز واکنش
- 10,233
- امتیاز
- 303
- سن
- 20
- زمان حضور
- 55 روز 3 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
برزو ارجمند در هفتم فروردین ما سال متولد 1354 در محله احمدآباد مشهد متولد شد. او پسر انوشیروان ارجمند و برادر بهار ارجمند، و برادرزاده داریوش ارجمند بازیگر میباشد. تقریبا تمام خانواده ارجمند اهل موسیقی هستند و خودش هم اولین سازش ملودیکا بود و بعد هم تمبک و تار و در حال حاضر گیتار می نوازد.
پدر برزو ارجمند پیشکسوت سینما ، تئاتر و تلویزیون 23 آذر سال 1393 پس از تحمل بیش از دو هفته بیماری در سن 73 سالگی درگذشت. زنده یاد ارجمند از چندی پیش به دلیل سکته قلبی در بیمارستان پارسیان تهران بسـ*ـتری بود. ارجمند در 27 مهرماه سال 1320 در زاهدان چشم به جهان گشود ، وی برادر بزرگتر داریوش ارجمند (بازیگر) پدر پیروز (رییس مرکز موسیقی ) و برزو ارجمند است. زنده یاد ارجمند در اواخر دهه 40 به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر در مشهد فعالیت خود را آغاز کرد.
او از دار دنیا فقط یک خواهر دارد و با او نیز رابـ*ـطه بسیار خوبی دارد بهار بازیگر توانایی است البته در عرصه تئاتر او لیسانس فلسفه دارد و با معلومات بالا و آموخته هایش از پدر روی صحنه همیشه عالی بوده و در سن سیزده سالگی بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر شد.
در این دوازده سالی که کار حرفه ای انجام داده است حدودا سی سریال و پنج فیلم سینمایی بازی کرده است. برزو ازدواج کرده است و همسرش از همکلاسی های دانشکده اش بوده. آنها یک پسر به نام جانیار دارند.
قبل از اینکه جانیار به دنیا بیاید دوست داشتید دختر باشد یا پسر؟
پارمیس:از همان اول پسر می خواستم. اما به خودم می قبولاندم که سالم بودن بچه مهم تر از هر چیزی است.
برزو:من هم پسر دوست داشتم اما همیشه می خواستم دو تا بچه داشته باشم. اولی پسر باشد و دومی دختر.
پارمیس:راستش را بخواهید برزو همیشه دوست داشت یک دختر داشته باشد و اسمش را بگذارد باران.
برزو :دلیل داشت؛ من در 17 سالگی خواب دخترم را دیدم. در خوابم به او گفتم شما کی هستید؟ به من جواب داد که من باران ارجمند هستم. در آن زمان هم اسم باران خیلی کم شنیده بودم.
اسم جانیار را چه کسی انتخاب کرد؟
پارمیس:برزو. از کتاب اسم انتخاب کردیم. خیلی دنبال اسم بودیم. یک شب چند تا از دوستان مان هم اینجا بودند، همین طور که داشتیم می گفتیم جانیار را انتخاب کردیم و همه هم گفتند که آره خیلی خوب است.
نحوه آشنایی و ازدواج برزو ارجمند
برزو:من و پارمیس هم دانشکده ای بودیم. گرایش من از سال سوم، نمایش بود و پارمیس طراحی صحنه می خواند. کار صحنه را از همان زمان شروع کردیم.
پارمیس گریم و طراحی صحنه کار می کرد و من هم بازی می کردم. پارمیس از ایران رفته بود. وقتی برای یک سفر کوتاه یک ماهه به ایران برگشت، با دوستان دانشکده جمع شدیم که به دیدنش برویم. وقتی به دیدنش رفتیم، بعد از نیم ساعت خیلی فی البداهه به نظرم رسید که می تواند همسر مناسبی برایم باشد. پرسیدم با من ازدواج می کنی؟ خندید و گفت:شوخی می کنی، بعد کمی فکر کرد و گفت:آره!
به همین راحتی؟
آره. البته ما خیلی از هم شناخت داشتیم؛ 10 سال شناخت کافی نیست؟
در مدت آن 10 سال هم به این فکر افتاده بودید که پارمیس می تواند همسر مناسبی برایتان باشد؟
نه، واقعا نمی دانم چه اتفاقی افتاد. راستش را بخواهید از این قبیل اتفاق ها در زندگی من زیاد است چون من با دلم زیاد تصمیم می گیرم و ضربه های فراوانی هم خورده ام اما در این یک مورد، از اینکه آن قدر ناگهانی تصمیم گرفتم، خیلی هم راضی ام.
حالا چی شد که شما به سفر رفتید؟
پارمیس:بعضی بستگانم آمریکا بودند و من دیدم فرصت خوبی است که بروم چند دوره کاری ببینم. برای دیدن خانواده ام به ایران آمدم که چند هفته ای برگردم که خیلی ناگهانی قضیه خواستگاری و ازدواج من اتفاق افتاد.
از خواستگاری تا ازدواج چقدر طول کشید؟
دقیقا 28 روز!
هیچ دلهره ای، تردیدی؟
نه، کلا هیچ کدام مان اهل اضطراب و دودلی نیستیم. باتوجه به شناختی که از هم داشتیم، هردو فکر کردیم درست انتخاب کرده ایم و دلیلی نداشت دچار تردید بشویم.
پدر برزو ارجمند پیشکسوت سینما ، تئاتر و تلویزیون 23 آذر سال 1393 پس از تحمل بیش از دو هفته بیماری در سن 73 سالگی درگذشت. زنده یاد ارجمند از چندی پیش به دلیل سکته قلبی در بیمارستان پارسیان تهران بسـ*ـتری بود. ارجمند در 27 مهرماه سال 1320 در زاهدان چشم به جهان گشود ، وی برادر بزرگتر داریوش ارجمند (بازیگر) پدر پیروز (رییس مرکز موسیقی ) و برزو ارجمند است. زنده یاد ارجمند در اواخر دهه 40 به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر در مشهد فعالیت خود را آغاز کرد.
او از دار دنیا فقط یک خواهر دارد و با او نیز رابـ*ـطه بسیار خوبی دارد بهار بازیگر توانایی است البته در عرصه تئاتر او لیسانس فلسفه دارد و با معلومات بالا و آموخته هایش از پدر روی صحنه همیشه عالی بوده و در سن سیزده سالگی بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر شد.
در این دوازده سالی که کار حرفه ای انجام داده است حدودا سی سریال و پنج فیلم سینمایی بازی کرده است. برزو ازدواج کرده است و همسرش از همکلاسی های دانشکده اش بوده. آنها یک پسر به نام جانیار دارند.
قبل از اینکه جانیار به دنیا بیاید دوست داشتید دختر باشد یا پسر؟
پارمیس:از همان اول پسر می خواستم. اما به خودم می قبولاندم که سالم بودن بچه مهم تر از هر چیزی است.
برزو:من هم پسر دوست داشتم اما همیشه می خواستم دو تا بچه داشته باشم. اولی پسر باشد و دومی دختر.
پارمیس:راستش را بخواهید برزو همیشه دوست داشت یک دختر داشته باشد و اسمش را بگذارد باران.
برزو :دلیل داشت؛ من در 17 سالگی خواب دخترم را دیدم. در خوابم به او گفتم شما کی هستید؟ به من جواب داد که من باران ارجمند هستم. در آن زمان هم اسم باران خیلی کم شنیده بودم.
اسم جانیار را چه کسی انتخاب کرد؟
پارمیس:برزو. از کتاب اسم انتخاب کردیم. خیلی دنبال اسم بودیم. یک شب چند تا از دوستان مان هم اینجا بودند، همین طور که داشتیم می گفتیم جانیار را انتخاب کردیم و همه هم گفتند که آره خیلی خوب است.
نحوه آشنایی و ازدواج برزو ارجمند
برزو:من و پارمیس هم دانشکده ای بودیم. گرایش من از سال سوم، نمایش بود و پارمیس طراحی صحنه می خواند. کار صحنه را از همان زمان شروع کردیم.
پارمیس گریم و طراحی صحنه کار می کرد و من هم بازی می کردم. پارمیس از ایران رفته بود. وقتی برای یک سفر کوتاه یک ماهه به ایران برگشت، با دوستان دانشکده جمع شدیم که به دیدنش برویم. وقتی به دیدنش رفتیم، بعد از نیم ساعت خیلی فی البداهه به نظرم رسید که می تواند همسر مناسبی برایم باشد. پرسیدم با من ازدواج می کنی؟ خندید و گفت:شوخی می کنی، بعد کمی فکر کرد و گفت:آره!
به همین راحتی؟
آره. البته ما خیلی از هم شناخت داشتیم؛ 10 سال شناخت کافی نیست؟
در مدت آن 10 سال هم به این فکر افتاده بودید که پارمیس می تواند همسر مناسبی برایتان باشد؟
نه، واقعا نمی دانم چه اتفاقی افتاد. راستش را بخواهید از این قبیل اتفاق ها در زندگی من زیاد است چون من با دلم زیاد تصمیم می گیرم و ضربه های فراوانی هم خورده ام اما در این یک مورد، از اینکه آن قدر ناگهانی تصمیم گرفتم، خیلی هم راضی ام.
حالا چی شد که شما به سفر رفتید؟
پارمیس:بعضی بستگانم آمریکا بودند و من دیدم فرصت خوبی است که بروم چند دوره کاری ببینم. برای دیدن خانواده ام به ایران آمدم که چند هفته ای برگردم که خیلی ناگهانی قضیه خواستگاری و ازدواج من اتفاق افتاد.
از خواستگاری تا ازدواج چقدر طول کشید؟
دقیقا 28 روز!
هیچ دلهره ای، تردیدی؟
نه، کلا هیچ کدام مان اهل اضطراب و دودلی نیستیم. باتوجه به شناختی که از هم داشتیم، هردو فکر کردیم درست انتخاب کرده ایم و دلیلی نداشت دچار تردید بشویم.
بیوگرافی برزو ارجمند | بازیگر
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com