خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
مضطرب به اون‌همه تماشاچی نگاه کردم که منتظر فقط به من زل زده بودن. خدایا حالا چه غلطی کنم؟
روم رو برگردوندم و اون یارو، جونز رو دیدم که پشت اون در، خشمگین بهم زل زده بود. آب دهنم رو قورت دادم و برگشتم و دوباره چشم تو چشم تماشاچی‌ها شدم.
چی‌کار کنم؟ چی‌کار کنم؟
تماشاچی‌ها انگار کم‌کم داشتن عصبی می‌شدن و این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: زهرا.م، _mah_، . faRiBa . و 9 نفر دیگر

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
خودشه، آره خودش بود، کیف! جلوی لبخند پیروزانه‌ای که می‌خواست بیاد رو لـبم رو گرفتم و بعد مثلاً تلوتلوخوران راه افتادم سمت پرده و دستم رو گذاشتم روی سرم.
- می‌روم و جای می‌گذارم از خودم خاطره‌ای را به ‌همراه؛ خاطره‌ای که هر زمان هرکس به‌ خاطرش آمد، یاد منی کند که به‌خاطر عشق، مُردم!
داشتم آروم و مثلاً...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: زهرا.م، _mah_، . faRiBa . و 9 نفر دیگر

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
اخم‌هام بد تو هم رفتن و اون با همون لبخند بدجنسش که از قضا حتی قابل دیدن برای تماشاچی‌ها هم نبود، بلند شروع به حرف‌زدن کرد:
- می‌خواهی مرا ترک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Saghár✿، زهرا.م، _mah_ و 9 نفر دیگر

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
جیغ زدم:
- سام زود باش!
تمام مردم اطراف پخش شده بودن و همون‌طور که جیغ می‌کشیدن و فریاد، می‌دویدن سمت درها. داخل سالن بلبشویی بود و صدای جیغ و شلیک گلوله همه‌جا رو گرفته بود....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، زهرا.م، _mah_ و 9 نفر دیگر

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
از درهای پشتی، مخفیانه و به‌ دور از پلیس‌هایی که جلوی در ساختمون تئاتر بودن، حرکت کردیم سمت ماشین‌ها.
به کمک مانی، سام رو عقب ماشینش گذاشتیم و من همون‌ جا کنارش نشستم و سرش رو روی پام گذاشتم. مانی نشست جلو و تیرداد سوار ماشین خودش شد و آنید هم قرار شد ماشین مانی رو برونه.
ماشین‌ها راه افتادن و سکوت سنگینی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، زهرا.م، _mah_ و 9 نفر دیگر

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
مانی زخم‌ سام رو ضدعفونی کرد و بخیه زد و بعد تصمیم گرفت بیمارستان هم ببرتش؛ اما سام مخالفت کرد و گفت ممکنه شناسایی بشیم. برگشتیم خونه و سام رو به اتاقش بردیم تا استراحت کنه.
ساعت دو شب بود و همه خواب. من هم شب رو تو اتاق سام موندم تا مراقبش باشم و برفی هم همچنان پیش امنساء خانم بود. جالب اینجاست که نه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، زهرا.م، _mah_ و 9 نفر دیگر

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
یک ‌ماه بعد
با سروصداهایی که از داخل اتاق سام می‌اومد، چشم‌هام رو باز کردم. خمیازه‌ای کشیدم و چند بار پلک زدم به اتاقش رفتم؛ بعد سام رو دیدم که جلوی آینه‌ی بزرگ اتاق ایستاده بود و داشت کراوات کتش رو می‌بست.
- کجا می‌ری؟
از داخل آینه نگاهم کرد.
- بیدار شدی؟
چشم‌هام رو مالیدم، گفتم:
- اوهوم.
- کمیسیون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، زهرا.م، _mah_ و 8 نفر دیگر

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
روی نرده‌ها خم شدم، به منظره‌ی قشنگ روبه‌روم زل زدم و اتفاقات این یه ‌ماه رو مرور کردم. شبی رو مرور کردم که از همون شب همه‌ چی تغییر کرد.
اون شب تو اتاق، شبی که سام زخمی شده بود، همه‌ چی تغییر کرد. بین من و سام اتفاقی افتاد که هرگز فکر نمی‌کردم بیفته. اون شب، حتی با اینکه سام زخمی هم بود؛ ولی باز هم اون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، زهرا.م، _mah_ و 8 نفر دیگر

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
خنده‌هامون رو خوردیم و سام با اخم ریزی بهمون خیره شد. مانی گلوش رو صاف کرد و بلند شد و گفت:
- خب من دیگه برم با تیرداد کار داشتم‌.
و رفت سمت در و از اتاق خارج شد. لـبم رو گزیدم و به سام نگاه کردم که خیره بهم زل زده بود.
- اِم... سلام!
اما اون همچنان و بدون حرفی بهم زل زده بود. آب‌دهنم رو قورت و سرم رو براش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، زهرا.م، _mah_ و 8 نفر دیگر

~Kimia Varesi~

هنرمند انجمن رمان ۹۸
هنرمند انجمن
  
عضویت
10/10/20
ارسال ها
1,201
امتیاز واکنش
12,613
امتیاز
323
محل سکونت
نیمه‌ی تاریک وجودم...!
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
انگار اون هم عصبی شده بود. از جاش بلند شد و با صدای بلندی گفت:
- تو حق نداری...
داد زدم:
- حق ندارم چی؟ هان؟ حق ندارم چی؟ توی آشغال از من سوءاستفاده کردی و من احمق هم خودم رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان حربه‌ی احساس | ~Kimia Varesi~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، زهرا.م، _mah_ و 8 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا