خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
«به نام او»
درود به کاربران و نویسندگان گرامی

این تاپیک اختصاصی، آموزش مقدماتی ایده پردازی رمان، برای نویسندگان مبتدی هست.
و هر گونه کپی برداری از آن حتی با ذکر منبع پیگرد خواهد داشت :)



تیم آموزش نویسندگی رمان ۹۸ تقدیم می‌کند.


آموزش ایده پردازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MaRjAn، YeGaNeH، Nahan و 25 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
در ابتدا می‌خوام یه سخن دوستانه با همه نویسنده‌ها داشته باشم.
اینا مراحل اولیه برای ایده پردازیه و روشیه که من توصیه می‌کنم بر اینکه ایده رمان باورپذیر و قوی باشه! محتوای آموزش هم طوریه که نویسنده‌های مبتدی هم بتونن استفاده کنن.
درکل، خیلی چیزها هست که آدم نمی‌دونه! حتی هر چقدر تجربه داشته باشه... منم ممکنه خیلی چیزها ندونم.
فقط دانسته‌های خودم رو به اشتراک می‌ذارم، تا بقیه هم بهره برداری بکنن :)

*اگه چیز اضافی هم بلدید، می‌تونید پی ویم بگید. اگر مفید بود قطعا ذکرش می‌کنم.*

یه پُل در نظر بگیرید، شما هم معمار این پُل هستید.

معمار بر اساس جنس خاک، شرایط آب و هوایی، اجتماعی، اقتصادی و... پُلی که با تمام این شرایط سازگاری زیادی داره رو طراحی می‌کنه.
اگه طرحی که معمار کشیده، ضعف داشته باشه یا به عبارتی زیربنای خوبی نداشته باشه اون موقع نمی‌تونه براش روبنای قوی طرح کنه!
و در نهایت پُلی که ایشون طرح کرده سقوط می‌کنه.
تا اینجا درست؟
رمان هم مثل یه پُل بین نویسنده و خوانندست. تا وقتی زیربنای خوبی نداشته باشه نویسنده نمی‌تونه براش روبنا طرح کنه.
و عاقبت این رمان می‌شه همون پُلی که از پایه مشکل داره...
این زیربنا تو رمان اسمش چیه؟
-ایده-
اگر ایده شما پایه‌های اون پل هست؛ پایه‌هاتون ضعیف باشه چه اتفاقی می‌افته؟
خواننده رمان رو ول می‌کنه یا اصلا نمی‌خونه!
پس اول باید ایدتون خوب باشه تا بتونید منظورتون رو به خواننده برسونید.

چجوری؟
ببینید اول هم گفتم معمار با توجه به جنس خاک، شرایط آب و هوایی و... طرحش رو می‌کشه.
نویسنده هم ایده رمانش رو با توجه به ژانر، زمان، مکان وقوع و برای قشر خاصی از خواننده طرح می‌کنه.
شما ژانرت رو انتخاب کردی، خب تا اینجا اوکی.
اون می‌شه جنس خاک، من بر اساس ژانری که انتخاب کردم ایدم رو پیاده می‌کنم و باید ژانرم رو بشناسم! (آموزش‌های جداگانه برای هر ژانر هست نگران نباشید.)
بعد از اینکه ژانرم رو شناختم و فهمیدم این ژانر چه نوع کتابایی داره، چجور اهدافی داره و کلیشه‌هاش چیه و درکل قضیش چیه می‌رم سراغ مورد بعدی.
محل وقوع ایده، تصمیم می‌گیرم این مکان داخل ایران باشه یا خارج از ایران؟ حتی می‌تونه تو یه دنیای خیالی باشه که من ساختم! (بیشتر برای فانتزی و علمی_تخیلی ایناست)
خب، من الان مکانم رو انتخاب کردم بعد انتخاب می‌کنم چه زمانی تو این مکان باشه؟
زمان گذشته؟ حال؟ یا آینده؟

اگه گذشتست تحقیق می‌کنم، چه سلسله‌ یا تمدن و حکومت و... تو این مکان بوده؟ عقاید، هنجار و ارزش‌های مردم چیه؟ وسایلشون چه شکلیه؟ خونه‌ها چه شکلین؟ آدما چه لباسایی می‌پوشن؟ چجوری حرف می‌زنن؟ زبونشون چیه؟ اسمای رایج تو این برهه زمانی چیه؟ رسم و رسومشون چیه؟

اگه زمان حاله بازم تحقیق می‌کنم، دغدغه مردم تو این مکان چیه؟ چه نوع آدمایی هست؟ اسمای رایج چیه؟ ملت به چی اعتقاد دارن؟ سبک زندگیشون چطوریه؟ چه لباسایی می‌پوشن؟ رفتار اکثریت چطوره؟ رسم و رسومشون چیه؟ فرهنگشون چطوره؟

اگه آیندست، خب طبیعتا من تصور می‌کنم، سبک زندگی مردم چطوریه؟ لباساشون؟ تکنولوژی چقدر پیشرفت کرده؟ چه چیزایی کشف شده؟ دنبال چی هستن؟ رفتارشون چطوره؟ فرهنگشون چی شد؟ خونه‌ها چه شکلین؟

بعد که کلی تحقیق کردم و انتخاباتم رو کردم، می‌شینم ایدم رو طرح می‌کنم بر اساس تحقیقاتم!
پس من دوست دارم یه رمان با ژانر n توی دوره x و مکان y ، زندگی یه شخصی رو بنویسم؛ فلان بلاها رو سرش بیارم شکنجش بدم یا باهاش مهربون باشم و خوشبختش کنم!
تا اینجا درست؟
و حالا من، کلی تحقیق کردم وقت گذاشتم برای اینکه غیرقابل باور ننویسم! زحمت کشیدم بر یه خواننده آگاه.
رمانمم ایدش خوب می‌شه، باورپذیره و اگه کمی بیشتر تلاش کنم می‌تونم روبنای خوبی هم براش بسازم.
و الان بیا قضیه رو برعکس کنیم.
من تحقیق نکردم، رندوم یه زمان و مکان و ژانر رو انتخاب کردم. ایدمم روش پیاده کردم.
اصلا خبر ندارم ژانرم درباره چیه و همین جوری دارم یه چیزای کلیشه تفت می‌دم.
چون نمی‌دونم شرایط مکانی زمانی رمانم چیه یه چیز غیر قابل باور نوشتم!
یه اسمای بی‌ربط آوردم گذاشتم روی شخصیتم. معلوم نیست طرف به چی اعتقاد داره، دغدغش فوق‌العاده مسخره و غیر منطقیه، رفتارهاش هم که عرضم به حضورتون برای آدمای اون دوره و مکان یه چیز جانور ماننده نه انسانی!
تازه به خون مردم عادی رمانم هم تشنم، همشون رو برخلاف واقعیت طرح می‌کنم!
والا برامم مهم نیست اون موقع رسم و رسوم چیه، فرهنگ چطوریه، به من چه اصلا؟
یهو خشکم می‌زنه، الان چجوری رمانم رو بنویسم؟ ولش بابا همین جوری یه چیزایی می‌نویسم.
نوشتم و نوشتم و نوشتم.
نتیجه چی می‌شه؟ یه خواننده که به رمانم پوزخند می‌زنه و توی ذهنش داره به روش‌های کشتن یه نویسنده فکر می‌کنه.
*نتیجه می‌گیریم: اول تحقیق کنید، گوگل رو بر همین ساختن.*


آموزش ایده پردازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: خورشید حقیقت، MaRjAn، YeGaNeH و 26 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
«مکان‌ها»

-داخل ایران
خب ببینید این یکی خیلی راحته... هممون هم ایرانی هستیم و کلا می‌دونیم چخبره.
طرز پوشش، فرهنگ، آب و هوای محل زندگی خودمون رو می‌دونیم و تجربه کردیم! پس خیلی توی این مورد اذیت نمی‌شیم.
اما بعضی اوقات یک سری علایق می‌یان وسط، من تهران زندگی می‌کنم و تا به حال مازندران نرفتم؛ دوست دارم لوکیشن رمانم مازندران باشه! ولی خب من ندیدم چه شکلیه، آب و هواش و مردمش و اینا رو نمی‌شناسم، چیکار میکنم؟
1-از یکی که تجربه کرده می‌پرسم! احتمالا همتون روابط اجتماعی دارید (چه مجازی چه واقعیت) یکی هست مثلا شهر ایکس رو رفته دیده یا همون جا زندگی می‌کنه، می‌تونید از اطلاعات اون بهره ببرید.
2-اگر همچین فردی رو ندارید، خب ساده‌ترین روش سرچ گوگله!
نویسنده‌های عزیزم، درسته این رمانه ساخته تخیلمه ولی به هر حال، من می‌خوام یه زندگی جدید توی ذهنم روی همین دنیا بسازم.
نمی‌تونم چیزایی که توی ایران نیستن رو بکشم تو رمان... پس اگه می‌خواین لوکیشن رمانتون داخل ایران باشه، سعی کنید واقعیت رو نشون بدید نه تخیل!
اسم‌های عجیب غریب انتخاب نکنید، جان من! وقتی روی شخصیتتون اسم می‌ذارید به این فکر کنید شما چندتا آدم دیدید اسمش این باشه؟
یا وقتی می‌خواین یه قیافه براش در نظر بگیرید، تو کوچه چندتا آدم با همچین قیافه‌ای دیدید؟

-خارج از ایران
این یکی می‌تونه کمی سخت باشه براتون، چون افراد کمی مهاجرت کردن رفتن یه کشور دیگه رو دیدن پس تجربه واقعیت اکثریت توی این زمینه کمه.
اما بازم راه هست برای نوشتنش. اصلا مشکلی نیست خب شما عشق کردی نوشتی.
من دوست دارم لوکیشنم نیویورک باشه، درسته؟ من والا تا به حال پام رو از تهران بیرون ننداختم چه برسه به اینکه بخوام برم نیویورک، پس تجربه واقعی ندارم!
افراد کمی هم مهاجرت کردن، پس حال و حوصله هم ندارم بگردم ببینم کی رفته. چیکار کنم؟
1-سرچ، معمولی‌ترین و بهترین راه و روش.
2-کتاب، من می‌تونم کتاب‌های ترجمه بخونم ببینم اصلا اوضاعشون چطوره، فرهنگشون چیه، چخبره اونجا. حتی می‌تونم از روی دیالوگ کتاب تشخیص بدم چجوری حرف می‌زنن!
خب من قراره ایده رمانم رو توی نیویورک پیاده کنم، به اخلاق رفتار و حرف زدن شخصیتام باید دقت کنم.
مثلا از اصطلاح‌های ایرانی برای دیالوگ‌هام استفاده نکنم.
نیام یه رسم و رسوم ایرانی یا اخلاق خاص ایرانی رو بچسبونم به شخصیتم، اینجوری فوق العاده مسخرست.
طبعیتا اسم‌هام هم باید خارجکی و مختص اون مکان باشه، مثلا تا به حال یه عرب به اسم مایکل دیدید؟
یا یه آمریکایی به اسم خواجه علی؟
پس فرهنگ اون کشور رو در نظر بگیرید!

-مکان تخیلی
این مخصوص کسایی هست که دوست دارن فانتزی بنویسن. که درود بهشون فانتزی خیلی ژانر سنگینیه.
مسلما من نه می‌تونم سرچ بزنم، نه از کسی بپرسم... چون همه این‌ها ساخته تخیلات ذهن من هستن!
چه کنم؟
اول خیال پردازی می‌کنم، حالا شما رو نمی‌دونم من یه جا زل می‌زنم اون مکان رو تصور می‌کنم بعد یادداشت برداری می‌کنم. همه چیز درباره اون مکان رو می‌نویسم.
درخت‌هاش خشک شدن، خاک قرمزه، از آسمون ماگما می‌باره یه اژدهای آتشین هم اون گوشه خوابیده. من دستم یه شمشیر جادویی دارم که برق می‌زنه و اونور یه در مشکی هست که جهنم رو با دنیای آدما متصل می‌کنه.
همه اینا رو یادداشت کردم، یه طومار توصیف دارم. نگهشون می‌دارم هر وقت لازم شد کم کم توی رمانم می‌یارمش.
من شاید حوصله نداشتم.
می‌تونم از نت یه عکس پیدا کنم، یه چیز فانتزی. بعد اونو به خاطر بسپارم و لوکیشنم رو اون درنظر بگیرم و براش داستان بسازم...

*درکل لوکیشنی که ما انتخاب می‌کنیم روی شخصیت‌ها و ایدمون تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم داره! بنابراین بهتره مکان مورد نظرتون رو بشناسید.*


آموزش ایده پردازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: خورشید حقیقت، Thr، MaRjAn و 24 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
«زمان»
زمان یکی از عناصر مهمه، پست اول هم یه چیزایی توضیح دادم. اهمیتش به خاطر اینه که فرهنگ یک جامعه در یک نقطه‌ای از جهان همیشه بستگی به دوره زمانی اونجا داره!
شرایط اجتماعی ما طبیعتا با دوره پهلوی یکی نیست یا شرایط آمریکا تو دوره کریستوف کلمب با الان یکی نیست. پس عنصر مکان کافی نیست زمان هم باید الویت باشه.
از اون جایی که این قراره یک تاپیک ایده پردازی برای تازه‌کارها باشه و من مجبورم طبق تفکر اونا برم جلو، خیلی توی بحث زمان گذشته و تاریخ نمی‌رم!
چون معمولا این عزیزان ترجیحشون روی زمان حاله... اما یک توضیح کوچیک هم برای علاقه‌مندا به گذشته و آینده می‌دم که در حقشون ظلم نشه.

-گذشته
باتوجه به مکانی که انتخاب کردید، درباره تاریخش سرچی کنید.
متوجه خیلی دولت و سلسله و تمدن زیادی می‌شید... و کاملا بستگی به سلیقه خودتون داره که کدوم رو انتخاب کنید.
زمان رو هم انتخاب کردید، اگر یک سری جنبش اجتماعی، حادثه یا اتفاق خاصی بود همراه با تاریخش حتما به یاد داشته باشید و یادداشت کنید؛ این می‌تونه توی ایده پردازی و سیر رمان بعدا خیلی کمک کنه!
درباره فرهنگ و عقاید اون دوره یک مطالعه‌ای کنید... ببینید ملت فرهنگشون چطوره؟ عقایدشون چی بود؟ همه سوالاتی که من توی پست اول پرسیدم، جوابش رو پیدا کنید.

-حال
خب این خیلی سخت نیست اما یک سری نکات هست...
اگه مکانتون همین ایران باشه، ما هممون اینجا زندگی کردیم! چیزای تخیلی نچپونید تو رمان.
به جامعه الان نگاه کنید، اکثر افراد چطورین؟ الان چندتا پولدار هست تو جامعه؟ الان چندتا آدم تو کوچه دیدین زیبایی چشمگیر داشته باشه؟
همیشه از خودتون سوال بپرسید اینی که من نوشتم خواننده باور می‌کنه؟ یا اینکه رمانم رو کنار می‌ذاره؟
چیزهایی که از نظر عامه غیرمنطقی و توهین به ارزش‌ها و هنجارها محسوب می‌شه رو نیارید.
حالا خارج از ایران هست این موارد ولی اینجا که همه می‌دونیم پارتی مختلط رفتن، نوشیدنی و خرپولی شخصیت‌ها و زیبایی چشمگیرشون... برای خیلی از خواننده‌ها غیرعادی و مسخرست.
فقط کافیه به اطرافتون نگاه کنید تا متوجه خیلی چیزها بشید. همیشه چیزهای دست نیافتنی زیبا نیستن.
و درباره رمان‌هایی که بر اساس واقعیت نوشته می‌شن:
ببینید این خیلی خوبه که شما دوست دارید زندگی خودتون یا بقیه رو بنویسید اما در بعضی نقاط اتفاقاتی تو زندگی آدم میفته که خیلی رایج نیست و غیرعادین.
هر چقدر هم رمانتون بر اساس زندگی واقعی باشه، در نقاطی باورپذیری نداره! و خودم شخصا همچین رمان‌هایی رو دیدنی می‌گم لابد نویسندش بر اینکه مخاطب جذب کنه زده بر اساس زندگی واقعی.
پس بر اینکه یکی مثل منِ بوق نیاد بهتون انگ دروغگویی بزنه، سعی کنید اتفاقاتی که باورپذیر نیستن رو جایگزین کنید!

-آینده
خب این کاملا یک چیز دیدگاهی هست. آینده داریم تا آینده، آینده کاملا می‌تونه متفاوت با نظر هر کسی باشه.
پس در این باره که شما چه چیزایی بیارید وسط کاملا انتخابیه.
فقط دقت کنید که در نظر بگیرید با رفتن به آینده خیلی دور ممکنه مردم فرهنگ رو کنار بذارن.
قطعا تکنولوژی خیلی پیشرفت می‌کنه و یک سری تغییرات قطعا تو شیوه زندگی آدم‌ها پیش می‌یاد.

حالا اینکه اون تکنولوژی چی باشه و فرهنگ چجوری بشه و شیوه زندگی چه تغییری کنه، دیدگاه خودتونه.

-برای رمان‌های فانتزی
ببینید این یکی واقعا پیچیدست... سعی می‌کنم ساده بگم.
اگه قرار باشه مکان شما یه جایی روی دنیای خودمون باشه طبق توضیحات، می‌رید اطلاعات درباره اون مکان در برهه زمانی انتخابیتون جمع می‌کنید.
اگر هم نه، یه دنیایی واسه خودتون ساختید باید زمان رو خودتون بسازید. ببینید اینم باید یه جورایی منطقی باشه مثلا اگه قراره فانتزی اساطیری بنویسید یکم حال و هوای تاریخی به رمان بدید.
اگه حال باشه که خودتون تصور کنید زمان حال در یک دنیای فانتزی غیرواقعی چطور می‌تونه باشه.
اگه قراره فانتزیتون یه جورایی آینده باشه خب یکم بیشتر با علم سرکار دارید.

*فقط مکان مورد نظرمون مهم نیست، زمان هم مهمه و مکمل همن. این دوتا همزمان روی شخصیت و ایدمون تاثیر دارن.*


آموزش ایده پردازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • جذاب
Reactions: خورشید حقیقت، Thr، MaRjAn و 20 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
حالا می‌یایم به بحث شیرین ایده پردازی...
تحقیقاتمون رو هم کردیم حالا با خیال آسوده می‌تونیم فکر کنیم داستان چی باشه.
ببینید درکل دو روش هست.
یکی اینکه اول ایده رو بسازید بعد برید سراغ بقیه مواردش اعم شخصیت پردازی و اینا...
دوم اینکه نه اول شخصیت پردازی کنید، طبق اون شخصیت‌ها ایده رو درست کنید!

هر دوتا رو هم توضیح می‌دم، از اولی شروع کنیم.

مهم: بر اینکه ایده بسازیم بی‌نهایت روش وجود داره! و من نمی‌تونم بگم فقط از این راه‌ها برید، اصلا! احتمال داره شما از یک طریق دیگه بلد باشید دلتون بخواد اونجوری عمل کنید.
بستگی داره شما با کدوم راحت باشید، اینکه با کدوم بیشتر نتیجه می‌گیرید خیلی مهمه.

پس راهش مهم نیست، نتیجه مهمه!

-یه روش، ایده برداری از اتفاقات اطرافه.
هر روز اطرافتون، توی زندگیتون یک عالمه اتفاق می‌افته، یک دنیا چیز میز می‌بینیم ولی بی‌توجه از کنارشون رد می‌شیم.
من شرط می‌بندم، شما حتی از قاب پروانه خشک شده می‌تونید ایده بگیرید! فقط بستگی داره از چه زاویه‌ای بهش نگاه کنید و چقدر خلاق باشید.
اگر مثال بزنم شاید بهتر متوجه بشید:

من امروز یه عکاس رو دیدم که داشت از یه بادبادک گیر کرده به درخت عکس می‌گرفت، این یک چیزی بود که من تو راه خونه دیدم.
با خودم فکر می‌کنم اگه اون عکاس برگشت خونش، رفت عکساش رو نگاه کنه، زیر درختی که بادبادک بهش گیر کرده یه دختر رو ببینه، عاشقش بشه و بخواد به هر نحوی اون دختر رو پیدا کنه؛ چه اتفاقاتی می‌افته؟
اگه اون دختر در اصل یک توهم باشه چی؟! اگه این افکار به ذهنش برسه چیکار می‌کنه؟ دختر رو پیدا می‌کنه؟ اگه پیداش کرد می‌تونه باهاش آشنا بشه یا جرئت نمی‌کنه؟

و همین جوری با یه عالمه پرسش، من تونستم از یک اتفاق ساده یه ایده جدید بسازم! به همین سادگی. (
البته من توی ساخت ایده عاشقانه افتضاحم، فقط سبکش رو نشون دادم) هرچند ایدم یه چیز کلی می‌شه و باید سعی کنم گسترده ترش بکنم.
پس از هر چیزی که شما توی زندگیت مشاهده می‌کنی یه رمان درمی‌یاد!

-روش دیگه الهام‌گیری هست.
اول روشن کنم اسکی با الهام گیری فرق داره.
اسکی یعنی از یه ایده آبکی رمان آبکی‌تری بسازی. الهام گیری یعنی از یه ایده خوب یه رمانی خوب بسازی! نمی‌گم بهتر چون ممکنه سطح رمانتون خوب باشه ولی بهتر از اون ایده ای نباشه که الهام گرفتید.
منبع الهام هر چیزی می‌تونه باشه، فیلم ، داستان کوتاه، رمان. (شعر یه جور دیگه می‎‌شه)
فقط و فقط خیلی مهمه که اون ایده اولیه یه چیز خوب باشه! جان جدتون دیگه از یک سری سریال‌های مسخره ترکیه و هند و رمان‌های زرد مجازی استفاده نکنید.
الهام گیری اینه که من بیام بگم به جای شخصیت رمان باشم چیکار می‌کنم؟ شاید من به جای آقای ایکس بودم به خانوم ایگرگ اون واکنشو نشون نمی‌دادم.
یا مثلا اگه به جای نویسنده باشم ترجیح می‌دم کدوم اتفاقات رو حذف کنم کدومو اضافه کنم؟ من فلان قضیه رو اینجوری می‌کنم! کاری می‌کنم اون خونه آتیش بگیره یا ننه طرف بمیره و اینا.
شخصیت‌ها رو چطوری کنم؟ شخصیتِ آدمی که دیدم یا خوندم رو عوض می‌کنم، یک سری ویژگی‌های اخلاقی ازش کم یا زیاد می‌کنم.
به عبارتی الهام گیری یعنی "اگه خودم باشم چیکار می‌کنم؟"

-ایده پردازی با استفاده از یه عبارت یا جمله.
این سختتره و خیلی حوصله و فکر می‌خواد. حالا باز یه روشیه که من می‌دونم، تا به حال امتحان نکردم. شاید شما امتحان کردید گفتید عه راحته که.
این می‌تونه یه جمله یا دیالوگ خوب باشه (هر سبکی قابل قبوله) می‌تونه چند بیت شعر باشه، لازمم نیست حتما خیلی کوتاه باشه... طولانی‌ترم عیب نداره. به اینم توجه کنید اونقدر عجیب غریب نباشه که مغزتون ارور بده.
متن مورد نظرتون رو تهیه کنید؛ بعد یه داستان براش بسازید که کل مفهوم این جمله رو برسونه!
نمونه بزنم:
-زندگی؟ کدوم زندگی؟! من زندگی ندارم! من اینجا توی تاریکی‌ام، می‌فهمی؟
حالا من زور می‌زنم فکر می‌کنم، شاید این یه آدم نابیناست که زندگیش نابود شده. احساس تنهایی می‌کنه و هیچکس رو نداره... بعد می‌تونم گسترده‌ترش کنم.
یه جورایی منظورم اینه؛ یک جمله طلایی که قابل داستان پردازی هست، می‌تونه مفهوم اصلی و ایده کلی شما رو توی خودش جا بده.


ادامه داره...


آموزش ایده پردازی | اختصاصی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: خورشید حقیقت، Thr، MaRjAn و 26 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا