خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ریحانه رادفر~

کپیست انجمن رمان ۹۸
کپیست انجمن
  
عضویت
3/8/20
ارسال ها
534
امتیاز واکنش
10,765
امتیاز
303
سن
20
محل سکونت
♥Dream♥
زمان حضور
63 روز 18 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع

«به نام نگارنده ورق روزگار»
عنوان : رُخ شطرنج
نویسنده: ریحانه رادفر کاربر انجمن رمان 98
خلاصه داستانک:
بازی‌ در پس بازی برد پس از برد ... خداوند در این بازی سال‌هاست که نظاره‌گر و داور است.
شاید ما اندکی است که بندگی می‌کنیم؛ امّا او سالهاست که خدایی می‌کند .

به خدایی او اطمینان کن.
#رخ_شطرنج

#ریحانه‌رادفر


داستانک رُخ شطرنج | ~Reihaneh Radfar~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، SelmA، ~narges.f~ و 8 نفر دیگر

~ریحانه رادفر~

کپیست انجمن رمان ۹۸
کپیست انجمن
  
عضویت
3/8/20
ارسال ها
534
امتیاز واکنش
10,765
امتیاز
303
سن
20
محل سکونت
♥Dream♥
زمان حضور
63 روز 18 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
شروع داستانک رخ شطرنج:
زندگی شاید شبیه به یک صفحۀ شطرنج باشه یه خونه سفید و یکی سیاه؛ یه روزش خوبه و یه روزش هم بد.
هر دوش رو چه بخوای چه نخوای باید تجربه کنی تا به نقطه‌ای که می‌خوای برسی.
سخته، ولی باعث می‌شه قدر جایی که هستی رو بدونی. با این حال شاید تو بازی مجبور باشی از خونۀ سیاه هم بگذری امّا مجبور نیستی خودت هم سیاه باشی!
مهره‌های شطرنج هر کدوم با شکل‌ها و مسئولیت‌های متفاوت سر راه هم قـرار می‌گیرند و نتیجه بازی رو تعیین می‌کنند.
پس حواست باشه که کیا رقیبت‌اند و کیا دوستت، کدوما مهرۀ سیاه‌اند و کدوما مهرۀ سفید.
توی این بازی بعضی وقتا باید شبیه اسب باشی، حتی از روی مهرۀ خودت هم بگذری تا ازش مراقبت کنی! مثل رُخ باشـی و همیشه راه راست رو بری و هر چقدر هم که حریفت رُخش رو به
رُخت کشید تو به راهت ادامه بدی! مثل همه‌ی مهره‌ها از شاه زندگیت مراقبت کنی!
امّا بعضی چیز‌ها هم دست خودمون نیست؛ به حرکت حریفت بستگی داره. گاهی اوقات درست زمانی که سفید بودن رو انتخاب می‌کنی و همۀ مهره‌هات رو درست می‌چینی تا با حرکت آخر
بازی رو به نفع خودت تموم کنی، یهو سر و کلۀ یه مهرۀ پیش‌بینی نشده پیدا می‌شه و همه نقشه‌هات بهم می‌ریزه. همون لحظه که همه سیاهی‌های دنیا شمشیرشون رو به سمتت گرفتند و هر لحظه تیغه‌های
شمشیرشون رو بهت نزدیک‌تر می‌کنند، تو نگاهت رو به آسمون می‌دوزی و نتیجۀ بازی اینطور اعلام می‌شه:
«و کسی که بر خدا توکّل کند، خدا برایش کافیست.
بازی ما سال‌هاست که شروع شده و خدا قرن‌هاست که خدایی می‌کند، پس... الهی به امید تو!

~ریحانه رادفر~
~ریحانه رادفر~


داستانک رُخ شطرنج | ~Reihaneh Radfar~ کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MARIA₊✧، SelmA، ~narges.f~ و 9 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا