- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
آیا یونانیان و رومیان باستان اهل مُد بودند؟ ادعای سنتی متخصصان تاریخ پوشاک این است که مُد به معنای امروزین آن در یونان و روم باستان وجود نداشت، ولی مبنای این حکم بر نوعی برداشت نادرست از نگرشهای نسبتن پیچیدهی یونانی – رومی نسبت به ظاهر اشخاص استوار شده، ضمن اینکه دامنهی تعریف دو مفهوم «لباس» و «مُد» نیز بسیار محدود درنظر گرفته شده است.
مردمان باستان، همانگونه که از شواهد فراوان موجود در هنر و ادبیات آنان پیداست، اهمیت زیادی برای جلوههای آرمانی کمال جسم و بهطورکلی صورت ظاهر قائل بودند. هم یونانیان و هم رومیان، از همان ابتدای تاریخ خود، نشان دادند که آگاهی فرامعمولی نسبت به توانمندیهای بدن (و دستکاریهای گوناگونی که میتوان روی آن انجام داد) به مثابه ابزار به نمایش گذاشتن تفاوتهای اجتماعی، ، مذهبی، و حتا اخلاقی دارند، و این علاوه بر فرصتهایی است که پوشیدنیها، تنآرایهها و پیرایهها برای ابراز شخصیت درونی یا حس زیباییپرستی در اختیار میگذارند. این پیشینیان توانمندیهای بیانگرانهی نهفته در لباس و زیور را در بسـ*ـترهای بیشماری به کار میگرفتند: در آیینها، در تئاتر، در آوردگاه ، و نیز در ادبیات. شواهد قابل توجهی از نوآوری، تجربهگری، و بیان عمدی و آگاهانهی سبک شخصی نیز در دست است، حتا در جمهوری رم که هنجارها یا توقعهای جامعه در رابـ*ـطه با نوع پوشش، مرتب بودن و آراستگی، یا استفاده از زیورهایی مانند جواهر، عطر یا لوازم آرایش با سختگیری آشکاری همراه بود.
واژهی «لباس» هرگونه دستکاری و تغییر، یا تکمیل، بدن به صورتی که معنایی را برساند که برای دیگران قابل «خواندن» باشد را دربر میگیرد. مفهوم این واژه در نظر پیشینیان از حد پوشاک بسیار فراتر میرفت و چیزهایی مثل ریش و سبیل، مدل مو و کلاهگیس، عطر و لوازم آرایش، جواهر و زیور، و رنگ، اعم از رنگ لباس، رنگ مو، یا آرایش پوست (مثلن خالکوبی) را نیز شامل میشد.
«مُد» را میتوان در چهار قالب تصور کرد. نخست، دستکاری آگاهانهی لباس در تلاش برای القای نوعی جلوه، مُد «یکشبه»، «مُد گویا» یا «تب». دوم، مُدی که به نوآوریهایی پایدارتر از یک تب ساده در لباس و ظاهر میپردازد. شماری از این گونه تغییرها بیمقدمه رخ میدهند و علتشان میتواند تحولهای سـ*ـیاسی، نوسانهای اقتصادی، یا حتا فراوانی (یا کمبود) ناگهانی برخی مواد باشد؛ برخی دیگر از نوآوریها نیز شاید با تعمد بیشتری پدید بیایند. قالب سوم، پدیدهای است که در آن سبکهای موجود در یک قسمت بهخصوص از لباس بهطور پیوسته و مکرر تغییر میکنند و سبکهای جدید بهسرعت و پشت سر هم جای سبکهای قبلی را میگیرند. در قالب آخر، مُد میتواند بهطور مشخص به استفاده از تنآرایههایی مانند لوازم آرایش، خوشبوکنندهها، آرایشهای مو، و جواهر مربوط شود که علت وجودی آنها در اصل نمود بخشیدن به ویژگیهای طبیعی صورت و ظاهر است. این جنبه که ابتدا عرصهی تخصصی خانمها قلمداد میشد، در زندگی مردان نیز نقش مهمی دارد، بهویژه در جامعههای مذکر- سالار یونان و روم که ظاهر «آراسته» در آنها اغلب از پیشنیازهای ضروری موفقیت سـ*ـیاسی یک مرد شمرده میشد.
دنیای باستان نمونههایی از مُد به هر چهار معنی بالا ارائه میدهد. پلوتارک، زندگینامهنویس پرکار قرن اول میلادی، ماجرای سیاستمدار یونانی جوان و خودنمای قرن پنجم پیش از میلاد، آلکیبیادِس، را شرح داده که با رفتار و منش نامأنوس خود، از جمله همین «مُد تبلیغاتی»اش، قراردادهای اجتماعی را به سخره میگرفت:
آن همه تدبر سـ*ـیاسی و شیوایی سخن و بزرگاندیشی و ذکاوت وجودش با تجملپرستی عظیم در زندگی، با افراط در بادهگساری و میلرانی، و با زنصفتی در نحوهی لباس پوشیدن همراه بود – دنبالهی ردای بلند و ارغوانی خود را سرتاسر آگورا روی زمین میکشید… سپری زرین نیز به سفارش او برایش ساخته بودند که نه با نشان نیاکان بلکه با نقشوارهی اِروس در حال افکندن آذرخش تزئین شده بود. مردان نامی شهر با خشم و بیزاری به این همه مینگریستند، و از روح سرکش و قانوننشناس او به هراس میافتادند.
سر و وضع رسوای آلکیبیادس بازتابی از منش فردی و سـ*ـیاسی او بود، که گاه چنان مغایر با شمایل سنتی دولتمردان آتنی از کار درمیآمد که همشهریان آتنی او را به این هراس میانداخت که مبادا او قصد کرده به حاکمی خودکامه بدل شود. آلکیبیادس سرانجام به تاوان گردنکشیهای خود از آتن تبعید شد.
منبع: تاریخ ما
مردمان باستان، همانگونه که از شواهد فراوان موجود در هنر و ادبیات آنان پیداست، اهمیت زیادی برای جلوههای آرمانی کمال جسم و بهطورکلی صورت ظاهر قائل بودند. هم یونانیان و هم رومیان، از همان ابتدای تاریخ خود، نشان دادند که آگاهی فرامعمولی نسبت به توانمندیهای بدن (و دستکاریهای گوناگونی که میتوان روی آن انجام داد) به مثابه ابزار به نمایش گذاشتن تفاوتهای اجتماعی، ، مذهبی، و حتا اخلاقی دارند، و این علاوه بر فرصتهایی است که پوشیدنیها، تنآرایهها و پیرایهها برای ابراز شخصیت درونی یا حس زیباییپرستی در اختیار میگذارند. این پیشینیان توانمندیهای بیانگرانهی نهفته در لباس و زیور را در بسـ*ـترهای بیشماری به کار میگرفتند: در آیینها، در تئاتر، در آوردگاه ، و نیز در ادبیات. شواهد قابل توجهی از نوآوری، تجربهگری، و بیان عمدی و آگاهانهی سبک شخصی نیز در دست است، حتا در جمهوری رم که هنجارها یا توقعهای جامعه در رابـ*ـطه با نوع پوشش، مرتب بودن و آراستگی، یا استفاده از زیورهایی مانند جواهر، عطر یا لوازم آرایش با سختگیری آشکاری همراه بود.
واژهی «لباس» هرگونه دستکاری و تغییر، یا تکمیل، بدن به صورتی که معنایی را برساند که برای دیگران قابل «خواندن» باشد را دربر میگیرد. مفهوم این واژه در نظر پیشینیان از حد پوشاک بسیار فراتر میرفت و چیزهایی مثل ریش و سبیل، مدل مو و کلاهگیس، عطر و لوازم آرایش، جواهر و زیور، و رنگ، اعم از رنگ لباس، رنگ مو، یا آرایش پوست (مثلن خالکوبی) را نیز شامل میشد.
«مُد» را میتوان در چهار قالب تصور کرد. نخست، دستکاری آگاهانهی لباس در تلاش برای القای نوعی جلوه، مُد «یکشبه»، «مُد گویا» یا «تب». دوم، مُدی که به نوآوریهایی پایدارتر از یک تب ساده در لباس و ظاهر میپردازد. شماری از این گونه تغییرها بیمقدمه رخ میدهند و علتشان میتواند تحولهای سـ*ـیاسی، نوسانهای اقتصادی، یا حتا فراوانی (یا کمبود) ناگهانی برخی مواد باشد؛ برخی دیگر از نوآوریها نیز شاید با تعمد بیشتری پدید بیایند. قالب سوم، پدیدهای است که در آن سبکهای موجود در یک قسمت بهخصوص از لباس بهطور پیوسته و مکرر تغییر میکنند و سبکهای جدید بهسرعت و پشت سر هم جای سبکهای قبلی را میگیرند. در قالب آخر، مُد میتواند بهطور مشخص به استفاده از تنآرایههایی مانند لوازم آرایش، خوشبوکنندهها، آرایشهای مو، و جواهر مربوط شود که علت وجودی آنها در اصل نمود بخشیدن به ویژگیهای طبیعی صورت و ظاهر است. این جنبه که ابتدا عرصهی تخصصی خانمها قلمداد میشد، در زندگی مردان نیز نقش مهمی دارد، بهویژه در جامعههای مذکر- سالار یونان و روم که ظاهر «آراسته» در آنها اغلب از پیشنیازهای ضروری موفقیت سـ*ـیاسی یک مرد شمرده میشد.
دنیای باستان نمونههایی از مُد به هر چهار معنی بالا ارائه میدهد. پلوتارک، زندگینامهنویس پرکار قرن اول میلادی، ماجرای سیاستمدار یونانی جوان و خودنمای قرن پنجم پیش از میلاد، آلکیبیادِس، را شرح داده که با رفتار و منش نامأنوس خود، از جمله همین «مُد تبلیغاتی»اش، قراردادهای اجتماعی را به سخره میگرفت:
آن همه تدبر سـ*ـیاسی و شیوایی سخن و بزرگاندیشی و ذکاوت وجودش با تجملپرستی عظیم در زندگی، با افراط در بادهگساری و میلرانی، و با زنصفتی در نحوهی لباس پوشیدن همراه بود – دنبالهی ردای بلند و ارغوانی خود را سرتاسر آگورا روی زمین میکشید… سپری زرین نیز به سفارش او برایش ساخته بودند که نه با نشان نیاکان بلکه با نقشوارهی اِروس در حال افکندن آذرخش تزئین شده بود. مردان نامی شهر با خشم و بیزاری به این همه مینگریستند، و از روح سرکش و قانوننشناس او به هراس میافتادند.
سر و وضع رسوای آلکیبیادس بازتابی از منش فردی و سـ*ـیاسی او بود، که گاه چنان مغایر با شمایل سنتی دولتمردان آتنی از کار درمیآمد که همشهریان آتنی او را به این هراس میانداخت که مبادا او قصد کرده به حاکمی خودکامه بدل شود. آلکیبیادس سرانجام به تاوان گردنکشیهای خود از آتن تبعید شد.
منبع: تاریخ ما
قدرت لباس در یونان و روم باستان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com