خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
کم نیستند زوج‌هایی که به دلایل مختلف قدرت فرزندآوری ندارند و اینکه روزی بتوانند صدای کودکی را در خانه بشنوند آرزوی بزرگی برایشان است. درک حس مادری یا پدری، داشتن عصای دست در آینده و گرفتن رنگ و بوی تازگی زندگی مشترک، از جمله دلایلی است که موجب می‌شود زوجین به سراغ فرزندخواندگی بروند. در اسلام نیز فرزندخواندگی راهی برای حمایت از افراد بدون سرپرست و ایتام عنوان‌ شده است.


اگر متقاضی فرزندخواندگی زوج باشند، باید دست‌کم پنج سال از ازدواج آنها گذشته و فرزندی نداشته باشند؛ اما متقاضیانی که کمتر از پنج سال از ازدواجشان سپری ‌شده است، فقط با ارایه گواهی پزشکی مبنی‌ بر نداشتن امکان فرزندآوری می‌توانند متقاضی فرزندخواندگی شوند همچنین سن یکی از زوج‌ها، باید بیش از 30 سال باشد اما اگر گواهی پزشکی مبنی‌بر نداشتن امکان باروری داشته باشند، در سن کمتر از 30 سال هم می‌توانند درخواست فرزندپذیری کنند.


همچنین افراد متقاضی فرزندپذیری نباید محکومیت کیفری داشته باشند و باید به یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز معتقد باشند. مبتلا نبودن به بیماری واگیر بدون علاج، برخورداری از توان مالی کافی و صلاحیت اخلاقی لازم از دیگر ویژگی‌هایی است که فرد متقاضی فرزندپذیری باید داشته باشد همچنین فرد متقاضی فرزندخواندگی باید بتواند به‌خوبی از عهده هزینه‌های خود و کودک برآید.

طبق قانون افرادی می‌توانند تحت سرپرستی قرار بگیرند که حداقل دارای یکی از شرایط ذیل باشند: الف ـ امکان شناخت هیچ‌یک از پدر، مادر و جد پدری آنان وجود نداشته باشد. ب ـ پدر، مادر، جد پدری و وصی منصوب از سوی ولی قهری آنان در قید حیات نباشند. ج ـ افرادی که سرپرستی آنان به‌موجب حکم مراجع صلاحیت‌دار به سازمان بهزیستی سپرده ‌شده و تا زمان دو سال از تاریخ سپردن آنان به سازمان، پدر یا مادر یا جد پدری و وصی منصوب از سوی ولی قهری برای سرپرستی آنان مراجعه نکرده باشند. د ـ هیچ‌یک از پدر، مادر و جد پدری آنان و وصی منصوب از سوی ولی قهری صلاحیت سرپرستی را نداشته باشند و به تشخیص دادگاه صالح، این امر حتی با ضم امین یا ناظر نیز حاصل نشود.


قانون جدید درصدد تسهیل شرایط فرزندخواندگی بوده و این تغییرات هم در شرایط کودکان و نوجوان نیازمند سرپرستی و هم افراد متقاضی سرپرستی صورت گرفته است که می‌توان آن را مثبت ارزیابی کرد.



منبع: تابناک


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 
آخرین ویرایش:

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
اولین گام را می‌توان در تحت پوشش قرار دادن کودکان بدسرپرست در کنار کودکان بدون سرپرست در این قانون دانست زیرا در برخی مواقع، «کودک بدسرپرست» وضعیت نابسامان‌تری نسبت به «کودک بی‌سرپرست» دارد و این کودکان با اینکه در ظاهر پدر و مادر دارند اما در عمل، پدر و مادری که صلاحیت نگهداری کودکان را داشته باشد، ندارند و از لحاظ بهداشت روانی در وضعیت بدی هستند و جای آن دارد که از کودک بدسرپرست که والدینش توانایی و شایستگی کافی و وافی برای اجرای وظایفشان ندارند، حمایت کامل صورت گیرد.


در قانون گذشته کودکان زیر 12 سال می‌توانستند تحت سرپرستی قرار گیرند اما قانون جدید مشمول کودکان زیر 16 سال نیز می‌شود همچنین با توجه به بالا رفتن سن ازدواج، عدم تمایل برخی بانوان به ازدواج، عدم ازدواج مجدد برخی از بانوان بعد از طلاق و ... از دیگر نوآوری‌های این قانون، می‌توان به اجازه اخذ سرپرستی به زنان مجرد، البته تحت شرایطی اشاره کرد که گامی مثبت در کاهش تعداد کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست به شمار می‌رود.


اولویت سرپرستی با زوجین بدون فرزند، سپس زنان و دختران بدون شوهر فاقد فرزند و درنهایت زن و شوهر دارای فرزند است. در صورت تعدد درخواست‌کنندگان و مساوی بودن شرایط، درخواست‌کنندگان کمتر از پنجاه سال سن، نسبت به درخواست‌کنندگانی که پنجاه سال و بیشتر دارند، اولویت ‌دارند و در صورت یکسانی کامل شرایط متقاضیان، سرپرست با قرعه انتخاب می‌شود.


پس از صدور حکم قطعی سرپرستی، مفاد حکم از سوی دادگاه به اداره ثبت‌احوال و اداره بهزیستی مربوط ابلاغ می‌شود. اداره ثبت‌احوال مکلف است نام و نام خانوادگی کودک یا نوجوان تحت سرپرستی و همچنین مفاد حکم سرپرستی را در اسناد سجلی و شناسنامه سرپرست یا زوجین سرپرست وارد کند همچنین اداره ثبت‌احوال مکلف است شناسنامه جدیدی برای کودک یا نوجوان تحت سرپرستی با درج نام و نام خانوادگی سرپرست یا زوجین سرپرست صادر و در قسمت توضیحات، مفاد حکم سرپرستی و نام و نام خانوادگی والدین واقعی وی را در صورت مشخص بودن، قید کند.

شرایطی که عامل فسخ یا انحلال فرزندخواندگی است، عبارت است از الف- منتفی شدن شرایط لازم برای اخذ سرپرستی (شرایط ماده 6) ب ـ تقاضای سرپرست منحصر یا سرپرستان درصورتی‌که سوءرفتار کودک یا نوجوان برای هر یک از آنان غیرقابل‌تحمل باشد. ج ـ طفل پس از رشد با سرپرست منحصر یا سرپرستان توافق کند.


دـ مشخص شدن پدر یا مادر یا جد پدری کودک یا نوجوان یا وصی منصوب از سوی ولی قهری درصورتی‌که صلاحیت لازم برای سرپرستی را ولو با ضم امین یا ناظر از سوی دادگاه، دارا باشند.


تمهیدات خاصی در خصوص محرمیت در امور فرزندخواندگی در نظر گرفته نشده است. اخذ سرپرستی و فرزندخواندگی موجب ایجاد احکام فرزندان واقعی سرپرست نمی‌شود و مسئله محرمیت از این قاعده مستثنی نیست. یکی از راه‌هایی که برای محرمیت در فرزندخواندگی در نظر گرفته‌شده، محرمیت رضاعی است.


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 

~NIKA~

مدیر آزمایشی تالار حقوق
مدیر آزمایشی
  
عضویت
12/6/23
ارسال ها
598
امتیاز واکنش
1,079
امتیاز
133
محل سکونت
by the waves of the sea
زمان حضور
14 روز 6 ساعت 17 دقیقه
فرزندخواندگی در حقوق ایران و شرایط آن

فرزند خواندگى نهاد قانونى است كه به موجب آن رابـ*ـطه خاصى بين فرزند خوانده و پدر خوانده و مادرخوانده به وجود مى‏ آيد.اين امر در طول تاريخ حقوق، سابقه نسبتا طولانى دارد و در ادوار مختلف با اهداف گوناگون مورد توجه قرار گرفته است. اين تاسيس حقوقى پس از سير تحولاتى در حال حاضر به صورت‏ هاى كامل و ساده يا ناقص در حقوق كشورهاى غربى با آثار متفاوت پذيرفته شده است. در ايران با وجود سابقه پذيرش اين نهاد در دوران حكومت‏ ساسانيان و اعتبار آن در نزد زرتشتيان، با نفوذ اسلام منسوخ گرديد ولى به علت فوايد فردى و اجتماعى و نياز مبرم جامعه و استقرار عدالت و حمايت از اطفال بدون سرپرست تحت عنوان «سرپرستى اطفال بدون سرپرست‏» با آثار حقوقى مشخصى احيا گرديده است.

وضعیت حقوقی فرزندخواندگی در سیستم حقوقی ایران
پيش از ورود در بحث فرزندخواندگى و آثار حقوقى آن در حقوق ايران، لازم است ‏به منظور روشن شدن بيشتر موضوع، بويژه چگونگى به وجود آمدن نهاد فرزندخواندگى در نظام حقوقى ايران، مفهوم فرزند خواندگى و چگونگى پيدايش اين نهاد حقوقى و تحول تاريخى آن، گرچه به اختصار مورد بررسى قرار گيرد.

مفهوم فرزندخواندگی
فرزندخواندگى عبارت از يك رابـ*ـطه حقوقى است كه بر اثر پذيرفته شدن طفلى به عنوان فرزند، از جانب زن و مردى به وجود مى‏ آيد; بدون آنكه پذيرندگان طفل، پدر و مادر واقعى آن طفل باشند.

در زبان حقوقى، فرزند به كسى گفته مى‏ شود كه از نسل ديگرى باشد و بين آنها رابـ*ـطه خونى و طبيعى وجود داشته و بين پدر و مادر او جز در موارد استثنايى رابـ*ـطه زوجيت ايجاد شده باشد. ممكن است زن و شوهرى فرزند غير را به فرزندى بپذيرند كه در اين صورت قانون گذار چنين كودكى را در حكم فرزند اين خانواده به شمار مى‏ آورد و آثارى براى اين رابـ*ـطه حقوقى مجازى مى ‏شناسد.

تفاوت فرزند واقعى و فرزند حكمى يا ظاهرى در اين است كه پيوند موجود بين فرزند حقيقى و پدر و مادر وى پيوندى طبيعى و ناگسستنى است و رابـ*ـطه حقوقى بين آنها هرگز از بين نخواهد رفت، ولى پيوند بين فرزند و پدر و مادر خوانده به آن محكمى نيست و عواملى نظير انحلال خانواده و غيره بسته به سياست قانونگذار ممكن است رابـ*ـطه حقوقى موجود را زايل كند.


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 

~NIKA~

مدیر آزمایشی تالار حقوق
مدیر آزمایشی
  
عضویت
12/6/23
ارسال ها
598
امتیاز واکنش
1,079
امتیاز
133
محل سکونت
by the waves of the sea
زمان حضور
14 روز 6 ساعت 17 دقیقه
سابقه تاريخى فرزندخواندگى
فرزندخواندگى نهادى است كه به اشكال گوناگون، در بين جوامع و تمدن هاى متنوع تاريخى، نسبتا سابقه طولانى دارد. محققان براى پيدايش آن علل متفاوتى ذكر كرده‏ اند.بيشتر پژوهشگران بر اين عقيده ‏اند كه فرزندخواندگى، ريشه در نياز نظامى و اقتصادى داشته و گاهى عوامل روحى و معنوى يا عاطفى موجب پيدايش آن شده است.در حال حاضر نيز اين نهاد بر اساس نيازهاى معنوى خانواده و كودك بدون سرپرست استوار است.

در گذشته دور، رؤساى قبيله‏ ها به منظور تقويت‏ بنيه دفاعى و زياد شدن قدرت قبيله‏ اى و داشتن جمعيت فراوان، خانواده‏ ها و اعضاى قوم را به داشتن فرزند زيادتر تشويق مى ‏كردند و به افراد كثيرالاولاد، صله قابل توجهى مى‏ بخشيدند كه به تدريج، داشتن فرزند وظيفه ‏اى مقدس و سنتى حسنه شناخته شد و ارزش مذهبى پيدا كرد، به نحوى كه افراد بدون فرزند در خود احساس كمبود مى‏ كردند و دچار مشكلات روحى مى ‏شدند.متفكران براى حل اين مشكل و جبران اين كمبود، راه حلى انديشيدند و چنين مرسوم گرديد: افرادى كه با وجود اشتياق و علاقه فراوان به داشتن فرزند از اين موهبت محروم بودند، فرزند خواندگانى انتخاب و جانشين فرزند واقعى نمايند.كم‏ كم اين طرز تفكر در ذهن مردم به عنوان سنت‏ حسنه رسوخ كرد.


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 

~NIKA~

مدیر آزمایشی تالار حقوق
مدیر آزمایشی
  
عضویت
12/6/23
ارسال ها
598
امتیاز واکنش
1,079
امتیاز
133
محل سکونت
by the waves of the sea
زمان حضور
14 روز 6 ساعت 17 دقیقه
از طرف ديگر در ميان اقوام گذشته، خانواده بر اساس قدرت پدرى يا پدرشاهى استوار بود و رئيس خانواده قدرت فوق‏ العاده‏ اى داشت; به طورى كه قادر بود به ميل خود افراد و اعضاى خانواده را تعيين و به هر ترتيبى كه مى‏ خواست، خانواده خود را شكل مى‏ داد و حتى قادر بود اطفال و فرزندان واقعى و طبيعى خود را از خانواده اخراج و بيگانه ‏اى را به فرزندى بپذيرد.

در رسم قديم به منظور حفظ آيين دينى و مراسم و شعائر مذهبى و استقرار آداب خانوادگى و ايجاد نيرو و توانمندى لازم و همچنين براى نگاهدارى و نگهبانى اماكن متبركه و تامين قواى كافى در جهت تامين اين اهداف، فرزندخواندگى از اهميت فراوانى برخوردار بود و كثرت و تعدد فرزندخواندگان سبب افزايش ارزش و اعتبار خانواده ‏ها مى‏ گرديد.

فرزند خواندگی در میان رومیان قدیم
در ميان روميان قديم نيز چنين مرسوم بود كه بعد از فوت رئيس خانواده، پسر وى رياست‏ خانواده را عهده ‏دار مى‏ گرديد. به همين دليل، داشتن فرزندان ذكور اهميت فراوانى داشت; زيرا تصور مردم چنين بود كه اگر مردى فوت شود و پسر نداشته باشد، كانون خانواده از هم پاشيده خواهد شد و نيز معتقد بودند دختر هر خانواده با ازدواج كردن بايد آداب و آيين خانواده اصلى خود را ترك كند و الزاما به آيين خانواده شوهر بپيوندد; بنابراين دختر قادر نبود آداب و سنن خانواده اصلى خود را حفظ كند; در نتيجه هر مرد رومى و رئيس خانواده، داشتن پسر را يك نياز حتمى و امرى ضرورى مى‏ دانست و اگر پسرى نداشت‏ يا قادر نبود صاحب فرزند شود، بر حسب ضرورت، پسر شخص ديگرى را به فرزندى مى‏ پذيرفت و براى به دست‏ آوردن فرزندخوانده ناچار بود با يكى از روميان داراى پسران متعدد، توافق كند تا يكى از پسرانش را به وى بفروشد و از تمام حقوق خود نسبت‏ به آن پسر صرفنظر كند.


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 

~NIKA~

مدیر آزمایشی تالار حقوق
مدیر آزمایشی
  
عضویت
12/6/23
ارسال ها
598
امتیاز واکنش
1,079
امتیاز
133
محل سکونت
by the waves of the sea
زمان حضور
14 روز 6 ساعت 17 دقیقه
تشريفات چنين بود كه طرفين و طفل در دادگاه حضور مى يافتند و پدر كودك در نزد قاضى سه مرتبه اظهار و اعلان مى‏ كرد پسرم را به مرد حاضر در دادگاه فروختم و با اين اعلان ديگر هيچ گونه حقى بر آن فرزند نداشت و سپس پدرخوانده تسليم كودك را به عنوان پسرخوانده خود از وى مى‏ خواست و قاضى دادگاه سكوت پدر واقعى طفل را حمل بر رضايت وى بر اين اقدام مى‏ كرد و كودك را به پدرخوانده تحويل مى‏ داد.

طى اين تشريفات، رابـ*ـطه طفل با خانواده اصلى به طور كامل زايل و قطع شده، رابـ*ـطه حقوقى وى با پدرخوانده برقرار مى‏ گرديد و در نتيجه، نام و مشخصات خانوادگى پدرخوانده بر فرزندخوانده نهاده مى‏ شد، ولى لقب خانوادگى قبلى وى به مشخصات خانوادگى جديد اضافه مى‏ گرديد. در حقوق مسيحيت، خانواده براساس ازدواج استوار بود و نهادى تحت عنوان فرزندخواندگى در مذاهب گوناگون دين مسيح پذيرفته نشده بود; لذا در حقوق مبتنى بر مذهب در كشورهاى اروپايى از جمله در حقوق قديم فرانسه فرزندخواندگى اعتماد و ارزش قديم خود را از دست داده و يا بسيار ضعيف شده بود.

فرزندخواندگی در فرانسه
در فرانسه بعد از وقوع انقلاب كبير، مقرراتى در زمينه فرزندخواندگى به وسيله مجمع قانون گذارى آن كشور در تاريخ 18 ژانويه 1792 پيش بينى گرديد، ولى در سال 1804، «تدوين كنندگان مجموعه قانون مدنى‏» در پذيرش فرزندخواندگى دچار ترديد شدند، ولى به توصيه ناپلئون بناپارت اين نهاد حقوقى در مجموعه قانون مدنى و در نهاد خانواده جاى خود را پيدا كرد و قرار شد بين فرزند واقعى و فرزندخوانده تفاوتى نباشد. اما كميسيون تدوين قانون مدنى، شرايط بسيار سنگين و دقيقى براى تحقق فرزندخواندگى در نظر گرفت و آثار محدودى براى اين تاسيس حقوقى پيش بينى‏ كرد.


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 

~NIKA~

مدیر آزمایشی تالار حقوق
مدیر آزمایشی
  
عضویت
12/6/23
ارسال ها
598
امتیاز واکنش
1,079
امتیاز
133
محل سکونت
by the waves of the sea
زمان حضور
14 روز 6 ساعت 17 دقیقه
شرايط سخت و سنگين جامعه فرانسه سبب شد كه فرزندخواندگى نتواند موقعيت و رشد مناسبى پيدا كند، ولى بعد از جنگ بين‏ الملل اول (1918- 1914) كه مشكلات عديده اجتماعى پيش آمد، به منظور حمايت و سرپرستى كودكان قربانى حادثه جنگ، در مقررات و شرايط فرزندخواندگى تحولاتى پيش آمد و از شدت شرايط و مشكلات سابق آن كاسته شد. لذا در 19 ژوئن 1923 آثار حقوقى بيشترى براى فرزندخواندگى در نظر گرفته شد و تسهيلاتى در زمينه فرزندخواندگى فراهم گرديد.همين امر باعث‏شد كه فرزندخواندگى گسترش و افزايش قابل توجهى پيدا كند. بتدريج در سالهاى 1939 و 1941 و 1957 و 1963 و 1966 و.. ...، تغييرات و تحولات اساسى به منظور حمايت از اطفال بدون سرپرست و استحكام بخشيدن به كانون خانوادگى و سالم سازى جامعه در امر فرزندخواندگى به وجود آمد و سرانجام دو نوع فرزندخواندگى «ساده‏» و «كامل‏» با آثار حقوقى متفاوت در حقوق كشور فرانسه و ديگر كشورهاى اروپايى متاثر از حقوق فرانسه برقرار گرديد.

«فرزندخواندگى كامل‏» ، نهادى است كه در اين نهاد بين فرزندخوانده از حق حضانت و تربيت و ولايت و حرمت نكاح و توارث و استفاده از نام خانوادگى پذيرنده كودك، با فرزند واقعى تفاوتى وجود ندارد و رابـ*ـطه فرزندخوانده كامل با خانواده اصلى وى كاملا قطع مى‏ شود. ولى «فرزندخوانده ساده‏» فقط از بعضى از مزاياى فرزندواقعى بهره‏ مند مى‏ شود; اين نوع فرزندخواندگى قابل فسخ است و رابـ*ـطه كودك با خانواده اصلى وى نيز قطع نمى‏ شود.


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 

~NIKA~

مدیر آزمایشی تالار حقوق
مدیر آزمایشی
  
عضویت
12/6/23
ارسال ها
598
امتیاز واکنش
1,079
امتیاز
133
محل سکونت
by the waves of the sea
زمان حضور
14 روز 6 ساعت 17 دقیقه
در ايران قبل از حمله اعراب و پيش از استقرار ضوابط اسلامى، فرزندخواندگى توام با اعتقادات مذهبى مرسوم بود. زرتشتيان كه بيشتر مردم ايران را تشكيل مى‏ دادند، بر اين باور بودند كه فرزند هر كس پل ورود او به بهشت است و افراد فاقد اولاد در روز قيامت و دنياى ديگر پلى ندارند تا از طريق آن وارد بهشت گردند; اين گونه افراد عقيم و بدون‏ فرزند مى ‏توانستند از راه فرزندخواندگى براى ورود به بهشت پل‏ سازى نمايند.

فرزندخواندگى در ایران
فرزندخوانده انتخابى
فرزندخوانده انتخابى، و آن فرزندخوانده‏ اى بود كه پدر و مادر خوانده فاقد فرزند، در زمان حيات خود، او را به فرزندى مى ‏پذيرفتند.

فرزندخوانده قهرى
فرزندخوانده قهرى، زن ممتازه يا دختر منحصر متوفايى بود كه آن متوفى برادر يا پسرى نداشت كه در اين صورت آن زن يا دختر بدون اراده و به طور قهرى فرزندخوانده متوفى محسوب مى‏ گرديد.

فرزندخوانده‏ اى كه ورثه متوفاى بدون اولاد بعد از فوتش براى او انتخاب مى‏ كردند.

فرزندخوانده از هر نوع كه بود به قائم مقامى متوفى، مراسم مذهبى را انجام مى‏ داد و تمام اختيارات و قدرت متوفى به فرزند خوانده وى انتقال مى‏ يافت.

فرزندخواندگی در عربستان و قبایل عرب
در بين اقوام و قبايل عرب و شبه جزيره عربستان قبل از ظهور اسلام تبنى و فرزندخواندگى مرسوم بود و فرزندخوانده «دعى‏» ناميده مى شد. قبايل و اعراب بدوى در صحراى سوزان عربستان به شكل چادرنشينى زندگى مى‏ كردند و غالب قبايل عرب با توجه به موقعيت مكان و سرزمين خشك و بى‏ آب و علف، زندگى مناسبى نداشتند و قتل و غارت، به ويژه هجوم به كاروان‏ ها و غارت اموال آنها براى امرار معاش امرى عادى تلقى مى‏ شد و چون اقوام و كاروان‏ها و خانواده‏ ها در معرض تهاجم و غارت قرار مى‏ گرفتند، داشتن نيروى تهاجمى يا دفاعى امر ضرورى به حساب مى‏آمد و براى تامين اين نياز و ايجاد اقتدار لازم در نظر قبايل، پسر از بعد نيروى جنگى، ارزش فراوانى داشت; ولى دختر موجودى ناتوان بود كه نه قدرت دفاعى داشت و نه قادر بود به قبيله يا كاروانى حمله و اموال آنها را براى امرار معاش به غارت ببرد، بلكه به عكس در آن موقعيت زمانى و مكانى در معرض بی احترامی مهاجمان قرار مى‏ گرفت.


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 

~NIKA~

مدیر آزمایشی تالار حقوق
مدیر آزمایشی
  
عضویت
12/6/23
ارسال ها
598
امتیاز واکنش
1,079
امتیاز
133
محل سکونت
by the waves of the sea
زمان حضور
14 روز 6 ساعت 17 دقیقه
بنابراين اعضاى قبيله براى محافظت از دختر ضمن مصرف كردن بخشى از نيرويشان، از تحصيل معاش نيز باز مى‏ ماندند. دختر از ديدگاه آنان موجودى مزاحم بود و اعراب از تولد دختر نه تنها خوشحال نمى ‏شدند، بلكه فوق‏ العاده عصبانى و خشمگين مى ‏شدند و از ترس هتك حيثيت و شرافت‏ خانوادگى ناشى از ربوده شدن دختر و بی احترامی به وى، دختران معصوم و بى‏ پناه را زنده‏ به ‏گور مى ‏كردند; اما با ولادت پسر جشن مى‏ گرفتند و شادى مى‏ كردند. آنها هر چه بيشتر صاحب پسر مى ‏شدند بر قدرت آنها افزوده مى‏ شد و اگر خانواده‏ اى پسر نداشت‏ يا تعداد آنها كم بود، از طريق فرزندخواندگى اين كمبود را جبران مى‏ كرد.

لذا داشتن پسرخوانده امرى پسنديده به شمار مى ‏آمد و بين پدرخوانده و فرزندخوانده يا مادرخوانده و پسرخوانده براساس سنت ديرينه روابطى وجود داشت و ضوابطى حاكم بود; از جمله اينكه، فرزندخوانده از پذيرنده فرزند ارث مى ‏برد و زوجه فرزندخوانده مثل زوجه فرزند واقعى عروس پدرخوانده محسوب مى‏ گرديد; پس ازدواج پدرخوانده با زوجه پسرخوانده مباح و مجاز نبود.

بنابراين اگر فرزندخوانده‏ اى زوجه خود را طلاق مى‏ داد و يا در اثر فوت يا كشته شدن فرزندخوانده زوجه ‏اش بيوه مى‏ شد، پدرخوانده مجاز نبود با زن پسرخوانده ازدواج كند كه اين طرز تفكر در ميان مردم قوت داشت و در ابتداى پيدايش اسلام نيز با شدت و تعصب فراوان رعايت مى‏ گرديد ولى با رشد و توسعه اسلام در زمينه‏ هاى مختلف اجتماعى از جمله در فرزندخواندگى تحولاتى به وجود آمد و بنابر قولى فرزندخواندگى در اسلام منسوخ گرديد.


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 

~NIKA~

مدیر آزمایشی تالار حقوق
مدیر آزمایشی
  
عضویت
12/6/23
ارسال ها
598
امتیاز واکنش
1,079
امتیاز
133
محل سکونت
by the waves of the sea
زمان حضور
14 روز 6 ساعت 17 دقیقه
اساس تلاش اسلام و پيغمبر صلى الله عليه وآله بر شكستن بت‏ هاى نفس و نابود كردن بسيارى از معيارهاى غلط دوران جاهليت و جايگزين كردن ارزش‏ هاى واقعى و كرامت‏ هاى انسانى بر مفاخر واهى قبيله ‏اى و عشيره ‏اى و برترى دادن تقوا بر قدرت مادى و ظاهرى و استقرار عدالت و ريشه‏ كن كردن اختلاف طبقاتى استوار بود و براى نيل به اين اهداف، پيغمبر صلى الله عليه وآله طرق مختلفى را مى‏ پيمود و از ابزار متفاوتى استفاده مى‏ كرد.

از جمله اقدام ايشان براى استوار كردن عقيده «ان اكرمكم عندالله اتقيكم‏» اين بود كه از زينب - دختر عمه خود، كه مادرش از قبيله قريش و پدرش از قبيله معروف اسدى بود براى زيد فرزندخوانده خود خواستگارى كرد. زيدبن‏شراحيل كلبى از قبيله بنى‏عبدود به روايتى برده و اسيرى بود كه شخصى بنام حكيم ‏بن‏ خرام از بازار عكاظ خريدارى و در مكه به خديجه همسر پيغمبر صلى الله عليه وآله فروخت و خديجه زيد را به همسر خود بخشيده بود كه بعد از مدتى اين غلام آزاد شد و پيغمبر صلى الله عليه وآله او را به فرزندخواندگى پذيرفت.

همان طور كه گفته شد، پيغمبر صلى الله عليه وآله از زينب كه زنى صاحب جمال بود، براى زيد، فرزندخوانده خود كه مردم عرب او را زيدبن محمد مى‏ ناميدند، خواستگارى كرد و بعد از رفع توهماتى كه پيش آمده بود، زينب به ازدواج زيد درآمد. ولى شايد به اين علت كه جامعه آن زمان و طرز تفكر مردم هنوز آمادگى پذيرش فكر بلند پيغمبر صلى الله عليه وآله را نداشت، اين وصلت ادامه نيافت و بعد از مدتى بين زيد و زينب اختلاف پيش آمد و توصيه پيغمبر صلى الله عليه وآله بر ادامه زندگى اين دو نفر مفيد واقع نشد و سرانجام زيد و زينب از هم جدا شدند و بعد از وقوع طلاق و انقضاى عده، پيغمبر صلى الله عليه وآله بنا بر عللى تصميم گرفت زينب را به ازدواج خود درآورد. بدين منظور زيد را براى اين خواستگارى مامور كرد. بعد از وقوع ازدواج بين پيغمبر صلى الله عليه وآله و زينب - كه در نظر اعراب نوعى خرق عادت بود مورد اعتراض شديد مردم، خصوصا دشمنان پيغمبر صلى الله عليه وآله گرديد و بر او خرده گرفتند كه چرا پيغمبر صلى الله عليه وآله بر خلاف رسم عرب با عروس خود ازدواج كرده ولى ما را از آن نهى مى‏ كند.


بایدها و نبایدهای فرزندخواندگی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا