- عضویت
- 31/12/20
- ارسال ها
- 1,339
- امتیاز واکنش
- 18,143
- امتیاز
- 323
- محل سکونت
- دریای پیامدها
- زمان حضور
- 40 روز 2 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
از آرزوهای دخترانهام دیگر مشتی خاکستر باقی مانده است
خاکسترهایی که نه میتوانم نگهشان دارم و نه میتوانم در باد رهایشان کنم
آرزوهایی که به جرم دختر بودنم سوختند و خاکستر شدند
آرزوهای رنگارنگی که زمانی برای خود بومی رنگین بودند،
سوختند در آتشی به نام سرکوب
سرکوبهایی که حق من و تمام اسطورههای همجنسم نبود
سرکوبهایی که دیگر حرف اول را در زندگی «ما» میزنند
و یک جمله کافیست تا مجبور شوم در مقابل سرکوبهایشان زبان در دهان بگذارم:
«صدایت را نشنوم!»
«حنانه.حافظی»
#شماره11
خاکسترهایی که نه میتوانم نگهشان دارم و نه میتوانم در باد رهایشان کنم
آرزوهایی که به جرم دختر بودنم سوختند و خاکستر شدند
آرزوهای رنگارنگی که زمانی برای خود بومی رنگین بودند،
سوختند در آتشی به نام سرکوب
سرکوبهایی که حق من و تمام اسطورههای همجنسم نبود
سرکوبهایی که دیگر حرف اول را در زندگی «ما» میزنند
و یک جمله کافیست تا مجبور شوم در مقابل سرکوبهایشان زبان در دهان بگذارم:
«صدایت را نشنوم!»
«حنانه.حافظی»
#شماره11
دلنوشته صدایت را نشنوم | hanane.h.f.z کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: