خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,594
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 5 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
راوی داستان که از آموزگاری به تنگ آمده‌است، برای آسودگی خود و داشتن درآمد بیشتر و بی دردسر به مدیری دبستان رو می‌آورد، بی‌آنکه بداند چه دردسرهایی در پی خواهد داشت. دبستان «شش کلاسه نوبنیاد» ی در «دو طبقه بود و نوساز بود و در دامنهٔ کوه تنها افتاده بود؛ و آفتاب رو بود. یک فرهنگ دوست خر پول، عمارتش را وسط زمین خودش ساخته بود و بیست و پنج ساله در اختیار فرهنگ گذاشته بود که مدرسه اش کنند و رفت و آمد بشود و جاده‌ها کوبیده بشود و این قدر ازین بشودها بشود، تا دل ننه باباها بسوزد و برای اینکه راه بچه‌هاشان را کوتاه بکنند، بیایند همان اطراف مدرسه را بخرند و خانه بسازند و زمین یارو از متری یک عباسی بشود صد تومان».
مدیر که خود را هیچکاره می‌داند و آمده تا گوشه‌ای آرام در دفترش از گچ خوردن و بیهودگی کار آموزگاری خود را برهاند، با دشواری سرپرستی «یک ناظم و هفت تا معلم و دویست و سی و پنج تا شاگرد» روبرو می‌شود. پس همه توان خود را به کار می‌گیرد تا کمبودها و نارسایی‌ها را به گونه‌ای سروسامان دهد. از آنجا که فرهنگ (آموزش و پرورش) همکاری اندکی می‌کند، دلسوزانه از پدر و مادرها و همسایه‌ها و مردم آن کوی و برزن کمک خواسته می‌شود. برای فرونشاندن آشوبها و درگیری‌های پیش آمده، کدخدا منشی شیوه مناسبی شناخته می‌شود. یکی از آموزگارها سر از زندان درمی‌آورد، دیگری از بیمارستان.
دست آخر، مدیر به دنبال دادخواستی به دادگستری فراخوانده می‌شود. با آنکه گویا دادخواست پیگیری نمی‌شود، مدیر درخواست کناره گیریش را روی همان برگ‌های نشاندار دادگستری می‌نویسد و برای دوست پخمه‌ای که تازگی سرپرست فرهنگ (آموزش و پرورش) شده، می‌فرستد.


معرفی کتاب مدیر مدرسه | جلال ال احمد

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا