- عضویت
- 29/5/20
- ارسال ها
- 372
- امتیاز واکنش
- 2,601
- امتیاز
- 228
- محل سکونت
- از دیار دور
- زمان حضور
- 15 روز 6 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
صحنه اول:
لیر شاه قصد دارد قلمروهای تحت فرمان خود را به دخترانش واگذار کند و به همین جهت از دخترانش توقع دارد که با کلمات تسلی بخش میزان علاقهی خود به پدرشان را بیان کنند. گونریل و ریگان با کلمات چرب و نرم پدرشان را رام کرده و سهم خود را میگیرند ولی کوردیلیا، دختر کوچک شاه که عمیقاً پدرش را دوست دارد و زبان چاپلوسی ندارد مورد خشم پدر قرار گرفته و هیچ سهمی نمیگیرد. لرد کنت که از تصمیم عجولانه و نابخردانه لیر در خشم است، به او اعتراض میکند و به این ترتیب لیر به او فرصتی پنج روزه برای رفتن از کشور میدهد. دوک بورگندی که قبلاً قرار بود شوهر کوردیلیا باشد (ولی هدفش از این عشق تنها رسیدن به پول و مقام بود) با بدگویی های شاه از او، از ازدواج منصرف میشود و به این ترتیب با خشم جنون آمیز لیر کوردیلیا به یک باره از قامت محبوبترین فرزند به منفورترین موجود در نظر پدرش تبدیل شده و بدون هیچ گونه مراسمی مثل یک کنیز به پادشاه فرانسه داده میشود، ولی پادشاه فرانسه که عاشق کوردیلیا شده او را به عنوان ملکه فرانسه به سرزمین خود میبرد. در پایان این صحنه گونریل و ریگان با هم خصوصی صحبت کرده و برخلاف ادعایشان لیر را پیرمرد احمق خطاب میکنند.
صحنه دوم:
ادموند پسر نامعقول گلوستر بدلیل اینکه مردم بین او و ادگار فرق میگذارند و او را برتر از خودش میدانند عصبانی است و به همین دلیل با یک نامهی جعلی طوری تظاهر میکند که گویی ادگار قصد دارد املاک گلوستر را تصاحب کند. گلوستر امر میدهد که ادموند از صحت و سقم این قضیه مطلع شود. ادموند هم به ادگار میگوید که پدرش بسیار از دست او خشمگین است و برای همین توصیه میکند که به منزل او بیاید و مسلح باشد چون احتمال هر کاری از سوی گلوستر بعید نیست.
صحنه سوم:
گونریل که به واسطهی چاپلوسی اش بر نیمی از سرزمین حاکم است با ازوالد صحبت میکند و پرده از روحیات درونی خود برمیدارد. او دستور میدهد که تمام خدمتکارانش و اعضای قصر نسبت به لیر و ملازمانش (صد شوالیه وفادار به شاه) بی اعتنایی کنند تا لیر دست از رفتارش که به عقیدهی گونریل گستاخانه است، بردارد.
لرد کنت که قصد دارد دوباره در رکاب شاه باشد با هویت جعلی خودش را به امپراطور نزدیک میکند و ملازم او میشود. از آن سو افراد گونریل به فرمانش، یک رفتار تحقیرآمیز نسبت به شاه در پیش میگیرند که باعث خشونت بیشتر لیر و نزدیکانش میشود. گونریل قصد دارد کاری کند تا لیر تمام ملازمانش که اکثراً شوالیههای وفادار هستند را از خود دور کند تا نفوذش در قصر کمرنگ شود. با رفتاری که در پیش میگیرد لیر افسوس میخورد که چرا کوردیلیا را بیرون کرد و بعد دخترش را نفرین کرده و برای یک رفتار محترمانه راهی منزل ریگان میشود، غافل از اینکه پیش از این گونریل، ریگان را هم با خود هم رأی کرده است تا جلوی نفوذ پدرش را بگیرد.
صحنه چهارم
در این صحنهی کوتاه لیر فرمانی را بـ*ـو*سیله لرد کنت به گلوستر میفرستد و آماده میشود که به همراه دلقک به دیدار ریگان برود ولی دلقک مطمئن است که از این دیدار هم هیچ سودی نصیب لیر نمیشود. لیر در این صحنه عمیقاً برای کوردیلیا احساس افسوس میکند.
لیر شاه قصد دارد قلمروهای تحت فرمان خود را به دخترانش واگذار کند و به همین جهت از دخترانش توقع دارد که با کلمات تسلی بخش میزان علاقهی خود به پدرشان را بیان کنند. گونریل و ریگان با کلمات چرب و نرم پدرشان را رام کرده و سهم خود را میگیرند ولی کوردیلیا، دختر کوچک شاه که عمیقاً پدرش را دوست دارد و زبان چاپلوسی ندارد مورد خشم پدر قرار گرفته و هیچ سهمی نمیگیرد. لرد کنت که از تصمیم عجولانه و نابخردانه لیر در خشم است، به او اعتراض میکند و به این ترتیب لیر به او فرصتی پنج روزه برای رفتن از کشور میدهد. دوک بورگندی که قبلاً قرار بود شوهر کوردیلیا باشد (ولی هدفش از این عشق تنها رسیدن به پول و مقام بود) با بدگویی های شاه از او، از ازدواج منصرف میشود و به این ترتیب با خشم جنون آمیز لیر کوردیلیا به یک باره از قامت محبوبترین فرزند به منفورترین موجود در نظر پدرش تبدیل شده و بدون هیچ گونه مراسمی مثل یک کنیز به پادشاه فرانسه داده میشود، ولی پادشاه فرانسه که عاشق کوردیلیا شده او را به عنوان ملکه فرانسه به سرزمین خود میبرد. در پایان این صحنه گونریل و ریگان با هم خصوصی صحبت کرده و برخلاف ادعایشان لیر را پیرمرد احمق خطاب میکنند.
صحنه دوم:
ادموند پسر نامعقول گلوستر بدلیل اینکه مردم بین او و ادگار فرق میگذارند و او را برتر از خودش میدانند عصبانی است و به همین دلیل با یک نامهی جعلی طوری تظاهر میکند که گویی ادگار قصد دارد املاک گلوستر را تصاحب کند. گلوستر امر میدهد که ادموند از صحت و سقم این قضیه مطلع شود. ادموند هم به ادگار میگوید که پدرش بسیار از دست او خشمگین است و برای همین توصیه میکند که به منزل او بیاید و مسلح باشد چون احتمال هر کاری از سوی گلوستر بعید نیست.
صحنه سوم:
گونریل که به واسطهی چاپلوسی اش بر نیمی از سرزمین حاکم است با ازوالد صحبت میکند و پرده از روحیات درونی خود برمیدارد. او دستور میدهد که تمام خدمتکارانش و اعضای قصر نسبت به لیر و ملازمانش (صد شوالیه وفادار به شاه) بی اعتنایی کنند تا لیر دست از رفتارش که به عقیدهی گونریل گستاخانه است، بردارد.
لرد کنت که قصد دارد دوباره در رکاب شاه باشد با هویت جعلی خودش را به امپراطور نزدیک میکند و ملازم او میشود. از آن سو افراد گونریل به فرمانش، یک رفتار تحقیرآمیز نسبت به شاه در پیش میگیرند که باعث خشونت بیشتر لیر و نزدیکانش میشود. گونریل قصد دارد کاری کند تا لیر تمام ملازمانش که اکثراً شوالیههای وفادار هستند را از خود دور کند تا نفوذش در قصر کمرنگ شود. با رفتاری که در پیش میگیرد لیر افسوس میخورد که چرا کوردیلیا را بیرون کرد و بعد دخترش را نفرین کرده و برای یک رفتار محترمانه راهی منزل ریگان میشود، غافل از اینکه پیش از این گونریل، ریگان را هم با خود هم رأی کرده است تا جلوی نفوذ پدرش را بگیرد.
صحنه چهارم
در این صحنهی کوتاه لیر فرمانی را بـ*ـو*سیله لرد کنت به گلوستر میفرستد و آماده میشود که به همراه دلقک به دیدار ریگان برود ولی دلقک مطمئن است که از این دیدار هم هیچ سودی نصیب لیر نمیشود. لیر در این صحنه عمیقاً برای کوردیلیا احساس افسوس میکند.
معرفی نمایشنامه شاه لیر | ویلیام شکسپیر
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: