خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,601
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 6 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام آن که بینای ماست
سلام

نام رمان:لبخندی از جنس پولاد
نام نویسنده:مریم ن.ج
ژانر:عاشقانه، جنایی-مافیایی
خلاصه:

نقاب سرد و بی تفاوتی را به چهره میزند، هرچند که مشکل است.
شخصی که جان صدها نفر را نجات میدهد از یک ماجرا اما..
که میداند که جان میگرد جان نمیبخشد!
باند مافیایی که نشان میدهد چطور جوانان را به نابودی میکشند، زندگی میگیرند، آینده تباه میکنند
او دروغ گفت.
فریب داد و گذشت...
اما او نمیگذرد از هیچکس!
آن را به خاک میمالد..
بانی هرکسی که عاشقان را به خطر می‌اندازد...
و لیکن عشقی نافرجام میماند..
بلکه عشقی به فرجام برسید..
پایان..


نقد و بررسی رمان لبخندی از جنس پولاد | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، حنانه سادات میرباقری، ! ~ ĄŁÎ ~ ! و 3 نفر دیگر

Number one

کاربر انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
60
امتیاز واکنش
1,465
امتیاز
203
سن
25
زمان حضور
15 روز 4 ساعت 23 دقیقه
نقد رمان لبخندی از جنس پولاد

سارتر می گوید: اگر ادبیات همه چیز نباشد هیچ چیز نیست!
ولی آیا ما اهالی ادبیات هم نهایت استفاده را از آن می بریم؟
همیشه می توانیم از موضوعات کلیشه ای، داستان محکمی بسازیم. به طور مثال کتابی، به اسم، «اربعین طوبی» که من به نیت یک کتاب مذهبی مطالعه کردم، از همان ایده ی شما «ایده ی دخترِ یک خانواده ضعیف»، برای نشان دادن وضع جوامع ایران و عراق استفاده کرده بود! حال خودتان مقایسه کنید...
اکثر نویسندگان ژانر پلیسی قبل از اقدام به نوشتن، تحقیقات زیادی درمورد سلسه مراتب و ابزار و... انجام می دهند. این تحقیقات البته تنها مختص این ژانر نیست. برخی نویسندگان، برای همذات پنداری با شخصیت هایشان حتی اندکی مثل آنها زندگی می کنند. از تمام اینها بر می آید که تحقیق قبل از نوشتن، امری مهم است.
«لبخندی از جنس پولاد»، یک عاشقانه ی کلیشه ای و یک پلیسیِ ضعیف بود. ایده ی رمان مناسب برای رده سنی «د» بود، اما محتوای آن نه!
در اوایل داستان، هنگامی که لبخند، وارد ساختمانی مجلل می شود، حتی بدون دانستن شروع داستان، من حدس های نزدیکی زدم! که شامل اخلاق، چهره و رده ی سنی می شد. این سوال ها را با خود مطرح کنید:

-آیا مردم، فرد بد اخلاق را دوست دارند؟
-چند درصد از متولدین خانواده های ضعیف، موفق و ثروتمند می شوند؟
-چند نفر از خانواده های ضعیف زیبایی خیره کننده کننده دارند؟
-در نزدیکان خود چند نفر شبیه لبخند می شناسید؟

از بحث ایده عبور می کنیم، لحن و زبان نوشته ی شما، محاوره است. «متاسفانه نویسنده های نوقلم و کسانی که در فضای مجازی فعالیت می کنند در محاوره ای نوشتن بسیار افراط می کنند. طوری که نوشته ی شان از هر گونه ظرافتی دور می شود و ما با یک نوشته دم دستی و سطحی مواجه می شویم.»
این زبان، آسیب جدی به رمان شما رسانده و این آسیب در خلاصه (که بخش مهمی در جذب مخاطب دارد) هم دیده می شود.
به طور مثال استفاده ازنگارش «زندگیه» به جای نگارش صحیحِ زندگیِ، نمونه ای از آن می باشد.
باید توجه کرد که لحنِ هر شخص با توجه به عادات او متفاوت است، ما در این رمان برای تمام شخصیت ها یک لحن داریم، تنها وجه تمایز، سروان بود که برای ژانر شما اندکی، کم بود.

در خلاصه آمده است:
«بانی هرکسی که عاشقان را به خطر بیندازد
لیکن عشقی که نافرجام می ماند...
و بلکه، عشقی به فرجام رسد.»
واقعا جا دارد یک بار دیگر خلاصه را توضیح دهید! چنین خلاصه ای چگونه متن رمان را پوشش دهد؟ خلاصه و مقدمه، باید جذاب و گیرا باشند. زیرا در فضای مجازی بعد از جلد، تنها خلاصه و مقدمه است که خواننده را برای شما حفظ می کند.
وقتی برای اولین بار نام این رمان را شنیدم، فکر نمی کردم که قرار است با شخصیت هایی به نام های لبخند و پولاد، رو به رو شوم! همچنین سخت و مغرور بودن لبخند، او را پولاد تر کرد...
در همان خطوط اول داستان، دلیل انتخاب این اسم برای رمان؛ آشکار می شود. این موضوع دلیل بر انتخاب اسم ضعیف نیست و تنها می توانیم، به آن به عنوان یک نام معمولی نگاه کنیم.

نکته ای که در خصوص ورود شخصیت ها به رمان وجود دارد، حجم زیادی از شخصیت هاست که نام همگی آنها با «پ» شروع می شود:
پولاد، پیام، پیرداد، پانیا، پرین، پریان!
خواننده چگونه باید اینها را هضم کند؟


*خطر اسپویل*

حوادث واتفاقات داستان طرح را تشکیل می دهند، متاسفانه یک سری سناریو ها غلط از آب درآمده است. از نوشته های شما می فهمیم:
لبخند، عضو نیروی ویژه ی پلیس ایران آنقدر کار درست است که به ماموریت خارجی فرستاده می شود. مایک، از باند آرسام است. به لبخند، حمله می کند. اسیر می شود. آرسام تمرینات سختی به افرادش می دهد و آنها بسیار خبره هستند. قرار است پولاد و لبخند، جداگانه به آرمیتا و آرسام، نزدیک شوند و ارتباط آنها لو نرود. تمام تبهکاران در طول رمان، خود را تبهکار صدا می زنند.
آرسام از دستگیری مایک و شکنجه اش خبردارد.

عقل من می گوید:

  • آرسام که انقدر زرنگ است، باید ارتباط لبخند و پولاد را فهمیده باشد.
  • چرا مایک که انقدر خبره است باید اسیر شود؟
  • اگر تمام اینها نقشه است، چرا لبخند کار درست و همکاران، نباید متوجه شده باشد؟
  • شغل هرکس برای خودش محترم است. کسی به خودش تبهکار نمی گوید!
***

از تمام اینها می گذریم و ضربه ی نهایی وارد می شود! تغییر مکرر راوی در فواصل کم. آن هم نه بین شخصیت ها، تغییر راوی از دانای کل به اول شخص و بدتر از تمام این ها، تغییر دائم زمان به گذشته و حال!
برای تغییر زمان نیاز نیست شما با تایپ جمله ی «زمان گذشته» این کار را انجام دهید. می توانید، تنها یک فلش بک خیلی معمولی داشته باشید. مثلا لبخند، حادثه را برای یک نفر تعریف کند و خواننده اینگونه از زمان گذشته با خبر شود.
به طور کلی رمان تا پارت 8 تقریبا قابل قبول بود، با کمی اصلاح می شد امیدوار تر شد اما از پارت 9، گنگ بودن، گم شدن خط اصلی و تغییرات زمان، باعثِ از بین رفتن جذابیت آن شد.



در پایان، از نویسنده ی عزیز تشکر می کنم که افکار خود را در قالب رمان، با ما به اشتراک گذاشت و در انتظار روزی هستم که در ژانر عاشقانه و پلیسی، بیش از پیش بدرخشید.


نقد و بررسی رمان لبخندی از جنس پولاد | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: MĀŘÝM، حنانه سادات میرباقری، ! ~ ĄŁÎ ~ ! و 6 نفر دیگر

Mahora

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/5/20
ارسال ها
372
امتیاز واکنش
2,601
امتیاز
228
محل سکونت
از دیار دور
زمان حضور
15 روز 6 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
واقعا ممنونم ازت بابت این همه دقتی که داشتی عزیزم و من رو به اشتباهاتم رسوندی و من بابت این موضوع یک دنیا ازت ممنونم:)
اما می خوام نقاط ضعفت رو در خواندن و فهم رمان بگم
اول اینکه فقط کمی دقت لازمه تا به خاننده بفهمونه ک ارسام از همه چی خبر داره و در اصل کسی که بازی داده میشه لبخنده
:)
ممنون بابت نقد قشنگ و دقیقت امیدوارم عالی و پرقدرت پیش بری:roseb:


نقد و بررسی رمان لبخندی از جنس پولاد | mahora کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، حنانه سادات میرباقری، Number one و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا