خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

fatemeh37

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/3/20
ارسال ها
62
امتیاز واکنش
1,269
امتیاز
203
زمان حضور
2 روز 21 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: پرنسس تبعیدی
نام نویسنده:fatemeh37
نام ناظر: @Asal_zanati
ژانر: طنز، فانتزی، عاشقانه
خلاصه:
در یکی از ابعاد پیچ در پیچ، اتفاقاتی رخ داد که موجب شد بی گناهی محکوم شود؛ محکوم به جرمی بزرگ. ماهلین، پرنسس سرزمین ریماتون، بی گناهی بود که به جرم ناکرده، تبعید شد. تبعیدی که برایش پایان همه چیز به نظر می‌رسید.


نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی | Fatemeh37 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، Narges_Alioghli، Vahide.s.shefakhah و 5 نفر دیگر

حنانه سادات میرباقری

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/11/19
ارسال ها
1,194
امتیاز واکنش
8,273
امتیاز
283
زمان حضور
40 روز 9 ساعت 35 دقیقه
نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی

به نام خدایی که جان آفرید
سخن گفتن اندر زبان آفرید

یک فانتزی‌ نو
برجسته ترین چیزی که خوانندگان پرنسس تبعیدی را پای رمان نگه می‌دارد، ایده‌ی نو و قوی است که نویسنده ایجاد کرده. اینکه پرنسسی از دنیای خودش که ساخته ذهن نویسنده است یکهو به درون جامعه اجتماعی پرت شود‌، همراه با اسمی نسبتا جدیدی که داشت میتوانست خواننده را سرجایش میخکوب کند.
ایده‌ای پر از کلیشه
همانطور که گفتم، ایده کار قوی‌ است ولیکن نویسنده به علت کم تجربگی‌اش از حاشیه ها و کلیشه های تکراری زیادی استفاده کرده. از جمله دعوای دوستانه‌ای با ناسزا گفتن همراه است و به اشتباه صمیمیت و حالت طنز تلقی می‌شود و یا اغراق در زیبایی و اسم هایی که ماهلین و اکثر دخترها داشتند در کنار کلیشه بودن به باور پذیری هم ضربه زده بود. جز این مورد، ساده برگزار شدن دادگاه ماهلین و حکم قاضی به علاوه اینکه یک پرنسس وقار خود را حفظ نکند و راحت ناسزا به زبان بیاورد هم، باور پذیری را کاسته بود. همچنین ماهلین بیش از حد با خودش صحبت می‌کرد. شخصیت‌ها نباید دیالوگی با خودشان حرف بزنند بلکه باید حس و حال آنها و در واقع دیدشان نسبت به زندگی به زبان اورده شود. در مورد ضربه به باورپذیری‌، جایی دیگر هم خواندیم که ماهلین هیچ آشنایی با جامعه آدم های عادی ندارد و در یک آن می‌گوید برایم مانتو و تونیک اوردند!
توصیفات غیر ملموس
یکی از چیزهایی که خام بودن قلم نویسنده را آشکار می‌کرد، توصیفات و احساسات ضعیف کار بود.
اینکه قبل از دیالوگ‌ها، هیچ حسی از گوینده ندیدیم یا در توصیفات چهره فقط یک تصویر نامفهوم و گذرا از ماهلین داشتیم و اینکه توصیفات مکان فقط به نام بردن اشیا یا گفتن رنگ ختم می‌شد، این ضعف را هویدا می‌ساخت.
سیر تند
وقتی من به مبحث پایگاه رسیدم حس کردم شوق نویسنده برای جلو رفتن هزار برابر شده. طوری که جزییات و زمان حال را فراموش کرده. در واقع سیر رمان تند بود و قسمت های مهمی مثل پایگاه یا حتی دادگاه نیاز به وقت و تمرکز بیشتری داشت و همین عجله باعث شده بود که در ابتدا یکسری اطلاعات به رمان هجوم بیاورند. یا در قسمت دیگر، راوی با توجه به اینکه نسبت به ژانرها انتخاب خوبی بود ولی
به سرعت از شخصیت اصلی به کسی منتقل شد که هنوز هیچ شناختی از او نداشتیم و این نشان می‌داد که شخصیت مهمی وارد کار شده، هر چند بدون شناخت قبلی!
خلاصه‌ای که در ابتدا از رمان دیده شد، در واقع زیادی خلاصه بود. آن هم خلاصه‌ای که اطلاعاتی از جمله نام شخصیت اصلی و سرزمینش را لو داده بود.
در آخر هم، قید کنم که ما هنوز شاهد هیچگونه صحنه احساسی نبوده‌ایم و تا اینجا نمیتوان گفت که عاشقانه بوده و در مورد ژانر طنز، باید بگویم که این رمان در قسمت هایی که ماهلین در ابتدای آشنایی با جامعه بود، می‌توانست لبخند به روی لـ*ـب بیاورد اما طنز نبود.
در کل رمان شما، هنوز ابتدای کار است و می‌تواند با رفع ایرادات خیلی بهتر شود. سعی کنید زیاد بخوانید و زیاد بنویسید تا تجربه کسب کنید.
"افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی‌دهند بلکه؛ کارها را به شیوه متفاوت انجام می‌دهند."
قصد من به هیچ‌وجه تخریب نبود و امیدوارم درپیشرفت نویسنده موثر بوده باشم.
نکته: این رمان تا پست سی‌ام توسط بنده نقد شده است.
پایان.

1399/10/29
کادر نقد رمان نود و هشت
حنانه سادات میرباقری
حنانه سادات میرباقری
fatemeh37


نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی | Fatemeh37 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، زینب نامداری، Nargesabd و 5 نفر دیگر

fatemeh37

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/3/20
ارسال ها
62
امتیاز واکنش
1,269
امتیاز
203
زمان حضور
2 روز 21 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
ممنون بخاطر نقد خوبت:roseb:
حتما سعی میکنم اشکالاشو برطرف کنم،:گل:
و اینکه یه ویرایش کلی هم میخوام بزنم اونجا عاشقانه ها و طنزش و درست میکنم و همینطور ضعف هاشو تا جایی که بتونم برطرف میکنم:bookb:
نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی

به نام خدایی که جان آفرید
سخن گفتن اندر زبان آفرید

یک فانتزی‌ نو
برجسته ترین چیزی که خوانندگان پرنسس تبعیدی را پای رمان نگه می‌دارد، ایده‌ی نو و قوی است که نویسنده ایجاد کرده. اینکه پرنسسی از دنیای خودش که ساخته ذهن نویسنده است یکهو به درون جامعه اجتماعی پرت شود‌، همراه با اسمی نسبتا جدیدی که داشت میتوانست خواننده را سرجایش میخکوب کند.
ایده‌ای پر از کلیشه
همانطور که گفتم، ایده کار قوی‌ است ولیکن نویسنده به علت کم تجربگی‌اش از حاشیه ها و کلیشه های تکراری زیادی استفاده کرده. از جمله دعوای دوستانه‌ای با ناسزا گفتن همراه است و به اشتباه صمیمیت و حالت طنز تلقی می‌شود و یا اغراق در زیبایی و اسم هایی که ماهلین و اکثر دخترها داشتند در کنار کلیشه بودن به باور پذیری هم ضربه زده بود. جز این مورد، ساده برگزار شدن دادگاه ماهلین و حکم قاضی به علاوه اینکه یک پرنسس وقار خود را حفظ نکند و راحت ناسزا به زبان بیاورد هم، باور پذیری را کاسته بود. همچنین ماهلین بیش از حد با خودش صحبت می‌کرد. شخصیت‌ها نباید دیالوگی با خودشان حرف بزنند بلکه باید حس و حال آنها و در واقع دیدشان نسبت به زندگی به زبان اورده شود. در مورد ضربه به باورپذیری‌، جایی دیگر هم خواندیم که ماهلین هیچ آشنایی با جامعه آدم های عادی ندارد و در یک آن می‌گوید برایم مانتو و تونیک اوردند!
توصیفات غیر ملموس
یکی از چیزهایی که خام بودن قلم نویسنده را آشکار می‌کرد، توصیفات و احساسات ضعیف کار بود.
اینکه قبل از دیالوگ‌ها، هیچ حسی از گوینده ندیدیم یا در توصیفات چهره فقط یک تصویر نامفهوم و گذرا از ماهلین داشتیم و اینکه توصیفات مکان فقط به نام بردن اشیا یا گفتن رنگ ختم می‌شد، این ضعف را هویدا می‌ساخت.
سیر تند
وقتی من به مبحث پایگاه رسیدم حس کردم شوق نویسنده برای جلو رفتن هزار برابر شده. طوری که جزییات و زمان حال را فراموش کرده. در واقع سیر رمان تند بود و قسمت های مهمی مثل پایگاه یا حتی دادگاه نیاز به وقت و تمرکز بیشتری داشت و همین عجله باعث شده بود که در ابتدا یکسری اطلاعات به رمان هجوم بیاورند. یا در قسمت دیگر، راوی با توجه به اینکه نسبت به ژانرها انتخاب خوبی بود ولی
به سرعت از شخصیت اصلی به کسی منتقل شد که هنوز هیچ شناختی از او نداشتیم و این نشان می‌داد که شخصیت مهمی وارد کار شده، هر چند بدون شناخت قبلی!
خلاصه‌ای که در ابتدا از رمان دیده شد، در واقع زیادی خلاصه بود. آن هم خلاصه‌ای که اطلاعاتی از جمله نام شخصیت اصلی و سرزمینش را لو داده بود.
در آخر هم، قید کنم که ما هنوز شاهد هیچگونه صحنه احساسی نبوده‌ایم و تا اینجا نمیتوان گفت که عاشقانه بوده و در مورد ژانر طنز، باید بگویم که این رمان در قسمت هایی که ماهلین در ابتدای آشنایی با جامعه بود، می‌توانست لبخند به روی لـ*ـب بیاورد اما طنز نبود.
در کل رمان شما، هنوز ابتدای کار است و می‌تواند با رفع ایرادات خیلی بهتر شود. سعی کنید زیاد بخوانید و زیاد بنویسید تا تجربه کسب کنید.
"افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی‌دهند بلکه؛ کارها را به شیوه متفاوت انجام می‌دهند."
قصد من به هیچ‌وجه تخریب نبود و امیدوارم درپیشرفت نویسنده موثر بوده باشم.
نکته: این رمان تا پست سی‌ام توسط بنده نقد شده است.
پایان.

1399/10/29
کادر نقد رمان نود و هشت
حنانه سادات میرباقری
حنانه سادات میرباقری
fatemeh37


نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی | Fatemeh37 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Narges_Alioghli، MĀŘÝM، Amerətāt و یک کاربر دیگر

نوازش

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/12/20
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
667
امتیاز
163
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 48 دقیقه
باسمه تعالی
نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی

"دو قدرت جذاب یک نویسنده، آشنا کردن چیز‌های جدید و نو کردن امور آشناست."
_ساموئل جانسون

فانتزی، دنیایی بزرگ و بی‌انتها برای مانوور دادن نویسندگان فانتزی‌نویس و پرورش خلاقیت‌ و افکار فانتزی آنهاست؛ که البته این ژانر هم از دست کلیشه‌ها در امان نمانده و کلیشه‌های بسیاری در این دست رمان‌ها به چشم می‌خورد!
رمان "پرنسس تبعیدی" رمانی فانتزی‌ست که پتانسیل زیادی برای بهتر و پخته شدن دارد! البته که این رمان هم از دست کلیشه‌ها در امان نمانده، و در بعضی جاهای رمان، کلیشه‌ها و تکرار‌های تکراری زیادی به چشم می‌خورد!
پرنسس تبعیدی، برخلاف شروع قوی و زیبایش، در ادامه اثر چندان خوب عمل نکرد! در ابتدا می‌توان به تند جلو رفتن سیر رمان اشاره کرد؛ که همین مورد موجب شد شخصیت پردازی رمان، چندان قوی نباشد. یک نویسنده، اول باید خودش شخصیت را درک کرده و احساساتش را آنقدر خوب بیان کند، تا مخاطب نیز قادر به درک، تصور، و ورود به دنیای شخصیت باشد! در رمان مذکور، این تند‌روی و معرفی به شدت سریع شخصیت‌های داستان در همان پارت‌های آغازین، شاید موجب گیج شدن مخاطب نیز بشود!
خصوصا در ژانر فانتزی، که نیازمند توصیفات غنی، و شخصیت پردازی بسیار قوی‌ای هست، رمان پرنسس تبعیدی راه زیادی را در پیش دارد! توصیه‌ام به نویسنده‌ی عزیز این است که توصیفات را قطره قطره به مخاطب انتقال دهد، و همچنین از توصیف محیط پیرامون نیز، ساده نگذرد!
مثلا در ابتدای رمان، در بُعد ریماتون!
نویسنده می‌توانست با توصیف بیشتر آن سرزمین و حتی چهر‌ه‌ی خود اشخاص اصلی، جان بیشتری را به رمان ببخشد. همانطور که گفتم، رمان پرنسس تبعیدی پتانسیل زیادی برای پخته‌تر شدن دارد. پیشنهادم به نویسنده این است که در ادامه رمان، مثلا وقتی شخصیت اصلی، ماهلین دارد فکر می‌کند، در افکار او به سرزمین ریماتون و یا چهره‌ی پدر، و یا خیلی توصیفات بیشتری که می‌تواند رمان را پخته تر کند، بیشتر بپردازد و از توصیفاتی که موجب پیشرفت و بهتر شدن رمان می‌شوند، دریغ نکند! البته که هرچیزی اندازه‌ای دارد و افراط در توصیف و دور شدن از هدف اصلی نیز، جایز نمی‌باشد.
هرچند که با خواندن پرنسس تبعیدی، لبخند بر لـ*ـب مخاطب می‌آید، اما همواره آن را مشخصا نمی‌توان یک اثر طنز نامید! طنز نوشتن، صرفا به معنای کل‌کل بین شخصیت‌ها نیست. طنز نویسی کار سختی‌ست که خوشبختانه، نویسنده‌ی پرنسس تبعیدی، پتانسیل نوشتن آن را دارد! توصیه‌ام به نویسنده این است که کمی بیشتر روی ژانر طنز داستان مانوور بدهد. مثلا در قسمت خلاصه و یا مقدمه، هیچ ردپایی از ژانر طنز مشاهده نمی‌شود! اما باید بگویم که نگارش طنز نویسنده در پارت اول و در مواجه با شخصیت لاریسا، خوب بوده است. منتهی اگر در پارت‌های بعد نیز رمان بیشتر در چهارچوب طنز قرار بگیرد، بهتر است.
شاید خواننده نتواند به خوبی بعضی از شخصیت‌ها را درک، و عکس‌العمل‌هایشان را حلاجی کند! بیشتر روی سخنم، با عکس‌العمل پدر ماهلین است. او فرمانروای یک سرزمین است، و دخترش همین دوروز پیش به مقام پرنسس اعظم رسیده است! یعنی او آنقدر به دخترش اعتماد داشته، که میان خواهران دیگرش به او این مقام را داده است! به‌علاوه، تهمتی که به ماهلین زده شده بود، در مقابل کشتن یک سرباز بود! یعنی بخاطر کشته شدن یک سرباز، پرنسس اعظم، و دختر فرمانروای یک سرزمین به اعدام نیز محکوم شده بود!؟ حتی اگر بگوییم درست بوده است، پدر ماهلین هیچ تلاشی برای اثبات بی‌گناهی دخترش نکرد؛ که بالعکس خودش سخنرانی تبعید ماهلین را خواند و خودش هم جلوی وزیر و آن سرباز، ماهلین را خورد کرد! بنظرم، عکس‌العمل پدر ماهلین کمی ناپخته و دور از باور بود! کلا آن ماجرای درگیری بین ماهلین و آن دو سرباز و تبعید ماهلین به ایران، کمی ناپخته، و نیازمند توصیفات بیشتر بود؛ که نویسنده می‌توانست با توضیح بیشتر، کمی از ابهامات احتمالی برای مخاطب را، رفع و رجوع کند! که این مسئله، برمی‌گردد به همان شخصیت پردازی رمان، که می‌توانست (و می‌تواند) بهتر باشد.
نثر رمان پرنسس تبعیدی، نثری روان و محاوره‌ایست که همین باعث انس گرفتن ببشتر مخاطب با رمان می‌شود. به عبارتی دیگر، نثر روان و محاوره، یعنی ارتباط بیشتر با خواننده؛ که بنظرم، پرنسس تبعیدی همانگونه که تا الان پیشرفت داشته، در ادامه نیز با تقویت توصیفات و شخصیت پردازی‌اش، می‌تواند انس بیشتری با مخاطب بگیرد!
اما نکته‌ای که در نثر رمان وجود دارد، زمان آن است. آنطور که پیداست، نگارش پرنسس تبعیدی گذشته است. یعنی اتفاقات، حول محور گذشته می‌گردند؛ اما بعضی جاها با بکار بردن افعال زمان حال، به کیفیت رمان لطمه زده می‌شود! خصوصا در بخش‌هایی که حول احساسات و افکار ماهلین می‌گذشت که می‌توانست در یک مونولوگ بیان شود. مثلا در مثال زیر:
"با دستام سعی کردم که دستاشو باز کنم، اما نمیشد.
واااای خدا این دیگه کیه اَه؟!
اگه بفهمم میکشمت..."
افعال استفاده شده، متناقض هستند و به کیفیت رمان لطمه می‌زنند! توصیه‌ام به شما این است افکار ماهلین را در مونولوگ بنویسید که باعث نقص بقیه جملات زمان گذشته، نشوند. مثلا متن بالا را می‌توان به این صورت نوشت:
"با دستام سعی کردم که دستاشو باز کنم، اما نمیشد.
داشتم فکر می‌کردم که "وای خدا این دیگه کیه اه!؟ اگر بفهمم می‌کشمش"
و یا خیلی راحت، می‌توانید در یک دیالوگ افکار ماهلین را بازگو کنید:
"با دستام سعی کردم که دستاشو باز کنم، اما نمیشد.
غر زدم:
-اه تو دیگه کی هستی!؟ اگه بفهمم می‌کشمت!"
نکته دیگری که حائز اهمیت است، مال وقتی‌ست که ماهلین تبعید شده و حالا به ایران آمده است.
اینجا هم ضعف در شخصیت پردازیِ "خاله‌ی ماهلین" ، "رادوین" و "رزا" به چشم می‌خورد. برای مثال، منِ خواننده الان درباره‌ی خصوصیات صورت و قیافه‌ی رادوین و خاله‌ی ماهلین، چیز زیادی نمی‌دانم! یک نکته دیگر، برمی‌گردد به ابتدای ورود ماهلین به ایران! آن خانه‌ای که ماهلین در بدو تبعیدش به ایران به آنجا رفت، کجا بود؟ رادوین چرا باید دقیقا صبح روز بعدش به آنجا می‌رفت؟ چرا ماهلین مستقیما به خانه‌ی اصلی خاله‌اش، نرفت؟ مثلا اگر بنا را بر آن بگذاریم، که خانه‌شان عوض شده، می‌توانستید در مکالمات ماهلین و رادوین این اطلاعات را به خواننده انتقال بدهید. اینجاها باید توضیح بیشتری می‌دادید و بخشی هست که باید بیشتر بهش پرداخته می‌شد؛ چراکه تبعید و اومدن ماهلین به ایران، یک نقطه عطف در رمان به حساب می‌آید!
یک نکته دیگر که از اهمیت زیادی برخوردار هست این است که، مگر رادوین و رزا، متوجه نشده بودند که ماهلین از یک بعد دیگر پیش آنها آمده؟ حتی با وجود شناختی که مادرشون به اونها داده بود، نباید حس کنجکاوی بیشتری می‌داشتن؟ نباید سوالات بیشتری می‌پرسیدن؟ بنظرم عکس‌العمل‌های شخصیت‌ها کمی ناپخته بود، می‌توانست خیلی دقیق‌تر باشد، به طوری که خواننده خیلی بهتر با شخصیت‌ها ارتباط بگیرد! البته این موضوع همیشه درباره شخصیت ماهلین صدق نمی‌کند، چراکه از همان ابتدای رمان هم به شوخ و شیطون بودن شخصیت، با همان شوخی‌ها و افکارش، می‌شود پی برد؛ که این یک نقطه قوت بزرگ در رمان به حساب می‌آید. اما اگر همین شخصیت پردازی در رابـ*ـطه با بقیه اشخاص هم رعایت بشود، پرنسس تبعیدی می‌تواند به یک اثر دوست‌داشتنی‌تر تبدیل بشود!
در رابـ*ـطه با موضوع رمان، نمی‌توانم بگویم که کاملا موضوع جدیدی بود. همانطور که در ابتدای نقد هم عرض کردم، دنیای فانتزی نویسی خیلی بزرگ است و می‌شود با مطالعه و تفکر، آثار فانتزی به یاد ماندنی و بسیار زیبایی را، به دور از کلیشه نوشت، و خلق کرد.
اما بازهم به قول ساموئل جانسون، شما می‌توانید همان امور آشنا را، با یک قلم جذاب، و یا ایده‌های کوچکِ جدید، نو کنید!
پس نویسنده‌ی عزیز، دست از نوشتن بر ندارید، چراکه شما، پتانسیل لازم را دارا هستید.
در آخر، کیفیت پرنسس تبعیدی با یک ویرایش متنی، بسیار بالاتر می‌رود، پس دریغ نکنید.

با آرزوی موفقیت، نوازش:گل:


نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی | Fatemeh37 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، fatemeh37 و حنانه سادات میرباقری

fatemeh37

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/3/20
ارسال ها
62
امتیاز واکنش
1,269
امتیاز
203
زمان حضور
2 روز 21 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
باسمه تعالی
نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی

"دو قدرت جذاب یک نویسنده، آشنا کردن چیز‌های جدید و نو کردن امور آشناست."
_ساموئل جانسون

فانتزی، دنیایی بزرگ و بی‌انتها برای مانوور دادن نویسندگان فانتزی‌نویس و پرورش خلاقیت‌ و افکار فانتزی آنهاست؛ که البته این ژانر هم از دست کلیشه‌ها در امان نمانده و کلیشه‌های بسیاری در این دست رمان‌ها به چشم می‌خورد!
رمان "پرنسس تبعیدی" رمانی فانتزی‌ست که پتانسیل زیادی برای بهتر و پخته شدن دارد! البته که این رمان هم از دست کلیشه‌ها در امان نمانده، و در بعضی جاهای رمان، کلیشه‌ها و تکرار‌های تکراری زیادی به چشم می‌خورد!
پرنسس تبعیدی، برخلاف شروع قوی و زیبایش، در ادامه اثر چندان خوب عمل نکرد! در ابتدا می‌توان به تند جلو رفتن سیر رمان اشاره کرد؛ که همین مورد موجب شد شخصیت پردازی رمان، چندان قوی نباشد. یک نویسنده، اول باید خودش شخصیت را درک کرده و احساساتش را آنقدر خوب بیان کند، تا مخاطب نیز قادر به درک، تصور، و ورود به دنیای شخصیت باشد! در رمان مذکور، این تند‌روی و معرفی به شدت سریع شخصیت‌های داستان در همان پارت‌های آغازین، شاید موجب گیج شدن مخاطب نیز بشود!
خصوصا در ژانر فانتزی، که نیازمند توصیفات غنی، و شخصیت پردازی بسیار قوی‌ای هست، رمان پرنسس تبعیدی راه زیادی را در پیش دارد! توصیه‌ام به نویسنده‌ی عزیز این است که توصیفات را قطره قطره به مخاطب انتقال دهد، و همچنین از توصیف محیط پیرامون نیز، ساده نگذرد!
مثلا در ابتدای رمان، در بُعد ریماتون!
نویسنده می‌توانست با توصیف بیشتر آن سرزمین و حتی چهر‌ه‌ی خود اشخاص اصلی، جان بیشتری را به رمان ببخشد. همانطور که گفتم، رمان پرنسس تبعیدی پتانسیل زیادی برای پخته‌تر شدن دارد. پیشنهادم به نویسنده این است که در ادامه رمان، مثلا وقتی شخصیت اصلی، ماهلین دارد فکر می‌کند، در افکار او به سرزمین ریماتون و یا چهره‌ی پدر، و یا خیلی توصیفات بیشتری که می‌تواند رمان را پخته تر کند، بیشتر بپردازد و از توصیفاتی که موجب پیشرفت و بهتر شدن رمان می‌شوند، دریغ نکند! البته که هرچیزی اندازه‌ای دارد و افراط در توصیف و دور شدن از هدف اصلی نیز، جایز نمی‌باشد.
هرچند که با خواندن پرنسس تبعیدی، لبخند بر لـ*ـب مخاطب می‌آید، اما همواره آن را مشخصا نمی‌توان یک اثر طنز نامید! طنز نوشتن، صرفا به معنای کل‌کل بین شخصیت‌ها نیست. طنز نویسی کار سختی‌ست که خوشبختانه، نویسنده‌ی پرنسس تبعیدی، پتانسیل نوشتن آن را دارد! توصیه‌ام به نویسنده این است که کمی بیشتر روی ژانر طنز داستان مانوور بدهد. مثلا در قسمت خلاصه و یا مقدمه، هیچ ردپایی از ژانر طنز مشاهده نمی‌شود! اما باید بگویم که نگارش طنز نویسنده در پارت اول و در مواجه با شخصیت لاریسا، خوب بوده است. منتهی اگر در پارت‌های بعد نیز رمان بیشتر در چهارچوب طنز قرار بگیرد، بهتر است.
شاید خواننده نتواند به خوبی بعضی از شخصیت‌ها را درک، و عکس‌العمل‌هایشان را حلاجی کند! بیشتر روی سخنم، با عکس‌العمل پدر ماهلین است. او فرمانروای یک سرزمین است، و دخترش همین دوروز پیش به مقام پرنسس اعظم رسیده است! یعنی او آنقدر به دخترش اعتماد داشته، که میان خواهران دیگرش به او این مقام را داده است! به‌علاوه، تهمتی که به ماهلین زده شده بود، در مقابل کشتن یک سرباز بود! یعنی بخاطر کشته شدن یک سرباز، پرنسس اعظم، و دختر فرمانروای یک سرزمین به اعدام نیز محکوم شده بود!؟ حتی اگر بگوییم درست بوده است، پدر ماهلین هیچ تلاشی برای اثبات بی‌گناهی دخترش نکرد؛ که بالعکس خودش سخنرانی تبعید ماهلین را خواند و خودش هم جلوی وزیر و آن سرباز، ماهلین را خورد کرد! بنظرم، عکس‌العمل پدر ماهلین کمی ناپخته و دور از باور بود! کلا آن ماجرای درگیری بین ماهلین و آن دو سرباز و تبعید ماهلین به ایران، کمی ناپخته، و نیازمند توصیفات بیشتر بود؛ که نویسنده می‌توانست با توضیح بیشتر، کمی از ابهامات احتمالی برای مخاطب را، رفع و رجوع کند! که این مسئله، برمی‌گردد به همان شخصیت پردازی رمان، که می‌توانست (و می‌تواند) بهتر باشد.
نثر رمان پرنسس تبعیدی، نثری روان و محاوره‌ایست که همین باعث انس گرفتن ببشتر مخاطب با رمان می‌شود. به عبارتی دیگر، نثر روان و محاوره، یعنی ارتباط بیشتر با خواننده؛ که بنظرم، پرنسس تبعیدی همانگونه که تا الان پیشرفت داشته، در ادامه نیز با تقویت توصیفات و شخصیت پردازی‌اش، می‌تواند انس بیشتری با مخاطب بگیرد!
اما نکته‌ای که در نثر رمان وجود دارد، زمان آن است. آنطور که پیداست، نگارش پرنسس تبعیدی گذشته است. یعنی اتفاقات، حول محور گذشته می‌گردند؛ اما بعضی جاها با بکار بردن افعال زمان حال، به کیفیت رمان لطمه زده می‌شود! خصوصا در بخش‌هایی که حول احساسات و افکار ماهلین می‌گذشت که می‌توانست در یک مونولوگ بیان شود. مثلا در مثال زیر:
"با دستام سعی کردم که دستاشو باز کنم، اما نمیشد.
واااای خدا این دیگه کیه اَه؟!
اگه بفهمم میکشمت..."
افعال استفاده شده، متناقض هستند و به کیفیت رمان لطمه می‌زنند! توصیه‌ام به شما این است افکار ماهلین را در مونولوگ بنویسید که باعث نقص بقیه جملات زمان گذشته، نشوند. مثلا متن بالا را می‌توان به این صورت نوشت:
"با دستام سعی کردم که دستاشو باز کنم، اما نمیشد.
داشتم فکر می‌کردم که "وای خدا این دیگه کیه اه!؟ اگر بفهمم می‌کشمش"
و یا خیلی راحت، می‌توانید در یک دیالوگ افکار ماهلین را بازگو کنید:
"با دستام سعی کردم که دستاشو باز کنم، اما نمیشد.
غر زدم:
-اه تو دیگه کی هستی!؟ اگه بفهمم می‌کشمت!"
نکته دیگری که حائز اهمیت است، مال وقتی‌ست که ماهلین تبعید شده و حالا به ایران آمده است.
اینجا هم ضعف در شخصیت پردازیِ "خاله‌ی ماهلین" ، "رادوین" و "رزا" به چشم می‌خورد. برای مثال، منِ خواننده الان درباره‌ی خصوصیات صورت و قیافه‌ی رادوین و خاله‌ی ماهلین، چیز زیادی نمی‌دانم! یک نکته دیگر، برمی‌گردد به ابتدای ورود ماهلین به ایران! آن خانه‌ای که ماهلین در بدو تبعیدش به ایران به آنجا رفت، کجا بود؟ رادوین چرا باید دقیقا صبح روز بعدش به آنجا می‌رفت؟ چرا ماهلین مستقیما به خانه‌ی اصلی خاله‌اش، نرفت؟ مثلا اگر بنا را بر آن بگذاریم، که خانه‌شان عوض شده، می‌توانستید در مکالمات ماهلین و رادوین این اطلاعات را به خواننده انتقال بدهید. اینجاها باید توضیح بیشتری می‌دادید و بخشی هست که باید بیشتر بهش پرداخته می‌شد؛ چراکه تبعید و اومدن ماهلین به ایران، یک نقطه عطف در رمان به حساب می‌آید!
یک نکته دیگر که از اهمیت زیادی برخوردار هست این است که، مگر رادوین و رزا، متوجه نشده بودند که ماهلین از یک بعد دیگر پیش آنها آمده؟ حتی با وجود شناختی که مادرشون به اونها داده بود، نباید حس کنجکاوی بیشتری می‌داشتن؟ نباید سوالات بیشتری می‌پرسیدن؟ بنظرم عکس‌العمل‌های شخصیت‌ها کمی ناپخته بود، می‌توانست خیلی دقیق‌تر باشد، به طوری که خواننده خیلی بهتر با شخصیت‌ها ارتباط بگیرد! البته این موضوع همیشه درباره شخصیت ماهلین صدق نمی‌کند، چراکه از همان ابتدای رمان هم به شوخ و شیطون بودن شخصیت، با همان شوخی‌ها و افکارش، می‌شود پی برد؛ که این یک نقطه قوت بزرگ در رمان به حساب می‌آید. اما اگر همین شخصیت پردازی در رابـ*ـطه با بقیه اشخاص هم رعایت بشود، پرنسس تبعیدی می‌تواند به یک اثر دوست‌داشتنی‌تر تبدیل بشود!
در رابـ*ـطه با موضوع رمان، نمی‌توانم بگویم که کاملا موضوع جدیدی بود. همانطور که در ابتدای نقد هم عرض کردم، دنیای فانتزی نویسی خیلی بزرگ است و می‌شود با مطالعه و تفکر، آثار فانتزی به یاد ماندنی و بسیار زیبایی را، به دور از کلیشه نوشت، و خلق کرد.
اما بازهم به قول ساموئل جانسون، شما می‌توانید همان امور آشنا را، با یک قلم جذاب، و یا ایده‌های کوچکِ جدید، نو کنید!
پس نویسنده‌ی عزیز، دست از نوشتن بر ندارید، چراکه شما، پتانسیل لازم را دارا هستید.
در آخر، کیفیت پرنسس تبعیدی با یک ویرایش متنی، بسیار بالاتر می‌رود، پس دریغ نکنید.


با آرزوی موفقیت، نوازش:گل:
حتما اشکالاشو برطرف می کنم:flowerb:
نقدتون عالی بود ممنون:love_struck::گل:


نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی | Fatemeh37 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM و نوازش

athna

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/21
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
0
امتیاز
72
سن
15
زمان حضور
5 ساعت 45 دقیقه
رمانت عالیه فقط باید یکم طنزش کنی و ممنون میشم پارت بدی


نقد و بررسی رمان پرنسس تبعیدی | Fatemeh37 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا