خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,796
امتیاز واکنش
20,432
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
ونسان ون گوگ


وَنسان وَن گوگ یا وینسنت ویلم وان خوخ (به هلندی: Vincent Willem van Gogh) (زادهٔ ۳۰ مارس ۱۸۵۳ – درگذشتهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۱۸۹۰) یک نقاش پسادریافتگر هلندی بود که کار او تأثیر گسترده‌ای بر هنر سده ۲۰ (میلادی) داشت. کار او شامل تک‌چهره، خودنگاره، چشم‌انداز، طبیعت بی‌جان، سرو، کشتزار گندم و گل آفتابگردان است. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دههٔ دوم زندگی‌اش نقاشی نکرد. او بسیاری از کارهای شناخته‌شده‌اش را در دو سال آخر زندگی‌اش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از۲٬۱۰۰ کار هنری تولید کرد که شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۱٬۳۰۰ نقاشی با آبرنگ، طراحی و چاپ می‌شود.
ون گوگ در خانوادهای سطح متوسط به بالا به دنیا آمد و جوانی خود را به عنوان فروشنده آثار هنری گذراند. او پس از تدریس در آیل‌ورث و رامس‌گیت انگلستان به لاهه، لندن و پاریس مسافرت کرد. او در جوانی عمیقاً مذهبی بود و آرزو داشت کشیش شود. از سال ۱۸۷۹ به عنوان مُبلغ مسیحی در میان کارگران زغال‌سنگ در بلژیک فعالیت کرد و در آنجا آغاز به کشیدن طرح‌هایی از مردم محلی نمود. در سال ۱۸۸۵ سیب‌زمینی‌خورها را که نخستین کار مهم او شناخته می‌شود کشید. در مارس ۱۸۸۶ به پاریس رفته و با دریافتگری فرانسوی آشنا شد. بعدها به جنوب فرانسه رفت و تحت تأثیر نور آفتاب شدید آنجا قرار گرفت. هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی به‌سر می‌برد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو، یعنی تاکستان سرخ را فروخت.[۴] اما اکنون به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین نقاشان سده ۱۹ (میلادی) در جهان شناخته می‌شود. ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقهٔ کارگر مانند تابلوی سیب‌زمینی‌خورها، کافه‌های شبانه مانند تراس کافه در شب، مناظر طبیعی فرانسه، گل‌های آفتابگردان، شب پر ستاره و خودنگاره بود. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی اختلال دوقطبی و فشار روحی رنج می‌برد.


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *~sarina~*، openworld و ~BAHAR.SH~

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,796
امتیاز واکنش
20,432
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
زندگی‌نامه
کودکی و جوانی (۱۸۵۳–۱۸۸۰)


ونسان ون گوگ در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ در زوندِرت؛ روستایی نزدیک شهر بردا در استان برابانت شمالی هلند نزدیک مرز بلژیک زاده شد. او بزرگترین فرزند زنده‌مانده آنا کورنلیا کاربنتوس و تئودوروس ون گوگ بود. پدر و پدربزرگ او کشیش و سه تا از عموهایش فروشنده آثار نقاشی بودند. نام پدربزرگ و عموی او نیز ونسان بود که به او «عمو کِنت» می‌گفت. همچنین ونسان نام برادر بزرگ‌تر وی و فرزند نخست خانواده بود که چندی پس از تولد و یک سال پیش از تولد ونسان درگذشته بود. برادر محبوب و حامی‌اش تئودوروس ون گوگ، ملقب به تئو، چهار سال پس از ونسان در ۱ مه ۱۸۵۷ به‌دنیا آمد. سپس خانواده ون گوگ دارای چهار فرزند دیگر، یک پسر به نام کور و سه دختر به نام‌های آنا، الیزابت و ویل شد. ونسان اغلب کودک ساکت و آرامی بود.
در سال ۱۸۶۰ (میلادی) وارد دبستان روستای زوندرت شد. جایی که یک کشیش کاتولیک به ۲۳۰۰ دانش‌آموز درس می‌داد. از سال ۱۸۶۱ یک معلم خصوصی، به او و خواهرش ویل درس می‌داد تا اینکه در سال ۱۸۶۴ به یک مدرسه شبانه‌روزی به نام سنت پرولی در زونبرگ رفت. دوری از خانواده او را افسرده می‌کرد و این مسئله را در بزرگ‌سالی نیز عنوان کرد. در سال ۱۸۶۶ به یک دبیرستان به نام ویلن کلس در تلبوری رفت و در آن‌جا تحت نظر کنستانتین هایزمن، که در پاریس به موفقیت‌هایی رسیده بود، اصول نخستین طراحی را آموخت.
در سال ۱۸۶۸ ونسان ناگهان به خانه بازگشت؛ بعدها در نامه‌ای به تئو، سال‌های نخستین خود را این‌گونه توصیف می‌کند: «دوران جوانی من تیره و سرد و بی‌حاصل بود».
ونسان در سال ۱۸۶۹ (میلادی) نزد عمویش ونسان در یکی از شعبه‌های بنگاه خرید و فروش آثار هنری به نام گوپیل و شرکا در لاهه مشغول به کار شد و سپس در سال ۱۸۷۳ از طرف عمویش به لندن فرستاده شد. این دوران خوبی برای ونسان بود و در بیست سالگی از پدرش بیشتر پول درمی‌آورد. در همین دوران او عاشق دختر صاحب‌خانه‌اش آگنی لویر شد ولی از وی جواب رد شنید. ونسان به‌تدریج گوشه‌نشین شد و به دین روی آورد. پدر و عمویش او را به پاریس فرستادند. در آن‌جا بود که ونسان از اینکه با هنر مانند یک کالای مصرفی برخورد می‌کرد پشیمان شد و این روحیه را به مشتریان نیز منتقل می‌کرد تا این‌که در سال ۱۸۷۶ از کار اخراج شد.
اعتقاد مذهبی او به تدریج شدیدتر شد تا آنجا که به انگلستان بازگشت و در یک مدرسه به صورت داوطلبانه و بدون دستمزد به تدریس مشغول شد. او تصور می‌کرد در مسیر درست زندگی قرار گرفته‌است. این مدرسه در بندر رامس گیت قرار داشت و این فرصتی بود تا ونسان چند طرح از مناظر آن‌جا بکشد. ونسان، به مدت ۱۵ ماه در رشته علوم دینی در آمستردام تحصیل کرد. او پس از ترک تحصیل و پرداختن به نقاشی، سال‌ها پس از این دوران به‌عنوان «وحشتناک‌ترین دوران زندگی» اش نام برد.
مدتی بعد جای مدرسه عوض شد و ونسان هم به خانه بازگشت و شش ماه را در یک کتاب‌فروشی به کار مشغول بود؛ ولی این کار وی را راضی نمی‌کرد و وی بیشتر وقت خود را در اتاق پشت مغازه به طراحی و برگردان انجیل به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی می‌گذراند. در این دوران به گواهی هم اتاقی‌اش گورلیتز که آموزگاری جوان بود به شدت صرفه‌جو بود و از مصرف گوشت پرهیز می‌کرد.
در سال ۱۸۷۷ وی تصمیم داشت روحانی شود و تحصیل الهیات را در دانشگاه ادامه دهد؛ بنابراین خانواده‌اش او را به آمستردام و نزد دیگر عمویش جان که یک فرمانده نیروی دریایی بود فرستادند؛ ولی وی از تحصیل الهیات ناکام ماند و آن‌جا را ترک کرد.
ونسان مدتی در انگلستان و نیز در میان کارگران معادن زغال‌سنگ شهر بوریناژ واقع در بلژیک به عنوان مبلغ دین مسیحی فعالیت کرد.


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *~sarina~* و ~BAHAR.SH~

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,796
امتیاز واکنش
20,432
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
زندگی هنری (۱۸۸۰–۱۸۹۰)


ونسان ون گوگ فعالیت هنری خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ (میلادی) و در سن ۲۷ سالگی آغاز کرد. وی پس از مواجهه با آثار ژان فرانسوا میله عمیقاً تحت تأثیر نقاشی‌های او و پیام اجتماعی آنها قرار گرفت و در همین زمان بود که طراحی را به‌صورت جدی و حرفه‌ای آغاز کرد. او از آنجا که در سن ۳۷ سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال آخر عمر خویش آفرید که شامل بیش از ۹۰۰ نقاشی، بیش از ۱۱۰۰ طراحی و ۱۰ چاپ می‌شود. برخی از پرآوازه‌ترین آنها در ۲ سال پایانی عمرش کشیده شده‌اند.
ون گوگ در ابتدا تحت تأثیر نقاشی‌های هلندی از رنگ‌های تیره و اندوه‌ناک استفاده می‌کرد تا این‌که برادر جوان‌ترش تئو که به خرید و فروش تابلوهای نقاشی اشتغال داشت بعدها باعث آشنایی او با نقاشان دریافتگر شد. آشنایی وی با جنبش‌های دریافتگری و نودریافتگری در پاریس پیشرفت هنری او را سرعت بخشید.
ون گوگ شیفته نقاشی از کافه‌های شبانه، مردم طبقهٔ کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گل‌های آفتاب‌گردان بود. مجموعهٔ گل‌های آفتابگردان او که تعدادی از آنها از سرشناس‌ترین نقاشی‌هایش نیز به‌شمار می‌آیند شامل ۱۱ اثر است. خودنگاره‌ها و شب‌های پرستارهٔ وی از دیگر نقاشی‌های برجستهٔ او به‌شمار می‌آیند.
او دوست داشت تابلوهایش تأثیر مستقیم و قوی اوکی‌یوئههای ژاپنی را داشته باشند که آنها را بسیار ستایش می‌کرد. آرزو داشت هنر صاف و ساده‌ای بیافریند که نه تنها هنرشناسان متمول را خوش بیاید، بلکه مایهٔ شگفتی و آرامش همه انسان‌ها باشد.گفته می‌شود که «گندم‌زار با کلاغ‌ها» آخرین اثر ون گوگ است. اما در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد.


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: *~sarina~* و ~BAHAR.SH~

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,796
امتیاز واکنش
20,432
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
بریدن گوش چپ

وَنسان وَن گوگ که از بیماری روانی رنج می‌برد، در دسامبر ۱۸۸۸ گوش چپ خود را با تیغ سلمانی برید. دربارهٔ اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیده‌است. ون گوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش درست داشت، اما روز بعد که او را در بسـ*ـتر غرق خون یافتند، جای گوش چپ او خالی بود و به یاد نمی‌آورد چه بلایی به سرش آمده‌است. دربارهٔ چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و دو گفتمان بر سر زبان‌ها است:
نخست: ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوسهای ترسناک و هذیانآلود دست و پا می‌زد و به حالت روان‌پریشی نزدیک می‌شد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خود صداهایی تحمل‌ناپذیر می‌شنید تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.
دوم: روایت دیگر این است که ون گوگ به یک زن روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد. زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.



مرگ (۱۸۹۰)

ون گوگ در آخرین سال زندگی خود (۱۸۹۰) به دکتر گاشه روانشناسی که کامی پیسارو به او معرفی کرده بود، مراجعه کرد. نخستین برداشت ون گوگ از گاشه که چهره‌اش را نیز کشیده‌است این بود که دکتر از خود او بیمارتر است.
روز به روز فرورفتگی و افسردگی ون گوگ عمیق‌تر می‌شد با این حال او تنها در ۲ ماه پایانی عمرش ۹۰ نقاشی برجای گذاشت. ونسان ون گوگ در ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی در اثر شلیک گلوله به شکمش زخمی شد و روز بعد در مهمان‌سرای رَوو درگذشت. ونسان آخرین احساسش را به برادر خود که پیش از مرگش بر بالین وی آمده بود این‌گونه بیان کرد: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند». شش ماه بعد تئو نیز درگذشت.


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
Reactions: *~sarina~*

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,796
امتیاز واکنش
20,432
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
نامه‌ها

جامع‌ترین منبع اصلی برای درک ون گوگ به عنوان یک هنرمند و به عنوان یک انسان مجموعه‌ای از نامه‌های بین او و برادر کوچکترش تئودوروس ون گوگ است. آن نامه‌ها پایه همه دانش ما دربارهٔ افکار و عقاید ون گوگ هستند. تئو از نظر مالی و احساسی حامی ون گوگ بود. بیشتر آنچه به عنوان افکار و عقاید هنری ونسان شناخته شده‌است، در صدها نامه فرستاده‌شده بین آنها بین سال‌های ۱۸۷۲ تا ۱۸۹۰ ثبت شده‌است. بیش از ۶۵۰ نامه از ونسان به تئو و حدود ۴۰ نامه از تئو به ونسان باقی مانده‌اند.
گرچه بسیاری از نامه‌ها تاریخ ندارند، تاریخدانان هنری می‌توانند ترتیب زمانی آنها را تعیین کنند. البته مشکلاتی هم، به ویژه برای مشخص‌کردن تاریخ نامه‌های فرستاده شده از آرل، وجود دارد. گرچه مشخص است که در این دوره ونسان حدود ۲۰۰ نامه به زبان‌های هلندی، فرانسه و انگلیسی به دوستانش نوشت. تجزیه و تحلیل دوران زندگی ونسان در پاریس سخت‌ترین دوره است. چون دو برادر با هم زندگی می‌کردند و نیازی به مکاتبه نداشتند.
ونسان در انزوای خودخواسته‌اش در آرل، همه اندیشه‌ها و امیدهایش را در نامه‌هایی به تئو، که به صورت خاطره‌نگاری‌های روزانه درآمده بود می‌نوشت. در این نامه‌ها رسالتی که نقاش در خود احساس می‌کرده، تلاش‌ها و کام‌یابی‌ها، تنهایی غم‌بار و آرزوی داشتن هم‌صحبتی همدل به خوبی آشکار است.
در یکی از نامه‌هایش به تئو می‌نویسد: «ایده تازه‌ای در سرم بود و این پیش‌طرحی از آن است. این بار موضوع تابلو همان اتاق خواب خودم است، اتاقی که در آن فقط رنگ است که اهمیت دارد؛ و ضمن آن که با سادگی و یک‌دستی خود شکوهی به اشیاء داده‌است، نشان می‌دهد که این اتاق چیزی جز محل خواب و استراحت نیست. خلاصه بگویم، نگاه‌کردن به این تابلو باید موجب استراحت فکر و بیش از آن آسودگی خیال شود.»
علاوه بر نامه‌های ونسان به تئو، نامه‌هایی به آنتون فان راپارد ،امیل برنار، خواهرش ویل و دیگران نیز به‌جا مانده‌اند. این مجموعه، نخستین‌بار در سال ۱۹۱۴ (میلادی) توسط همسر برادرش یوهانا ون گوگ-بونگر در سه جلد به چاپ رسید و بعدها گفت آن را با ترس منتشر کرده‌است چون نمی‌خواست کارهای هنرمند در سایه زندگی‌اش قرار بگیرند. ون گوگ خود از خوانندگان علاقه‌مند زندگی‌نامه هنرمندان دیگر بود و انتظار داشت زندگی آنها مطابق شخصیت هنری آنها باشد.


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • عالی
Reactions: *~sarina~*

SelmA

مدیر تالار بیوگرافی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
11/2/22
ارسال ها
2,312
امتیاز واکنش
42,779
امتیاز
418
سن
18
محل سکونت
قلبِ زی‌زی جونم.
زمان حضور
113 روز 17 ساعت 13 دقیقه
وَنسان وَن گوگ[نکته ۱] یا وینسنت ویلم فان خوخ[نکته ۲] (به هلندی: Vincent Willem van Gogh) (زادهٔ ۳۰ مارس ۱۸۵۳ – درگذشتهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۱۸۹۰) یک نقاش پست‌امپرسیونیسم هلندی بود که کار او تأثیر گسترده‌ای بر هنر سده ۲۰ (میلادی) داشت. کارهای او شامل شب پر ستاره، تک‌چهره، خودنگاره، چشم‌انداز، طبیعت بی‌جان، سرو، کشتزار گندم و گل‌های آفتابگردان است. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دههٔ دوم زندگی‌اش نقاشی نکرد. او بسیاری از کارهای شناخته‌شده‌اش را در دو سال آخر زندگی‌اش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از۲٬۱۰۰ کار هنری تولید کرد که شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۱٬۳۰۰ نقاشی با آبرنگ، طراحی و چاپ[۲] می‌شود.
زادهٔ
۳۰ مارس ۱۸۵۳
زوندِرت، برابانت شمالی، هلند
درگذشت
۲۹ ژوئیهٔ ۱۸۹۰ (۳۷ سال)
اور سور اواز، نزدیک پاریس، فرانسه
علت مرگ
خودکشی (مورد تردید[۱])
آرامگاه
اور سور اواز
ملیت
هلندی
کارهای برجسته
سیب‌زمینی‌خورها
شب پُرستاره
گل‌های آفتابگردان
تراس کافه در شب
اتاق خواب در ارل
گندم‌زار با کلاغ‌ها
درختان زیتون
جنبش
پست‌امپرسیونیسم
خویشاوندان
تئودوروس ون گوگ (برادر)
...........
ون گوگ در خانوادهای سطح متوسط به بالا به دنیا آمد و جوانی خود را به عنوان فروشنده آثار هنری گذراند. او پس از تدریس در آیل‌ورث و رامس‌گیت انگلستان به لاهه، لندن و پاریس مسافرت کرد. او در جوانی عمیقاً مذهبی بود و آرزو داشت کشیش شود. از سال ۱۸۷۹ به عنوان مُبلغ مسیحی در میان کارگران زغال‌سنگ در بلژیک فعالیت کرد و در آنجا آغاز به کشیدن طرح‌هایی از مردم محلی نمود. در سال ۱۸۸۵ سیب‌زمینی‌خورها را که نخستین کار مهم او شناخته می‌شود کشید. در مارس ۱۸۸۶ به پاریس رفته و با امپرسیونیسم فرانسوی آشنا شد. بعدها به جنوب فرانسه رفت و تحت تأثیر نور آفتاب شدید آنجا قرار گرفت. هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی به‌سر می‌برد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو نقاشی به نام تاکستان سرخ و چند طراحی از خود را فروخت.[۴] اما اکنون به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین نقاشان سده ۱۹ (میلادی) در جهان شناخته می‌شود. ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقهٔ کارگر مانند تابلوی سیب‌زمینی‌خورها، کافه‌های شبانه مانند تراس کافه در شب، مناظر طبیعی فرانسه، گل‌های آفتابگردان، شب پر ستاره و خودنگاره بود. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی اختلال دوقطبی و فشار روحی رنج می‌برد.

هنوز در مورد نحوه مرگ ونسان تردید وجود دارد، برخی معتقدند او خودکشی کرده و برخی دیگر یقین بر کشته شدن وی دارند.[۵]

منبع: ویکی پدیا


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش:

SelmA

مدیر تالار بیوگرافی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
11/2/22
ارسال ها
2,312
امتیاز واکنش
42,779
امتیاز
418
سن
18
محل سکونت
قلبِ زی‌زی جونم.
زمان حضور
113 روز 17 ساعت 13 دقیقه
کودکی و جوانی (۱۸۵۳–۱۸۸۰)

ونسان ون گوگ در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ در زوندِرت[۶]؛ روستایی نزدیک شهر بردا در استان برابانت شمالی هلند[۷][۸] نزدیک مرز بلژیک زاده شد. او بزرگ‌ترین فرزند زنده‌مانده آنا کورنلیا کاربنتوس و تئودوروس ون گوگ بود. پدر و پدربزرگ او کشیش و سه تا از عموهایش فروشنده آثار نقاشی بودند. نام پدربزرگ و عموی او نیز ونسان بود که به او «عمو کِنت» می‌گفت. همچنین ونسان نام برادر بزرگ‌تر وی و فرزند نخست خانواده بود که چندی پس از تولد و یک سال پیش از تولد ونسان درگذشته بود. برادر محبوب و حامی‌اش تئودوروس ون گوگ، ملقب به تئو، چهار سال پس از ونسان در ۱ مه ۱۸۵۷ به‌دنیا آمد. سپس خانواده ون گوگ دارای چهار فرزند دیگر، یک پسر به نام کور و سه دختر به نام‌های آنا، الیزابت و ویل شد. ونسان اغلب کودک ساکت و آرامی بود.

در سال ۱۸۶۰ (میلادی) وارد دبستان روستای زوندرت شد. جایی که یک کشیش کاتولیک به ۲۳۰۰ دانش‌آموز درس می‌داد. از سال ۱۸۶۱ یک معلم خصوصی، به او و خواهرش ویل درس می‌داد تا اینکه در سال ۱۸۶۴ به یک مدرسه شبانه‌روزی به نام سنت پرولی[۹] در زونبرگ[۱۰] رفت. دوری از خانواده او را افسرده می‌کرد و این مسئله را در بزرگ‌سالی نیز عنوان کرد. در سال ۱۸۶۶ به یک دبیرستان به نام ویلن کلس[۱۱] در تلبوری[۱۲] رفت و در آن‌جا تحت نظر کنستانتین هایزمن، که در پاریس به موفقیت‌هایی رسیده بود، اصول نخستین طراحی را آموخت.

در سال ۱۸۶۸ ونسان ناگهان به خانه بازگشت؛ بعدها در نامه‌ای به تئو، سال‌های نخستین خود را این‌گونه توصیف می‌کند: «دوران جوانی من تیره و سرد و بی‌حاصل بود».
ونسان در سال ۱۸۶۹ (میلادی) نزد عمویش ونسان در یکی از شعبه‌های بنگاه خرید و فروش آثار هنری به نام گوپیل و شرکا در لاهه مشغول به کار شد و سپس در سال ۱۸۷۳ از طرف عمویش به لندن فرستاده شد. این دوران خوبی برای ونسان بود و در بیست سالگی از پدرش بیشتر پول درمی‌آورد. در همین دوران او عاشق دختر صاحب‌خانه‌اش آگنی لویر[۱۳] شد ولی از وی جواب رد شنید. ونسان به‌تدریج گوشه‌نشین شد و به دین روی آورد. پدر و عمویش او را به پاریس فرستادند. در آن‌جا بود که ونسان از اینکه با هنر مانند یک کالای مصرفی برخورد می‌کرد پشیمان شد و این روحیه را به مشتریان نیز منتقل می‌کرد تا این‌که در سال ۱۸۷۶ از کار اخراج شد.

منبع: ویکی‌پدیا


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش:

SelmA

مدیر تالار بیوگرافی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
11/2/22
ارسال ها
2,312
امتیاز واکنش
42,779
امتیاز
418
سن
18
محل سکونت
قلبِ زی‌زی جونم.
زمان حضور
113 روز 17 ساعت 13 دقیقه
اعتقاد مذهبی او به تدریج شدیدتر شد تا آنجا که به انگلستان بازگشت و در یک مدرسه به صورت داوطلبانه و بدون دستمزد به تدریس مشغول شد. او تصور می‌کرد در مسیر درست زندگی قرار گرفته‌است. این مدرسه در بندر رامس گیت[۱۴] قرار داشت و این فرصتی بود تا ونسان چند طرح از مناظر آن‌جا بکشد. ونسان، به مدت ۱۵ ماه در رشته علوم دینی در آمستردام تحصیل کرد. او پس از ترک تحصیل و پرداختن به نقاشی، سال‌ها پس از این دوران به‌عنوان «وحشتناک‌ترین دوران زندگی» اش نام برد.[۱۵]

مدتی بعد جای مدرسه عوض شد و ونسان هم به خانه بازگشت و شش ماه را در یک کتاب‌فروشی به کار مشغول بود؛ ولی این کار وی را راضی نمی‌کرد و وی بیشتر وقت خود را در اتاق پشت مغازه به طراحی و برگردان انجیل به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی می‌گذراند. در این دوران به گواهی هم اتاقی‌اش گورلیتز[۱۶] که آموزگاری جوان بود به شدت صرفه‌جو بود و از مصرف گوشت پرهیز می‌کرد.

در سال ۱۸۷۷ وی تصمیم داشت روحانی شود و تحصیل الهیات را در دانشگاه ادامه دهد؛ بنابراین خانواده‌اش او را به آمستردام و نزد دیگر عمویش جان[۱۷] که یک فرمانده نیروی دریایی بود فرستادند؛ ولی وی از تحصیل الهیات ناکام ماند و آن‌جا را ترک کرد.

ونسان مدتی در انگلستان و نیز در میان کارگران معادن زغال‌سنگ شهر بوریناژ واقع در بلژیک به عنوان مبلغ دین مسیحی فعالیت کرد.
........

زندگی هنری (۱۸۸۰–۱۸۹۰)
ونسان ون گوگ فعالیت هنری خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ (میلادی) و در سن ۲۷ سالگی آغاز کرد. وی پس از مواجهه با آثار ژان فرانسوا میله عمیقاً تحت تأثیر نقاشی‌های او و پیام اجتماعی آنها قرار گرفت و در همین زمان بود که طراحی را به‌صورت جدی و حرفه‌ای آغاز کرد. او از آنجا که در سن ۳۷ سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال آخر عمر خویش آفرید که شامل بیش از ۹۰۰ نقاشی، بیش از ۱۱۰۰ طراحی و ۱۰ چاپ[۲] می‌شود. برخی از پرآوازه‌ترین آنها در ۲ سال پایانی عمرش کشیده شده‌اند.

منبع: ویکی پدیا


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش:

SelmA

مدیر تالار بیوگرافی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
11/2/22
ارسال ها
2,312
امتیاز واکنش
42,779
امتیاز
418
سن
18
محل سکونت
قلبِ زی‌زی جونم.
زمان حضور
113 روز 17 ساعت 13 دقیقه
ون گوگ در ابتدا تحت تأثیر نقاشی‌های هلندی از رنگ‌های تیره و اندوه‌ناک استفاده می‌کرد تا این‌که برادر جوان‌ترش تئو که به خرید و فروش تابلوهای نقاشی اشتغال داشت بعدها باعث آشنایی او با نقاشان امپرسیونیسم شد.[۱۸] آشنایی وی با جنبش‌های امپرسیونیسم و پست‌امپرسیونیسم در پاریس پیشرفت هنری او را سرعت بخشید.

ون گوگ شیفته نقاشی از کافه‌های شبانه، مردم طبقهٔ کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گل‌های آفتاب‌گردان بود. مجموعهٔ گل‌های آفتابگردان او که تعدادی از آنها از سرشناس‌ترین نقاشی‌هایش نیز به‌شمار می‌آیند شامل ۱۱ اثر است. خودنگاره‌ها و شب‌های پرستارهٔ وی از دیگر نقاشی‌های برجستهٔ او به‌شمار می‌آیند.
او دوست داشت تابلوهایش تأثیر مستقیم و قوی اوکی‌یوئههای ژاپنی را داشته باشند که آنها را بسیار ستایش می‌کرد. آرزو داشت هنر صاف و ساده‌ای بیافریند که نه تنها هنرشناسان متمول را خوش بیاید، بلکه مایهٔ شگفتی و آرامش همه انسان‌ها باشد.[۱۹] گفته می‌شود که «گندم‌زار با کلاغ‌ها» آخرین اثر ون گوگ است. اما در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد.
...........

بریدن گوش چپ
وَنسان وَن گوگ که از بیماری روانی رنج می‌برد، در دسامبر ۱۸۸۸ گوش چپ خود را با تیغ سلمانی برید.[۲۰] دربارهٔ اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیده‌است. ون گوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش درست داشت، اما روز بعد که او را در بسـ*ـتر غرق خون یافتند، جای گوش چپ[۲۱] او خالی بود و به یاد نمی‌آورد چه بلایی به سرش آمده‌است. دربارهٔ چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و دو گفتمان بر سر زبان‌ها است:

منبع: ویکی پدیا


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش:

SelmA

مدیر تالار بیوگرافی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
11/2/22
ارسال ها
2,312
امتیاز واکنش
42,779
امتیاز
418
سن
18
محل سکونت
قلبِ زی‌زی جونم.
زمان حضور
113 روز 17 ساعت 13 دقیقه
نخست: ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوسهای ترسناک و هذیانآلود دست و پا می‌زد و به حالت روان‌پریشی نزدیک می‌شد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خود صداهایی تحمل‌ناپذیر می‌شنید تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.

دوم: روایت دیگر این است که ون گوگ به یک زن روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد؛ زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.[۲۲]
...........
مرگ (۱۸۹۰)
ون گوگ در آخرین سال زندگی خود (۱۸۹۰) به دکتر گاشه روان‌شناسی که کامی پیسارو به او معرفی کرده بود، مراجعه کرد. نخستین برداشت ون گوگ از گاشه که چهره‌اش را نیز کشیده‌است[۲۳] این بود که دکتر از خود او بیمارتر است.

روز به روز فرورفتگی و افسردگی ون گوگ عمیق‌تر می‌شد با این حال او تنها در ۲ ماه پایانی عمرش ۹۰ نقاشی برجای گذاشت. ونسان ون گوگ در ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی در اثر شلیک گلوله به شکمش زخمی شد و روز بعد در مهمان‌سرای رَوو درگذشت. ونسان آخرین احساسش را به برادر خود که پیش از مرگش بر بالین وی آمده بود این‌گونه بیان کرد: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند». شش ماه بعد تئو نیز درگذشت.
............

تردید در خودکشی
بر پایه باور بیشتر مردم، وی خودکشی کرده‌است؛ ولی بر پایه برخی گفته‌ها، مرگ وی در اثر شلیک گلوله از یک تفنگ معیوب توسط دو نوجوان سرخوش صورت گرفته‌است و وی بعداً تصمیم گرفت که برای حفاظت از آنها، مسئولیت واقعه را بر عهده بگیرد. پژوهشگران معتقدند که گلوله با زاویه و نه به‌طور مستقیم به قسمت فوقانی شکم ون گوگ اصابت کرده‌است. در حالی که در صورت خودکشی انتظار می‌رود گلوله به‌طور مستقیم به فرد اصابت کند.[۱]

منبع: ویکی‌پدیا


بیوگرافی ونسان ونگوگ | نقاش

 
آخرین ویرایش:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا