خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
"به نام خدا"

ترجمه ی انگلیسی دلنوشته : هذیان‌های یک ذهن عاشق
به قلم: ساغر هاشمی مقدم
ترجمه شده توسط: kamelia parsa
کاربر انجمن رمان ۹۸
***


"لازم به ذکر است بعضی از کلمات دلنوشته و لحن آن را اگر بخواهیم مستقیما به زبان انگلیسی ترجمه کنیم معنا و مفهوم خود را از دست خواهند داد. به ناچار بعضی از کلمات با کلمات دیگر تعویض شده اند."

"ترجمه فارسی این دلنوشته، عیناً متن دلنوشته‌ای هست که نویسنده عزیز به رشته تحریر در آورده."


Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، Amerətāt، Nargesabd و 6 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
*in the name of god*


Introduction:
To the back alleys
I set foot in my heart.
A cold, soulless scene full of anxiety,
It makes my body tremble.
Everywhere is empty of life.
Everywhere is empty of nothing
And
No more empty than ever.
***


مقدمه:
به کوچه پس کوچه های
قلبم پا می‌گذارم.
منظره سرد و بی روح و پر از تشویشش،
لرزه را در اندامم می‌افکند.
همه جا خالی از حیات است.
همه جا خالی از هیچ است
و
هیچ خالی تر از همیشه.


Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، Amerətāt، Nargesabd و 6 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
I walk in the alley of my memories.
The terrifying scene makes my thoughts tremble.
In the middle of my alley of memories, I search for a scene where you are not
But I fail every time.
You have played a role in all genres of my life!
In the midst of the tragedy genre of my life, you have caused a rain of tragedies!
And your irony became the reason for all my love!
And sometimes, like a comedian, you lead the comedy team of my life.
You have filled my life so much that now that you are not there, I feel empty.
***


در کوچه خاطراتم قدم می‌زنم.
منظره رعب انگیزش باعث لرزش افکارم می شود.
میان کوچه خاطراتم به جستجوی صحنه‌ای می‌پردازم که تو در آن نباشی
اما هربار شکست می‌خورم.
تو در میان تمام ژانر های زندگی‌ام ایفای نقش کردی!
در میان ژانر تراژدی زندگی‌ام مسبب بارش تراژدی‌ها شدی!
و طنازی‌هایت دلیل تمام عاشقانه‌هایم شد!
و گه گاهی هم مانند یک کمدین، تیم طنز زندگی‌ام را رهبری کردی.
انقدر زندگی‌ام را پر کردی که حالا که نیستی احساس پوچی می‌کنم.



Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، Amerətāt، Nargesabd و 6 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
I step into the autumn alley of my heart.
Here you and I are together.
Together, we walk and walk and pay no attention
At the sound of the wailing of the leaves beneath our feet, drowning in the radiance of our eyes, we walk hand in hand.
***


به کوچه‌ی پاییز قلبم پا می‌گذارم.
اینجا هم من و تو درکنارهم هستیم.
کنارهم، قدم زنان راه می‌رویم و بی توجه
به صدای ناله برگ ها در زیر پاهایمان، غرق در درخشش
چشمان هم ، دست در دست به ادامه راه می‌نگریم.


Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، Amerətāt، Nargesabd و 5 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
We stare at the orange and yellow leaves of the sycamore tree.
You wrap your arms around me.
The heat of being with the cold outside, a paradox
Creates romance.
As if this paradox, the most romantic paradox
It is life.
***


به برگ های نارنجی و زرد درخت چنار خیره می‌شویم.
دستانت را به دورم حلقه می‌کنی.
گرمای وجودم با سرمای بیرون پارادوکسی
عاشقانه را رقم می‌زند.
انگار که این پارادوکس، عاشقانه ترین پارادوکس
حیات است.


Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، Nargesabd، Saghár✿ و 3 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
The cold wind that comes from the winter alley of my heart
It gives a strange cold to my soul.
I wrap my arms around myself
And I relentlessly step on the winter alley of my heart.
***


سوز سردی که از سمت
کوچه‌ی زمستان قلبم می‌آید
سرمای عجیبی را به روحم می‌بخشد.
دستانم را به دور خودم حلقه می‌کنم
و بی تابانه پا بر کوچه‌ی زمستان قلبم می‌گذارم.


Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، Amerətāt، Nargesabd و 3 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
The strange heat burns inside me thinking that your hands are on my shoulders in this scorching cold.
Who knows, maybe you came back
And get all these things together
We left the storm of forgetfulness and you took my cold hands again as usual and gave me a new warmth.
But alas, you will not return!
***


با فکر اینکه دستان تو در این
سرمای سوزان روی شانه هایم
قرار می‌گیرد، گرمای عجیبی در
درونم شعله ور می‌شود.
چه کسی می‌داند شاید بازگشتی
و تمام این اتفاقات را با هم به دست
طوفان فراموشی ها سپردیم
و تو باز هم مثل همیشه دستان
سردم را گرفتی و به وجودم گرمایی تازه
بخشیدی.
اما افسوس که تو باز نمی‌گردی.


Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، Amerətāt، Nargesabd و 3 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
Do you know ?!
My being was warm to yours.
When you left, my being turned into a frozen cave with iron chandeliers.
The chandeliers that even the strongest and largest icebreakers in the world cannot break.
***


می‌دانی
وجود من به وجود تو گرم بود.
تو که رفتی وجودم تبدیل به غاری
یخ زده با قندیل های آهنی شد.
قندیل هایی که قوی ترین و
بزرگ ترین یخ شکنان دنیا
هم قادر به شکستن آنها نیستند.


Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، Amerətāt، Nargesabd و 2 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
The scent of spring flowers that I can smell, the soul
And it gives new life to my body.
I run, I run, and to the frozen door pegs of the season
The winter of my heart, I cling. I push the door with all my might and get out of the winter of my heart.
***


رایحه‌ی گل های بهاری
که به مشامم می‌رسد، روح
و جان تازه‌ای را به جسمم
می‌بخشد.
می‌دوم، می‌دوم، می‌دوم
و به گیره های در یخ زده‌ی فصل
زمستان قلبم، چنگ می‌زنم.
با تمام توانم در را هل می‌دهم
و از فصل زمستان قلبم، خارج
می‌شوم.


Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: . faRiBa .، Amerətāt، Nargesabd و 2 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
Our hands are locked together.
Among the spring flowers, we walk towards a single chestnut tree.
The same tree we first saw each other there.
***


دستانمان در یکدیگر قفل می‌شود.
در میان گل های بهاری، قدم زنان
به سمت تک درخت شاه بلوط می‌رویم.
همان درختی که برای اولین بار همدیگر
را آنجا دیدیم.


Kamelia Parsa | Deliriums of a Loving Mind کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: . faRiBa .، Amerətāt، Nargesabd و یک کاربر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا