خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Niuosha.dkw

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/9/20
ارسال ها
376
امتیاز واکنش
3,432
امتیاز
228
محل سکونت
شهر کتاب
زمان حضور
23 روز 3 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
شهر مسجد سلیمان
مسجد سلیمان شهری آرمیده در دل کوه‌های سر به فلک کشیده‌ی خوزستان و کهن شهری آریایی در جنوب غربی کشور است. مسجد سلیمان را اولین شهر پارسی در خوزستان و نخستین شهر صنعتی کشور می‌دانند. این شهر را به دلیل داشتن اولین فرودگاه، اولین سینما، اولین کارخانه گوگرد سازی و غیره شهر اولین‌ها لقب داده‌اند. نام‌های قدیم شهر انشان، پارسوماش، تلغر و سرمسجد بوده است. در باب تغییر نام شهر نظرات مختلفی وجود دارد. از جمله اینکه ساکنان شهر برای ممانعت از تخریب شهر توسط اعراب آن را مسجد سلیمان نام نهادند. بر اساس عقیده‌ی گروهی دیگر نام شهر برگرفته از اثر باستانی سرمسجد و آتشکده می‌باشد. مردمان مسجد سلیمان لر بختیاری بوده و آداب و رسوم و موسیقی مربوط به بختیاری‌ها را دارند. این شهر دارای آب و هوای گرم و شرجی است و به علت کمبود منابع آب و خاک منطقه رونقی در کشاورزی آن دیده نمی‌شود. از جاذبه‌های گردشگری مسجد سلیمان می‌توان به غار کهناب، هفت تنان، روز بهان، کتیبه‌ها، پل آبشو، تختگاه سر مسجد و قلعه کهیش، مدرسه و قبرستان خارجی‌ها، چاه شماره یک اشاره کرد. گذر رودخانه‌های کارون و تمبی از کنار شهر تفرجگاه‌های مناسبی را برای گذران اوقات فراغت ساکنان ایجاد کرده است. تارزار، شیمبار، پارک جنگلی تمبی، جزیره کوشک از مناطق نمونه گردشگری مسجد سلیمان است. علاوه بر این در شهر مکان‌های مذهبی چون قدمگاه امام رضا، بابا زهد، بی بی بطولی، بی بی زهرا و سقا خانه ابوالفضل وجود دارد. مسجد سلیمان در همسایگی شهر شوشتر قرار گرفته است. این موقعیت مکانی باعث شده تا امکان استفاده از هتل سنتی شوشتر برای گردشگران میسر شود. این هتل در قلب شهر قرار گرفته و دارای معماری اصیل ایرانی است.یکی از عادات خوب بختیاری ها این بود که همیشه برای کمک به یکدیگر آماده بودند . برای مثال همگام درو که کار بسیار سخت بود و به نیروی کار زیاد احتیاج بود ( برخلاف امروز که دیگر کار کشاورزی با کمک ماشین های مختلف انجام می گیرد و کشاورزی به شکل سنتی آن دیگر رونقی ندارد )، با درخواست فرد دیگران جمع شده و به کمک او می رفتند ( هیاری ) . پس از جمع آوری محصول این بار به کمک دیگری می رفتند و به این ترتیب کار همه انجام می شد .
#تالار_گردشگری_ایران


معرفی شهر مسجد سلیمان | خوزستان

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: FaTeMeH QaSeMi و Amerətāt

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,173
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
صاحب کار یا کسی که همه به کمک او می رفتند، معمولاگوسفندی را سرمی برید که برای دونوبت غذا یعنی ناهار و شام افراد پخته می شد . در اینگونه مواقع بود که داشتن یک داماد کاری و یا عروسی که خانواده ی پرجمعیتی داشت، می توانست کمک موثری باشد .در روستاها علاوه بر کارهای مربوط به کشاورزی مانند شخم زدن و درو، هنگام ساختن خانه و یا دیوار زمینهای کشاورزی و گل اندود بام منازل نیز همه به یاری یکدیگر می رفتند .در گذشته نیروی کار آنگونه که امروزه بر سر میدان مرکزی شهرها می بینیم وجود نداشت و کمتر کسی حاضر بود روستا را ترک کرده و در شهر به اصطلاح کارگری کند ( فعلگی یا کارگری اصطلاح جالبی در نزد همگان نبود ) . به همین دلیل همه برای انجام دادن کارهایشان تنها باید به خود و خانواده متکی بودند . در این گونه مواقع استمداد از دیگران نه به عنوان نیروی مزدبگیر بلکه به عنوان همکاری ( همیاری - هیاری ) تنها راه چاره بود . تا اوایل سالهای دهه ی 1340 این همکاری بین مردم مسجدسلیمان نیز وجود داشت نامگذاری فرزندان نامگذاری فرزندان در بین بحتیاری ها هم شکل خودش را داشت . هیچکس اسم بستگان و نزدیکان را برای فرزندش انتحاب نمی کرد و بسیار دیده شده در مواقعی که این مسئله رعایت نمی شد، بین خانواده ها خصوصا زنها کدورت و ناراحتی هم پیش می آمد . اسامی دختران معدود بود و شامل چند اسم چون سکینه، زینب، زهرا، فاطمه و رقیه، اسامی محلی چون گل طلا، صنم و مشتقاتش چون ماه صنم و اواخر هم شهناز، مهناز و اشرف .اسامی پسران گستردگی بیشتری داشت و علاوه بر اسامی چون حسن، حسین، احمد و محمد اسامی قدیمی چون ایرج، گودرز و سیاوش هم رواج داشت . نکته ی مهم این بود که بسیاری موارد اسامی یا با یک اسم شروع و یا پایان می یافت علی حسین، علیرضا، محمد علی و محمد حسین . اسامی پسران معمولا دو قسمتی بود .اسامی خاص هم داشتیم از جمله :مواردی بود که فرزندان پسر یک خانواده پس از تولد از دنیا می رفتند( این امر دلیل پزشکی دارد که در آن زمان این را نمی دانستند)، بر طبق یک سنت قدیمی وقتی خداوند پسری به این خانواده عطا می کرد، او را در یک ترازو ( قپان ) می گذاشتند و معتقد بودند که زنده می ماند و آنها را قپانی می نامیدند .در مورد دختران باز هم وضع فرق می کرد و از آنجا که به دلیل عقاید خاص محلی فرزند پسر بیشتر مورد توجه بود، اگر کسی دارای چند دختر می شد، معمولا یکی را به این امید که آخرین دختر باشد، خدابس و یا دختربس ( به معنی آنها دقت کنید ) می نامیدند و یا در بیشتر مواقع دختر را نخواسته ( به معنی آن دقت کنید ) نام می گذاشتند .در باره ی نامگذاری بچه ها دو نکته را باید ذکر کرد اولا بیشتر بچه ها دارای دو اسم بودند که اولی نام شناسنامه ای و دومی نام مستعاری بود که در روستا او را با آن خطاب می کردند که گاهی این اسامی مستعار جنبه ی طنز هم داشت که این نوع نامگذاری دیگر کمتر دیده می شود . دوم اینکه در بیشتر مواقع پدر، نام پدر یا مادر، پدربزرگ یا مادر بزرگش را روی یکی از فرزندانش می گذاشت تا نام او همیشه باقی بماند
منبع: ویکی پدیا
#تالار_گردشگری_ایران


معرفی شهر مسجد سلیمان | خوزستان

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا