خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Afsa

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/6/20
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
13,226
امتیاز
303
سن
22
محل سکونت
بهشت اندیشه
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
حضورت را بالای سرم حس کردم؛ چشمان خسته‌ام را به‌سمت تو کشیدم و نگاهت کردم
راه زیادی آمدم تا تو را ببینم
اما هیچ اشتیاقی، هیچ عشقی، هیچ حسی در پاره گوشت دیوانه‌ام نبود!
با لبخند زمزمه کردی: «سفر به‌خیر!»
به اطرافم نگاه کردم؛ به کجا رسیده بودم؟
همه چیز مانند همیشه بود؛ تو نیز مانند بقیه بودی
دستان گرمت را به‌سویم دراز کردی و مرا از زمین بلند کردی
کوله‌ام را از من گرفتی و دستانم را درمیان دستانت نگاه داشتی
حرکت کردی و مرا با خود کشاندی
شاید می‌خواستی بگویی که دیگر در این سفر تنها نخواهم بود!
نمی‌دانم؛ شاید «تو» مقصد اصلی‌ام نبودی!


دلنوشته سفری به مقصد تو | Afsa کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، ~XFateMeHX~، . faRiBa . و 6 نفر دیگر

Afsa

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/6/20
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
13,226
امتیاز
303
سن
22
محل سکونت
بهشت اندیشه
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستانم در دستان گرم تو قرار گرفت و تو مرا دنبال خود کشاندی
غروب هنگام بود و نور طلایی‌رنگ خورشید، در چشمان شب‌رنگت منعکس می‌شد
به دستان خسته‌ات نگریستم و سپس جامه‌های نه‌چندان مرتب تو را از نظر گذراندم
خسته بودی و گردی از خاکِ سفری طولانی به رویت نشسته بود
به من لبخند می‌زدی؛ اما چشمانت از غمی عمیق فریاد می‌زدند
خستگی از تنم در رفت، آن هنگام که سخن گفتی
گفتی از روزهایی که تو نیز به دنبال من می‌گشتی
پس تمام آن دردها و خستگی‌ها و ازپاافتادن‌ها، نه تنها بیهوده نبود
بلکه هر دو این دردها را چشیده بودیم تا به این مقصد مشترک برسیم


دلنوشته سفری به مقصد تو | Afsa کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، . faRiBa .، زهرا.م و 4 نفر دیگر

Afsa

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/6/20
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
13,226
امتیاز
303
سن
22
محل سکونت
بهشت اندیشه
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
سفری که شروع کردم، قوت زیادی از جانم گرفت
دلم می‌خواست تو را بازخواست کنم که «تاکنون کجا بوده‌ای؟»
اما لبخندت، نگاهت و نوازش‌هایت، دردهایم را از یادم برد
هیچ متوجه نشدم آن هنگام که در پیله تنهایی‌ام فرو رفته بودم
تو چگونه و در چه زمانی پیدایت شد؟
آن هم زمانی که انتظار دیدنت را نداشتم!
تو، مقصدی بودی که آخرسر به من رسید و من
به معجزه الهی ایمان آوردم


دلنوشته سفری به مقصد تو | Afsa کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، ~XFateMeHX~، . faRiBa . و 5 نفر دیگر

Afsa

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/6/20
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
13,226
امتیاز
303
سن
22
محل سکونت
بهشت اندیشه
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
اما سفر به پایان نرسید
هیچ نفهمیدم چگونه؛ اما حال که می‌بینم
همچنان در حال سفرم؛ اما دیگر اثری از غمی نهفته در قلبم نیست
آرام شده‌ام و از پروردگار خویش سپاسگزارم
که مرا به مقصد اول رساند
چرا که اولین لازمه سفری به مقصد معبود منتهی الوجود (خداوند)
همسفری عاشق و عاقل است؛ یعنی تو!
تویی که انگار جان گرفته‌ای و از دفترچه رنگ‌ورورفته‌ام بیرون آمده‌ای!
بهراستی گِل تو را از چه سرشته‌اند؟


دلنوشته سفری به مقصد تو | Afsa کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، ~XFateMeHX~، . faRiBa . و 5 نفر دیگر

Afsa

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/6/20
ارسال ها
659
امتیاز واکنش
13,226
امتیاز
303
سن
22
محل سکونت
بهشت اندیشه
زمان حضور
29 روز 21 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
تنها چیزی که می‌دانم این است که دوستَت دارم!
آن هنگام که نخستین بار حضورت را درک کردم، دیگر خواب به چشمانم نمی‌آمد
می‌ترسیدم چشم بر هم بگذارم و هنگامی که بیدار شوم
ببینم که تمام لحظه‌هایی که تو را حس کرده‌ام، تنها رؤیا بوده است
اما تو لبخند زدی و ترس‌هایم را کنار زدی و دستانم را باز هم فشردی
باد گرم تابستانی وزیدن گرفت و حضورت جانی دیگر به قدم‌های خسته‌ام بخشید
آن هنگام، تازه سفر را آغاز کردیم؛ سفری به مقصدِ «او»
«او»یی که هر دو عاشقش هستیم؛ اویی که تو و مرا با عقل و عشق پیوند داد

تقدیم به همسفر و همسرم!
آفسا - خردادماه 1400
پ.ن: احساسات این نوشته عمیقاً وجود داشتند و درنهایت،
خداوند همسفرم را برای سفر زندگی‌ام به من هدیه داد.


دلنوشته سفری به مقصد تو | Afsa کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، ~XFateMeHX~، . faRiBa . و 6 نفر دیگر

زهرا.م

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/7/20
ارسال ها
102
امتیاز واکنش
818
امتیاز
263
سن
25
محل سکونت
Rain City
زمان حضور
18 روز 6 ساعت 26 دقیقه

دلنوشته به کنترل کیفی منتقل می‌شود
قلمتان مانا و سرچشمه ذهنتان همیشه جوشان:گل:

Saghár✿


دلنوشته سفری به مقصد تو | Afsa کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، ~XFateMeHX~، Afsa و 2 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا