خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Goli Pakseresht

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/10/20
ارسال ها
165
امتیاز واکنش
1,996
امتیاز
163
زمان حضور
13 روز 18 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: شکارچی سفیدبرفی
ژانر: عاشقانه، جنایی-مافیایی
نویسنده:گلی پاک‌سرشت
ناظر: Sara_Safari
خلاصه:
از تحقیر و سرزنش خسته است. در جدال با سرنوشت، مسیری را آغاز می‌کند که باید در آن یک شکارچی باشد. در آن میان با کسی همگام می‌شود که اگرچه از نوع اوست؛ اما تضاد میانشان، آشکارا به چشم می‌خورد. قلبش از عشق هراسان و حال در هیاهوی جان فرسای یک جهان تاریک، بی دفاع مانده است. بازی آرام آرام آغاز می‌شود و پله‌های فرسوده، فرو می‌ریزند؛ صدای زوزه گرگ‌ها و غرش شکارچیان، درهم می‌پیچد و آوای مرگ به گوش می‌رسد. امپراطوری نرم نرمک به لغزش درمی‌آید و جانشینان یکی پس از دیگری، پا به بازی می‌گذارند و حال که اشخاص در جای خود قرار گرفته‌اند، شکارچیان برای شکار آماده می‌شوند!




نقد و بررسی رمان شکارچی سفیدبرفی | goli pakseresht کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • خنده
  • عالی
Reactions: Nargesabd، LIDA_M، Kameliaparsa و 6 نفر دیگر

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,821
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد و بررسی رمان شکارچی سفید برفی
نکته‌: این متن محتوای رمان را لو می‌دهد.
* قلم خوب می‌تواند عیب‌ها را بپوشاند؟
شکارچی سفیدبرفی رمانی با قلمی مقبول و طرح برنامه‌ریزی شده‌ای است که از همان ابتدا خواننده را پایبند خود می‌کند. گرچه محوریت رمان به مافیایی اشاره دارد، ولی همچنان رنگ و بویی از آن به میان نیامده و تنها می‌توان گفت برای تصمیم‌گیری از هر زاویه‌ای، در رابـ*ـطه با رمان زود است. اما هستند جزئیاتی که نیاز به بررسی و گاهاً تجدید نظر دارند.
شروع رمان، در یک کلمه ماهرانه بود. توصیف حال و هوای شهر ناگهان به اتاق سرهنگ ربط داده شده و نویسنده، توانست به خوبی نقطه شروع را کاشته و مخاطب را راضی کند.
البته این توصیف ماهرانه تنها مربوط به بند اول رمان است و کمی که می‌گذرد، سوالات متعددی بوجود می‌آید. آن دختر سروان است؟ سروان و این همه استرس؟ این همه سستی؟ او چگونه سروان شده؟
احتمالش هست سستی و تزلزل او مربوط به طیف و ویژگی‌های شخصیتیش باشد، اما بنا بر این دلیل و دلایلی دیگر، عنوان سروان برای او سنگین است. دلایلی که علاوه بر ویژگی شخصیتی او، گاهاً به ساختار رمان نیز ضربه می‌زنند.
برای مثال در کمی جلوتر به مبارزه‌ی شخصیت اول و افرادی می‌رسیم و عبارت‌هایی چون "گارد ناشیانه"، "ترس" و "مبارزه ضعیف" دوباره ما را به فکر فرو می‌برد. سروان عنوانی نیست که این موارد رو به همراه داشته باشد! باب شده نویسندگان فقط به عناوینی مثل سرهنگ، سرگرد و سروان اعتنا می‌کنند و در شرایطی ستوان! خیر؛ عناوین مختلفی وجود دارد و به قطع، مائده نمی‌تواند سروان باشد! در این مورد حتما تحقیق و تجدید نظر کنید و با توجه به اینکه شما مائده رو می‌شناسید و خلق کردید، خودتون تصمیم درستی بگیرید.
اگر به همان بحث شروع _ بندهای اولیه‌ی رمان _ برگردیم، نکته دیگر در یک جمله خلاصه می‌شود؛ شروعی خوب و پایانی نامناسب. به عبارت دیگر توصیفات و فضاسازی رو می‌توان مقبول دانست، احساسات منتقل شده است اما ناگهان رمان کات خورده و صحنه عوض می‌شود! درست در صحنه‌ای که منتظر دیالوگ، حرکت و یا هرچیزی از جانب نگار بودیم. پرش زمانی در جای نادرست اتفاق افتاده بود.
و به نظر می‌رسد این مشکل در قسمت‌های دیگر نیز وجود دارد. شروع خوب پایان ناگهانی! درست هست در رمان‌هایی شاهد پایان ناگهانی وسط اوج بودیم، ولی به نظر نمی‌رسد نویسنده از این سبک استفاده کرده و یا آن قسمت‌ها اوج بودند! مخاطب رو برای پرش زمانی آماده کنید.
نویسنده به خوبی معما طرح می‌کند و پاسخ می‌دهد!
نویسنده می‌داند چطور طرح کند و چطور پاسخگو باشد، معماهای رمان به صورت ملایم به طرح داستانی وارد می‌شوند و گویی همه چیز طبق برنامه ریزی نویسنده پیش می‌رود. البته با توجه به اینکه در قسمتی نویسنده تمام سام را تعریف کرد، به قطع در آینده شاهد معماهای بیشتری هستیم و نویسنده برنامه‌ها دارد! که اگر اینطور نیست، بهتر بود همون اطلاعات هم با صبوری به رمان تزریق می‌شد. یا بعد از گذشت مدتی از حضور سام در داستان، گذشته‌ی او نیز وارد می‌شد. چرا که احتمال این هست خواننده از حجم اطلاعات گیج شود.
و در ادامه خواننده گیج می‌شود! ناگهان بعد از تصمیم مائده او وارد مکانی می‌شود، با کسانی مبارزه می‌کند و شکست می‌خورد! همه چیز ناگهانی اتفاق میفتند ولی قلم خوب نویسنده، آن را می‌پوشاند. در این بین نکات ریزی بوجود می‌آید که خواننده را مجذوب ساخته یا به او شوک‌های نارضایتی بوجود می‌آورد.
برای مثال سیب! درست هست که عادات شخصیت‌ها هرچی عجیب‌تر ماندگار‌تر، ولی برداشتن سیب در یک جمع اصطلاحاً خلافکار در مبارزه؟ فراواقعی است. هرچند این فکر تا زمانی ماندگار می‌ماند که به صحنه‌ی ضربه زدن با سیب نرسیده‌ایم و وجود این اتفاق و در کنار آن شیشه‌ی برنده، به ما ثابت می‌کند نویسنده از کوچک‌ترین موارد نیز غافل نمی‌ماند!
مورد مذکور دوم، همان ضعف مائده در مبارزه است. گرچه مبهم مانده چرا وی اخراج شده، بهتر است نویسنده با بازبینی در درجه او رمان را به واقعیت نزدیک‌تر کند.
مائده، شخصیت اولی که قابل لمس است اما قابل درک نیست. او که ثابت کرده از کلیشه‌ی فرد کاملا مثبت / منفی به دور است، ما را کم‌کم با ویژگی‌های اخلاقیش آشنا می‌کند. هرچند در تک تک بندها به نظر می‌رسد او می‌تواند بهتر باشد! اما تا همین جا هم، با اینکه زاویه دید سوم شخص بود، ایرادی در شخصیت‌پردازی وارد نشد.
زاویه دید انتخابی سوم شخص، کاملا مناسب رمان بود. گرچه زاویه دید خشکی به چشم میاد ولی در این رمان لطمه‌ای وارد نکرده بود. هرچند باید توجه داشت سوم شخص جانب‌گیری نمی‌کند و تنها شرح می‌دهد! پس بکار بردن لفظ "آن مردک دیوانه" در مونولوگ جایز نیست.
نه تنها شخصیت پردازی بلکه توصیفات نیز مناسب بود. زاویه دید سوم شخص و احساسات به خوبی منتقل می‌شود، مکان نیز قابل تجسم است اما چرا توصیف چهره مائده نامناسب _ از داخل آیینه _ بود؟! کلیشه‌ها را رها کنید! هرچند همین کلیشه‌ در لایه‌های مختلف رمان دیده می‌شود و از شخصیت پردازی نگار، [از این شخصیت بهره‌ی بیشتری ببرید!] تا قسمتی که شخصیت بدلیل شباهت با فرد سابق زندگی او وارد کادر می‌شود، وجود دارد.
کلیشه‌ها اگر هدفی در پی خود داشته باشند، چندان مهم نیستند مگر کلیشه‌های اساسی!
در آخر شناسنامه رمان، خلاصه‌ای که با حذف واژگان تکراری سرنوشت و تقدیر بهبود یافته و نامی که انتخاب آن سلیقه‌ای است. تا فرصت دارید درمورد آن دوباره فکر کنید.
نویسنده بی تعارف از قلم خوبی برخوردار است.
نکته: واقعا این رمان برای نقد زوده و نه محتوا شکل گرفته نه چیزی تکمیل! این نقدم حاصل چنگ زدن به هر نکته ریزی بود که بود.
99/9/30
کادر نقد انجمن رمان ٩٨


نقد و بررسی رمان شکارچی سفیدبرفی | goli pakseresht کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Nargesabd، Goli Pakseresht و 4 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا