خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,652
امتیاز
358
سن
23
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
تاریخ شروع: ۲۰۲۰/۱۱/۲۶
عنوان رمان: House Of The Dragons
نویسنده: Jessica Cluess
مترجم: kamelia parsa
ژانر: فانتزی
گروه سنی: بزرگسال
منتشر شده: ۱۲ مه ۲۰۲۰

خلاصه: در محاکمه برای تـ*ـخت اژدها رقابت کنید. یک دروغگو ، یک سرباز ، یک بنده ، یک دزد و یک قاتل پاسخ آن را می‌دهند. چه کسی پیروز می‌شود؟
وقتی امپراتور می‌میرد ، پنج خانه سلطنتی اتروسیا [۱] در فراخوان شرکت می کنند، جایی که یکی از آن‌ها در رقابت برای سلطنت انتخاب می‌شود. این همیشه بزرگترین کودک است ، کودکی که سال‌ها برای رقابت در دادگاه آماده شده است. اما امسال متفاوت است. امسال این پنج اخراج شده پاسخگوی تماس خواهند بود ....
ـــــــــــــــــ
۱: Etrusia


خانۀ اژدها | kameliaparsa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: شاهزاده_قجری، bitter sea، M O B I N A و 8 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,652
امتیاز
358
سن
23
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
فصل ۱: امیلیا ]۲]
فصل ۲: لوسین [۳]
فصل ۳: اسپیر [۴]
فصل ۴: آژاکس [۵]
فصل ۵: هایپرا [۶]
فصل ۶: امیلیا
فصل ۷: لوسین
فصل ۸: اسپیر
فصل ۹: آژاکس
فصل ۱۰: امیلیا
فصل ۱۱: هایپرا
فصل ۱۲: لوسین
فصل ۱۳: امیلیا
فصل ۱۴: آژاکس
فصل ۱۵: هایپرا
فصل ۱۶: اسپیر
فصل ۱۷: لوسین
فصل ۱۸: آژاکس
فصل ۱۹: هایپرا
فصل ۲۰: امیلیا
فصل ۲۱: لوسین
فصل ۲۲: آژاکس
فصل ۲۳: اسپیر
فصل ۲۴: لوسین
فصل ۲۵: امیلیا
فصل ۲۶: هایپرا
فصل ۲۷: امیلیا
فصل ۲۸: هایپرا
فصل ۲۹: اسپیر
فصل ۳۰: لوسین
فصل ۳۱: امیلیا
فصل ۳۲: لوسین
فصل ۳۳: امیلیا
فصل ۳۴: آژاکس
فصل ۳۵: هایپرا
فصل ۳۶: امیلیا
فصل ۳۷: اسپیر
فصل ۳۸: اسپیر
فصل ۳۹: آژاکس
فصل ۴۰: هایپرا
فصل ۴۱: اسپیر
فصل ۴۲: لوسین
فصل ۴۳: هایپرا
فصل ۴۴: هایپرا
فصل ۴۵: آژاکس
فصل ۴۶: لوسین
فصل ۴۷: اسپیر
فصل ۴۸: هایپرا
فصل ۴۹: امیلیا
فصل ۵۰: اسپیر
فصل ۵۱: امیلیا
فصل ۵۲: لوسین
فصل ۵۳: اسپیر
فصل ۵۴: امیلیا
فصل ۵۵: لوسین
فصل ۵۶: اسپیر
فصل ۵۷: آژاکس
فصل ۵۸: لوسین
فصل ۵۹: امیلیا
فصل ۶۰: آژاکس
فصل ۶۱: لوسین
فصل ۶۲: امیلیا
فصل ۶۳: هایپرا
فصل ۶۴: آژاکس
فصل ۶۵: امیلیا
فصل ۶۶: هایپرا
فصل ۶۷: امیلیا
فصل ۶۸: اسپیر
فصل ۶۹: لوسین
فصل ۷۰: اسپیر
فصل ۷۱: آژاکس
فصل ۷۲: هایپرا
فصل ۷۳: اسپیر
فصل ۷۴: آژاکس
فصل ۷۵: اسپیر
فصل ۷۶: آژاکس
فصل ۷۷: لوسین
فصل ۷۸: امیلیا
ــــــــــــــ

۲: Emilia
۳: lucian
۴: vespir
۵: ajax
۶: Hyperia


خانۀ اژدها | kameliaparsa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: bitter sea، M O B I N A، ~XFateMeHX~ و 5 نفر دیگر

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,652
امتیاز
358
سن
23
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
[*خدایان رویای امپراتوری‌ها را دارند، اما شیاطین آن‌ها را می سازند.*
شاعر والریوس ، قبل از تبعید در 735 میلادی]
***
روز بعد از مرگ امپراطور، فراخوان برای انتخاب جانشین او صادر شد.
امیلیا از اورون، اژدها را زیر نظر گرفت وقتی که صد فوت بالاتر از خط ساحلی سنگلاخی حرکت می‌کرد. موج‌های وحشی به شدت به صخره‌ها برخورد می‌کردند و او می‌توانست قسم بخورد که از این ارتفاع و فاصله‌ هم قطرات آب گونه‌اش را خیس می‌کند. بادی که می‌وزید باعث شد تا اژدها را محکم بچسبد و موهای قرمز و بلندش پخش صورتش شود. شاید همان‌طور که روزی مادرش به او گفته بود، باید موهای خود را می‌بست و می‌پوشاند. صدای غرغرهای چارا، در گوش امیلیا طنین انداز شد که باعث شد او گردن اژدها را نوازش کند.
-خوبه که اون‌ها من رو انتخاب نمی‌کنند.
او گویی با خود مکالمه می‌کرد و آن حرف‌ها در اتاق قفل شده‌ی ذهنش تکرار می‌شد.
-اون‌ها من‌ رو انتخاب نمی‌کنند. اون‌ها باید احمق باشند تا من رو انتخاب کنند!
البته، از نظر شخصی امیلیا او معتقد بود که احمق‌ها صدها سال امپراتوری اتروسی را اداره می‌کردند.
اگر مادرش این حرف را می‌شنید، کم‌ترین نگرانی‌اش موهایش می‌شد. از آن گذشته خانه‌ی اورون بیش از سه نسل با یک امپراطور یا امپراطوری اداره شده بود و خانواده آن‌ها از بدترین زمین‌ها برخوردار بودند.
جزایر هیبریا، [۷] دو جزیره نیمه بزرگ بود که توسط کوچک‌ترین جزایر صورت گرفته بودند که در گوشه شمال غربی امپراطوری قرار داشت. سرزمین آن‌ها از سرما و دریا و زمستان‌های نه چندان زیادی برخوردار بود. خانواده برای پیش‌برد ثروت خود به یک امپراطور قدرت‌مند احتیاج داشتند.
آن‌ها به الکساندر [۸] احتیاج داشتند و او آن جا بود. نقطه‌ای از لـ*ـب صخره به سمت او تکان می‌خورد. امیلیا با زانوی خود پهلو‌های چارا را فشار داد و او را مهار و شل کرد. اژدها زره‌هایش را با صدا جمع کرد و سپس بال‌های خود را جمع کرد و با یک شیرجه‌‌ی تند به سمت پایین پرواز کرد. امیلیا که بین زمین و آسمان قوطه‌ور بود، مانند پروانه‌ای بود که در پیله‌اش است و تمام دردهای سنگین ذهن و جسمش در هوا از یادش رفت و همچون دودی تبخیر شد.
در حالی که به صخره نزدیک می‌شدند روی زین اژدها خم شد. سپس چارا بال‌های خود را باز کرد و پاهای سه چنگال خود را در زمین مرطوب خم کرد، فرود آمد و به جلو ایستاد. بوی خیسی زمین امیلیا را در بر گرفته بود. در حالی که او از داخل کیسه زین‌چه رد می‌شد، برادرش دوید و یک کیف را برداشت و آن را کشید و روی شانه‌اش انداخت.
امیلیا در مقابل چارا [۹] ایستاد و نقاط مورد علاقه‌ اژدها را که فک و گردنش بود در دست گرفت و نوازش کرد. چارا پوزه‌‌ی خود را در مرکز شکم امیلیا فرو برد.
او زمزمه کرد و گفت:
-ممنونم دخترم!
و کنار رفت تا چارا به آسمان پرواز کند. با دور شدن او، الکساندر ظاهر شد و بازویش را به دور امیلیا پیچید که گرمای بدن امیلیا را حس کرد.
-چطور این قدر داغی؟!
این صحبت‌ها را در گوش امیلیا پچ‌‌پچ می‌کرد که امیلیا گوش‌هایش را محکم گرفت و دست‌های یخ زده‌اش را رها کرد و گفت:
-مشخصه! به‌خاطر خون اژدهاست!
سپس او را لگدی زد و ادامه داد:
-افسوس که هیچی نداری. تو حتی توی یک روز گرم تابستون هم در کارتاگو یخ می‌زنی!
با این حرفش، الکساندر خندید که امیلیا روپوش ارغوانی خود را محکم روی بدنش کشید.
-تو الان می‌خندی ولی من جدی می‌گم.
-من کسی هستم که انتخاب شده!
-نگران نباش! اگه این اتفاق بیفته من فقط تو رو از صخره بلند می کنم.
سپس الکس بدون مزاحمت کسی، بـ*ـو*سه‌ای روی سرش زد و با خیال راحت گفت:
-اون‌ها تو رو انتخاب نمی‌کنند.
این حرف کمی باعث آرامش خیالش بود. در حالی که از نظر فنی می‌شد هر کودک از این پنج خانواده را به دادگاه امپراطور فرا خواند، اما تنها بزرگ‌ترین خانه‌ها و کودکان تا به حال احضار شده‌ بودند که این یک سنت ناگفته بود.
***

۷: Hibrian
۸: Alexander
۹: Chara


خانۀ اژدها | kameliaparsa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: abaneh، bitter sea، M O B I N A و 5 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا