خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,252
امتیاز واکنش
43,145
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اینجا چقدر غریبم.
نه خبری از حیاط خاکی مدرسه‌ هست؛
نه انباری.
نه نمازخانه و صف اول
نه معلم‌های قبلی
نمی‌دانم؛ اما همه می‌گویند بزرگ شدم!
کاش آن روز از دبیرمان می‌پرسیدم بزرگی یعنی چه!؟
کاش خودم را به نهفهمی می‌زدم.
فوقش دوتا صفر بود.
یادم باشد به دوستان کوچکم بگویم؛ بزرگی چیز خوبی نیست.​


کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، فاطمـ♡ـه و 33 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,252
امتیاز واکنش
43,145
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
کمی که گذشت همه چیز تغییر کرد.
کم کم عادت کردم به حیاط بزرگ مدرسه.
به باغچه‌ای که دیگر کاج نداشت.
به حصارهای که دور دیوار‌های زرد رنگ مدرسه کشیده شده بودند.
کم کم عادت کردم به کلام اطرافیان.
آموزگار دیگر چوبش آماده‌ی زدن نبود، زبانش بود که بردل زخم می‌زد.
اما از حق نگذریم روزهای خوب هم داشت.
یاد روزهای به‌خیر که کف کلاس، روی...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • خنده
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، فاطمـ♡ـه و 32 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,252
امتیاز واکنش
43,145
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
_یک دو سه....هوف هفده. خسته شدم.
از پله‌ها بالا رفت و گفت:
_اه همش هفده تاس فاطمه، چرا اینقدر تنبلی. یه روز دلت برای همین روزها تنگ‌ می‌شه....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • ناراحت
  • عالی
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، فاطمـ♡ـه و 32 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,252
امتیاز واکنش
43,145
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
یادش به خیر زنگ ورزش که می‌شد، تند تند ورزشمون و می‌کردیم و کتاب تاریخ به دست کنار باغچه می‌نشستیم.
یادش به ‌خیر مثلا داشتیم درس می‌خوندیم.
نمی‌دونم فلسفه‌ی این تاریخ خوندن‌ما چی بود که از هخامنشیان شروع می‌شدو به خونه و غذا می‌رسید.
وسط جنگ بودا، اما یهو به مهمونی دیشب ختم می‌شد.
یادش به خیر کتابو جلوم می‌گرفتم و با بَغل...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • قهقهه
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، hoosin1387 و 31 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,252
امتیاز واکنش
43,145
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
تمام شب‌های پاییزی دعایم باریدن باران بود و بردن چتر جدیدم به مدرسه.
به خاطر نم باران چتر را در دست می‌گرفتم و راهی می‌شدم و طولانی ترین راه را انتخاب می‌کردم؛ تا بیشتر چترم سایبانم باشد.
یادش به‌خیر دلخوشی روزهای پاییزیم، باران و چترم بود؛ اما حالا با هر قطره باران فرو می‌ریزم؛ چون دیوار گلی خیس خورده پس از طوفان.​


کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، فاطمـ♡ـه و 20 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,252
امتیاز واکنش
43,145
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
آخرش شکوه‌هایم کار دستم داد رفیق.
دگر روزهای گذشته باز نمی‌گردد.
مهری نیست و دگر برایمان بوی ماه مهر نمی‌گذارند.
دگر خبری از خواندن سرودملی در طلوع آفتاب نیست.
دگر چوب مدیر دستمان را نوازش نمی‌کند.
چشم‌هایم دگر برای آمدن عصر به انتظار نمی‌نشینند.
و در این فکرم که چرا روزها همزادهم شده‌اند.​


کامل شده یادت هست؟ | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، فاطمـ♡ـه و 19 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا