خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
گر من به وفای عشق آن حور نسب
در دام دگر بتان نیفتم چه عجب

حاشا که چو گنجشک بوم دانه طلب
کان ماه مرا همای داده است لقب

خاقانی
***
گر عارف حق بینی چشم از همه بر هم زن
چون دل به یکی دادی، آتش به دو عالم زن

هم نکتهٔ وحدت را با شاهد یکتاگو
هم بانگ اناالحق را بر دار معظم زن

هم چشم تماشا را بر روی نکو بگشا
هم دست تمنا را بر گیسوی پر خم زن

گر دردی از او بردی صد خنده به درمان کن
ور زخمی از او خوردی صد طعنه به مرهم زن

فروغی بسطامی


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، daryam1، Matiᴎɐ✼ و 4 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
گویند بخوان یاسین تا عشق شود تسکین
جانی که به لـ*ـب آمد چه سود ز یاسینی

آن دلشده خاکی کز عشق زمین بـ*ـو*سد
در دولت تو بنهد بر پشت فلک زینی

مولانا
***
گر به فقرت ناز باشد ژنده برگیر و برو
نزد این سلطان ما آن جمله جز زنار نیست

گر تو نور حق شدی از شرق تا مغرب برو
زانک ما را زین صفت پروای آن انوار نیست

مولانا
***
گاه از غم او دست ز جان میشوئی
گه قصهٔ آ، به درد دل میگوئی

سرگشته چرا گرد جهان میپوئی
کو از تو برون نیست کرا میجویی...

مولانا


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~ĤaŊaŊeĤ~، Zahra.Adhami و 2 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
گر دل برود من نروم از نظرت
ور جان بدهم، خاک شوم در گذرت

چون گرد شوم بر آستانت آیم
بنشینم و برنخیزم از خاک درت

هلالی جغتایی
***
گفتم که دل اهل جنون را
به چه بستی ؟
دستی
به سر زلف شکن بر شکنش کرد

فروغى بسطامی
***
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید

گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید

حافظ


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~ĤaŊaŊeĤ~، Zahra.Adhami و 3 نفر دیگر

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 24 دقیقه
گفتم ای یار مکن با دل عاشق بازی
گفت حق است که با آتشِ ما دَمسازی
گفتم این عدل نباشد که دلم ریش شود
گفت این سادگی توست که دل می بازی

مولانا


گفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم
آری برسم گر ز غمت زنده بمانم

اوحدی


گوهر اشکی که پروردم به چشم انتظار
در تماشای تو از دست نگه غلتید و رفت

بیدل


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، hananehn79، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

*RoRo*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/7/20
ارسال ها
99
امتیاز واکنش
4,459
امتیاز
178
محل سکونت
قلب مامان رویام
زمان حضور
23 روز 2 ساعت 7 دقیقه
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب‌رویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید

حافظ

گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست

حافظ

گر ز ما برهان طلب دارد کسی
نور او در جان ما برهان ماست
جنت پر انگبین و شیر و می
بی‌جمال دوست شورستان ماست

عراقی


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~ĤaŊaŊeĤ~، Zahra.Adhami و یک کاربر دیگر

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
گر چه ياران همه از شادي ما غمگينند
باز شاديم که ياران ز غم ما شادند
قيصر امين پور
***
گر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و سـ*ـاقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
حافظ
***
گر حيات جاودان بي عشق باشد مرگ باشد
ليک مرگ عاشقان باشد حيات جاودان
شهريار


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~ĤaŊaŊeĤ~، Zahra.Adhami و یک کاربر دیگر

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
گــل بــــی رخ یـــار خـــوش نباشـــد
بــی بـــاده بهـــار خـوش نبـاشــد
***
گرچه پیرم تو شبی تنگ در آ*غو*شم گیر
تا ســـحرگــه ز کـنـار تـو جــوان برخـیزم
***
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان با مردمان سخت کوش
حافظ
گرت از دست بر آيد دهني شيرين کن
مردي آن نيست که مشتي بزني بر دهني
***
گيرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل
سعدی
گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ای
رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
***
گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
مولوی


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~ĤaŊaŊeĤ~، Matiᴎɐ✼ و یک کاربر دیگر

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
گفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم
آری، برسم، گر ز غمت زنده بمانم ...
اوحدی مراغه ای
***
گر تو باشی می توان
صدسال بی جان زیستن
بی تو گرصد جان بود
یک لحظه نتوان زیستن
عاشق اصفهانی
***
گوهر اشکی که پروردم به چشم انتظار
در تماشای تو از دست نگه غلتید و رفت
بیدل دهلوی


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~ĤaŊaŊeĤ~ و Zahra.Adhami

حسن رشتبری

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
12/1/21
ارسال ها
191
امتیاز واکنش
2,600
امتیاز
228
زمان حضور
23 روز 6 ساعت 42 دقیقه
گرچه غم و رنج من درازی دارد

عیش و طرب تو سرفرازی دارد

خیام


گر می نخوری طعنه مزن مستان را

بنیاد مکن تو حیله و دستان را

خیام


گر یک نفست ز زندگانی گذرد

مگذار که جز به شادمانی گذرد

خیام


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~ĤaŊaŊeĤ~، Zahra.Adhami و یک کاربر دیگر

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
گفتم ای یار مکُن با دلِ عاشق بازی
گفت حق است که با آتشِ ما دَمسازی
گفتم این عدل نباشد که دلم ریش شود
گفت این سادگیِ توست که دل می بازی
مولانا
***
گر
به هم آویزیم
ما دو سرگشته ی تنها چون موج
به پناهی
که تو می جویی خواهیم رسید...
اندر آن لحظه ی جادویی اوج!
فروغ فرخزاد
***
گفتم كه روي خوبت ، از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابي ، ورنه رخم عيان است
گفتم كه از كه پرسم ، جانا نشان كويت
گفتا نشان چه پرسي ، آن كوي بي نشان است
فیض کاشانی
***


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~ĤaŊaŊeĤ~ و Zahra.Adhami
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا