خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Niuosha.dkw

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/9/20
ارسال ها
386
امتیاز واکنش
3,434
امتیاز
228
محل سکونت
شهر کتاب
زمان حضور
23 روز 3 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
در زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) سلسله ساسانیان در ایران حکم فرما بوده است و خسرو پرویز نیز به عنوان یک ساسانی بر مردم ایران حکومت می نمود. اما مردم در آن زمان از نارضایتی هایی برخوردار بودند که اوج آن را می توان پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و جنگ مسلمانان با ایرانیان مشاهده نمود.

در روزگاری که مسلمانان با دولت ساسانی می جنگیدند، کشور ایران با همه اغتشاشات و از هم پاشیدگی هایی که داشت، از نظر نظامی بسیار نیرومند بود. در آن زمان دو قدرت بزرگ ایران و روم، بر جهان حکومت می کرد. سایر کشورها یا تحت الحمایه آنها بودند، یا باجگزار آنها.

ایرانیان آن روز چه از نظر سرباز و اسلحه و وسایل جنگی و چه از نظر کثرت جمعیت، و چه از نظر آذوقه و تجهیزات و امکانات دیگر، برتری فوق العاده ای نسبت به مسلمانان داشتند. اعراب مسلمان حتی با فنون جنگی آن روز در سطحی که ایرانیان و رومیان آشنا بودند، آشنا نبودند. به همین جهت احدی در آن زمان نمی توانست، آن شکست عظیم ایرانیان را به دست اعراب مسلمان پیش بینی کند.در پیروزی مسلمانان، هر چند شور ایمان، اعتقاد به خداوند متعال و قیامت و صدق رسالت نبی اکرم(ص) و انگیزه رسیدن به اهداف مقدس دخیل بوده است، ولی تنها قدرت روحی و ایمان آنان کافی نبود که چنین فتوحاتی نصیب آنها شود.

جمعیت آن روز ایران را در حدود 14 میلیون نفر تخمین زده اند.[1] که گروه بی شماری از آنان سرباز بودند، و حال آن که تمام سربازان اسلام در جنگ ایران و روم، به شصت هزار نفر نمی رسیدند، چگونه حکومت ساسانی، به دست همین عدّه برای همیشه محو و نابود شد؟

حقیقت این است که مهمترین عامل شکست حکومت را باید ناراضی بودن ایرانیان از وضع دولت و آیین و رسوم اجحاف آمیز آن زمان دانست.

این نارضایتی، ناشی از جریان های چند سال اخیر خسرو پرویز نبود، زیرا اگر توده های مردم نسبت به اساس یک رژیم یا آیین خوش بین باشند، در هنگام تهاجم دشمن مشترک، با تمام قدرت به میدان خواهند آمد و تمام نارضایتی های جزئی و موقت را فراموش خواهند کرد. بلکه هجوم دشمن سبب اتحاد بیشتر و از بین رفتن اختلافات داخلی می شود. اما این به شرطی است که یک روح زنده که از مذهب یا حکومت آنان سر چشمه می گیرد در آن مردم، وجود داشته باشد.

اجتماع آن روز ایرانیان یک اجتماع طبقاتی عجیبی بود. حتی آتشکده های طبقات مختلف با هم فرق داشت. هیچ کس حق نداشت از طبقه ای وارد طبقه دیگر بشود. یک بچه کفشدوز و یا کارگر نمی توانست با سواد بشود. تعلیم و تعلم در انحصار اعیان زادگان و موبد زادگان بود. دین زرتشت به قدری در دست مؤبدها فاسد شده بود، که ملت باهوش ایران هیچ گاه نمی توانست از صمیم قلب به آن عقیده داشته باشد، حتی بعضی از محققین گفته اند: اگر اسلام هم در آن وقت به ایران نیامده بود، مسیحیت تدریجا ایران را مسخّر می کرد. بی علاقگی مردم ایران نسبت به حکومت و دستگاه دینی و روحانیتشان سبب می شد که سربازان آنها میل و رغبتی به جنگیدن با مسلمانان نداشته باشند و حتی در بسیاری از موارد به آنها کمک کنند. مثلا چهار هزار سرباز دیلمی، پس از مشاوره تصمیم گرفتند به میل خود اسلام آورند و این عده در تسخیر«جلولا» به سپاه اسلام کمک کردند.[2] بنابراین لشکر کشی مسلمین علیه حکومت ایران، فقط به خاطر برداشتن موانع پذیرش اسلام (حاکمان ظالم و ستمگر) بوده است، که نمی گذاشتند حقیقت اسلام در میان مردم شناخته گردد. یعنی همان کاری که پیامبر اکرم(ص) می خواستند با فرستادن نامه و پیک محقق نمایند و با عرضه اسلام به شاه ایران (خسرو پرویز) زمینه پذیرش را آماده نمایند، ولی حاکم ظالم و خودسر که می توانست با لحظه ای درنگ و اندیشه سعادت خود و جامعه را بخرد با نابخردی، خود را بد عاقبت نمود و سعادت را برای مردم ایران به تأخیر انداخت.

نکته آخر این که اسلام به صورت تدریجی و آرام آرام در میان ایرانیان نفوذ نموده است. تاریخ نیز نشان می دهد که هر چه استقلال سـ*ـیاسی ایرانیان بیشتر شده، اقبال آنها به معنویات و واقعیات اسلام فزونی یافته است


تاریخ ایران بعد از مبعث پیامبر

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا