خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MacTavish

مدیـر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
16/8/19
ارسال ها
3,661
امتیاز واکنش
13,898
امتیاز
348
زمان حضور
79 روز 12 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
این طرح جناب علی میری درست مثل خود نوای این دعا ما را می‌برد به سال‌های دور. به خاطره مشترک ما از سحری خوردن در جمع گرم و صمیمی خانواده، از اصرار برای بیدار شدن تا لقمه‌ها را خواب آلود خوردن و برگشتن به رختخواب گرم و نرم، هم خواب را می‌خواستیم هم سحر را.

می‌بردمان به خاطرات نیمه شب‌های ماه رمضان که دور سفره سحر نشستن برایمان اثبات وجودی بزرگ شدن بود. ضرب‌آهنگ لطیف دستان مادر برای بیدار شدن با نوای مناجات مشهور آقای صالحی: اللهم انی... از امواج نوستالژیک رادیوی پدر، و ما با ترکیبی از حس خواب‌آلودگی، صدای مناجات و هیجان توام با شمارش معکوس وسط مناجات که «تا اذان صبح فلانقدر مانده».

تناقضی از حس آرامش و‌اضطرابی دلچسب... برای خیلی‌ها یادآور اتاق‌های خوابگاه‌های دانشجویی است. شب‌های امتحانات و سحر‌های بیدار مانده، برای بعضی لحظه‌های نگهبانی در پست‌های سربازی در تنهایی شب‌های تاریک پادگان و برای بعضی دیگر یادآور نیمه شب‌های سال‌های اول ازدواج و سفره‌های دونفره سحری...

برای ما، ولی یاد آوردن شور و شوق روزه گرفتن آن‌روز‌ها خاطره مقدسی است از اتفاقات خوش و‌ آدم‌هایی که برای سحری خوردن در کنارشان مراسم جمعی‌ صمیمی، پرشور و‌گرمی داشتیم، یادش بخیر.

ویدیو

منبع: برترین ها


ماه‌رمضان و سحری‌های پرخاطره!

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا