خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع

کارآگاه ترک و روستر پس از سی سال همکاری و خدمت در تشکیلات پلیس نیویورک خود را در آستانه بازنشستگی نمی بینند. چون مجموعه ای از قتل ها وجود دارد که هنوز موفق به یافتن عامل آنها نشده اند. ظاهراً این قتل ها همه از طرف یک نفر صورت گرفته که اعتقاد دارد با این کار جامعه را از شر تبهکاران راحت می کند. او در تمامی صحنه های جنایت خویش نوشته ای کوتاه به شعر از خود به جا می گذارد که تنها سرنخ موجود به شمار می رود. همزمان کارن کورلی افسر آزمایشگاه پلیس با بررسی محل های جنایت به یافته های مشترکی رسیده و علاقمند به حل معما شده است.

بررسی شواهد موجود پلیس را به این نتیجه می رساند که قاتل یکی از خود آنهاست. دو کارآگاه جوان به نام های پرز و رایلی نیز مشتاق هستند تا قبل از دو کارآگاه کهنه کار پرونده را حل کنند و تحقیقات شخصی کارن نیز باعث شده تا به معشوق خود کارآگاه ترک مظنون شود، کسی که به نظر می رسد عامل قتل های موجود باشد. در حالی که رئیس آنها ستوان هینگیس فقط علاقمند به حل و بسته شدن سریع این پرونده رسوایی برانگیز است. وقتی اولین قربانی، جاکشی به نام رمبو یافت می شود، سرنخ ها روستر و ترک را به کلوب داری بدنام معروف به اسپایدر می رساند. آنها می کوشند با کمک زنی معتاد به نام جسیکا موجبات دستگیری اسپایدر را فراهم کنند. اما نقشه مطابق میل آنها پیش نمی رود و سوظن ها لحظه به لحظه بیشتر معطوف به ترک می شود...

● چرا باید دید؟
جاناتان مایکل آونت متولد ١٩٤٩ بروکلین با نمایش های خارج از برادوی آغاز کرد و بعدها وارد سینما شد. ابتدا دستیار تهیه کننده بود و خیلی زود با استیو تیش در ١٩٧٧ شرکت تولید فیلم خود را راه انداخت. این شراکت هفت سالی به طول انجامید و حاصلش فیلم های موفقی مانند شغل پر مخاطره بود که تام کروز را به موقعیت یک ستاره رساند. با سر آمدن این شراکت بود که آونت به صرافت نوشتن و ساختن فیلم افتاد. ابتدا فیلمنامه میان دو زن(١٩٨٦) را برای تلویزیون نوشت و کارگردانی کرد. اما اولین فیلم سینمایی اش را ٥ سال بعد با نام گوجه فرنگی ها سبز کبابی جلوی دوربین برد. فیلم با موفقیت روبرو شد و آونت کار خود را با تهیه تعدادی فیلم کودکان برای دیزنی دنبال کرد.

The Mighty Ducks و دو دنباله اش و نسخه ١٩٩٣ سه تفنگدار و سرانجام جورج جنگلی در ١٩٩٧ حاصل این دوره هستند. دومین فیلم سینمایی اش به نام جنگ با شرکت کوین کاستنر نیز سهمی اساسی در معروفیت الیجا وود داشت و سومین فیلمش از نزدیک و شخصی در ١٩٩٦ یکی از بهترین درام های عاشقانه های سال شناخته شد که ترکیب موفق رابرت ردفورد و میشله فایفر نقشی اصلی را در موفقیت آن بازی کرد، ولی موفقیت تجاری اش درخشان نبود. سال بعد آونت به سراغ ژانر تریلر رفت و ریچارد گیر را در توطئه چینی کارگردانی نمود. فیلم بر اساس داستان رابرت کینگ ساخته شده بود و با وجود چیره دستی آونت در خلق هیجان و دریافت جایزه ای از انجمن ملی منتقدان نتوانست بازخورد لازم را در گیشه به دست آورد. شاید همین امر سبب شد تا آونت بار دیگر به تلویزیون رو کند و در سال ٢٠٠١ شاخص ترین فیلم کارنامه اش را در آنجا بسازد. ماجرای قیام ورشو که دستمایه فیلمی به نام قیام- بر اساس سناریویی از خودش- شده بود برای اولین بار قدرت کارگردانی وی را برای اعضای اتحادیه کارگردان ها به نمایش گذاشت.

فیلم در جشنواره های متعددی شرکت کرد و جوایزی هم گرفت. اما آنچه اهمیت داشت پخش موفق آن روی دی وی دی بود و برخورد مثبتی که منتقدان با آن کردند. فیلم تلویزیونی محکومیت در سال ٢٠٠٥ اما چیزی در مایه سریال های وکیلی تلویزیون بود و بر اعتبار وی نیفزود. همین سرنوشت در انتظار فیلم تلویزیونی مرد دقیقه شصت هم بود و بازگشت آونت به سینما در سال گذشته با فیلم ٨٨ دقیقه نیز نتوانست آب رفته را به جوی بازگرداند. اما حاصل همکاری وی با آل پاچینو در این فیلم او را به سوی ساخت بلند پروازانه ترین پروژه کارنامه اش و شاید دهه اخیر سینمای آمریکا انداخت. پروژه ای که از لحظه اکران مخمصه(مایکل مان) بسیاری انتظارش را می کشیدند، تا دو غول بازیگری سینمای آمریکا را بار دیگر در کنار و برابر هم ببینند.

! هشدار اسپویل !
فیلم با روایت رو به دوربین کارآگاه فیسک اغاز می شود که از ورای تصاویری سیاه و سفید خود را قاتل ١٥ نفر اعلام کرده و آن جنایت ها را قتل هایی عادلانه می خواند. قتل هایی که به دلیل نارسایی قانون و بهره مندی بیش از اندازه تبهکاران از گریزراه های قانونی و وکلای زبردست، توسط او انجام شده است. فیسک مشهور به ترک همکارش روستر را در این ماجرا بی گنـ*ـاه و بی اطلاع و الگوی خود به عنوان یک پلیس درستکار اعلام می کند اما با پیش رفتن فیلم بر تماشاچی مشخص می شود که ماجرا کاملاً بر عکس است و باید دنیرو بر خلاف میلش دوست و همکار قدیمی خود را که از راه قانون منحرف شده به قتل برساند. یعنی چیزی بر عکس پایان مخمصه که در آن پاچینو دنیرو را می کشت. تا اینجای کار به عنوان یک پدیده سینمایی همه چیز قابل قبول است و مورد استقبال هر سینما دوست و شیفته این دو اسطوره بازیگری، اما بر خلاف مخمصه این یکی نه داستان پیچیده و استخوان داری را یدک می کشد و نه کارگردان صاحب سبکی چون مایکل مان سکان هدایتش را در دست دارد. آونت با وجود موفقیت هایی که کسب کرده، فیلمساز جدی محسوب نمی شود.

ولی از همه مهم تر داستانی در خور این دو استاد مسلم بازیگری وجود ندارد تا چیره دستی های شان را به نمایش بگذارد. البته ایده مامورین خود گمارده قانون که ظاهرا مدتی است تبدیل به سوژه محوری فیلم های آمریکایی شده، یه خودی خود جذاب هست. ولی نه رازآمیزی و پیچ و خم های غیر قابل حدسی در خود دارد تا هیجان خلق شده سر و شکلی منطقی به خود بگیرد و نه پرداخت روانشناختی درستی از دو پلیس کهنه کار ارائه می شود. نویسنده فیلمنامه که Inside Man را در کارنامه خود دارد، با چیدن یک سری حوادث کاملاً کلیشه ای تنها محملی برای کنار هم قرار دادن این دو نفر خلق کرده است. چون بدون دنیرو و پاچینو این فیلم یک محصول کاملا عادی در هالیوود می بود و شوربختانه با استفاده از این دو نفر نیز عاقبتی خوشی بر آن متصور نیست. قتل عادلانه در قالب محصولی ٦٠ میلیون دلاری از یک فیلم درجه دو –شاید هم سه!- فراتر نمی رود چون خود را اسیر کلیشه فیلم هایی درباره قاتلین سریالی کرده و کاش آونت این فیلم را بدون این دو غول می ساخت تا هم آبروی خود و هم سابقه خوش آنها را مخدوش نکند. پاسخی که در گیشه گرفته گواه کم محلی تماشاگر معمولی نیز هست، که ای کاش چنین نبود!

به قلم: امیر عزتی
منبع: موج نو


نقد و بررسی فیلم قتل منصفانه / Righteous Kill

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا