خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MacTavish

مدیـر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
16/8/19
ارسال ها
3,661
امتیاز واکنش
13,898
امتیاز
348
زمان حضور
79 روز 12 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
گاهی عکس‌ها هم بو می‌دهند. بوی خوش گذشته. بوی زندگی‌های دوست داشتنی، بوی قورمه سبزی ظهر جمعه مادربزرگ روی اجاق‌گاز چهار شعله با دیگ لعاب دار ِ رنگ پریده، اعجاز طعم چایش با سماور ورشو رنگ و رو رفته، بوی عطر تند ادویه کاری و سبزی‌های خشک شده معطر، بوی مرزه و ترخون و سیرترشی، بوی طالبی و پوست پرتقال و مربای آلبالو و برگه هلو‌های خشک شده...

ما میراث‌داران خانه پدربزرگ و مادربزرگ، نابودکنندگان حجمی از خاطراتی شدیم که زمانی خود ِ زندگی بودند. تلاش منفور ما برای رسیدن به پیشرفت پرتمان کرد به دره غریب تکنولوژی، به عصر خودباختگی‌های مذموم، به گُم شدن‌هایی که دیگر پیدا نشدند.

نسلی که روزگار کودکی‌اش را با جوانی‌اش گره زدند و یک‌باره شتک خورد به دوران میان‌سالی و همان‌جا ماندگار شد. شبیه غبار روى آینه قدیمى، شبیه قاب عکس روی دیوار، شبیه ما کودکانی که بزرگ شدیم و هنوز دل در دوران کودکی داریم. نمی‌دانم شاید دلمان هنوز جایی در گوشه‌ی همین اتاق‌ها جامانده. بین همین پتو و لحاف‌ها یا در کُمد قدیمی مادربزرگ.

این عکس‌های خاطره‌انگیز، تقدیم به شما برای تزریق حسی ناب!









عکس‌هایی که بوی خانه‌ی مادربزرگ می‌دهند!

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا