خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
خودتان را حسابی آماده کنید چون سریال «داستان ترسناک امریکایی» قرار است شما را در چند قسمت وحشت زده کند، وحشت زده به معنای واقعی کلمه.

بیشتر آدم هایی که می شناسم یا علاقه زیادی به فیلم های ترسناک دارند یا فیلم ترسناک نگاه نمی کنند. خود من وقتی به نیت سرگرمی قصد تماشای فیلم داشته باشم، به سراغ همانی می روم که روی کاورش عکس چشم سفید، دندان نیش بلندی، عجوزه ای، چیزی باشد. وقتی فکرم مشغول است دیدن فیلم ترسناک برایم از هر کاری راحت تر است.

از نوجوانی تا امروز این قدر فیلم ترسناک دیده ام که مدرک معادل دکترای فیلم ترسناک از هالیوود دارم. حالا دیگر کمتر از کارگردانی در ژانر وحشت رودست می خورم. به وقت تماشای فیلم می دانم کجا قرار است دستی از زیر تـ*ـخت بیرون بیاید، کجا قرار است موجودی پشت قهرمان فیلم یک باره ظاهر شود و حتی حدس می زنم از میان شخصیت های اصلی فیلم کدامشان تا انتها می مانند و کدامشان رفتنی هستند.

وقتی از فیلمی رودست بخورم، می فهمم این یکی فیلم ترسناک خوبی است، حداقل برای من این طور است. با وجود این وقتی یک نفر از من می پرسد در این چند ساله چند فیلم ترسناک خوب دیده ام، بعد از کمی فکر کردن جز یکی، دو عنوان چیز دیگری به ذهنم نمی رسد و این یعنی در این ژانر فیلم خوب کمتر ساخته می شود یا این ژانر، ژانر مشکلی است.

برای این که به چنین شناختی نسبت به این ژانر دست پیدا کنید باید چند صد عنوان فیلم ترسناک نگاه کنید تا زیر و بم این ژانر دستتان بیاید. این ژانر، بیشتر از ژانرهای دیگر تصویری است و زیر و بم آن را بیشتر از هر مدیای دیگری سینما و تلویزیون مشخص می کند. فیلم همین خاطر است که همه باید و نبایدهای این ژانر در هالیوود خلاصه می شود.

سریال «داستان ترسناک امریکایی» نکات مهم این ژانر را در شش فصل پوشش داده است؛ یعنی شبیه کتاب های طلایی گاج و قلم چی در ژانر وحشت را که قرار بود با تماشای چند صد فیلم ترسناک به آن ها برسید، خواهید شناخت.


هر فصل از این سریال سیزده قسمت است و داستان مجزایی برای خودش دارد. یعنی همین حالا می توانید سریال را از فصل ششم تماشا کنید و فصل ها را با همین ترتیب وارونه یا هر ترتیب دیگری که دوست دارید ادامه بدهید. هنرپیشه های سریال ثابت هستند و هرکدام در هر فصل نقشی مجزا را بازی می کنند.

در فصل اول و فصل ششم محور ماجرای خانه ای است که تسخیر شده، داستان ها کمی به هم شبیه هستند، اما یکی ساختار پست مدرن دارد؛ شخصیت ها رو به دوربین صحبت می کنند و هنرپیشه دیگری نقش آن ها را در داستان بازی می کند و دیگری پرداختی کلاسیک دارد. هر فصل خودش مکانی شناخته شده و مجزا دارد. به غیر از خانه تسخیر شده، یک فصل در یک تیمارستان می گذرد، یک فصل در مدرسه ای جادوگری شبیه «هاگوارتز»، فصل در سیرک و فصلی دیگر در هتل.

در دو فصل آخر علاوه بر هنرپیشه های ثابت سریال، «لیدی گاگا» (فقط برای فصل پنجم) و «وس بنتلی» (پیش از این در فصل چهارم هم به عنوان هنرپیشه مهمان قسمت ویژه هالووین در سریال حضور داشت)، به سریال اضافه شده اند.

بازیگران اصلی سریال در نقش های مختلف بازی های درخشانی از خودشان ارائه می کنند. چندتایی از آن ها از همین سریال راه به فیلم های مطرح هالیوودی مانند «کارول» برده اند.

یکی از خوبی های این سریال این است که نمی شود گفت کدام فصل از فصل های دیگر تماشایی تر است. تمام فصل ها همان کاری را می کنند که فیلم های ترسناک قابل تماشا می کنند، با این تفاوت که اگر یک فیلم ترسناک شما را برای یک ساعت و نیم سرگرم می کند، هر فصل از این سریال شما را برای حدود دوازده، سیزده ساعت سرگرم می کند.

فصل پنجم نسبت به سایر فصل ها طرفداران بیشتری دارد. شاید علت این توجه ویژه حضور لیدی گاگا باشد، شاید قصه این فصل مخاطبان را بیشتر راضی می کند؛ قصه ای که براساس مضمون ترانه مطرح «هتل کالیفرنیا» نوشته شده است.

این سریال در سراسر دنیا طرفداران زیادی دارد چون این ژانر، ژانر پرطرفداری است. در میان دیگر سریال های وحشت مثل «ماوراءالطبیعه»، «پنی دردفول»، «موعظه گر» و… داستان ترسناک امریکایی سریال آبرومندی است، هم سریال خوش ساختی است و هم بازی های درخشانی دارد. تماشای این سریال را به تمام کسانی که علاقه زیادی به تماشای فیلم های ترسناک دارند، توصیه می کنم.

به قلم: رامبد خانلری


نقد و بررسی سریال داستان ترسناک آمریکایی / American Horror Story

 
آخرین ویرایش:

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما نمی ترسیم. این شعار همیشگی کسانی است که مدعی اند در سینما طرفدار ژانر وحشت هستند و هر بار هم از اطرافیان می خواهند ترسناک ترین فیلم ها را برایشان رو کنند تا آن ها در خلوت خود در حالی که پتوپیچ نشسته اند در تاریکی و نور مانتیور لپ تاپ روی صورتشان افتاده، قاه قاه به صحنه های قابل پیش بینی بخندند.

این عده معتقدند موقعیت های ترسناک فیلم ها، نهایتا شوکه شان می کند و نمی تواند خواب شبانه شان را آشفته کند. نه به ارواح اعتقاد دارند، نه از اجنه می ترسند، نه بشقاب پرنده ها و هجوم بیگانگان کنجکاو و خونریز فضایی را باور دارند و نه حتی از حضور قاتل سایکوی سریالی در میان همسایگان ترسی دارند. البته که این روحیه نترس و شجاع قابل تحسین است، اما اگر نه حس ترسی در کار باشد، نه هیجانی و نه از ترشح لذتبخش آدرنالین خبری باشد، چه دلیلی دارد آدم بنشیند و فیلم ترسناک نگاه کند؟ این که مثلا بنشینیم و میان دوستانمان به خاطر نترسیدن مان از جن و پری و دیوانه های زنجیری قاتل پز بدهیم؟

ژانر وحشت را ساخته اند تا با ترسیدن از آن لـ*ـذت ببریم. آن هم با زندگی در دنیایی که دیگر نه ناچاریم از حمله حیوانات وحشی به غارها پناه ببریم و نه قرار است هر روز با نیزه، بر سر وعده های غذایی مان با دیگران بجنگیم- البته که می جنگیم حالا به شیوه ای دیگر.



برای لـ*ـذت بردن از ترس و هورمون های تدافعی هشیارکننده در خونمان، فیلم های زیادی ساخته شده اند، اما اگر وقت نداریم بگردیم و خیلی فوری می خواهیم از لذتی دنباله دار بهره مند شویم، «داستان ترسناک آمریکایی» انتخاب مناسبی محسوب می شود.

ویژگی تماشای سریال ترسناک این است که ترس را چندین ساعت و در چندین فصل و قسمت ادامه می دهد و می توان روزها با آن سرگرم شد. گمانم ادگار آلن پو بود که می گفت اگر قرار است حرف های مهم و فلسفی بزنیم، داستان ترسناک بهترین انتخاب است.

اگر دنبال نوعی تصویر از زندگی هستید، داستان ترسناک امریکایی باز هم انتخاب مناسبی است. اگر حوصله فانتزی و واقعیت، همزمان با هم را دارید که چه بهتر. مثل آن اسطوره یونانی می توانید با سپر فانتزی به جنگ مار هفت سری بروید که با نگاهش شما را می کشد. مثل او سپر را جلوی چشم هایش بگیرید تا با نگاه خودش بمیرد. می توانید با فانتزی، جور دیگری با زندگی مواجه شوید و ناچار به جنگ مستقیم با موقعیت ها نباشید.

داستان ترسناک امریکایی در پنج فصل، داستان پنج فضای جدا از هم را برای مخاطب روایت می کند. طرفدار هر نوعی از انواع ژانر وحشت باشید، ردی از آن در میان داستان ها پیدا خواهید کرد. فصل اول، زندگی در خانه ای جن زده را روایت می کند، فصل دوم ماجراهای یک تیمارستان مذهبی در اوایل دهه شصت میلادی است، فصل سوم جنگ جادوگرها با وودوگرها یا همان جادوگران سیاه، فصل چهارم روایت چند آدم عجیب الخلقه است که در سیرک کار می کنند و فصل پنج هم به داستان هایی می پردازد که در یک هتل اتفاق می افتد و البته تجربه ثابت کرده هتل به عنوان رویدادگاه واقعی ترسناک، انتخاب بسیار خوبی است.



این سریال در هر قسمت و تقریبا در تمام طول مدتی که در حال تماشای آن هستید، چیز تازه ای دارد که برایتان رو کند. غافلگیر خواهید شد و البته هیجان زده. از رحم و مروتی که در بعضی فیلم های ترسناک برای تلطیف فضا نشان مخاطب می دهند هم خبری نیست. آدم ها واقعا در خطرند و زندگی مداوم در حال نشان دادن احوالات مختلف از آن روی وحشت آورش است.

شخصیت های منفی نفرت انگیز نیستند، اما عاشقان هم نخواهید شد احتمالا. گفتم عاشق؟ عجیب آن که در این سریال آدم ها در موقعیت های غریبی که اطرافشان پر از درد و رنج و وحشت و تاریکی است، عاشق هم می شوند و البته عشق است و بی دوامی اش. آدم ها می خواهند از فضای وحشت نجات پیدا کنند، درواقع می خواهند از وحشت برگردند، اما وحشت از آن ها بر نمی گردد.

در یکی از فصل های سریال، فرشته مرگ در قالب یک زن جاافتاده متین و مهربان، در لباسی سرتاسر سیاه و با لبخندی بر لـ*ـب، در برابر آدم های مستاصل ظاهر می شود و از آن ها می پرسد آیا آماده اند تا جانشان را بگیرد و نجاتشان دهد و به آرامش برساندشان؟ اگر پبذیرند، با بـ*ـو*سه فرشته مرگ بر صورتشان زندگی را با تمام جنگ هایش پایان خواهندداد و به قول مرگ، به آرامش خواهند رسید و خستگی در خواهند کرد.

به قلم: روناک حسینی


نقد و بررسی سریال داستان ترسناک آمریکایی / American Horror Story

 
  • تشکر
Reactions: Narín✿

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,226
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
بدجوری دارم با خودم کلنجار می روم. چهل و هشت ساعت است به این فکر می کنم که اصلا توصیه کردن چنین سریالی کار درستی هست یا نه. منظورم این نیست که سریال «داستان ترسناک امریکایی» سریال بدی است؛ اصلا! اتفاقا خیلی هم خوب است و مخاطب را با خودش تا آخر مسیر می کشاند و بیننده متوجه نمی شود چطور اپیزود چهل و خرده ای دقیقه ای تمام شده و قسمت بعدی را شروع کرده است.

عناصر وحشت خوب در جای خودشان قرار گرفته اند، روایت داستان منطقی است و بازی ها حرف ندارند. هر بازیگری در هر شخصیتی که قرار گرفته، خوش نشسته و کاملا باورپذیر است؛ حالا بعضی بیشتر و بعضی کمتر. آن چیزی که باعث می شود دست و دلم موقع نوشتن از این سریال بلرزد، طلسم آن است. یک جور جادو در داستان هایش وجود دارد که نمی توانید آن را نصفه و نیمه رها کنید.


بگذارید دقیق تر بگویم؛ بازی جومانجی را یادتان هست؟ همان بازی جهنمی که اگر کسی نصفه رهایش می کرد، همه چیز در همان مرحله می ماند و باید تا انتهایش می رفت تا اوضاع به حالت اول برگردد. «داستان ترسناک امریکایی» یک جومانجی درون دارد. نمی توانید تماشای قسمت های بعدی را به زمان مناسبی موکول کنید. باید تا تهش بروید؛ مجبورید.

تا زمانی که تمامش نکنید، مثل یک کابوس رها شده، مثل جومانجی، نصفه بازی شده، یقه تان را می گیرد و شما را از زندگی می اندازد. آن وقت شاید مجبور باشید مثل رابین ویلیامز سال ها با شیر و پلنگ زندگی کنید و نفهمید کی کارخانه کفش سازی پدرتان به مخروبه تبدیل شده است. تا زمانی که یک پدربیامرزی پیدا شود و این بازی را ادامه دهد و شما را از شر کابوس هایتان رها کند.

حسن بزرگش این است که هر فصل سریال، یک داستان را دنبال می کند. مثلا در فصل دوم، فصل مورد علاقه من، داستان در یک تیمارستان می گذرد، داستان اصلی در سال ۱۹۶۴ اتفاق می افتد و ما به فراخور داستان در طول زمان حرکت می کنیم و به سال های قبل و بعد می رویم.

نکته مهم در این فصل این است که فضای سریال بیش از هر چیز دیگری ذهن شما را به بازی می گیرد؛ آن هوای نیمه تاریک همیشگی، تهدیدها و تنبیه ها، بی اعتماد شخصیت ها به یکدیگر، بی پناهی آدم های سریال- حتی آدم بدها- و… عناصری هستند که بیش از صحنه های ترسناک شما را به خود مشغول می کنند.


داستان حسابی شلوغ است؛ از مواجهه با فضایی ها در قصه هست تا جنایت های پزشکی باقیمانده از ارتش آلمان نازی، حلول شیطان در ارواح پاک انسانی و قاتل سریالی، اما هیچ کجا سررشته قصه از دستتان در نمی رود. فقط بارها از خود می پرسید این همه گره کور که در داستان افتاده، قرار است با چه دندانی باز شود؟ اما خیالتان راحت باشد. نویسنده سریال کاملا به موقع وارد عمل می شود و با مهارت تمام گره ها را با داستانش باز می کند و برای بازکردن آن ها، طناب داستان را زخمی نمی کند. این مهارت در تمام فصل های سریال به چشم می خورد؛ چه آن جا که از مرگ عجیب الخلقه های سیرک می گوید و چه در فصل هایی که خانه های جن زده را به نمایش می گذارد و چه در سایر فصل ها.

حالا که جذابیت های سیال من را تسلیم کرد و درباره اش نوشتم، اجازه بدهید مراسمی را که برای تماشای «داستان ترسناک امریکایی» استفاده می کنم، به شما بگویم. شاید این روش به کارتان بیاید. به احتمال زیاد سیزده قسمت را نمی توانید پشت سر هم ببینید. بعد از آن که به میزان کافی سریال دیدید، آدرنالین خونتان حسابی بالا رفته است و حال عجیبی دارید.

پیشنهاد می کنم در این مرحله یکی، دو قسمت سریال دوستان (فرندز) را پلی کنید و در حالی که زیر پتو بستنی می خورید، ذهنتان را از هر آنچه دیده اید، آزاد کنید. این کار هر چه تا این لحظه دیده اید، تمام آن هیاهوها و اتفاقات عجیب و غریب را می شوید و با خودش می برد. اگر هم از طرفداران سریال دوستان نیستید، کاری از دست من برایتان ساخته نیست. با ترس هایتان کنار بیایید تا در زمان مقتضی باقی سریال را ببینید یا سیزده قسمت یک فصل را یک نفس سر بکشید و خودتان را خلاص کنید.

به قلم: المیرا حسینی


نقد و بررسی سریال داستان ترسناک آمریکایی / American Horror Story

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا