خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
اسحق انژلوس در ۱۲ سپتامبر ۱۱۸۵ میلادی به‌جای آندرونیکوس بر تـ*ـخت امپراتوری نشست. قیصر مزبور از طرف مادر به قیصران کومنن می رسید. او با ضعف اخلاقی و تمایل بسیار که به عیاشی و خوشگذرانی داشت منفور خاص و عام گردید. نوشته‌اند که بیست هزار خواجه و مستخدم شخصی داشته و مخارج سفره اش در سال از چهار میلیون لیره بی احترامی می‌کرده است. اسحق سفیری با هدایایی پر بها نزد صلاح الدین ایوبی فرستاد و با او مذاکرات صلح و انعقاد پیمان به میان آورد.
در ۱۱۸۶ بلغارها و والاشیها، که هر دو از یک نژاد و متجاوز از ۱۷۰ سال تابع دولت بیزانس بودند، قیام کردند.
جنگ میان آن‌ها و لشکر روم در تنگه های جبال هیموس اتفاق افتاد و فتح با بلغارها بود. درنتیجه این فتح استقلال بلغارستان برقرار شد. پادشاه بلغارستان سفیری نزد پاپ اینوسان سوم فرستاد و از او برای خود اجازه پادشاهی و برای کلیسای بلغار یک نفر «بطریق» رومی طلب کرد. پاپ از این موضوع استقبال کرد و حاجت پادشاه جدید۔ بلغار را برآورده ساخت. این موضوع بیشتر تجزیه و تفکیک کلیسای یونان و روم را نمودار کرد.
آلکسیوس آنژلوس، در ۱۸ آوریل ۱۲۰۳ میلادی، بر ضد برادرش اسحق قیام کرد و جای او را در سلطنت روم گرفت. او نیز از قیصران بد و ناقابل روم شرقی بوده است. به امر او برادرش قیصر سابق را میل کشیدند و او را در برجی دور از دسترس نگاه داشتند (شیبانی، ۱۳۱۴، ص ۳۶۲).
اسحاق آنجلوس دوم
برادرزاده دوازده ساله اش، آلکسیوس، از قسطنطنیه گریخت و خود را به اروپای غربی رسانید و چون در این موقع گروهی از فئودالهای اروپای غربی برای مذاکرات جنگ‌های صلیبی در ونیز گرد آمده بودند، آلکسیوس جوان با وجود کمی سن به فکر افتاد که برای نجات پدرش از آن‌ها کمک بخواهد.

حضور این جوان باعث عهدنامه سه طرفه به امضای سه نفر، بونیفاس فرمانده سپاه صلیبی و دوگ؛ رئیس دولت ونیز و آلکسیوس منعقد گردید. مطابق این عهدنامه صلیبیها و ونیزیها متعهد شدند که قسطنطنیه را به نفع آلکسیوس در تصرف آوردند و آلکسیوس متعهد شد منافع مادی و اقتصادی مهمی عاید آن‌ها کند (ممتحن، ۱۳۷۰، ص ۷۲۴). دراین زمان قوای صلیبی که عازم جنگ بودند، با پناه بردن آلکسیوس که از قسطنطنیه گریخته بود، به قسطنطنیه گریخته بود، به قسطنطنیه هجوم آوردند و این شهر را در ۱۲۰۴ میلادی به تصرف در آوردند (نوذری، ۱۳۷۳).


سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش اول: قدرت یافتن ترک‌ها
در شمال کوههای بزرگ و مرتفع هندوستان، میان دریای خزر در مغرب و سرزمین کهنسال چین در مشرق، قبایلی صحراگرد می زیستند که مانند همه مردمان دیگر آن زمان و آن سرزمین‌های دوردست در حال حرکت بودند. همواره چادرهای سیاه خود را درهم می پیچیدند و تیرکهای آن را بر پشت چارپایان می گذاشتند و سوار بر اسبهای خویش در جستجوی چراگاه، برای اغنام خویش، از جایی به‌جایی دیگر راه می سپردند. هوای آن دشتهای بادخیز سرد است و سرما خون را در رگها به حرکت می‌آورد و صاحبش را به فعالیت و جنبش وامی دارد.
این افراد جنگجو در سر راه خود در مرزهای ایران با اعراب مسلمان، که در این زمان شهرنشین شده و دارای سپاهیانی منظم بودند، برخورد کردند. بسیاری از جنگجویان ترک برای اینکه بتوانند به جمع این سپاهیان در آیند، دین اسلام را پذیرفتند (کیلتی، ۱۳۶۸، ص ۷۰).
ازجمله نادرترین آثار تاریخی باقی مانده از اقوام ترک، که برای ترک شناسان و مورخان تاریخ ترکان اهمیتی یکسان دارد، در درجه اول باید از قدیمی ترین اثر تاریخی باقی مانده به زبان ترکی یاد کرد که همان کتیبه های ارخون است. این کتیبه از قرن هشتم میلادی باقی مانده و در نیمه دوم قرن نوزدهم کشف شده و راز و رمز زبان و خط آن خوانده شد. این اثر به مردمانی تعلق دارد که اولین بار در تاریخ خود را ترک نامیده اند.
این قوم در قرن ششم در عرصه تاریخ ظاهر می‌شود و در مدت زمانی کوتاه بر تمامی اقوام ساکن سراسر دشتها (استپ ها) میان مرزهای چین و ایران و امپراتوری بیزانس مسلط می‌شود. به علت همین همسایگی این اقوام با کشورهای مذکور است که در مقایسه با منابعی که ما در مورد امپراتوری چادرنشینان در دست داریم و منحصرا از طریق آثار مورخان چینی آن‌ها را می شناسیم منابع موجود درباره اقوام ترک مورد بحث بسیار متنوعتر است (بارتولد، ۱۳۷۶، ص ۱۵).



سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
نخستین ترکانی که جا پایی در آسیای صغیر به دست آوردند، سلجوقیان بودند. سلجوقیان به ترکان اغز تعلق داشتند. که در تاریخ به عنوان گروهی از نه قبیله یا تقز اغز ظاهر می‌شدند. این قبایل بخش شرقی امپراتوری ترک را تشکیل می‌دادند و در سالنامه‌های سلطنتی اتحادیه، یعنی کتیبه های اور خون مغولستان خارجی که در نیمه اول سده دوم قمری /هشتم میلادی نوشته شده از آن‌ها یاد می‌شود (بویل، ۱۳۸۰، ص ۲۳۵). و تأسیس دولت سلجوقی در تاریخ ترکان اوغوز نقطه عطف مهمی است. با تأسیس این حکومت، همان گونه که حاکمیت سـ*ـیاسی به دست اوغوزها افتاد، آناتولی و سرزمین‌های مجاور آن نیز موطن اوغوزها گردید.
ترکان اوغوزها تنها به عقب راندن امپراتوری بیزانس، که با بهره گیری از ضعف سـ*ـیاسی دنیای اسلامی خاور نزدیک به‌ویژه از اوایل قرن دهم میلادی گام به گام در حال پیشروی بود، اکتفا نکردند، بلکه با فتح پایگاه اصلی آن، یعنی آسیای صغیر، عامل اضمحلال و سقوط این امپراتوری شدند (سومر، ۱۳۸۰، ص ۱۱۴).
سلاجقه در ایام شوکت امرای سامانی در دشتهای بحیره خوارزم (آرال) و سواحل شرقی دریای آبسکون (بحر خزر) و دره های علیای سیحون و جیحون سکونت داشتند و مساکن ایشان بین بلاد اسلامی ماوراءالنهر و مساکن ترکان شرقی قرلق (خلخ) و غزان غیر مسلمانان بود.
سلاجقه، که پیش از ریاست یافتن سلجوق، نامی بخصوص نداشتند. به همان علت قبول اسلام و مجاورت با ممالک سامانی، گاهی در کشمکشهای بین این امرا و خانیان توران به سامانیان کمک می‌کردند و سامانیان به همین سبب مانع رفت و آمد ایشان به بلاد خود نمی‌شدند. چنانکه یکی از رؤسای آنان، که سلجوق بن دقاق نام داشت، در اواخر عهد سامانی قبیله خود را برداشت و به شهر جند از بلاد کنار سیحون در دره علیای این شط آورد و در آنجا مقیم شد.
سلاجقه به زودی صاحب شوکت و اعتباری قابل اعتنا شدند و به تدریج عدد و اهمیت ایشان تا آنجا بالا گرفت که با وجود شخص مقتدر عظیم الشأنی نظیر محمود غزنوی این طایفه دائما ارتباطات او را با خانیان ترکستان تهدید می‌کردند و راه سفرای او را که بین ایران و توران رفت و آمد داشتند می‌بستند (اقبال آشتیانی و عاقلی، باقر، ۱۳۷۸، صص ۶۶-۲۶۵).



سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش دوم: جنگ ملاذگرد
ورود ترکان سلجوقی به ارمنستان، اعلام جنگی به قسطنطنیه، به بزرگانی که تا این زمان مدتی دراز در رفاه و آسایش زیسته بودند و به امپراتور رومانوس چهارم بود، که در ۱۰۷۱ میلادی (۴۶۴ میلادی) با سپاه بیزانس برای باز پس راندن نیروی مهاجم به‌جانب شرق اقدام نماید.
رومانوس، برای فتح بلاد از دست رفته ارمنستان و حدود غربی ممالک خود در همین سال با دویست هزار سپاهی مرکب از یونانیان و گرجیان و مردم بلغار و روسیه و فرانسه به آسیای صغیر آمد و در شهر ملاذگرد (مابین دریاچه وان و ارزنه الروم در شمال اخلاط) اردو زد. آلب ارسلان، با اینکه پانزده هزار سوار ترک بیشتر همراه نداشت، به جنگ با امپراتور روم پرداخت و ابتدا اهل و عیال خود را به همراهی خواجه نظام الملک به همدان فرستاد (اقبال آشتیانی و عاقلی باقر، ۱۳۷۸، ص ۲۸۰).
آلب ارسلان سلجوقی
آقسرائی در تاریخ سلاجقه (۱۳۶۲، ص۱۶) درباره تعداد سپاهیان دوطرف می نویسد: «آلب ارسلان در جهانگیری مبالغت نمود و به همه اطراف تاختن کرد. پارس بگرفت و بر عراق مستولی شد و آخرالامر با دوازده هزار سوار به‌جانب روم تاختن کرد، و ارمیانوس ملک الروم با پنجاه هزار سوار جوشن پوش، پذیره او شدند و در صحرای ملاذگرد مقابل افتادند.
آلب ارسلان، با وجود آنکه در نزدیکی اخلاط بر مقدمه سپاه رومانوس غلبه یافت، از آنجا که از قلت لشکریان خود بیمناک بود، از امپراتور طلب صلح کرد. لیکن امپراتور مغرور گفت که در شهر ری با یکدیگر صلح خواهیم نمود. آلب ارسلان دل به دریا زد و در نزدیکی ملاذگرد بر رومیان تاخت و ترکان سلجوقی با همان سیره خاصی که در حمله و جنگ و گریز داشتند با وجود کمی عدد به قدریازعیسویان کشتند که بی اغراق زمین از کشته پوشیده شد و امپراتور در چنگ ایشان اسیر شد. آلب ارسلان در مقابل گرفتن یک میلیون و پانصد هزار دینار او را عفوکرد و با او صلحی به مدت پنجاه سال بست و رومانوس را به کشور خود برگرداند»



سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
فتح ملاذگرد یکی از وقایع مهم تاریخ آسیای غربی بود، زیرا از آن پس رومیان یا از اواسط عهد اشکانی همواره در ارمنستان اعمال نفوذ می‌کردند و با وجود مجامدات پادشاهان اشکانی و ساسانی هنوز دست تسلط و چشم طمع ایشان از این ناحیه برداشته نشده بود، دیگر روی این بلاد را ندیدند. پس از این واقعه نواحی آسیای صغیر هم به تدریج از کف ایشان به در رفت و تمدن یونانی و آداب عیسوی، که به پشتیبانی امپراتوران قسطنطنیه تا حدود اران و آذربایجان دامنه نفوذ و راه رسوخ داشت، با فتح ملاذگرد و شروع استیلای ترکان سلجوقی شروع به نزول کرد و تمدن و آداب اسلامی و زبان فارسی به تدریج جای آن‌ها را گرفت (اقبال آشتیانی و عاقلی باقر، ۱۳۷۸، ص ۳-۲۸۱).
قلمرو سلجوقیان
از سال ۴۶۴ هجری قمری /۱۰۷۲ میلادی، مشرق و مرکز آناتولی در برابر ترکان که به سرعت بر سراسر ناحیه، مگر دژهای استوار توروس، دست یافته بودند بی دفاع مانده بود. پیروزی آلب ارسلان در ملاذگرد بدان معنی بود که جدا از نواحی تشر و مشرق سیونیک، ارمنستان نیز به طور قطع به دست مسلمانان افتاد (بویل، ۱۳۸۰، ص۶۹). بدین ترتیب نبرد ملاذگرد، آغاز فتح آناتولی به دست ترک‌ها بود. طوری که آناتولی به‌صورت سرزمین ترکهای اوغوز در آمد (سومر، ۱۳۸۰، ص ۱۶۱).

بخش سوم: مقدمات جنگ‌های صلیبی
جنگ صلیبی به اردوکشیهایی که اقوام نصارای اروپای غربی در سده های یازدهم و دوازدهم و سیزدهم کرده‌اند اطلاق می‌شود. مقصود از این اردوکشیها نجات بیت المقدس و تربت عیسی از دست مسلمانان بود. مناسبت کلمه صلیب این بود که هر کس عازم این جنگ می‌شد بر شانه راست صلیبی از پارچه سرخ می دوخت.

پل لومرل می نویسد (لومرل، ۱۳۲۹، صص ۲-۱۳۱): جنگ‌های صلیبی حادثه بغرنجی اند که غالبا معنی آن را خوب درک نکرده‌اند، زیرا که به این موضوع فقط از نظر مغرب و به شکل مذهبی توجه می‌شود. در عمل، منافع سـ*ـیاسی و اقتصادی عواملی بسیار نیرومند بودند، ولی در پس پرده یک فکر، یعنی نجات اماکن مقدسی پنهان شدند. خود پاپها نیز، که همیشه آرزو داشتند جدایی مذهبی ۱۰۵۴ میلادی را میان مسیحیان از بین ببرند . مشرق را دوباره تحت اقتدار خود در آورند، دارای یک فکر مذهبی صرف نبودند.


سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این زمان آلکسیس اول از سلسله کومنن در قسطنطنیه سلطنت می‌کرد ( ۱۱۸۱ – ۱۰۱۸ میلادی). او بود که از پیشرفت ترکان سلجوقی متوحش شد و از عیسویان اروپای غربی استمداد طلبید که به فریاد او برسند و او و عیسویان را از تجاوزات مسلمین حفظ کنند. همچنین او اول کسی بود که از ورود صلیبیون متوحش شد و با آن‌ها سخت مخالفت ورزید. زد و خورد در چندین جا در ممالک روم میان قواء او وصلیبیون اتفاق افتاد و نزدیک بود جنگ صلیب به جنگ عیسویان مبدل گردد. تنها وعده صلیبیون و ضعف آلکسیس از چنین پیشامدی جلوگیری کرد.
صلیبیون نیز به خوبی می دانستند که عبور از بـ*ـو*سفر و نقل و انتقال از اروپا به آسیا و تحصیل آذوقه و خیلی چیزهای مهم دیگر با مساعدت ألکسیس و قوا و اتباع او امکان پذیر بود. از یک طرف ترس و از طرف دیگر احتیاج زمینه سازش و صلح و مسالمت را میان عیسویان مغرب و عیسویان مشرق فراهم آورد. آلکسیس دستور داد احتیاجات صلیبیون و لوازم سفر آن‌ها را از هر جهت فراهم کنند و آن‌ها را به آسیای صغیر و حدود دولت سلجوقی روم انتقال دهند. اشراف و سرداران صلیبی به سهم خود متعهد شدند که به نام و به نفع الکسیس داخل جنگ صلیب شوند و این محاربات منافع دنیوی برای خود و برای ممالک اروپای غربی در نظر نگیرند.
به این ترتیب، جرقه اولین جنگ صلیبی از تقاضای آلکسیوس اول از پاپ اورپان دوم (۱۰۹۹-۱۰۸۸ میلادی) برای دریافت کمک بر ضد ترکان سلجوقی زده شد. آلکسیوس تقاضای کمک مالی کرد تا بتواند سربازان مزدور را اجیر کند، اما اوربان دوم نظر دیگری داشت: در چنین ایامی سربازان مسیحی به تازگی طلیطله را در اسپانیا تسخیر کرده و نور منها نیز فتوحات خود را در سیسیل به پایان رسانده بودند.


سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوربان دوم این موقعیت را فرصت طلایی برای دستگاه پاپ شمرد تا رهبری این آرمان بزرگ را به خود اختصاص دهد و جنگجویان اروپا را برای آزاد کردن بیت المقدس و سرزمین مقدس از دست مسلمانان جمع سازد. اوربان همچنین این موضوع را فرصتی برای وحدت مجدد کلیسای مسیحیت به رهبری روم دانست.
اوربان، در ۱۰۹۵ میلادی، در شورای کلرمون در جنوب فرانسه مسیحیان را به برداشتن سلاح بر ضد کفار و شرکت در جنگ مقدس برای بازگرداندن سرزمین مقدس به دامن مسیحیت فراخواند. پاپ وعده آمرزش گناهان داد و گفت: هر آن کس چه در خشکی، چه در دریا و نبرد بر ضد بت پرستان بمیرد، فورا گناهانش پاک خواهد شد. من از طریق قدرتی که خداوند در وجودم به ودیعه نهاده است، این بخشش را اعطا می کنم (فوگل، ۱۳۸۰، ص ۴۴۱).

۱.جنگ صلیبی چهارم و تاراج قسطنطنیه
جنگ چهارم صلیبی در واقع دنبال جنگ سوم بود که تقریبا پنج سال بعد از مراجعت ریشار، پاپ اینوسان سوم به پا شد (۱۱۹۸ میلادی) و سال بعد از آن در حین مسابقه جنگی که به دعوت حاکم شامپانی برپا شده بود، حضار صلیب برگرفتند و بسیاری از سواران جنگی شمال و مشرق فرانسه هم به ایشان تأسی جستند، اما پادشاهان فرانسه و انگلیس چون با هم در آمیخته بودند در جنگ صلیب شرکت نکردند.

جنگ چهارم نیز، مانند جنگ اول، اردوکشی سرکردگان بود. پاپ قشون صلیب را بر آن داشت که به مصر حمله کنند، زیرا مصر مرکز قدرت مسلمانان شمرده می‌شد و چون در آن خطه بر ایشان دست می‌یافتند مسلمانان را یارای نگاهداری فلسطین و شام نمی ماند (آلبر ماله و ایزاک، ۱۳۴۵، ص ۲۲۰).
قشون صلیب برای انجام این خیال محتاج به کشتی بود و در آن ایام مهم‌ترین بحریه دریای مغرب را مردم و نیز در دست داشتند. به این لحاظ قشون جمعی را به ونیز فرستاد که در باب کرایه کشتی گفتگو کند. ازجمله نمایندگان ویل آردوئن نامی از اهالی شامپانی بود که بعدها تاریخ جنگ صلیبی چهارم را نوشت. مردم و نیز بر عهده گرفتند که در ازای ۸۰ هزار مارک (به پول امروز تقریبا بیست میلیون می‌شود)، قریب چهارده هزار سوار و بیست هزار پیاده را به مصر برسانند و تمام مبلغ را نیز پیش خواستند.


سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به این ترتیب متحدین در تسخیر و غنیمت شریک شدند (آلبر ماله و ایزاک، ۱۳۴۵، ص ۲۲۱). در تابستان سال ۱۲۰۲ میلادی سرکردگانی ازجمله مونفرا، بالدوین، سیمون دومون فور و کنت شامپانی دور یکدیگر گرد آمدند تا مقدمات حرکت اردوها را فراهم کنند (میرانی، ۱۴۶۷، ص ۳۲۵)،
هدف جنگ صلیبی چهارم مصر بود که فلسطین را در اختیار خود داشت. ولی الکسیوس آنژ جوان، پسر اسحق دوم آنژ و خویشاوند فیلیپ امپراتور آلمان که الکسیوس سوم او را از تـ*ـخت برانداخته بود، در آن زمان در مغرب حضور داشت.
فیلیپ به صلیبیون پیشنهاد کرد که اول ألکسیوس را مجددا بر تـ*ـخت بنشانند و به ایشان ثابت کرد که اگر امپراتور روم شرقی با آن‌ها روابط دوستانه ای داشته باشد، منافع زیادی برای آن‌ها در بر خواهد داشت. داندولو قبول کرد، زیرا متوجه شدم که ونیز از این وضع چه استفاده ای خواهد نمود.
عجیب تر آن است که صلیبیون به آن سهولت این تغییر مسیر را پذیرفتند. به هر حال، ناوگان ایشان، به عوض اینکه به مصر متوجه شود، عازم بیزانس شد و در ژوئن ۱۲۰۳ میلادی به آنجا رسید (لومرل، ۱۳۲۹، ص ۱۳۶).
اتمام حجتی به آلکسیوس سوم تسلیم شد. به این مضمون که باید بی درنگ اریکه امپراتوری را به برادر نابینا یا برادر زاده اش، آلکسیوس جوان که همراه ناوگان سفر کرده بود، واگذارد. چون وی از قبول آن خودداری ورزید، صلیبیون در برابر مقاومتی جزئی، جلو حصار شهر، در خشکی پیاده شدند و داندولوی کهنسال (دوک ونیز) اولین کسی بود که به ساحل قدم نهاد. آلکسیوس سوم به تراکیا گریخت.

اعیان یونانی اسحاق آنگلوس را از سیاهچال بیرون آوردند، بر اریکه سلطنت نشانیدند و پیامی به نام وی نزد سرکردگان سپاه لاتین فرستادند به این مضمون که وی در انتظار است که به پسر خویش خوشامد بگوید.داندولو و بارونها، بعد از گرفتن تعهدی از اسحاق مبنی بر عملی کردن وعده ها و قولهایی که به پسرش داده بود، وارد شهر شدند، و آلکسیوس چهارم جوان تاج امپراتوری را بر سر نهاد.


سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
اما چون یونانیان آگاه شدند که وی پیروزی خود را با چه قیمتی خریده است، با نفرت و خشم از وی برگشتند. مردم عادی متوجه شدند که امپراتور، برای ایفای قول خویش به منظور رسانیدن کمک مالی به سپاه نجات دهنده، به گرفتن مالیات از آن‌ها نیاز دارد. طبقه اشراف یونانی از حضور اعیان و سپاهیان بیگانه در خاک خویش متنفر بودند و طبقه روحانیون با خشم تمام پیشنهاد را | رد کرده بودند و حاضر به اطاعت از شخص پاپ نمی‌شدند.
شاهزاده ای که پیوند نسبی با خاندان امپراتور داشت مردم را به شورش دعوت کرد، آلکسیوس چهارم را به قتل رسانید، اسحاق آنگلوس را دوباره زندانی ساخت و خود را به اسم ألکسیوس پنجم (مشهور به دو کاس) بر تـ*ـخت نشست و شروع به تدارک و تجهیز سپاه کرد تا لشکریان لاتین را از اردوگاهشان در غلاطیا بیرون کند (دورانت، ۱۳۷۳ ب، ص ۸۰۹).
آلکسیوس پنجم حکمرانی بود سختکوش، اما نامحبوب. وی هر آن کس را که به خود وفادار نمی پنداشت ازجمله نیستاس کونیاتس تاریخ نگار را که در کتاب خویش از او انتقام باز گرفت، از پیشگاه خود براند. تلاشهایی به کار گرفت تا مگر برای دفاع از شهر دیوارها را تجدید عمارت کنند و مردم را فراهم آوردند. لیکن این همه عصیانهای پی‌درپی جرئت از نگاهبانان شهر گرفته بود و هرگز هم مجالی دست نداده بود تا از ایالات افواجی آورده شود.

درون شهر نیز خیانتگرانی بودند که خود را به پول ونیزیان فروخته بودند. نخستین یورش صلیبیان در ششم ماه آوریل با تلفات سنگین واپس رانده شد. شش روز بعد، صلیبیان حمله ای دیگر کردند، در شاخ زرین (خلیج استانبول) نبردی سخت در گرفته بود (استیون، ص ۱۴۸). پس از یک ماهی که قسطنطنیه در محاصره بود، همگی تسلیم شدند. آلکسیوس پنجم گریخت و لاتینیهای پیروزمند، مانند گروه عظیمی از ملخهای گرسنه، به‌جان پایتخت امپراتوری بیزانس افتادند (۱۳ آوریل ۱۲۰۴ میلادی) (دورانت، ۱۳۷۳ ب، بخش دوم، ص ۸۰۹).


سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
آن‌ها خشم و عصبانیت خود را نسبت به مردم قسطنطنیه از طریق کشتار آن‌ها و غارت اموال مردم و خراب کردن شهر نشان دادند (بریتانیکا، اینترنت، ۲۰۰۴).
تاراج قسطنطنیه در تاریخ نظیر ندارد. نه قرن می گذشت که این شهر مرکز تمدن جهان مسیحی و آکنده از آثار هنری بازمانده از یونان باستان و شاهکارهای هنرمندان چیره دست خویش بود. ونیزیان البته ارزش چنین آثاری را می شناختند و هر کجا که دستشان رسید گنجینه ها را غارت کردند و به قصد تزیین میدانها و کلیساها و کاخهای خویش، آن‌ها را به ونیز بردند. لیکن فرانسویان و سربازان فلاندر که شهرت ویرانکاری وجودشان را فراگرفته بود، گروه گروه غریوکشان به گذرگاههای و خانه ها ریختند و هر آنچه را درخشان دیدند برداشتند و هر چیز را که از بردنش عاجز آمدند : نابود کردند.
در خود کلیسای سن صوفیا دیده می‌شدند سربازان می‌زده، درحالی‌که کتاب‌های مقدس و پیکرهای قدیسین زیر پایشان افتاده بود، پرده های ابریشمین را فرو می کشیدند و آویزهای سیمین محراب را که به شمایل مقدسین مصور بود، قطعه قطعه می‌کردند. زنان و کودکان مجروح نیمه جان بر گذرگاههای بسیار افتاده بودند. سه روز تمام این خونفشانی و غارتگری هراسناک ادامه داشت، تا آنکه این شهر عظیم دل انگیز چهره کشتارگاه به خود گرفت (استیون، ۱۳۸۰، ج سوم، صص ۵-۱۴۹).

حتى مدفن پادشاهان مرده از هتک حرمت مصون نماند و در کلیسای حواریون گورهای امپراتوران را گشودند و غارت کردند. فرانسویان و مردم فلاماندی تن خود و اسبانشان را به البسه منقش به الوان گوناگون پوشاندند و سر خود و ستوران خود را به مندیلهای کتانی دنباله دار آراستند و در کوچه ها راه پیمودند (گیبون، ۱۳۸۱، ج سوم، ص۱۲۴۳).


سلسله آنژلوس (۱۲۰۴-۱۱۸۵ میلاد)

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا