- عضویت
- 20/8/18
- ارسال ها
- 8,710
- امتیاز واکنش
- 29,620
- امتیاز
- 473
- سن
- 23
- محل سکونت
- کویِ دوست
- زمان حضور
- 207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
امپراتوری روم شرقی، که در سال ۱۲۶۱ میلادی، بدون خونریزی در زیر فرمان سلسله جدید پالایولوگو قرار گرفت، بی آنکه خود بخواهد، در حدود دو قرن دیگر دوام آورد. قلمرو متصرفات آن، براثر پیشروی مسلمانان در آسیا و اروپا، گسترش قلمرو اسلاوها در پشت مرزهای آن، و قطعه قطعه شدن بخشهایی از آن به دست دشمنان مسیحی، نورمانها، جنوواییها، و ونیزیها، که در ۱۲۰۴ میلادی قسطنطنیه را غارت کردند، کاهش پذیرفت.
قسطنطنیه هنوز مرکز پر جنب و جوش تجارت و بازرگانی بود، اما چون گذشته آباد نبود. کلاویخو، دیپلمات اسپانیایی، در حوالی ۱۴۰۹ میلادی در مورد آن می نویسد: در داخل پایتخت همه جا قصرها، کلیساها و صومعه های بزرگ و باشکوه قرار دارند، اما بیشتر آنها ویران و مخروبند (دورانت، ۱۳۷۳، ص ۲۱۳).
جنگهای صلیبی و تسلط لاتینیها مشرق یونان را به چنان وضعی دچار کرده بودند که امپراتوری ۱۲۶۱ میلادی، که از نظر اقتصادی ناتوان و سرزمینش قطعه قطعه شده بود، مانند شبح امپراتوری بود و بس. گذشته از این، امپراتوری بیزانس در آسیا به اراضی امپراتوری نیقیه و در اروپا به تراکیه و قسمتی از مقدونیه منحصر بود.
بهطوریکه می نویسند: بدنی بود نحیف، ضعیف شده و فلاکت زده، با یک سر عظیم که عبارت بود از قسطنطنیه. خلاصه همه منتظر جان کندن این امپراتوری از هم گسیخته بودند که آن را «مرد بیمار» قرونوسطی لقب داده بودند (لومرل، ۱۳۲۹، صص ۲-۱۴۱). به این ترتیب، انحطاط و سقوط آن در دو قرن آخر امپراتوری بیزانس(۱۴۵۳-۱۲۶۱میلادی). که پالئولوگها آن را اداره میکردند، کاملاً هویدا بود. در این دوره از زمان که اروپای غربی داشت توسعه پیدا میکرد و جوامع آن در حال رشد بود،
روم شرقی برعکس رو به ضعف می رفت. تاریخ این دو قرن نشان می دهد که اروپای غربی با روم شرقی قابل مقایسه نبود و روم شرقی در سرازیری سقوط قرار گرفته بود. ضعف داخلی بیزانس مانع از مقاومت در برابر هجومهای خارجی بود و این علت اساسی فرو ریختن نهایی آن بود. این فرو ریختن از مدتها قبل شروع شده بود، یعنی از قرن یازدهم در اواخر دوره پادشاهان مقدونیه، که اقتصاد دو جامعه بیزانس از هم پاشیده و شکوفایی گذشته را از دست داده بود (هاسی، ۱۹۶۶، بخش اول، ص ۳۳۱).
قسطنطنیه هنوز مرکز پر جنب و جوش تجارت و بازرگانی بود، اما چون گذشته آباد نبود. کلاویخو، دیپلمات اسپانیایی، در حوالی ۱۴۰۹ میلادی در مورد آن می نویسد: در داخل پایتخت همه جا قصرها، کلیساها و صومعه های بزرگ و باشکوه قرار دارند، اما بیشتر آنها ویران و مخروبند (دورانت، ۱۳۷۳، ص ۲۱۳).
جنگهای صلیبی و تسلط لاتینیها مشرق یونان را به چنان وضعی دچار کرده بودند که امپراتوری ۱۲۶۱ میلادی، که از نظر اقتصادی ناتوان و سرزمینش قطعه قطعه شده بود، مانند شبح امپراتوری بود و بس. گذشته از این، امپراتوری بیزانس در آسیا به اراضی امپراتوری نیقیه و در اروپا به تراکیه و قسمتی از مقدونیه منحصر بود.
بهطوریکه می نویسند: بدنی بود نحیف، ضعیف شده و فلاکت زده، با یک سر عظیم که عبارت بود از قسطنطنیه. خلاصه همه منتظر جان کندن این امپراتوری از هم گسیخته بودند که آن را «مرد بیمار» قرونوسطی لقب داده بودند (لومرل، ۱۳۲۹، صص ۲-۱۴۱). به این ترتیب، انحطاط و سقوط آن در دو قرن آخر امپراتوری بیزانس(۱۴۵۳-۱۲۶۱میلادی). که پالئولوگها آن را اداره میکردند، کاملاً هویدا بود. در این دوره از زمان که اروپای غربی داشت توسعه پیدا میکرد و جوامع آن در حال رشد بود،
روم شرقی برعکس رو به ضعف می رفت. تاریخ این دو قرن نشان می دهد که اروپای غربی با روم شرقی قابل مقایسه نبود و روم شرقی در سرازیری سقوط قرار گرفته بود. ضعف داخلی بیزانس مانع از مقاومت در برابر هجومهای خارجی بود و این علت اساسی فرو ریختن نهایی آن بود. این فرو ریختن از مدتها قبل شروع شده بود، یعنی از قرن یازدهم در اواخر دوره پادشاهان مقدونیه، که اقتصاد دو جامعه بیزانس از هم پاشیده و شکوفایی گذشته را از دست داده بود (هاسی، ۱۹۶۶، بخش اول، ص ۳۳۱).
پالایولوگوها و احیای امپراتوری بیزانس
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com