خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*SHAKIBAgh*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/8/20
ارسال ها
102
امتیاز واکنش
2,995
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
جهان ارتش سرخ
زمان حضور
18 روز 23 ساعت 19 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان: اِریتما
نویسنده: *SHAKIBAgh*
ناظر: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!
ژانر: فانتزی، تراژدی، عاشقانه
خلاصه:
باید گشت به دنبال آشنایی؛ آن کس که بتواند دخترک را در این دنیا ماندگار سازد.
تا دخترک بتواند با عشق او، گرگینه‌های هم‌خونش را رام کند!
باید گشت، دنبال مردی خون‌خوار، خون‌آشامی که با او یکی شود.
هرچند که دشمن‌اند!
رازی سر به مُهر که زندگی دخترک را احاطه کرده!
آیا می‌توان چشم به روی تمام دشمنی‌ها بست و عاشق شد؟
با ما همراه باشید.

پ.ن: اریتما در زبان یونانی، مترادف لوپوس و به معنای گرگ و سرخیِ جدا شده است.


نقد و بررسی رمان اریتما | *SHAKIBAgh* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، Nargesabd، نگار 1373 و 7 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,468
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
به نام ایزد یکتا
نقد و برسی رمان اریتما

جنون به جانش افتاده بود و دلش می‌خواست با تبرِ تازه تراش خورده‌ی پدرش، حسابی از خجالت ساعت ایستاده‌ی کنج اتاق در بیاید و در نهایت، جنازه‌های شاهکار هنری‌اش را به خورد موریانه‌ها بدهد.
نشان دادن احساسات یعنی همین!
در ژانرهای فانتزی و تراژدی (درام برای فیلمنامه‌ست) که جزو سختترین ژانرهای کتب است، توصیف احساس بسیار مهم می‌باشد!
در فانتزی فضاسازی و در تراژدی حس غم باید جلوه دهد و برای این احساسات قوی نیاز داریم.
نویسنده اریتما به خوبی می‌داند که چگونه احساسات را نشان دهد.
در شروع مستقیم نگفت *صدای ساعت عصبانی‌اش می‌کرد* بلکه غیرمستقیم، با استفاده از ایهام و عناصر گوناگون هم جمله را طولانی‌تر کرده؛ هم متنی جالب‌تر و بهتری ارائه داده.
هرچند که آغاز داستان نقطه اوج اول رمان نیست، می‌توان گفت معماهایی در ذهن خواننده ایجاد می‌کند؛ نظیر:
-چرا کارمن کابوس می‌بیند؟ او کیست؟
-چه چیزی این وسط پنهان شده؟
-چرا گرگ؟
این معماها به اندازه کافی اجازه می‌دهد خواننده کنجکاو شود تا ادامه داستان را مطالعه کند. البته این بین مونولوگ‌ها هم بسی تاثیرگذارند!
اریتما مونولوگ‌ها و توصیفات قوی‌ای دارد و حس خوبی به انسان می‌دهد طوری که دوست دارد بشیند تمام روز فقط مونولوگ‌های این داستان را مطالعه کند!
نثر ادبی برای رمان‌های فانتزی انتخاب درستی است و معمولا اکثر اثرهای خوب فانتزی ادبی هستند.
ادبی نوشتن کار هر کسی نیست و از این نظر نویسنده مشخص است تجربه دارد! هرچند بهتر است کمی از حجم مونولوگ‌ها بکاهید تا تعادل بین دیالوگ و مونولوگ حفظ شود.
بلکه نثر قوی است اما درباره زاویه دید، نمی‌توان مطمئن بود. تغییر زاویه دید در داستان کمی در ذوق می‌زد و بهتر بود اتفاقات از دید دانای کل به طور یکنواخت بیان می‌شد!
علت اینکه در اواسط داستان ناگهان از دیدگاه کارمن شد را نمی‌توان درک کرد چون هم احساسات هم افکار اشخاص را دانای کل به خوبی بیان می‌کرد!
اگر هم نمی‌خواستید افکار شخصیت مقابل فاش نشود ساده‌ترین راه این است که دانای کل درباره آن توضیحی ندهد.
مونولوگ‌های قوی باعث می‌شود یک رمان با ایده متوسط مانند اریتما چند برابر زیباتر به نظر بیاید و این حس را به خواننده القا کند که انگار یک رمان با ایده نوین می‌خواند.
نمی‌گویم ایده بد است یا ضعیف، متوسط است. در رابـ*ـطه با گرگینه‌ها و خون آشامان است که بسیار در رمان‌های دارک فانتزی به آن اشاره شده!
از طرفی هم شخصیت پردازی شما، کاملا همه چیز را کاور می‌کرد.
منتها احساس می‌کنم شما به پردازش شخصیت‌های فرعی بیشتر از شخصیت اصلی اهمیت دادید. چون حتی پدر کارمن که مدت کوتاهی در داستان بود پردازش خوبی داشت!
کارمن را می‌شود درک کرد، اما نمی‌توان شناخت!
گاهی ترسو است، گاهی شجاع. گاهی دنبال انتقام و گاهی خیر.
یعنی ثبات ندارد، البته این تغییرات برای شخصیت اصلی از نظر اصول لازم است اما نه به طور مداوم!
فقط در نقطه اوج، شخصیت می‌تواند تغییر کند و دوباره ثابت شود.
علاوه بر این‌ها احساس می‌کنم نیاز بود زمان و محل وقوع اتفاقات را ذکر کنید!
حقیقتا اریتما حال و هوای قرن 19 در جنگل‌های آلپ را می‌دهد!
اگر اینگونه هم نباشد، حداقل از روی اسم‌ها تشخیص می‌دهیم مکان ما، خارج از ایران است اما لفظ‌هایی مثل "دمت گرم" و یا بیسکویت اوریو ممکن است خواننده را در شک بندازد.
اریتما بی‌نقص نیست، اما خواندن آن لـ*ـذت بخش است! نویسنده با اریتما پا به پا زندگی می‌کند و مطمئننا این اثر، درخشان هست و خواهد شد!
پ.ن: بابت تاخیر در نقد، پوزش می‌خوام:گل:


سپاس بابت انتقادپذیری شما
Hades
کادر نقد رمان 98


نقد و بررسی رمان اریتما | *SHAKIBAgh* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: لاله ی واژگون، Z.A.H.Ř.Ą༻، زینب نامداری و 10 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا