خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,344
امتیاز
353
زمان حضور
82 روز 23 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: بوژنه *
نام نویسنده: مهلا باقری
نام ناظر: maryamstarfire
ژانر: عاشقانه
خلاصه: زخم می‌زنی و نمی‌دانی ثبات جهانت لبخند کودکانه‌ی من است. به بندم می‌کشی و خودت از نفس کشیدن می‌ایستی. وجودت را از چشمان عصیانگرم دریغ می‌کنی؛ اما نمی‌دانی تو خود منی، یا شاید من خود تو... به کجا می‌خواهی برسی؟ من از جهانت پا پس نمی‌کشم!
* بوژنه به معنای غنچه است.
نکته: مونولگ‌ها و سخن گفتن اهالی افجه جملاتی ادبی است و دیالوگ‌ها محاوره است.
این رمان اختصاصی انجمن رمان 98 تایپ شده و هرگونه کپی برداری، پیگرد جدی به همراه دارد!
خوشحال می‌شم بعد از نقد، بقیه‌ دوستان هم نظرشون رو بگند:)



نقد و بررسی رمان بوژنه | مهلا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، هدیه زندگی، نوازش و 13 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,468
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
به نام ایزد یکتا
نقد و برسی رمان بوژنه
بوژنه، رمانی با سبک آرام و ملایم.
بوژنه سبک قلم لطیفی دارد، جملات لطیفی به کار برده و بیشتر روی انتقال احساسات تمرکز دارد.
این اثر، جزو رمان‌هایی است که مخاطب‌های خاص خودش را دارد. بلکه نتواند نیاز هیجان یک مخاطب را تامین کند اما ترجیح مناسبی به عنوان یک کتاب احساساتی و آرام است.
رمان‌های عاشقانه بیشتر روی محور توصیف احساسات می‌چرخد و نویسنده از این آگاه بود!
بافت داستان ادبی بود همراه با زاویه دید اول شخص که بسیار انتخاب درستی برای رمانی عاشقانه است.
منتها یک سری مزایا و معایبی هم دارد، نثر ادبی، نثری خشک است و گاهی کسل کننده. بنابراین ریسک انتقال ضعیف احساسات در آن زیاد است اما این مورد را با آرایه‌های ادبی و کمی کشمکش می‌توان رفع کرد.
نمونه‌های زیادی در بوژنه وجود دارد که باعث صمیمی به نظر آمدن قلم نویسنده و همچنین احساسات قوی شده.
«وجودم خزانی شده بود و از هجر دوری برگ‌های غصه می‌ریخت. ابر پاییز امروز گریه نمی‌کند.»
این نوع آرایه‌ها زینت خوبی به مونولوگ‌ها می‌بخشد.
در نثر ادبی معمولا دیالوگ‌ها برای درک ساده خواننده، عامیانه بیان می‌شود اما در برخی از دیالوگ‌های بوژنه، نثر عامیانه بود و در برخی کتابی!
-تو رو خدا ببخشید کوکب خانم، به شما هم زحمت دادیم. «عامیانه»
-مگر می‌شود از یاد برد؟ اَفرای دوازده ساله را کسی نتوانست آرام کند. صدای جیغ‌هایت در کل اَفجه پیچید. «کتابی»
پیشنهاد می‌کنم دیالوگ‌ها را یکنواخت کنید.
بوژنه پیچیده نیست، اما گیج کننده است!
داستان بوژنه پیچیده نیست، درباره زندگی افرا و مادرش در یکی از روستاهای اطراف تهران است اما، شیوه بیان اتفاقات و جمله بندی‌ها باعث شده اتفاقات رمان گیج کننده به نظر بیاید!
*آبروداری کرده و آقا پیش از اسمش گذاشتم. سِر و رازهای‌مان برای خودمان بود و در جلوی بقیه خواهر افرا و آقا محمد بودیم.
*دوست دوران بچگی‌ام، همان که سر بیرون آوردن خروس لنگ از غالش جنگ می‌کردیم؛ بزرگ شده و برادرانه غیرت خرجم می‌کند.
اینجا تناقضی پیش می‌آید، آیا محمد برادر افرا است؟ معشوقش؟ یا یک همسایه و دوست معمولی؟
در اصل این موضوع پیچیده نیست، اما تناقض‌های موجود در متن آن را پیچیده کرده!
از طرفی هم در اوایل با شخصیت‌های زیادی آشنا می‌شویم. شما سعی می‌کنید آنها را نشان دهید و شیوه نشان دادنتان هم صحیح است ولیکن پیچیدگی بیان مونولوگ‌ها درک این موضوع را هم دشوار کرده.

ایده رمان بوژنه ساده است اما دلنشین!
بوژنه روایت زندگی دختری ساده است در روستا! با دغدغه‌های معمولی خودش و زندگی‌ای معمولی. بلکه ایده نو نیست، اما کلیشه هم نیست.
به دلایلی که ذکر هم کردم، قلم نویسنده صمیمی است و این موجب کلیشه به نظر آمدنش نمی‌شود اما نو هم نمی‌شود گفت.
البته تا این جایی که مطالعه کردم، مشخصا هنوز داستان به نقطه اوج نرسیده و عاشقانه‌ای در کار نیست.
از آنجایی که ژانرهای انتخابی شما تک ژانر عاشقانه بود؛ باید بار عاشقانه داستانتان زیاد باشد! همچنین آشنایی افرا با دایی‌اش گمان کنم نقطه اوج داستان باشد بنابراین سعی کنید زندگی افرا را بعد از این نقطه یا نقطه اوجی که در نظر گرفتید، متحول کنید.
شخصیت افرا پردازش خوبی داشت! دقیقا منظور ما از نشان دادن شخصیت همین است.
افرا در موقعیت‌های مختلفی واکنش‌های منحصر به فرد خودش را نشان می‌دهد. هنگام استرس دستانش یخ می‌زند و لاک انگشتانش را می‌کَند.
افرا، فردی دلسوز برای نزدیکانش و قوی است. علاوه بر اینها ظاهرا به سنت‌ها هم وابسته می‌باشد.
ترجیحا این شیوه بیانی که برای افرا انجام دادید برای بقیه شخصیت‌ها هم انجام دهید!
درکل اگر جمع بندی کنیم رمان بوژنه خوب است. رمانی آرام و دلنشین ولیکن گیج کننده!
ظاهرا نویسنده هم استعداد زیادی در نویسندگی دارد زیرا پیشرفت قابل تحسینی از اولین اثرش تا بوژنه داشته! تنها نصیحتی که می‌توانم بکنم این است «به نوشتن ادامه بدید.»


سپاس بابت انتقادپذیری شما
Hades
کادر نقد رمان 98


نقد و بررسی رمان بوژنه | مهلا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، زینب باقری، هدیه زندگی و 14 نفر دیگر

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,344
امتیاز
353
زمان حضور
82 روز 23 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام ایزد یکتا
نقد و برسی رمان بوژنه
بوژنه، رمانی با سبک آرام و ملایم.
بوژنه سبک قلم لطیفی دارد، جملات لطیفی به کار برده و بیشتر روی انتقال احساسات تمرکز دارد.
این اثر، جزو رمان‌هایی است که مخاطب‌های خاص خودش را دارد. بلکه نتواند نیاز هیجان یک مخاطب را تامین کند اما ترجیح مناسبی به عنوان یک کتاب احساساتی و آرام است.
رمان‌های عاشقانه بیشتر روی محور توصیف احساسات می‌چرخد و نویسنده از این آگاه بود!
بافت داستان ادبی بود همراه با زاویه دید اول شخص که بسیار انتخاب درستی برای رمانی عاشقانه است.
منتها یک سری مزایا و معایبی هم دارد، نثر ادبی، نثری خشک است و گاهی کسل کننده. بنابراین ریسک انتقال ضعیف احساسات در آن زیاد است اما این مورد را با آرایه‌های ادبی و کمی کشمکش می‌توان رفع کرد.
نمونه‌های زیادی در بوژنه وجود دارد که باعث صمیمی به نظر آمدن قلم نویسنده و همچنین احساسات قوی شده.
«وجودم خزانی شده بود و از هجر دوری برگ‌های غصه می‌ریخت. ابر پاییز امروز گریه نمی‌کند.»
این نوع آرایه‌ها زینت خوبی به مونولوگ‌ها می‌بخشد.
در نثر ادبی معمولا دیالوگ‌ها برای درک ساده خواننده، عامیانه بیان می‌شود اما در برخی از دیالوگ‌های بوژنه، نثر عامیانه بود و در برخی کتابی!
-تو رو خدا ببخشید کوکب خانم، به شما هم زحمت دادیم. «عامیانه»
-مگر می‌شود از یاد برد؟ اَفرای دوازده ساله را کسی نتوانست آرام کند. صدای جیغ‌هایت در کل اَفجه پیچید. «کتابی»
پیشنهاد می‌کنم دیالوگ‌ها را یکنواخت کنید.
بوژنه پیچیده نیست، اما گیج کننده است!
داستان بوژنه پیچیده نیست، درباره زندگی افرا و مادرش در یکی از روستاهای اطراف تهران است اما، شیوه بیان اتفاقات و جمله بندی‌ها باعث شده اتفاقات رمان گیج کننده به نظر بیاید!
*آبروداری کرده و آقا پیش از اسمش گذاشتم. سِر و رازهای‌مان برای خودمان بود و در جلوی بقیه خواهر افرا و آقا محمد بودیم.
*دوست دوران بچگی‌ام، همان که سر بیرون آوردن خروس لنگ از غالش جنگ می‌کردیم؛ بزرگ شده و برادرانه غیرت خرجم می‌کند.
اینجا تناقضی پیش می‌آید، آیا محمد برادر افرا است؟ معشوقش؟ یا یک همسایه و دوست معمولی؟
در اصل این موضوع پیچیده نیست، اما تناقض‌های موجود در متن آن را پیچیده کرده!
از طرفی هم در اوایل با شخصیت‌های زیادی آشنا می‌شویم. شما سعی می‌کنید آنها را نشان دهید و شیوه نشان دادنتان هم صحیح است ولیکن پیچیدگی بیان مونولوگ‌ها درک این موضوع را هم دشوار کرده.

ایده رمان بوژنه ساده است اما دلنشین!
بوژنه روایت زندگی دختری ساده است در روستا! با دغدغه‌های معمولی خودش و زندگی‌ای معمولی. بلکه ایده نو نیست، اما کلیشه هم نیست.
به دلایلی که ذکر هم کردم، قلم نویسنده صمیمی است و این موجب کلیشه به نظر آمدنش نمی‌شود اما نو هم نمی‌شود گفت.
البته تا این جایی که مطالعه کردم، مشخصا هنوز داستان به نقطه اوج نرسیده و عاشقانه‌ای در کار نیست.
از آنجایی که ژانرهای انتخابی شما تک ژانر عاشقانه بود؛ باید بار عاشقانه داستانتان زیاد باشد! همچنین آشنایی افرا با دایی‌اش گمان کنم نقطه اوج داستان باشد بنابراین سعی کنید زندگی افرا را بعد از این نقطه یا نقطه اوجی که در نظر گرفتید، متحول کنید.
شخصیت افرا پردازش خوبی داشت! دقیقا منظور ما از نشان دادن شخصیت همین است.
افرا در موقعیت‌های مختلفی واکنش‌های منحصر به فرد خودش را نشان می‌دهد. هنگام استرس دستانش یخ می‌زند و لاک انگشتانش را می‌کَند.
افرا، فردی دلسوز برای نزدیکانش و قوی است. علاوه بر اینها ظاهرا به سنت‌ها هم وابسته می‌باشد.
ترجیحا این شیوه بیانی که برای افرا انجام دادید برای بقیه شخصیت‌ها هم انجام دهید!
درکل اگر جمع بندی کنیم رمان بوژنه خوب است. رمانی آرام و دلنشین ولیکن گیج کننده!
ظاهرا نویسنده هم استعداد زیادی در نویسندگی دارد زیرا پیشرفت قابل تحسینی از اولین اثرش تا بوژنه داشته! تنها نصیحتی که می‌توانم بکنم این است «به نوشتن ادامه بدید.»


سپاس بابت انتقادپذیری شما
Hades
کادر نقد رمان 98
سلام هادس عزیز:گل: از نقد عالیت بسیار ممنونم♥ نکته‌های مفیدی که گفتی بسیار تأثیر گذار و به زودی اعمال‌شون می‌کنم.:گل:
ممنونم:roseb:


نقد و بررسی رمان بوژنه | مهلا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، Saghár✿، Narges_Alioghli و 7 نفر دیگر

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,801
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
نقد و بررسی رمان بوژنه
نکته: این متن محتوای رمان رو لو می‌دهد!
بوژنه، از آن دسته رمان‌هاییست که می‌داند چه می‌خواهد بنویسد! نثر ادبی آن با جملاتی که گاهاً پیچیدگی خاص و عطر متفاوتی دارند، از بوژنه رمانی لطیف و ساده در عین پیچیدگی می‌سازند. پیچیدگی که گویی تنها مختص جملات ادبی نیست!
طرح داستانی با آغاز از روستا و باغ انار نشان از رمان ساده‌ و دلنشینی داد اما در ادامه شوک‌های ریز و پی در پی که با هوشمندی در رمان جا داده شده بودند، نشان آن بود که بوژنه صرفاً رمانی ادبی و آرام نیست؛ به خصوص در قسمتی که متوجه می‌شویم دکتر، دایی او است. یک شوک و یک غافلگیری از طرف نویسنده!
غافلگیری‌های زیاد و هوشمندانه‌ای از طرف نویسنده مشاهده شد و می‌توان گفت بوژنه تنها رمانی محض سرگرمی و خواندن نیست، در پشت و مفهوم آن می‌توان اهداف ریز و درشتی را شکار کرد و مشخص است نویسنده از برای هر جمله، تفکر زیادی کرده است! _ با توجه به اینکه من کمی بیشتر از ایده و اهداف رمان و آینده آن می‌دانم _ بوژنه ساختار درستی دارد اما شخصیت پردازی محکمی خیر!
افرا، دختر بافکری که کمی شیطنت و دلتنگی در پی کارهایش دارد، خدا را یارش می‌داند و به قول خود افرا است دیگر! می‌تواند جمله از زیر زبان بکشد.
همچین شخصیتی می‌تواند به راحتی خواننده را همراه خود کند، به خصوص با شخصیت‌های دیگری چون دختر مریم خانوم و محمد، مادر او و خود مریم خانوم و دیگر اشخاص فرعی رمان! اما خواننده همراهی نمی‌کند، چرا؟ تنها باید گفت:
«ضعف در شخصیت پردازی بوژنه بخاطر عجله‌ و تندی سیر رمان است!»
عجله‌ای که در تک تک بندهای رمان است، عمدی نیست! نویسنده تقصیری ندارد و این سبک او است! شاید نویسنده نمی‌داند و شاید مشکلی نمی‌داند آن را، اما قاطعیتی هست که می‌گوید رمان، گویی برای رسیدن به چیزی عجله می‌کند و با توجه به اینکه "نویسنده برای جملات خود فکر می‌کند" سیر تند رمان مربوط به یک مسئله است، مونولوگ!
دیالوگ و مونولوگ‌‌ها دو دسته از پراهمیت‌ترینِ رمان‌ها هستند که جز آن‌ها نمی‌توان چیز دیگری در رمان یافت! توصیفات و... همه در آن دو وجود دارند و دو خط موازی با اهمیتی هستند که رمان را از ابتدا تا انتها همراهی می‌کنند. دیالوگ‌های رمان طلا‌‌یی هستند! ضعف اندکی دارند اما در نوبه‌ی خود بهترین هستند. تبریک به نویسنده، پنجاه درصد امتیاز را گرفته است!
_ در رابـ*ـطه با ضعف اندک آن‌ها با کمی شک و دو دلی می‌شود گفت دیالوگ‌ها هم گویی مانند مونولوگ‌ها در دام ادبی افتادند، روستاییان ادبی حرف می‌زنند اما در رابـ*ـطه با صحبت‌های محمد کمی اغراق شده است.
مثال: «آدم‌ها در جایی زندگی می‌کنند که فکر می‌کنند متعلق به آن جا هستند. بار سفر بستن برایش سخت است» _
و اما مونولوگ که امتیاز کمتری می‌گیرد، ادبی و با لحن دلنشین و نبوغانه‌ای است اما نمی‌توان منکر ضعف‌های آن شد.
مونولوگ‌ها در تناسب با دیالوگ‌ها نیستند. کم به تحریر در آمدند و گنگ هستند و نمی‌توان با آن‌ها ارتباط گرفت. در خود ضعف‌هایی دارند که سطح رمان را پایین کشیده و حیف است رمانی چون بوژنه، نداند و به همین منوال پیش برود!
1. گنگ هستند، نمی‌توان تجسم کرد چه کسی و در کجا دارد حرف می‌زند! حتی گاهاً زاویه دید با سوم شخص اشتباه گرفته شده و در نگاه کلی، بهتر است با توصیف مکان _ جزئیات نه! مکان _ آن را تقویت کرد. به خصوص در پارت‌های اول که گنگ و غیر قابل تجسم است.
2. خطوط با هم ارتباطی نداشته و جملات اصطلاحا تیکه تیکه شدند و این باعث عدم همراهی خواننده با آنان می‌شود. و البته جزئیاتی چون ناهماهنگی افعال و محاوره بودن بعضی کلمات در بافت ادبی، "اوف و تف".
3. در اوایل خوشحال شدم نویسنده با توصیف نشان داد در روستا هستند و بیان نکرد! امتیاز مثبتی بود اما در ادامه جملات حالت خبری گرفتند. گویی افرا دارد با کسی صحبت می‌کند و این یعنی نمی‌توان گفت افرا دارد فکر می‌کند، او اطلاع می‌دهد!
برای مثال اشاره به اینکه تیکه کلام مریم خانوم عزیز است، گفتن اینکه به راحتی از زیر زبان حرف می‌زند و چند سالش است و... .
اشتباه برداشت نکنید. مونولوگ‌ها ضعیف نیستند و بافت ادبی خوبی را پوشش دادند! پیچیده و با فهم بالا به نگارش در آمده‌اند و کم هستند اما مفهومی!
«لبو؟! تا جایی که به یاد دارم مادر از لبو به اندازه‌ی دروغ بدش می‌آید. محال است!»
یک نمونه از جملات دو منظوره و زیبای رمان! یک تیر و دو نشون!
می‌توان با یک ویرایش دقیق در مونولوگ، پنجاه درصد دیگر محبوبیت شخصیت‌ها هم به آن‌ها بازگرداند و رمان را از این جمله نجات داد.
با رمان می‌توان انس گرفت اما با شخصیت‌ها نه!
برگردیم به سیر تند رمان، حال که علل آن را متوجه شدیم بهتر می‌توانیم آن را ریشه کن کنیم! از معایب سیر تند و بازگشتن به مبحث شخصیت پردازی اشاره به دختر مریم خانوم است که بعد از ملاقات با دایی افرا ناگهان از رمان محو شد. او کجا رفته؟ انتظار دیدن و واکنش‌های دوباره‌ای از سوی او بود!
بوژنه پتانسیل بالایی در درخشیدن دارد! هیچ رمانی بی عیب نیست و می‌توان تنها از درصد آن‌ها کم کرد. البته اگر نویسنده نقد پذیر و به دنبال پیشرفت باشد!
شروعی که بوژنه داشت تا خط آخر در حال حاظر، دانایی نویسنده را نشان می‌دهند و البته دقت او در جزئیاتی که گویی ما آن‌جا هستیم و می‌توانیم لمس کنیم! فرش بافتنی زیر پا حس می‌شود و بوی سالادهای پخش شده در آشپزخانه احساس!
و البته در مرحله‌ی آخر، بوژنه از آن تک کلمه‌های مجذوب کنند است _ هرچند ترجیح می‌دادم در ترکیبی بیاید و نه تکی _ انتخاب خوبی بود. خلاصه‌ای که مقدمه وار نوشته شده و جلدی که زینت زیبایی به رمان داده است. و در آخر ژانر اجتماعی _ با توجه به آنچه من می‌دانم و شما نمی‌دانید _ هم مناسب رمان است.
بوژنه می‌تواند!
تقدیم به دوست خوبم مهلا :rose:
پ.ن: اسامی که گفتم ممکنه اشتباه باشند، حافظه خوبی تو اسم‌ها ندارم. و البته باغ انار!


نقد و بررسی رمان بوژنه | مهلا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، ریواس، Narges_Alioghli و 10 نفر دیگر

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,344
امتیاز
353
زمان حضور
82 روز 23 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسی رمان بوژنه
نکته: این متن محتوای رمان رو لو می‌دهد!
بوژنه، از آن دسته رمان‌هاییست که می‌داند چه می‌خواهد بنویسد!
نثر ادبی آن با جملاتی که گاهاً پیچیدگی خاص و عطر متفاوتی دارند، از بوژنه رمانی لطیف و ساده در عین پیچیدگی می‌سازند. پیچیدگی که گویی تنها مختص جملات ادبی نیست!
طرح داستانی با آغاز از روستا و باغ انار نشان از رمان ساده‌ و دلنشینی داد اما در ادامه شوک‌های ریز و پی در پی که با هوشمندی در رمان جا داده شده بودند، نشان آن بود که بوژنه صرفاً رمانی ادبی و آرام نیست؛ به خصوص در قسمتی که متوجه می‌شویم دکتر، دایی او است. یک شوک و یک غافلگیری از طرف نویسنده!
غافلگیری‌های زیاد و هوشمندانه‌ای از طرف نویسنده مشاهده شد و می‌توان گفت بوژنه تنها رمانی محض سرگرمی و خواندن نیست، در پشت و مفهوم آن می‌توان اهداف ریز و درشتی را شکار کرد و مشخص است نویسنده از برای هر جمله، تفکر زیادی کرده است! _ با توجه به اینکه من کمی بیشتر از ایده و اهداف رمان و آینده آن می‌دانم _ بوژنه ساختار درستی دارد اما شخصیت پردازی محکمی خیر!
افرا، دختر بافکری که کمی شیطنت و دلتنگی در پی کارهایش دارد، خدا را یارش می‌داند و به قول خود افرا است دیگر! می‌تواند جمله از زیر زبان بکشد.
همچین شخصیتی می‌تواند به راحتی خواننده را همراه خود کند، به خصوص با شخصیت‌های دیگری چون دختر مریم خانوم و محمد، مادر او و خود مریم خانوم و دیگر اشخاص فرعی رمان! اما خواننده همراهی نمی‌کند، چرا؟ تنها باید گفت:
«ضعف در شخصیت پردازی بوژنه بخاطر عجله‌ و تندی سیر رمان است!»
عجله‌ای که در تک تک بندهای رمان است، عمدی نیست! نویسنده تقصیری ندارد و این سبک او است! شاید نویسنده نمی‌داند و شاید مشکلی نمی‌داند آن را، اما قاطعیتی هست که می‌گوید رمان، گویی برای رسیدن به چیزی عجله می‌کند و با توجه به اینکه "نویسنده برای جملات خود فکر می‌کند" سیر تند رمان مربوط به یک مسئله است، مونولوگ!
دیالوگ و مونولوگ‌‌ها دو دسته از پراهمیت‌ترینِ رمان‌ها هستند که جز آن‌ها نمی‌توان چیز دیگری در رمان یافت! توصیفات و... همه در آن دو وجود دارند و دو خط موازی با اهمیتی هستند که رمان را از ابتدا تا انتها همراهی می‌کنند. دیالوگ‌های رمان ۹۸ هستند! ضعف اندکی دارند اما در نوبه‌ی خود بهترین هستند. تبریک به نویسنده، پنجاه درصد امتیاز را گرفته است!
_ در رابـ*ـطه با ضعف اندک آن‌ها با کمی شک و دو دلی می‌شود گفت دیالوگ‌ها هم گویی مانند مونولوگ‌ها در دام ادبی افتادند، روستاییان ادبی حرف می‌زنند اما در رابـ*ـطه با صحبت‌های محمد کمی اغراق شده است.
مثال: «آدم‌ها در جایی زندگی می‌کنند که فکر می‌کنند متعلق به آن جا هستند. بار سفر بستن برایش سخت است» _
و اما مونولوگ که امتیاز کمتری می‌گیرد، ادبی و با لحن دلنشین و نبوغانه‌ای است اما نمی‌توان منکر ضعف‌های آن شد.
مونولوگ‌ها در تناسب با دیالوگ‌ها نیستند. کم به تحریر در آمدند و گنگ هستند و نمی‌توان با آن‌ها ارتباط گرفت. در خود ضعف‌هایی دارند که سطح رمان را پایین کشیده و حیف است رمانی چون بوژنه، نداند و به همین منوال پیش برود!
1. گنگ هستند، نمی‌توان تجسم کرد چه کسی و در کجا دارد حرف می‌زند! حتی گاهاً زاویه دید با سوم شخص اشتباه گرفته شده و در نگاه کلی، بهتر است با توصیف مکان _ جزئیات نه! مکان _ آن را تقویت کرد. به خصوص در پارت‌های اول که گنگ و غیر قابل تجسم است.
2. خطوط با هم ارتباطی نداشته و جملات اصطلاحا تیکه تیکه شدند و این باعث عدم همراهی خواننده با آنان می‌شود. و البته جزئیاتی چون ناهماهنگی افعال و محاوره بودن بعضی کلمات در بافت ادبی، "اوف و تف".
3. در اوایل خوشحال شدم نویسنده با توصیف نشان داد در روستا هستند و بیان نکرد! امتیاز مثبتی بود اما در ادامه جملات حالت خبری گرفتند. گویی افرا دارد با کسی صحبت می‌کند و این یعنی نمی‌توان گفت افرا دارد فکر می‌کند، او اطلاع می‌دهد!
برای مثال اشاره به اینکه تیکه کلام مریم خانوم عزیز است، گفتن اینکه به راحتی از زیر زبان حرف می‌زند و چند سالش است و... .
اشتباه برداشت نکنید. مونولوگ‌ها ضعیف نیستند و بافت ادبی خوبی را پوشش دادند! پیچیده و با فهم بالا به نگارش در آمده‌اند و کم هستند اما مفهومی!
«لبو؟! تا جایی که به یاد دارم مادر از لبو به اندازه‌ی دروغ بدش می‌آید. محال است!»
یک نمونه از جملات دو منظوره و زیبای رمان! یک تیر و دو نشون!
می‌توان با یک ویرایش دقیق در مونولوگ، پنجاه درصد دیگر محبوبیت شخصیت‌ها هم به آن‌ها بازگرداند و رمان را از این جمله نجات داد.
با رمان می‌توان انس گرفت اما با شخصیت‌ها نه!
برگردیم به سیر تند رمان، حال که علل آن را متوجه شدیم بهتر می‌توانیم آن را ریشه کن کنیم! از معایب سیر تند و بازگشتن به مبحث شخصیت پردازی اشاره به دختر مریم خانوم است که بعد از ملاقات با دایی افرا ناگهان از رمان محو شد. او کجا رفته؟ انتظار دیدن و واکنش‌های دوباره‌ای از سوی او بود!
بوژنه پتانسیل بالایی در درخشیدن دارد! هیچ رمانی بی عیب نیست و می‌توان تنها از درصد آن‌ها کم کرد. البته اگر نویسنده نقد پذیر و به دنبال پیشرفت باشد!
شروعی که بوژنه داشت تا خط آخر در حال حاظر، دانایی نویسنده را نشان می‌دهند و البته دقت او در جزئیاتی که گویی ما آن‌جا هستیم و می‌توانیم لمس کنیم! فرش بافتنی زیر پا حس می‌شود و بوی سالادهای پخش شده در آشپزخانه احساس!
و البته در مرحله‌ی آخر، بوژنه از آن تک کلمه‌های مجذوب کنند است _ هرچند ترجیح می‌دادم در ترکیبی بیاید و نه تکی _ انتخاب خوبی بود. خلاصه‌ای که مقدمه وار نوشته شده و جلدی که زینت زیبایی به رمان داده است. و در آخر ژانر اجتماعی _ با توجه به آنچه من می‌دانم و شما نمی‌دانید _ هم مناسب رمان است.
بوژنه می‌تواند!
تقدیم به دوست خوبم مهلا :rose:
پ.ن: اسامی که گفتم ممکنه اشتباه باشند، حافظه خوبی تو اسم‌ها ندارم. و البته باغ انار!
خسته نباشی دوست عزیزم:گل:
ممنون از نقد بسیار عالیت♥ اشکالات رو زیر نظر خودت برطرف می‌کنم.*

*به همین راحتی ولت نمی‌کنم:l2b:


نقد و بررسی رمان بوژنه | مهلا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • قهقهه
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، Saghár✿، Narges_Alioghli و 6 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,272
امتیاز واکنش
44,324
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه
بنام خدا

نقد و برسی رمان بوژنه

رمان بوژنه رمانی با آرایش های ادبی؛ که سعی در انتقال احساس شخصیت‌های داستان را دارد؛ اما در قالبی متفاوت که گاها برای بعضی شاید خسته کننده اما طرفداران خاص خودش را دارد.
داستان، داستانی ساده و باورپذیری خوبی داشت. چیزی در آن وجود نداشت که باور پذیری رمان را کم کند "داستان در مورد زندگی افرا و مادرش و رازهایی از گذشته‌ی مادرش است" که کم کم نویسنده سعی در فاش کردن آن‌ها را دارد.
مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها در بعضی مواقع گیج کننده و نامعلوم بودند. ولی نمی‌شود گفت که "نقطه‌ی ضعف" رمان است؛ بلکه بیشتر رمان را جذاب می‌کند!
بوژنه از آن دسته رمان‌هایی نیست که هیجان زیادی به همراه داشته باشد؛ اما زیباست.
*نویسنده بعضی چیزها را از قلم انداخته است.
در جایی از رمان افرا می‌گوید: « من دخترکی بی‌ سر و زبانی نیستم؛ بلکه بیست و سه سال سن دارم.» این کمی من را به شک وا داشت؛ زیرا درجایی دیگر دایی‌اش از او می‌پرسد «چند سال سن داری؟» و افرا پاسخ می‌دهد: «بیست و یک سال» مگر می‌شود در جایی بیست ویک و درجایی دیگر بیست و سه سال سن داشته باشد!
نویسنده باید حواسش به تمام نقاط رمان باشد. این ضعفی از رمان است!


*ایده رمان جدید نیست؛ اما مجذوب کننده است!
رمان بوژنه را نمی‌توان گفت که رمانی با سبکی جدید و نو است؛ اما جذاب و گیرا است و مخاطب می‌تواند از خواندش لـ*ـذت ببرد، البته شاید که هیجان زیادی برای خواننده فراهم نکند و خواننده را بسیار مشتاق برای خواندن ادامه نکند؛ ولی با لحن لطیفی و آرامی که دارد با خواننده ارتباط برقرار می‌کند و او را وا می‌دارد به خواندن! درست است که جدید نیست؛ اما کلیشه‌ای هم نیست!
البته نویسنده با بازی که با کلمات کرده خواننده را همراه خودش می‌کند.
صد البته که سوال‌های زیادی هم در ذهن ایجاد می‌کند:

_پدر افرا، چرا مادرش را طلاق داده؟ مگر او مرد خوبی نبوده است؟!

_ این همه سال دایی افرا کجا بوده؟ چرا با او آشنا نشده بود؟!
_چرا در قسمت‌های پایانی شخصیت مریم ناپدید می‌شود؟ نویسنده قصدی از این کار را دارد؟!
_چرا مادرش این رازها را از افرا مخفی می‌سازد؟!

و...
از قبیل این سوالات در ذهن خواننده ایجاد می‌شود که امیدوارم نویسنده کم کم به آن‌ها بپردازد!
شخصیت پردازی خوبی که برای رمان شده را هم نمی‌شه نادید گرفت و این امتیاز زیادی است.
شخصیت افرا که دختری مظلوم و احساسی است یا شخصیت مریم که دختری خونسرد و شیطون است؛ اما با توجه به حرف افرا که در جایی می‌گوید «
فقط باید دهان مریم را بند و بست می‌کردم.» به دهن لق بودن مریم پی می‌بریم. و یا مادرش که فردی تودار و اما دلسوز است و... نویسنده تمام شخصیت‌هارا جوری پردازش کرده که در ذهن خواننده شخصیت‌هایشان محک می‌شود.
تشبه‌ها و توصیفاتی که نویسنده کرده به رمان زینت زیادی بخشیده!
به عنوان نمونه؛

رخت‌های زمستانی‌ام را سوا کردم. مش غلام ریش سفیدی کرده و پا در میان گذاشت.
جان و روحم بر کف اتاق سُر خورد. چهر‌ه‌اش سرخ و ناتوان بال و پر می‌زد.
پروانه شدم و از شعله چشم‌هایش پر سوزاندم.
در دوران بچگی از کل خانواده فقط املای بابا را یاد گرفتم؛ آن هم به واسطه‌ی اینکه به من آب داد.

این مثال‌ها تنها بخش کوچکی از توصیفات زیبای رمان است!
*خواننده در ابتدا با شخصیت افرا اشنا می‌شود.
خلاصه از زبان افرا بیان شده و او خودش را معرفی می‌کند. این باعث شده خواننده بفهمد که افرا شخصیتی احساسی با روحیه‌ای لطیف دارد و با او ارتباط برقرار کند.
خلاصه هرچند کوتاه است اما دلنشین و زیباست!
بوژنه که به معنی غنچه است اسمی زیبا برای رمان است اما ترکیبی اگر می‌بود دلنشین‌تر هم می‌شد.

*جلد رمان، جذابیت خاصی دارد.
جلد رمان با توجه به محتویات آن، هم بسیار مرتبط و هم بسیار جذاب و دلنشین است.
اگر بخوام واضح بگم، جلد چشم خواننده را می‌گیرد!
مقدمه هم همچون بقیه‌ی موارد با رمان مرتبط است و البته مثل کل رمان آرام و دلنشین!

اگر بخواهیم در مورد بوژنه نتیجه گیری کنیم، اثری زیبا و احساسی است که نویسنده با ادامه به نوشتنش، باعث پیشرفت و بالا رفتن بیشتر سطح آن و جذب مخاطب، خواهد بود.
از آنجایی که من اولین اثر نویسنده را نقد کردم این سومین اثر ایشون است؛ با پیشرفت چشم گیر نویسنده مواجه شدم. امیدوارم با هربار نوشتن شاهد پیشرفت بیشتر و بیشتر ایشون باشم. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم با همچین اثری برخورد کنم.


نقد و بررسی رمان بوژنه | مهلا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، ریواس، Narges_Alioghli و 5 نفر دیگر

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,344
امتیاز
353
زمان حضور
82 روز 23 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
بنام خدا

نقد و برسی رمان بوژنه

رمان بوژنه رمانی با آرایش های ادبی؛ که سعی در انتقال احساس شخصیت‌های داستان را دارد؛ اما در قالبی متفاوت که گاها برای بعضی شاید خسته کننده اما طرفداران خاص خودش را دارد.
داستان، داستانی ساده و باورپذیری خوبی داشت. چیزی در آن وجود نداشت که باور پذیری رمان را کم کند "داستان در مورد زندگی افرا و مادرش و رازهایی از گذشته‌ی مادرش است" که کم کم نویسنده سعی در فاش کردن آن‌ها را دارد.
مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها در بعضی مواقع گیج کننده و نامعلوم بودند. ولی نمی‌شود گفت که "نقطه‌ی ضعف" رمان است؛ بلکه بیشتر رمان را جذاب می‌کند!
بوژنه از آن دسته رمان‌هایی نیست که هیجان زیادی به همراه داشته باشد؛ اما زیباست.
*نویسنده بعضی چیزها را از قلم انداخته است.
در جایی از رمان افرا می‌گوید: « من دخترکی بی‌ سر و زبانی نیستم؛ بلکه بیست و سه سال سن دارم.» این کمی من را به شک وا داشت؛ زیرا درجایی دیگر دایی‌اش از او می‌پرسد «چند سال سن داری؟» و افرا پاسخ می‌دهد: «بیست و یک سال» مگر می‌شود در جایی بیست ویک و درجایی دیگر بیست و سه سال سن داشته باشد!
نویسنده باید حواسش به تمام نقاط رمان باشد. این ضعفی از رمان است!



*ایده رمان جدید نیست؛ اما مجذوب کننده است!
رمان بوژنه را نمی‌توان گفت که رمانی با سبکی جدید و نو است؛ اما جذاب و گیرا است و مخاطب می‌تواند از خواندش لـ*ـذت ببرد، البته شاید که هیجان زیادی برای خواننده فراهم نکند و خواننده را بسیار مشتاق برای خواندن ادامه نکند؛ ولی با لحن لطیفی و آرامی که دارد با خواننده ارتباط برقرار می‌کند و او را وا می‌دارد به خواندن! درست است که جدید نیست؛ اما کلیشه‌ای هم نیست!
البته نویسنده با بازی که با کلمات کرده خواننده را همراه خودش می‌کند.
صد البته که سوال‌های زیادی هم در ذهن ایجاد می‌کند:

_پدر افرا، چرا مادرش را طلاق داده؟ مگر او مرد خوبی نبوده است؟!

_ این همه سال دایی افرا کجا بوده؟ چرا با او آشنا نشده بود؟!
_چرا در قسمت‌های پایانی شخصیت مریم ناپدید می‌شود؟ نویسنده قصدی از این کار را دارد؟!
_چرا مادرش این رازها را از افرا مخفی می‌سازد؟!

و...
از قبیل این سوالات در ذهن خواننده ایجاد می‌شود که امیدوارم نویسنده کم کم به آن‌ها بپردازد!
شخصیت پردازی خوبی که برای رمان شده را هم نمی‌شه نادید گرفت و این امتیاز زیادی است.
شخصیت افرا که دختری مظلوم و احساسی است یا شخصیت مریم که دختری خونسرد و شیطون است؛ اما با توجه به حرف افرا که در جایی می‌گوید «
فقط باید دهان مریم را بند و بست می‌کردم.» به دهن لق بودن مریم پی می‌بریم. و یا مادرش که فردی تودار و اما دلسوز است و... نویسنده تمام شخصیت‌هارا جوری پردازش کرده که در ذهن خواننده شخصیت‌هایشان محک می‌شود.
تشبه‌ها و توصیفاتی که نویسنده کرده به رمان زینت زیادی بخشیده!
به عنوان نمونه؛

رخت‌های زمستانی‌ام را سوا کردم. مش غلام ریش سفیدی کرده و پا در میان گذاشت.
جان و روحم بر کف اتاق سُر خورد. چهر‌ه‌اش سرخ و ناتوان بال و پر می‌زد.
پروانه شدم و از شعله چشم‌هایش پر سوزاندم.
در دوران بچگی از کل خانواده فقط املای بابا را یاد گرفتم؛ آن هم به واسطه‌ی اینکه به من آب داد.

این مثال‌ها تنها بخش کوچکی از توصیفات زیبای رمان است!
*خواننده در ابتدا با شخصیت افرا اشنا می‌شود.
خلاصه از زبان افرا بیان شده و او خودش را معرفی می‌کند. این باعث شده خواننده بفهمد که افرا شخصیتی احساسی با روحیه‌ای لطیف دارد و با او ارتباط برقرار کند.
خلاصه هرچند کوتاه است اما دلنشین و زیباست!
بوژنه که به معنی غنچه است اسمی زیبا برای رمان است اما ترکیبی اگر می‌بود دلنشین‌تر هم می‌شد.

*جلد رمان، جذابیت خاصی دارد.
جلد رمان با توجه به محتویات آن، هم بسیار مرتبط و هم بسیار جذاب و دلنشین است.
اگر بخوام واضح بگم، جلد چشم خواننده را می‌گیرد!
مقدمه هم همچون بقیه‌ی موارد با رمان مرتبط است و البته مثل کل رمان آرام و دلنشین!

اگر بخواهیم در مورد بوژنه نتیجه گیری کنیم، اثری زیبا و احساسی است که نویسنده با ادامه به نوشتنش، باعث پیشرفت و بالا رفتن بیشتر سطح آن و جذب مخاطب، خواهد بود.
از آنجایی که من اولین اثر نویسنده را نقد کردم این سومین اثر ایشون است؛ با پیشرفت چشم گیر نویسنده مواجه شدم. امیدوارم با هربار نوشتن شاهد پیشرفت بیشتر و بیشتر ایشون باشم. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم با همچین اثری برخورد کنم.
سلام نارین عزیز:گل: بسیار ممنونم از نقد عالیت و به زودی مشکلات رابرطرف خواهم کرد.
خسته نباشی نارینم:roseb:


نقد و بررسی رمان بوژنه | مهلا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، زینب نامداری، MĀŘÝM و 4 نفر دیگر

نوازش

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/12/20
ارسال ها
86
امتیاز واکنش
667
امتیاز
163
زمان حضور
12 روز 16 ساعت 48 دقیقه
مهلای عزیزم؛

خیلی از رمان هایی که توی سایت درحال پارت گذاری هستن رو من امروز دیدم، و رمان شمارو امروز شروع کردم؛
و تا چند پارت اخر مطالعه کردم.

نوشته شده بود که ژانر رمان "بوژنه" عاشقانه اجتماعی است. و از نظر من نقطه قوت این سبک رمان‌ها بیان درست، و انتقال احساسات به خواننده است.
که بنظر من نویسنده رمان بوژنه به خوبی از عهده اینکار برامده بود:)
به علاوه تصویر سازی که اول رمان از روستای اَفرا و مادرش داشتید بسیار زیبا و قابل تصور بود.
یک نقطه قوت دیگه که می‌تونه یک رمان رو نسبت به بقیه متمایز کنه، استفاده درست و به‌جا از آرایه‌های ادبی است. و همینطور توصیفاتی که نویسنده از صحنه ها و اتفاقات مختلف رمان می‌نویسه که مخاطب به راحتی بتونه تصور کنه، و درکشون کنه.


در آخر مهلای عزیز؛

رمان بوژنه دارای نقاط قوت بسیاری است. و همچنین فکر می‌کنم نقوص احتمالی رمان با پیش رفتن رمان برطرف خواهد شد، و در آخر یک رمان به‌ یادماندنی و زیبا، به قلم دوست‌داشتنی شما به جا خواهد ماند:):گل:
پی‌نوشت: و اینکه مهلای عزیزم من تا رمانم کمی به خوبی مالِ شما بشه، ولت نمی‌کنم:smileb::گل:
با آرزوی موفقیت:rose:


نقد و بررسی رمان بوژنه | مهلا کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Narín✿، Z.A.H.Ř.Ą༻، زینب نامداری و 4 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا