خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,266
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع

مشاهده نام دیوید فینچر در هر پروژه ای می تواند جذاب و سوال برانگیز باشد. فینچر کارگردانی است که در بیش از دو دهه سابقه فیلمسازی اش، خالق آثار ماندگاری همچون « هفت » و « باشگاه مشت زنی » بوده و بعید است که هر علاقه مند به سینما حداقل یکی از آثار او را ندیده باشد و از آن لـ*ـذت نبرده باشد!

فینچر در ساخت آثار جنایی یکی از بهترین کارگردانان معاصر محسوب می شود و خبر ساختن یک سریال جدید به تهیه کنندگی او، خبری هیجان انگیز بود. نتفلیکس که این روزها جدال سختی را با پرده های سینما آغاز کرده و از بهترین های عرصه سینما و تلویزیون برای ساخت آثارش در ژانرهای گوناگون استفاده می کند، برای ساخت سریال جنایی جدیدش به سراغ کسی رفته که همه ما می دانیم بهترین انتخاب برای موضوعات پلیسی ( مخصوصاً با تم قاتلان زنجیره ای! ) می باشد. سریال شکارچی ذهن (Mindhunter ) اما تفاوت های آشکاری با سبک و سیاق آثار جنایی که پیش از این دیده ایم دارد که در ادامه آن را بررسی خواهیم کرد.


شاید بهتر باشد ابتدا به داستان سریال اشاره کنیم که در دهه 70 میلادی رخ می دهد. دورانی که پرونده های جنایی حتی هنوز نامگذاری مناسبی هم نشده بودند و به عنوان مثال اصطلاح فراگیر " قاتلین زنجیره ای " هنوز به فرهنگ لغات بصورت رسمی اضافه نشده بود. در این دوران مجرمین اغلب با خشونت پلیس هنگام بازجویی مواجه می شدند تا اینکه مامور جوانی به نام هولدن ( جاناتان گراف ) از راه می رسد و درخواست می کند که به جای بازجویی های خشن از متهمین، اجازه دهند که او با آنها صحبت کند تا از طریق روانشناسی، اطلاعات مفیدی از آنها بگیرد. روشی که او انتخاب می کند اعتماد مجرمان به او را به همراه دارد.

سریال « شکارچی ذهن » در نگاه اول شبیه به سریال های جنایی فراوانی هست که در سالهای اخیر دیده ایم. آثار مشهوری مانند « نظم و قانون » که به حل پرونده های جنایی می پرداخت و در آن ماموران در پی یافتن مجرمان و سپردن آنان به دست قانون بودند. اما این وضعیت ظاهری تنها درباره اپیزود اول سریال صدق می کند و پس از آن تماشاگر متوجه می شود که فینچر اینبار هم قرار است او را غافلگیر کند نه آنکه با الگوبرداری از آثار فوق العاده گذشته اش، صرفاً به بازخوانی خاطرات خوبی که بر جای گذاشته مبادرت بورزد.

در « شکارچی ذهن » ما نه خشونت چندانی را می بینیم و نه قرار است فرآیند یافتن مجرمین به پازل اصلی این داستان جنایی مبدل شود. در این سریال مجرمان اغلب دستگیر شده هستند و پیش از این در اختیار قانون قرار گرفته اند تا علاوه بر سپری نمودن دوران محکومیت شان، اطلاعاتی هم از آنها دریافت شود و تماشاگر قرار هست شنونده اعترافات مجرمین باشد. اما شاید بسیاری در این اندیشه باشند که این سریال به شدت گفتگو محور می تواند کسل کننده باشد اما باید بگویم که این تفکر کاملاً اشتباه است چراکه ما در هر اپیزود از سریال « شکارچی ذهن » می توانیم نکته های ریز و بی نظیری درباره علم روانشناسی شخصیت ها را در قالب یک داستان شاهد باشیم که تا به امروز در هیچ اثر جنایی به تصویر کشیده نشده است. دیالوگ نویسی هایی که در سریال انجام شده بسیار هوشمندانه و با رعایت ریزترین تکنیک های روانشناسانه بیان می شود که برای افزایش آگاهی مخاطب مثل یک کلاس درس عمل می کند.

اما این تمام ویژگی مثبت سریال جدید فینچر نیست. « شکارچی ذهن » قطعاً نیاز به چیزی بیش از گفتگوهای دو نفره برای جذب مخاطب نیاز دارد! پس نیاز به ساختن شخصیت پردازی و روایت قصه ای مجزا از بازجویی مجرمین نیز هست که در این بخش نیز فینچر درخشان عمل کرده است. همانطور که در آغاز سریال می بینیم، ما با ماموری مسلط به نام هولدن مواجه هستیم که می تواند به ذهن مجرمین وارد شود و با علاقه‌مند حس همذات پنداری، اطلاعات مناسبی از آنها بگیرد. هولدن باهوش به نظر می رسد و مسلط به کاری که پیش گرفته. اما سوالی که مطرح می شود این است که تفاوت ما و مجرمین در چیست؟ در سریال ماموران زیادی به این سوال اینگونه پاسخ می دهند که مجرمین مُشتی آدم دیوانه هستند که جنایت مرتکب شده اند و باید همیشه در قفس بازی بمانند!



اما ما در طول داستان شخصیتی را می بینیم که رفته رفته هنگام صحبت با مجرمین تغییرات روحی محسوسی را تجربه می کند و با یک رفتار عجیب و غیرمنتظره، لـ*ـذت وافری از اینکه بتواند مانند یک مجرم بیندیشد در خود حس می کند! به حدی که در ادامه سریال خود او تبدیل به شخصیتی ترسناک می شود که می تواند خطرآفرین باشد چراکه از آفریدن خطر لـ*ـذت می برد و حس رضایتی در او بوجود می آورد. او تغییر رفتاری شخصیت ها به مرور و با رعایت المان های روانشناسی در سریال انجام شده و فینچر بار دیگر ثابت کرده که همیشه می تواند با ذهن تماشاگر بازی کند. اقدام جالب توجه دیگری که نویسندگان انجام داده اند، بازخوانی پرونده های واقعی سالهای اخیر در فیلم بوده است. به همین منظور ما با قاتلینی سر و کار داریم که در دنیای واقعی حضور داشته اند و سریال نیز با اشاره به پرونده آنها، سریال را پیش برده است.

سریال شکارچی ذهن (Mindhunter) بهترین سریال جنایی هست که در سالهای اخیر ساخته شده است که کلیشه های رایج ژانر جنایی را تغییر داده و روش جدیدی را برای روایت قصه مجرمین پیش گرفته است. اگر علاقه مند به آثار جنایی هستید، تماشای سریال جدید فینچر و کمپانی نتفلیکس را از دست ندهید که هر قسمت آن می تواند نکات آموزشی فراوانی برای شما در علم روانشناسی به همراه داشته باشد.


منتقد : رضا توسلی
منبع: مووی مگ


نقد و بررسی سریال شکارچی ذهن / MindHunter

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا