- عضویت
- 18/8/20
- ارسال ها
- 73
- امتیاز واکنش
- 107
- امتیاز
- 153
- محل سکونت
- خراسان شمالی
- زمان حضور
- 1 روز 5 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
در روزگار گذشته، ازدواج در بجنورد آداب و رسوم خاص خود را داشت و همه افراد فاميل دور يکديگر جمع مي شدند و هر يک گوشه اي از کار را مي گرفتند. به ويژه اين فعاليت با نزديک شدن به عيد باستاني نوروز قوت بيشتري مي گرفت و همه سعي مي کردند مراسم خود را در اين ايام به پا کنند.
بانو «قمري تجلي» مادر کهنسالي که وقايع گذشته را بازگو مي کند، در اين باره مي گويد: در گذشته، چند روز قبل از جشن عروسي، فاميل عروس با خويشاوندان در منزل عروس شام مي خوردند و خويشاوندان داماد هم از منزل داماد براي بردن عروس به خانه شوهر مي آمدند و ابتدا جهاز عروس را مي بردند. يک نفر صندوق عروس را که يخدان مي گفتند برمي داشت و يکي لحاف، تشک، قالي و ديگري چراغي را که از مس درست شده بود و به آن پي سوز مي گفتند، برمي داشت. يک نفر ديگر، آينه و بقيه، ظروف عروس را برمي داشتند.
اين بانوي کهنسال ادامه مي دهد: زنان فاميل روي سر عروس چادر شب مي انداختند و يک تکه نان و قاشق داخل روسري مي گذاشتند و روسري را به کمر مي بستند.
البته داخل روسري پول هم مي گذاشتند. سپس اسبي مي آوردند و به گوش ها و دور گردن آن يک دستمال ابريشمي مي بستند و عروس را سوار يک اسب و داماد را سوار اسب ديگري مي کردند و هلهله کشان به سمت خانه داماد مي رفتند.
وي اضافه مي کند: هنگام نزديک شدن به خانه، داماد بالاي سر عروس انار پرت مي کرد و جوانان هم براي گرفتن آن از هم سبقت مي گرفتند به اين نيت که بخت شان باز شود. سپس جلوي پاي عروس و داماد تشت مسي مي انداختند و پس از قرباني کردن گوسفندي، عروس را به خانه مي بردند.
بانو «تجلي» مي گويد: پس از اين، دست داماد را در دست عروس مي گذاشتند و شيريني، قرآن و آينه مي آوردند. پس از آن بايد داماد بيرون مي رفت و مادرش روبند عروس را برمي داشت و طلا روي گردنش مي انداخت.
پدر داماد هم مي آمد و روبند را روي سر عروس مي انداخت و هر چه که در توانش بود شامل زمين، گاو و گوسفند و يا هر چيز ديگري را که به عروس هديه داده است اعلام مي کرد و همه شادي و سرور مي کردند.
وي با اشاره به اين که مراسم کنوني ازدواج با زمان گذشته بسيار فرق کرده است، بيان مي کند: در گذشته عروس با خويشاوندان داماد صحبت نمي کرد و تا مدت ها از آن ها رو مي گرفت.
به گفته وي، چند نفر از طرف عروس و چند نفر هم از خانواده داماد به منزل عروس مي رفتند و جهاز عروس را نگاه مي کردند و عروس هم براي خويشاوندان داماد يک بقچه به عنوان هديه مي بست.
بانو «تجلي» خاطر نشان مي کند: قبل از فرا رسيدن نوروز هم چند نفر از خانواده داماد براي عروس و اقوام نزديکش هديه به رسم عيدي مي بردند.
بانو «قمري تجلي» مادر کهنسالي که وقايع گذشته را بازگو مي کند، در اين باره مي گويد: در گذشته، چند روز قبل از جشن عروسي، فاميل عروس با خويشاوندان در منزل عروس شام مي خوردند و خويشاوندان داماد هم از منزل داماد براي بردن عروس به خانه شوهر مي آمدند و ابتدا جهاز عروس را مي بردند. يک نفر صندوق عروس را که يخدان مي گفتند برمي داشت و يکي لحاف، تشک، قالي و ديگري چراغي را که از مس درست شده بود و به آن پي سوز مي گفتند، برمي داشت. يک نفر ديگر، آينه و بقيه، ظروف عروس را برمي داشتند.
اين بانوي کهنسال ادامه مي دهد: زنان فاميل روي سر عروس چادر شب مي انداختند و يک تکه نان و قاشق داخل روسري مي گذاشتند و روسري را به کمر مي بستند.
البته داخل روسري پول هم مي گذاشتند. سپس اسبي مي آوردند و به گوش ها و دور گردن آن يک دستمال ابريشمي مي بستند و عروس را سوار يک اسب و داماد را سوار اسب ديگري مي کردند و هلهله کشان به سمت خانه داماد مي رفتند.
وي اضافه مي کند: هنگام نزديک شدن به خانه، داماد بالاي سر عروس انار پرت مي کرد و جوانان هم براي گرفتن آن از هم سبقت مي گرفتند به اين نيت که بخت شان باز شود. سپس جلوي پاي عروس و داماد تشت مسي مي انداختند و پس از قرباني کردن گوسفندي، عروس را به خانه مي بردند.
بانو «تجلي» مي گويد: پس از اين، دست داماد را در دست عروس مي گذاشتند و شيريني، قرآن و آينه مي آوردند. پس از آن بايد داماد بيرون مي رفت و مادرش روبند عروس را برمي داشت و طلا روي گردنش مي انداخت.
پدر داماد هم مي آمد و روبند را روي سر عروس مي انداخت و هر چه که در توانش بود شامل زمين، گاو و گوسفند و يا هر چيز ديگري را که به عروس هديه داده است اعلام مي کرد و همه شادي و سرور مي کردند.
وي با اشاره به اين که مراسم کنوني ازدواج با زمان گذشته بسيار فرق کرده است، بيان مي کند: در گذشته عروس با خويشاوندان داماد صحبت نمي کرد و تا مدت ها از آن ها رو مي گرفت.
به گفته وي، چند نفر از طرف عروس و چند نفر هم از خانواده داماد به منزل عروس مي رفتند و جهاز عروس را نگاه مي کردند و عروس هم براي خويشاوندان داماد يک بقچه به عنوان هديه مي بست.
بانو «تجلي» خاطر نشان مي کند: قبل از فرا رسيدن نوروز هم چند نفر از خانواده داماد براي عروس و اقوام نزديکش هديه به رسم عيدي مي بردند.
آداب و رسوم مردم بجنورد
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com