کامل شده مجموعه اشعار آخرین حرفم | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

FaTeMeH QaSeMi · 14/10/20

می‌دانم
در انتظارم اما می‌دانم، که او هیچوقت نمی‌آید
منم پرنده‌ای اسیرعشق
می‌دانم برای رهای نمی‌آید
چوسایه‌ای غریب حتی دراوج تاریکی
می‌دانم آفتاب نمی‌آید
دردهایم را نهفته‌ام درسینه
می‌دانم دگر بیرون نمی‌آید
***
بنازم

بنازم آن دو مژگان را
همان زلف پریشان را
توهمان احسن الخالقین هستی
بنازم من جمالت را
فدای ناز چشمانت
بنازم چشم گیرا را
همان بوری موهایت، مرا دیوانه تر کرده
بنازم قلب مجنون را

FaTeMeH QaSeMi · 18/10/20

کیست؟

برنامه را هرچه می‌گردم نیست
کیست پیدایش کند
از میان جزوه ها، آن را سنجاقش کند
گر نباشد هستیم، حالاها درکلاس
کیست این ساعت را، روبه اتمامش کند
خسته‌ام از دست نهفهمی خود
کیست این مطلب را، باز تکرارش کند
بهانه پر است در سرمن
کیست این بهانه را، یک دم باورکند
مطلب را اشتباه می‌گذارم درگروه
کیست بیایدو، بی صدا پاکش کند
عقربه هم لج کرده‌و، جلو نمی‌رود دگر
کیست این عقربه را، راضی به رفتنش کند
جامعه، هر هفته امتحان
کیست این درس را، گور باگورش کند
روانشناسی که مرا، دیوانه ترکرده ز قبل
کیست این روان را، آرام ارامش کند
فارسی که انگار، عاشق بومی شده است
کیست این شهررا، ز نقشه پاکش کند
فلسفه، ولی احد منطق شده است.
کیست این تازه وارد را، پایین از تختش کند
عربی خفه‌ام کرده دگر
کیست این مضارع را، ماضی و امرش کند
فنون درسی که باغمم آمیخته است
کیست بیایدودبیر را، راضی به رفتنش کند
دینی درس عشق و معرفت
کیست که جواب مرا، یکبار قبول کند
تاریخ، غرقم کرده در ایلخان و مغول
کیست تیمور را، ازصفحه ها حذفش کند
وقت‌ی نیست اصلا
کیست جواب را، زودتر ارسال کند
جغرافی که مرا برده ز شرق تا غرب
کیست دبیر را، راضی به پرسشش کند
محیط، درس جدید امسال
کیست این درس را، بی خوش آمد ردش کند
ریاضی شاید ساده باشد امسال
کیست اما این ساده را، حلش کند
آموزش مجازی و بدبختی های زیاد
کیست که تکلیف فردا را پیدایش کند
نصف شب، صدای غمگین پیام
کیست این وقت شب، پیام را بازکند
باچشم خواب آلود خویش، ساعت را می‌نگرم
کیست این وقت صبح، کتاب را باز کند
دیشب میان قلم و دفترم، ناآشنا بودندچند کتاب
کیست این هارا، بامن آشناکند
وقت ویس دادن من، شفاپیدامی‌کند حتی لال
کیست همسایه را، لحظه‌ای ساکت کند
پشت هم پیام و پیام
کیست این نت هارا، چند روز قطعش کند

FaTeMeH QaSeMi · 24/10/20

ای آسمان

چه شده ای آسمان، انگار نمی‌نالی دگر
هم دم ماه شدی، ابر را نمیشناسی دگر
دست تو نیست، رسم دنیا این است
وقتی رد شد از پل آن چهارپا، ما را نمی‌خواهی دگر
وقت طلب که می‌رسد، برجی می‌سازی ز عشق
وقت اتمام خواسته که شد، بنا نمی‌آید دگر
غصه‌ای نیست، زمین دایره‌است
نمی‌شود بریو برنگردی بار دگر
جاده‌ها خسته ز رفتن شده‌اند
امروز با یکی و فردا یکی دگر
زخم ها و نمکم این روزها زوج خوبی شده‌اند
نمی‌شود زخم باشد و نباشد یار دگر

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

کامل شده مجموعه اشعار آخرین حرفم | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

آیا شعرهامو دوست دارید؟ به نظرتون شعرهام در چه سطحی هستن؟

بله

خیر

بعضیاشو دوست دارم

عالین

خیلی خوبن

خوبن

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

آیا شعرهامو دوست دارید؟ به نظرتون شعرهام در چه سطحی هستن؟

بله

خیر

بعضیاشو دوست دارم

عالین

خیلی خوبن

خوبن

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین