خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
‌اشاره‌

تهیه‌ و تدوین‌ و ذیل‌نویسی‌ گفتگوی‌ زیر را - که‌ با یکی‌ از نام‌آوران‌ روانشناسی‌ دین‌ غرب‌ صورت‌ گرفته‌ - فاضل‌ ارجمند جناب‌ آقای‌ دکتر قراملکی‌ به‌ عهده‌ داشته‌اند که‌ بدین‌ وسیله‌ از زحمات‌ ایشان‌ سپاسگزاری‌ می‌شود.



‌ ‌مقدمه‌

رالف‌هودW.HoodRalphازمتخصصان‌روان‌شناسی‌ دین‌ و روان‌شناسی‌ فلسفی‌ است. وی‌ در دانشگاههایی‌ چون‌ کالیفرنیا و نوادا تحصیل‌ کرده‌ و اینک‌ در تنسی‌ در چاتانوگا مشغول‌ تحقیق‌ و تدریس‌ است. او مؤ‌لف‌ و یا از مؤ‌لفان‌ بالغ‌ بر صد وبیست‌ مقاله‌ در خصوص‌ روان‌شناسی‌ دین‌ است. زمینه‌های‌ اولیة‌ پژوهش‌ وی‌ تجارب‌ عرفانی‌ است. مجموعه‌ مقالات‌ وی‌ در عرفان‌ به‌ وسیله‌Rodophi publisher of Amsterdaom منتشر شده‌ است. وی‌ همچنین‌ مؤ‌لف‌ یا همکار در تألیف، ویراستار و یا از ویراستاران‌ نُه‌ کتاب‌ دیگر است. از جمله‌ تجربه‌ دینی‌ (1995)(1) و ویراستاری‌ دوم‌ روان‌شناسی‌دین: روی‌آوردتجربی(1996)(2) که‌ از مهمترین‌ آثار وی‌ به‌ شمار می‌روند.
هود به‌ عنوان‌ ویراستار با بسیاری‌ از مجلات‌ علمی‌ همکاری‌ دارد، مانند مجلة‌ بین‌المللی‌ روان‌شناسی‌ دین‌ و مجلة‌ مطالعه‌ تجربی‌ دین. وی‌ در حال‌ حاضر به‌ همراه‌ برخی‌ دیگر در حال‌ تأسیس‌ فدراسیون‌ بین‌المللی‌ روان‌شناسی‌ دین‌ است.
هود در روان‌شناسی‌ دین‌ بیش‌ از هر کس‌ با ویلیام‌ جمیز قابل‌ تطبیق‌ است. وی‌ به‌ طور کلی‌ بر موضع‌ جمیز صحه‌ می‌نهد و مانند وی‌ اولاً‌ در دین‌پژوهی‌ روان‌شناسانه، بحث‌ از تجربة‌ دینی‌ را محور قرار می‌دهد و آن‌ را همچون‌ کلید فهم‌ ایمان، عقاید و رفتار دینی‌ تلقی‌ می‌کند، بدون‌ آنکه‌ تحویل‌نگرانه‌ تمامیت‌ دین‌ را به‌ تجربة‌ دینی‌ فرو کاهش‌ دهد. ثانیاً‌ در تحلیل‌ تجربة‌ دینی‌ با هرگونه‌ تحویلی‌ نگری‌reductionism مخالفت‌ می‌ورزد. وی‌ با کسانی‌ که‌ تجربة‌ دینی‌ را به‌ اموری‌ غیر واقعی‌ مانند اوهام‌ تحویل‌ می‌دهند و یا صرفاً‌ به‌ زیر بنای‌ زیست‌ شناختی‌ آن‌ حصر توجه‌ می‌کنند، مخالف‌ است. با این‌ همه، وی‌ تفاوتهای‌ فراوانی‌ با جمیز دارد. بهره‌مندی‌ وی‌ از روشهای‌ متنوع‌ تجربی‌ در شناخت‌ تجربة‌ دینی‌ از جمله‌ تفاوتها است. گفتگوی‌ حاضر با هود بیشتر صبغة‌ روش‌ شناختی‌ دارد. ابتدا در خصوص‌ تجربه‌ دینی‌ که‌ هود تحقیقات‌ خویش‌ را بر آن‌ متمرکز کرده‌ است، بحث‌ می‌شود و آنگاه‌ سخن‌ از چیستی‌ روان‌شناسی‌ دین‌ و تمایز آن‌ از روان‌شناسی‌ دینی‌ و نسبتش‌ با الهیات‌ به‌ میان‌ می‌آید و در نهایت‌ بر نسبت‌ بین‌ روان‌شناسی‌ فلسفی‌ با روان‌شناسی‌ دین‌ اشاره‌ می‌شود. هود در پاسخ‌ به‌ این‌ سؤ‌ال‌ با اشاره‌ به‌ نقصان‌ و خلل‌ روش‌شناختی‌ بسیاری‌ از دین‌پژوهیهای‌ رایج‌ بر نقش‌ نگهبانی‌ روان‌شناسی‌ فلسفی‌ بر روان‌شناسی‌ علمی‌ به‌ منزلة‌ توصیه‌ای‌ در خصوص‌ مصونیت‌ از آفات‌ روشی‌ روان‌شناسی‌ دین‌ تاکید می‌کند.


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
هود، به‌ دلیل‌ اختصار به‌ زبان‌ ایجاز سخن‌ می‌گوید و بسیاری‌ از مفاهیم‌ و تعابیر وی‌ محتاج‌ شرح‌ و توضیح‌ است‌ و لذا پس‌ از طرح‌ برخی‌ از سؤ‌الها توضیح‌ مختصری‌ آورده‌ایم. بی‌فایده‌ نیست‌ اگر سه‌ نقد مهم‌ روش‌ شناختی‌ هود بر تحقیقات‌ رایج‌ در روان‌شناسی‌ دین‌ را به‌ منزلة‌ چکیده‌ای‌ از مباحث‌ وی‌ بیاورم.

یک‌ - حصر توجه‌ به‌ روی‌ آورد خاص‌ و فراتر نرفتن‌ از چارچوب‌ دانش‌ معین‌ در شناخت‌ پدیدارهای‌ دینی. مثال‌ بارز این‌ خطا فروید است. گشودگی‌ نسبت‌ به‌ یافته‌های‌ علوم‌ متعدد رفتاری‌ و تاریخی‌ و مطالعة‌ دقیق‌ آثار ادبی، عرفانی، تفسیری‌ و کلامی‌ راه‌ گریز از چنین‌ خطایی‌ است.

دو - تحویلی‌نگری‌ یا فرو کاهش‌ دادن‌ دین‌ و پدیدارهای‌ دینی‌ به‌ اموری‌ فروتر و امور دیگر. بارزترین‌ مصداق‌ این‌ نوع‌ خطای‌ روش‌ شناختی‌ مغالطة‌ کنه‌ و وجه‌ است. مصداق‌ روشن‌ تحویلی‌نگری‌ در دین، به‌ طور کامل، فروید است‌ و مثال‌ بارز تحویلی‌نگری‌ در تجربه‌ دینی، ام.کاررول‌ است.

سه‌ - مطابقت‌ دادن‌ مدلهای‌ تحویلی، مانند مدل‌ پیاژه، کهلبرگ‌ و ... بر تحول‌ دینداری‌ بدون‌ توجه‌ به‌ موانع‌ روش‌شناختی‌ آن.

چهار - بهره‌ جستن‌ از مفاهیم‌ مبهم، نارسا و تعریف‌ شده‌ و سعی‌ در ارجاع‌ پدیدارهای‌ دینی‌ به‌ چنین‌ مفاهیمی.

پنج‌ - ایهام‌ تعارض‌ تبیین‌های‌ علمی‌ تجربی‌ با تبیینهای‌ دینی‌ در تحلیل‌ تجربة‌ دینی‌ و متنافر پنداری‌ علل‌ مباشر بروز تجربة‌ دینی‌ با علت‌ نهایی.

شش‌ - خطای‌ این‌ از آن‌ پس‌ این‌ همان‌ در تفسیر پدیدارهای‌ دینی‌ که‌ به‌ تحویلی‌نگری‌ می‌انجامد. نگارندة‌ این‌ سطور در پایان‌ گفتگو به‌ موضع‌ دیگری‌ از خطاهای‌ روش‌شناختی‌ نیز اشاره‌ کرده‌ است:

- خطای‌ در آمیختن‌ مشاهدة‌ امر واقع‌ که‌ در قالب‌ گزارة‌ حسی‌ بیان‌ می‌شود با تبیین‌ امر واقع‌ که‌ در پرتو قانون‌ کلی‌ (کبری) ارائه‌ می‌گردد.

استقبال‌ گرم‌ استاد هود را که‌ علی‌رغم‌ مشغلة‌ فراوان‌ با حوصله‌ و دقت‌ به‌ سؤ‌الها پاسخ‌ دادند ارج‌ می‌نهیم.
‌س‌ 1. لطفاً‌ خلاصه‌ای‌ از علائق، مطالعات‌ و یافته‌های‌ خود را در روان‌شناسی‌ دین‌ گزارش‌ بفرمایید:

ج: علاقه‌ عمدة‌ من‌ در روان‌شناسی‌ دین‌ در زمینه‌ تجربه‌ دینی‌ جهت‌گیری‌ شده‌ است. روی‌ آورد من‌ به‌ تجربه‌ دینی‌ بر این‌ اساس‌ شکل‌ یافته‌ است‌ که‌ تجربة‌ دینی‌ با ادلة‌ ارائه‌ شده‌ در خصوص‌ حقانیت‌ و یا بطلان‌ عقاید دینی‌ مرتبط‌ است. به‌ نظر من، نمی‌توان، تنها با شیوة‌ تحویلی‌نگری‌ با تجربة‌ دینی‌ مواجهه‌ داشت، بلکه‌ مانند ویلیام‌ جمیز معتقدم‌ اولاً‌ تجربه‌ دینی‌ برای‌ فردِ‌ برخوردار از آن‌ حجت‌آور و اقناع‌ کننده‌ است، ثانیاً‌ چنین‌ تجربه‌ای‌ به‌ عنوان‌ فرضیه‌ای‌ برای‌ مدعیات‌ حقیقی‌ راجع‌ به‌ سنتهای‌ دینی‌ قابل‌ طرح‌ است. بنابراین‌ روی‌ آورد علوم‌ رفتاری‌ به‌ دین‌ پژوهشی‌ تا حدود زیادی‌ به‌ همة‌ اموری‌ مربوط‌ است‌ که‌ ادیان‌ مدعی‌ سرو کار داشتن‌ با آن‌ امور هستند.


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
من‌ در تحقیقات‌ خویش، روشهای‌ متنوعی‌ را برای‌ سنجش‌ و درک‌ بهتر تجربة‌ دینی‌ به‌ کار برده‌ام‌ و تا حدودی‌ در وضوح‌ بخشیدن‌ به‌ تجربة‌ دینی‌ هم‌ به‌ عنوان‌ پدیده‌ای‌ عام‌ دینی‌ و هم‌ به‌ عنوان‌ امری‌ متعلق‌ به‌ سنتهای‌ ایمانی‌ معین، موفق‌ بوده‌ام.
‌ ‌توضیح: هود، در اینجا، مهمترین‌ انگیزة‌ خویش‌ در پرداختن‌ به‌ تجربة‌ دینی‌ رابیان‌ می‌کند. اگر چه‌ وی‌ در بحث‌ از تجربة‌ دینی‌ به‌ سنت‌ روان‌شناسان‌ تجربی‌ متعلق‌ است‌ اما انگیزه‌ او تا حدودی‌ صبغة‌ کلامی‌ - الهیاتی‌ - دارد. از نظر وی‌ تحقیق‌ در تجربة‌ دینی‌ می‌تواند در اثبات‌ حقانیت‌ باورهای‌ دینی، نقد و رد‌ تبیین‌های‌ تحویلی‌نگرانه‌ مؤ‌ثر باشد. وی‌ در سؤ‌الهای‌ دیگر به‌ مواردی‌ از این‌ نقش‌ الهیاتی‌ مطالعة‌ تجربة‌ دینی‌ اشاره‌ خواهد کرد.
‌ ‌س‌ 2. بر مبنای‌ شما، چه‌ تعریفی‌ از تجربة‌ دینی‌ می‌توان‌ ارائه‌ کرد؟ مؤ‌لفه‌های‌ اصلی‌ آن‌ کدام‌ است‌ و اساساً‌ چگونه‌ می‌توان‌ تجربة‌ دینی‌ را مفهوم‌ سازی‌ کرد
ج: تجربة‌ دینی‌ هرگونه‌ مواجهه‌ و رویارویی‌ با امر قدسی‌ است. آن، به‌ معنای‌ دقیق‌ کلمه، هر نوع‌ تجربه‌ای‌ است‌ که‌ به‌ عنوان‌ تجربة‌ دینی‌ حاصل‌ شود و یا به‌ این‌ عنوان‌ تلقی‌ گردد. بنابراین، مساله‌ عمده، داوری‌ در اعتبار حقیقی‌ این‌ اسناد (دینی‌ تلقی‌ کردن) است. چنین‌ امری‌ محتاج‌ فهم‌ سنت‌های‌ ایمانی‌ ادیان‌ بزرگ‌ است‌ و همچنین‌ درک‌ اینکه‌ متدینان‌ چگونه‌ تجارب‌ قدسی‌ خویش‌ را حق‌ می‌انگارند و تجارب‌ قدسی‌ دیگران‌ را تصدیق‌ و یا انکار می‌کنند. تجربة‌ دینی، در عبارت‌ کوتاه، به‌ وسیله‌ تجربه‌ امر قدسی‌ و امور همخوان‌ با سنتهای‌ گوناگون‌ ایمانی‌ تعریف‌ می‌شود.


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
س‌ 3. روش‌ شما در مطالعة‌ تجربة‌ دینی‌ چیست؟

ج: من‌ تجربه‌ دینی‌ را با روی‌ آوردهای‌ متنوعی‌ مطالعه‌ می‌کنم. برای‌ اندازه‌گیری‌ و سنجش‌ گزارشهای‌ حاکی‌ از تجربة‌ دینی‌ مقیاسهای‌ روان‌شناختی‌ ساخته‌ام. سعی‌ کرده‌ام، افراد را در موقعیتهای‌ شبه‌ آزمایشی‌quase - experimental) ) تسهیل‌گر تجربة‌ دینی‌ قرار دهم، مانند قرار گرفتن‌ در موقعیتهایی‌ که‌ حواس‌ آزمودنیها حداقل‌ علاقه‌مند‌ ممکن‌ را دریافت‌ کند و نیز به‌ مشاهدة‌ اشخاص‌ در موقعیتهایی‌ پرداختم‌ که‌ آنها احساس‌ می‌کردند برخوردار از تجربة‌ دینی‌ هستند. با مدعیان‌ برخورداری‌ از تجربة‌ دینی‌ در خصوص‌ ماهیت‌ و ساختار تجربة‌ آنها مصاحبه‌ کرده‌ام.

از نظر من، به‌ طور اساسی، روشهای‌ علمی‌ رایج‌ در مطالعه‌ تجربة‌ دینی‌ قابل‌ به‌ کارگیری‌ هستند، همان‌گونه‌ که‌ در مطالعة‌ دیگر تجارب‌ نیز قابل‌ استفاده‌اند.
‌ ‌س‌ 4. در مطالعة‌ تجربه‌ دینی، چه‌ روی‌آوردهایی‌ بیشتر قابل‌ استفاده‌ است؟

از نظر من، همة‌ روی‌ آوردهای‌ روا و معتبر در علوم‌ اجتماعی‌ برای‌ مطالعة‌ تجربة‌ دینی‌ قابل‌ استفاده‌ است، اگر چه‌ دین‌ محتاج‌ روی‌ آوردهای‌ خاص‌ دیگری‌ نیز هست، مانند روی‌ آوردهایی‌ که‌ امکان‌ تحقق‌ امری‌ را که‌ ادیان‌ به‌ نحو وجود شناختی‌ از آن‌ سخن‌ می‌گویند، مجاز می‌داند. غالب‌ تفسیرهای‌ کاتولیکی‌ ازapparition مثال‌ خوبی‌ است‌ برای‌ امکان‌ تمایزی‌ که‌ غالباً‌ در علوم‌ اجتماعی‌ نادیده‌ انگاشته‌ می‌شود. این‌ تفاسیر امکان‌ اینکه‌ چنین‌ عملیاتی‌ می‌تواند انعکاس‌ از یک‌ ادراک‌ واقعیت‌ باشد، فراهم‌ می‌آورد.

در مقابل‌ این‌ موضع، مطالعة‌ کسانی‌ چون‌ کار رول‌ را در خصوص‌ شهودات‌ مریم‌ عذرا می‌توان‌ در نظر گرفت. وی‌ تمام‌ آنچه‌ را که‌ بر مریم‌ عذرا مکشوف‌ شده‌ است، توهمی‌ بیش‌ نمی‌انگارد (کاروول‌ام. 1986، آیین‌ مریم‌ عذرا با ریشه‌های‌ روان‌شناختی، انتشارات‌ دانشگاه‌ پرنیتون). چنین‌ فرضیات‌ تحویل‌گرایانه‌ای، به‌ ندرت‌ می‌توانند تجربه‌ و اعتقاد بسیار مهمی‌ چون‌ شهود مریم‌ عذرا را توضیح‌ دهند. دیگر سنتهای‌ دینی‌ نیز همچنین‌ هستند.


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
‌توضیح:در این‌ بیان‌ سه‌ نکته‌ مورد توجه‌ است: یک، گرایش‌ هود به‌ تنوعِ‌ روی‌ آورد در شناخت‌ تجربة‌ دینی. دو، دیدگاه‌ وی‌ در خصوص‌ قابل‌ استفاده‌ بودن‌ همة‌ روشهای‌ رایج‌ و معتبر علوم‌ رفتاری‌ در تبیین‌ تجربة‌ دینی‌ و سه، توجه‌ به‌ محدودیتهای‌ روش، و روی‌ آوردهای‌ تجربی‌ در مطالعة‌ موضوعی‌ چنین‌ پیچیده‌ و کثیرالاضلاع. عدم‌ توجه‌ به‌ این‌ نکتة‌ اخیر از مواضع‌ مهم‌ خطای‌ روش‌ شناختی‌ است‌ که‌ موجب‌ رواج‌ نظریات‌ تحویلی‌نگرانه‌ شده‌ است. مصداق‌ بارز این‌ نقصان‌ روشی‌ را نزد امثال‌ کاروول‌ می‌توان‌ یافت، کاروول‌ براساس‌ تحلیل‌ هود، به‌ دلیل‌ حصر توجه‌ به‌ برخی‌ روشها، شهودات‌ مریم‌ عذرا را چیزی‌ جز تخیلات‌ و توهمات‌ نمی‌پندارد. ام.پی. کاروول‌M.P. Carroll ابتدا به‌ سال‌ 1983 در مقاله‌ای‌ در مجلة‌ تجربی‌ دین‌ دیدگاه‌ خود را ارائه‌ کرد و آنگاه‌ در سال‌ 1989 کتاب‌ یاد شده‌ را منتشر کرد.(3) آرأ وی‌ در الهیات‌ مسیحی‌ بحث‌انگیز واقع‌ شد. در میان‌ روان‌شناسان‌ هود بیش‌ از دیگران‌ به‌ نقد آن‌ پرداخته‌ است.(205-207Hood,Psychology of Religion P.)



‌ ‌س‌ 5. مطالعة‌ روان‌شناختی‌ تجربة‌ دینی‌ با مطالعات‌ رایج‌ نزد فیلسوفان‌ دین‌ و متألهان‌ جدید در همین‌ زمینه‌ چه‌ تفاوت‌ و تشابهی‌ دارد؟ به‌ ویژه‌ در خصوص‌ روشها، روی‌آوردها، فرضیات‌ و نتایج، آنها را چگونه‌ می‌توان‌ مقایسه‌ کرد؟

ج: این‌ مطلب‌ بسیار پیچیده‌ای‌ است. اندیشة‌ فلسفی‌ غرب‌ [ در این‌ زمینه‌ ] اساساً‌ بر دو محور متمرکز است: یک‌ - تبیین‌ سازه‌ها و ساختار تجربة‌ دینی‌ و بیان‌ اینکه‌ تجربة‌ دینی‌ چیست‌ و از چه‌ عناصری‌ تألیف‌ شده‌ است؟ دو - یا فتن‌ ادله‌ای‌ در نقد، تحکیم‌ و یا تخریب‌ حجتهایی‌ که‌ بر تجربة‌ دینی‌ بنیان‌ نهاده‌ شده‌ است. به‌ عبارت‌ بسیار کوتاه‌ [ ادعا شده‌ است‌ که‌ ] فلسفة‌ غرب، به‌ طور غالب، در خصوص‌ باورهای‌ دینی‌ بر اساس‌ تجربة‌ دینی‌ کمتر توانسته‌ است‌ ادله‌ای‌ قانع‌ کننده‌ به‌ دست‌ آورد. البته‌ من‌ با این‌ ادعا مخالف‌ هستم.

روان‌شناسی‌ غربی‌ بر آن‌ بوده‌ است‌ تا ارزیابی‌های‌ تحویلی‌نگرانه‌ از تجربة‌ دینی‌ به‌ دست‌ دهد تا از طریق‌ آن‌ بتواند تجارب‌ دینی‌ را بر حسب‌ مفاهیم‌ صرفاً‌ این‌ جهانی‌ (سکولار) تبیین‌ کند. بعضی‌ از دانشمندان‌ (که‌ من‌ از آنها نیستم) گمان‌ می‌کنند چنین‌ فرضیاتی‌ در باب‌ هویت‌ آن‌ جهانی‌ دین‌ منطقاً‌ در ضمن‌ مطالعات‌ آنها در باب‌ دین‌ مندرج‌ است.به‌ هر حال، مطالعات‌ اخیر در باب‌ ساحت‌ معنوی‌ و روحانی‌ بشر همخوان‌ با نظامهای‌ روان‌ شناختی‌ فرا شخصی‌ Transpersonal و روی‌آورد روابط‌ موضوعی‌Object relation آغازگر تلقی‌ دین‌ به‌ عنوان‌ امر متعالی‌ است‌ به‌گونه‌ای‌ که‌ روان‌شناسان‌ جنبه‌های‌ تعالی‌ دین‌ را نیز در مطالعات‌ خود به‌ میان‌ آوردند.


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنوز، تمایل‌ غالب‌ در فلسفه‌ و روان‌شناسی‌ غرب، رد و انکار دین‌ از طریق‌ ارائه‌ تفسیرهای‌ تحویلی‌ نگرانه‌ از آن‌ و سعی‌ در تحلیل‌ آثار دین‌ در زندگی‌ شخصی‌ بدون‌ هر نوع‌ توجهی‌ به‌ هویت‌ و اعتبار هستی‌شناختی‌ آن‌ است. در حالی‌ که، متألهان‌ جدید معمولاً، و اگر چه‌ نه‌ به‌ طور ثابت‌ و مطلق، از این‌ فرض‌ که‌ تجارب‌ دینی‌ می‌توانند اعتبار هستی‌ شناختی‌ داشته‌ باشند، بهره‌ می‌جویند.

‌ ‌توضیح: هود ارتباط‌ بین‌ روان‌شناسی‌ دین‌ با فلسفة‌ دین‌ و الهیات‌ نوین‌ را غالباً‌ در جهت‌گیری‌ دوم‌ تحقیق‌ در تجربه‌ دینی‌ قابل‌ بحث‌ می‌داند. از نظر وی‌ بحث‌ از تجربة‌ دینی‌ نزد فیلسوفان‌ دین‌ و متألهان‌ از حیث‌ ارتباط‌ آن‌ با ادلة‌ رد و قبول‌ حقایق‌ دینی‌ مورد بحث‌ قرار می‌گیرد. متألهان‌ تجربة‌ دینی‌ را به‌ منزله‌ یکی‌ از راههای‌ خداشناسی‌ و اثبات‌ حقانیت‌ تعالیم‌ دینی‌ برمی‌گیرند و منکران‌ در مقابل‌ براساس‌ همین‌ زمینه‌ به‌ نقد ادلة‌ خداشناختی‌ می‌پردازند و فیلسوفان‌ دین‌ به‌ ارزیابی‌ هر دو گروه‌ می‌پردازند. این‌ تحلیل‌ با جنبه‌های‌ دفاعی‌Apology الهیات‌ سازگار است‌ اما واقعیت‌ آن‌ است‌ که‌ نزد غالب‌ متألهان‌ جدید این‌ حیثیت‌ بسیار کمرنگ‌ شده‌ است. آنها پیش‌ از دغدغة‌ اثبات‌ حقانیت‌ تعالیم‌ دینی، سعی‌ در عرضة‌ ایمان‌ دینی‌ دارند و در این‌ عرضه‌ روی‌ آوردهای‌ پدیدار شناختی‌ اهمیت‌ فراوان‌ دارد و لذا متألهان‌ از حیث‌ جهت‌گیری‌ نخستین‌ که‌ مورد اشاره‌ هود است، نیز به‌ تحلیلهای‌ روان‌شناختی‌ ارتباط‌ پیدا می‌کنند. تحلیل‌ روان‌شناسان‌ از ساختار و هویت‌ تجربة‌ دینی‌ از این‌ حیث‌ برای‌ متألهان‌ اهمیت‌ فراوان‌ دارد.

این‌ بُعد از مساله، تحلیل‌ روان‌شناختی‌ سازه‌ها، ساختار، منشأ و تحول‌ تجربه‌ دینی‌ از جهت‌ دیگری‌ نیز برای‌ متألهان‌ اهمیت‌ دارد. الهیات‌ و کلام، بنا به‌ تعریف، هویت‌ واسطه‌ای‌ بین‌ وحی‌ و ذهن‌ و زبان‌ مخاطبین‌ دارد و رسالتِ‌ متألهان‌ و متکلمان، برنامة‌ آموزشی، ترویجی‌ و تربیتی‌ دین‌ است.(4) براین‌ اساس، وقوف‌ بر ساختار، منشأ و فرایند تحولی‌ تجربة‌ دینی‌ شرط‌ توفیق‌ متکلم‌ در برنامة‌ تربیت‌ و ترویج‌ دینی‌ است. متکلم‌ در تبلیغ‌ و تربیت‌ آموزه‌های‌ دینی‌ در سطوح‌ مختلف‌ مخاطبان‌ وحی‌ بدون‌ اطلاع‌ دقیق‌ از تبیین‌های‌ روان‌شناختی‌ در خصوص‌ فرایند تحول‌ دینداری‌ توفیق‌ چندانی‌ به‌ دست‌ نخواهد آورد.

در خصوص‌ دو مفهوم‌ «روان‌شناسی‌ فراشخصی» و روی‌ آورد روابط‌ موضوعی‌ توضیحی‌ را دکتر قربانی‌ افزودند:


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
روان‌شناسی‌ فراشخصی‌ یکی‌ از شاخه‌های‌ جدید روان‌شناسی‌ است‌ که‌ ریشه‌ در روان‌شناسی‌ انسانی‌نگر دارد. برای‌ مثال‌ در سال‌ 1902 ویلیام‌ جمیز در خصوص‌ پدیده‌های‌ فراشخصی‌ و سپس‌ یونگ‌ نیز از ناهشیار فراشخصی‌ که‌ در اصطلاح‌ وی‌ ناهشیار جمعی‌ نامیده‌ می‌شود سخن‌ گفتند. ناهشیار متعالی‌ فرانکل‌ نیز چنین‌ است.

هدف‌ روان‌شناسان‌ فراشخصی‌ تلفیق‌ کردن‌ علم‌ مدرن‌ امروزی‌ و تفکر عرفانی‌ و اشراقی‌ متعلق‌ به‌ مشرق‌ زمین‌ است‌ واژه‌ فراشخصی‌ به‌ معنای‌ هر آن‌ امری‌ است‌ که‌ به‌ فراسوی‌ مشخصی‌ و یا سازمان‌ روانی‌ فرد متعلق‌ است‌ این‌ واژه‌ به‌ مفهوم‌ هشیاری‌ و فراسوی‌ محدودیتهای‌ زمانی‌ و مکانی‌ به‌ ظرفیتهای‌ غایی‌ استعدادی‌ انسان‌ و به‌ طور کلی‌ مواردی‌ که‌ به‌ صورت‌ سیستماتیک‌ در تئوریهای‌ رفتاری‌نگر (نیروی‌ اول) روان‌ تحلیل‌گری‌ (نیروی‌ دوم) و انسانی‌نگری‌ (نیروی‌ سوم) توجه‌ و تعلق‌ ندارد. به‌ طور کلی، روان‌شناسی‌ فراشخصی‌ نیروی‌ چهارم‌ محسوب‌ است.

روی‌ آورد روابط‌ موضوعی‌ یکی‌ از شاخه‌های‌ روان‌ تحلیل‌گری‌ است‌ که‌ برای‌ اولین‌ بار توسط‌ ملانی‌ کلاین‌ طرح‌ شد. منظور از روابط‌ موضوعی‌ پیوند احساسی‌ و هیجانی‌ بین‌ فرد و یک‌ موضوع‌ خارجی‌ - اعم‌ از انسان‌ و غیر انسان‌ - است‌ این‌ نظریه‌ به‌ تأثیر روابط‌ اجتماعی‌ بر شخص‌ تاکید می‌کند و بر خلاف‌ دیدگاه‌ فروید صرفاً‌ بر ارضأ کشاننده‌ها و غرایز تاکید نمی‌کند. این‌ روی‌ آورد امروزه‌ در جنبه‌های‌ مختلف‌ روان‌شناسی، همچون‌ خانواده‌ درمانی‌ و یا روان‌شناسی‌ دین‌ به‌ گونه‌های‌ مختلف‌ به‌ کار بسته‌ شده‌ است.



‌ ‌س‌ 6. با توجه‌ به‌ گرایش‌ شما در خصوص‌ به‌ کار گرفتن‌ روی‌ آوردهای‌ متنوع، آیا ضرورتی‌ دارد که‌ تجربة‌ دینی‌ را با روی‌ آورد بین‌ رشته‌ای‌ مطالعه‌ کرد؟

ج:بدون‌ تردید بلی، زیرا مطالعاتی‌ که‌ محدود به‌ چارچوب‌ رشته‌ای‌ واحد هستند به‌ دلیل‌ حصر توجه‌ به‌ دیدگاهها و تئوریهای‌ رایج‌ در گسترة‌ خود، از درک‌ کامل‌ همة‌ اضلاع‌ تجربة‌ دینی‌ عاجز هستند. همین‌ نقصان‌ در روی‌ آورد انحصارگرایانه‌ است‌ که‌ افراد را به‌ تصورات‌ ساده‌لوحانه‌ درباب‌ دین‌ رهنمون‌ می‌شود.

مطالعة‌ بین‌ رشته‌ای، همه‌ محققان‌ را بر آن‌ می‌دارد تا حداقل‌ در تحلیل‌ و درک‌ یافته‌های‌ علمی‌ با احتیاط‌ وانصاف‌ بیشتری‌ برخورد کرده‌ و احتمال‌ تفسیرهای‌ رقیب‌ را نیز در نظر آورند.

توضیح: سخن‌ هود در اینجا از حیث‌ فهم‌ سر ناکامی‌ محققان‌ علوم‌ تجربی‌ در کشف‌ حقایق‌ دینی‌ اهمیت‌ فراوان‌ دارد. وی‌ به‌ یکی‌ از مهمترین‌ خلل‌ روش‌شناختی‌ عمده‌ در تحقیقات‌ رایج‌ در خصوص‌ تجربة‌ دینی‌ اشاره‌ می‌کند. در واقع، از نظر وی، دانشمندان‌ علوم‌ رفتاری‌ تئوریهایی‌ را در باب‌ تجربة‌ دینی‌ ارائه‌ می‌دهند که‌ به‌ چارچوب، زمینه‌ها و آرأ خاص‌ آن‌ علوم‌ محدود است‌ و این‌ موجب‌ می‌شود که‌ فرد از تحقیقات‌ علوم‌ دیگر در این‌ زمینه‌ غفلت‌ بورزد و در نتیجه‌ به‌ تعبیر واتسون‌ به‌ برداشتی‌ بیش‌ از حد ساده‌انگارانه‌ و تصور قالبی‌ از تجربه‌ دینی‌ برسند.


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
حصر توجه‌ به‌ روی‌ آورد خاص‌ و بسنده‌ کردن‌ به‌ زمینه‌های‌ تحقیقی‌ علمی‌ معین‌ به‌ طور کلی‌ آسیبهای‌ روش‌شناختی‌ دارد اما در باب‌ دین‌پژوهی، به‌ دلیل‌ پیچیدگی‌ و کثیرالاضلاع‌ بودن‌ موضوع، آسیبهای‌ آن‌ پردامنه‌ و جبران‌ ناپذیر است. ظاهراً‌ هود به‌ دلیل‌ وقوف‌ برچنین‌ خلل‌ و رخنه‌ای‌ در تحقیقات‌ تجربی‌ رایج‌ در علومِ‌ رفتاری‌ است‌ که‌ به‌ روان‌شناسی‌ فلسفی‌ اهمیت‌ فراوان‌ می‌دهد و آن‌ را به‌ عنوان‌ نگهبانی‌ تلقی‌ می‌کند که‌ تحقیقات‌ تجربی‌ را از لغزیدن‌ در این‌ رخنه‌ها حفاظت‌ می‌کند درباب‌ روان‌شناسی‌ فلسفی‌ در ضمن‌ همین‌ گفتگو بحث‌ به‌ میان‌ خواهدآمد.

براساس‌ این‌ گرایش‌ است‌ که‌ هود، گشودگی‌ نسبت‌ به‌ یافته‌های‌ دیگر شاخه‌های‌ علوم‌ رفتاری، تاریخی‌ و حتی‌ مطالعات‌ ادبی‌ و آرأ متألهان‌ همه‌ ادیان‌ را به‌ منزلة‌ راه‌ گریزی‌ از تصورات‌ ساده‌ لوحانه‌ توصیه‌ می‌کند.

پل‌ واتسون‌ نیز در این‌ خصوص‌ توضیح‌ می‌دهد که‌ در این‌ مقام‌ «هود به‌ مصداق‌ معینی‌ از این‌ ساده‌انگاری‌ ناشی‌ از حصرگرایی‌ تصریح‌ نکرده‌ است. برای‌ ارائه‌ نمونه‌ بارز از چنین‌ ساده‌انگاری‌ می‌توان‌ به‌ تفسیر فروید از تجارب‌ عرفانی‌ اشاره‌ کرد. فروید در تمدن‌ و انزجار از آن‌ (1930) تجارب‌ عرفانی‌ را علی‌رغم‌ عمق‌ و گستردگی‌ اقیانوس‌وارشان‌ صرفاً‌ به‌ عنوان‌ امری‌ ساده‌ و قابل‌ تحویل‌ به‌ بازگشت‌ نارسیستیک‌ تلقی‌ می‌کند. گشودگی‌ بیشتر نسبت‌ به‌ ادبیات‌ عرفانی‌ ادیان‌ گوناگون‌ می‌توانست‌ فروید را از چنین‌ ساده‌انگاری‌ بیش‌ از حد مصون‌ کند».


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
تبیین‌ عدم‌ توفیق‌ فروید در شناخت‌ حقایق‌ دینی‌ وتصور بیش‌ از حد ساده‌لوحانه‌ از تجارب‌ دینی، علی‌رغم‌ نبوغ‌ خارق‌ العاده‌اش، بحثهای‌ فراوانی‌ را برانگیخته‌ است. یونگ‌ از نخستین‌ کسانی‌ است‌ که‌ در این‌ باب‌ به‌ طور روشمند اندیشیده‌ است. وی‌ مهمترین‌ عامل‌ این‌ ساده‌انگاری‌ را حصر توجه‌ فروید به‌ نظریه‌ عقدة‌ ادیپ‌ خود می‌داند و این‌ دقیقاً‌ همان‌ است‌ که‌ هود مطرح‌ می‌کند. اگر فروید به‌ نظریة‌ تنگ‌ عقدة‌ ادیپ‌ حصر توجه‌ نمی‌کرد و اندکی‌ نسبت‌ به‌ سایر زمینه‌های‌ تحقیقاتی‌ در این‌ باب‌ گشودگی‌ می‌داشت، به‌ طور مسلم‌ به‌ لایه‌های‌ درونی‌تر تجربة‌ دینی‌ وقوف‌ می‌یافت‌ و به‌ تعبیر یونگ‌ از چاله‌ به‌ چاه‌ نمی‌افتاد. این‌ موضوع‌ را پیش‌ از این، در گفتار مستقل‌ در همین‌ مجله‌ وزین‌ قبسات‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ام.(5)



‌ ‌س‌ 7. امروزه‌ روان‌شناسان‌ در حال‌ هدایت‌ چه‌ نوع‌ تحقیقاتی‌ در خصوص‌ تجربة‌ دینی‌ هستند؟

ج: تحقیقات‌ جاری‌ در زمینة‌ تجربه‌ دینی‌ صورتهای‌ گوناگون‌ دارد وبه‌ پژوهشهای‌ روان‌شناسان‌ محدود نیست‌ بلکه‌ جامعه‌شناسان‌ نیز در حال‌ زمینه‌یابی‌ در خصوص‌ فراوانی، ماهیت‌ و سنخهای‌ گوناگون‌ تجربة‌ دینی‌ هستند. این‌ زمینه‌ تحقیقاتی‌ دامنة‌ وسیعی‌ از تجارب‌ را در برمی‌گیرد: از جمله‌ تجربة‌ مواجهة‌ با مرگ، تجربة‌ فرا بهنجاری‌ و دیگر تجارب‌ کاملاً‌ دینی‌ مشترک‌ در همه‌ سنتهای‌ ایمانی‌ و ادیان‌ گوناگون.

روان‌شناسان، همچنین‌ به‌ بررسی‌ شرایطی‌ که‌ وقوع‌ تجربه‌ دینی‌ در آن‌ شرایط‌ گزارش‌ می‌شود، مانند شرایط‌ تجربی‌ می‌پردازند. محققان‌ با جهت‌گیری‌ بالینی‌ و به‌ ویژه‌ کسانی‌ که‌ جهت‌گیری‌ روابط‌ موضوعی‌ دارند، امروزه‌ از ماهیت‌ تجربة‌ دینی‌ و نحوة‌ تأثیر آن‌ در تسهیل‌ و یا بازداری‌ بهداشت‌ روانی‌ جستجو می‌کنند.



‌ ‌س‌ 8. متألهان‌ در مغرب‌زمین‌ نسبت‌ به‌ یافته‌های‌ روان‌شناسی‌ دین‌ به‌ ویژه‌ در زمینة‌ تجربة‌ دین‌ چه‌ واکنشی‌ دارند؟

ج: واکنش‌ آنها در این‌ خصوص‌ وضعیت‌ واحدی‌ ندارد. از طرفی، برخی‌ از آنها نسبت‌ به‌ روان‌شناسی‌ سازی‌ Psychologize تجربة‌ دینی‌ بدبین‌ هستند و از قبول‌ اینکه‌ روان‌شناسان‌ بتوانند عوامل‌ مؤ‌ثر در تجربة‌ دینی‌ را به‌ طور دقیق‌ درک‌ کنند، امتناع‌ می‌ورزند. از طرف‌ دیگر متألهانی‌ قرار دارند که‌ روش‌ سنتی‌ خود را به‌ نفع‌ بررسی‌ کاملاً‌ روان‌شناختی‌ - و اغلب‌ تحویلی‌نگرانه‌ - در خصوص‌ تجربة‌ دینی‌ کنار می‌نهند.


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضع‌ جالب‌ توجه‌ برای‌ من، موضع‌ کسانی‌ است‌ که‌ مایل‌ به‌ گفتگو با روان‌شناسان‌ هستند یعنی‌ در مقام‌ جستجوی‌ راههایی‌ هستند که‌ متألهان‌ و روان‌شناسان‌ بتوانند درک‌ و دیدگاه‌ خود در خصوص‌ تجربة‌ دینی‌ را تبادل‌ کنند. در این‌ خصوص‌ روان‌شناسان‌ فراشخصی‌ و نیز کسانی‌ که‌ روی‌ آورد روابط‌ موضوعی‌ را اخذ می‌کنند، مناسب‌ترین‌ کسانی‌ هستند که‌ بتوانند مفاهیم‌ الهیاتی‌ و کلامی‌ را در تئوریهای‌ خود جای‌ دهند. و به‌ این‌ ترتیب‌ با متألهان‌ مواجهه‌ و گفتگو داشته‌ باشند. جالب‌ توجه‌ است‌ که‌ خیلی‌ از متألهان‌ جدید نیز سعی‌ دارند از طریق‌ تئوریهای‌ فراشخصی‌ و یا روابط‌ موضوعی‌ و از منظری‌ غیر تحویل‌گرایانه‌ درک‌ خود از تجربه‌ دینی‌ را افزایش‌ دهند.



‌ ‌س‌ 9. یافته‌های‌ روان‌شناسی‌ دین‌ چه‌ مشکلاتی‌ برای‌ متألهان‌ برانگیخته‌ است.

ج: روان‌شناسان‌ به‌ طرق‌ مختلفی‌ می‌توانند برای‌ متألهان‌ مساله‌ساز باشند. مهمترین‌ آنها کسانی‌ هستند که‌ تبیینهای‌ کاملاً‌ تحویل‌نگرانه‌ای‌ از دین‌ را ارائه‌ می‌کنند. آنها دین‌ را امری‌ باطل‌ می‌پندارند که‌ تصویر وارونه‌ای‌ از عالم‌ ارائه‌ می‌دهد. چنین‌ دیدگاهی‌ در نهایت‌ سلامت‌ روان‌شناختی‌ را نیازمند غلبه‌ بر دینداری‌ می‌انگارد. براساس‌ دیدگاه‌ تقریباً‌ تعدیل‌ شده‌ای‌ تنها برخی‌ از ادیان‌ هستند که‌ باید در جهت‌ سلامت‌ روان‌شناختی‌ بر آنها غلبه‌ یافت. این‌ دیدگاه‌ براساس‌ این‌ ادعا بنا می‌شود که‌ روان‌شناسان‌ ادیان‌ را بر حسب‌ معیار سلامت، پختگی‌ و ... ارزیابی‌ می‌کنند غالب‌ باورهای‌ دینی‌ کمتر انعطاف‌پذیر و سنتهای‌ دینی‌ مبتنی‌ بر وحی، بیشتر بر حسب‌ چنین‌ معیارهایی‌ نقادی‌ جدی‌ می‌شوند.

در روی‌آورد دیگر روان‌شناسان‌ سعی‌ می‌کنند تکالیف‌ دینی‌ وا خلاقیات‌ را ماهیت‌ طبی‌ و روان‌شناختی‌ بدهند.

روان‌ شناسان، در روی‌ آورد دیگر، غالبِ‌ آنچه‌ را امور دینی‌ یا اخلاقی‌ تلقی‌ می‌شود، طبی‌سازی‌Medicalization و یا روان‌شناسی‌ سازی‌ می‌کنند. طبی‌سازی‌ در امور ساده‌ای‌ چون‌ تنبیه‌ بدنی‌ به‌ عنوان‌ مواردی‌ از سوء استفاده‌ از کودکان‌ (Childabuse) به‌ کار می‌رود. در این‌ موارد ادیان‌ و روان‌شناسی‌ دیدگاههای‌ رقیب‌ هستند. سؤ‌ال‌ اساسی‌ ما، در مفهومی‌ وسیعتر این‌ است:

آیا می‌توان‌ از زبان‌ گنـ*ـاه‌ و یا نابهنجاری‌ به‌ منظور توصیف‌ یک‌ پدیدة‌ خاص‌ استفاده‌ کرد؟

‌ ‌توضیح: هود، تعارض‌ روان‌شناسی‌ و دین‌ را در سه‌ حوزه‌ ترسیم‌ می‌کند: حوزه‌ نخست‌ به‌ حقانیت‌ دین، به‌ طور کامل، مربوط‌ است. برخی‌ از آرأ روان‌شناسان، مانند فروید به‌ این‌ حوزه‌ متعلق‌ است. حوزه‌ دوم‌ که‌ در بیان‌ هود بر حوزه‌ نخست‌ مبتنی‌ است، البته‌ دلیل‌ منطقی‌ و تاریخی‌ بر چنین‌ ابتنائی‌ نداریم، به‌ دینداری‌ مربوط‌ است. آرأ کسانی‌ چون‌ آلبرت‌ الیس‌ به‌ این‌ حوزه‌ متعلق‌ است. حوزه‌ سوم‌ به‌ تعارض‌ محتوایی‌ علم‌ و دین‌ مربوط‌ است. یعنی‌ تعارض‌ ظاهری‌ یافته‌های‌ روان‌شناسی‌ با تعالیم‌ دینی.


تجربه دینی , روانشناسی دین و الاهیات

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا