خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

fatemeh.AB79

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/9/20
ارسال ها
187
امتیاز واکنش
568
امتیاز
178
سن
24
زمان حضور
3 روز 4 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
عنوان: قورباغه و گاو نر

قورباغه كوچولو به قورباغه بزرگي كه كنار بركه نشسته بود مي گفت: واي پدر،من يك هيولاي وحشتناك ديدم. او به بزرگي يك كوه بود و روي سرش هم شاخ داشت. دم درازي داشت و پاهايش هم سم داشت.

قورباغه پير گفت: بچه جان، اوني كه تو ديدي فقط يك گاو نر بوده است. آن خيلي هم بزرگ نيست و ممكن است يك كمي از من بزرگتر باشد.

من مي توانم خودم را به همان اندازه بزرگ كنم، تو مي تواني خودت ببيني.سپس خودش را باد كرد و باد كرد.

بعد از قورباغه كوچولو پرسيد: از اين هم بزرگتر بود؟

قورباغه كوچولو كه هيجان زده شده بود،گفت: خيلي بزرگتر از اين بود.

قورباغه پير دوباره خودش را بيشتر باد كرد و پرسيد: آن گاو نر هم اين اندازه بود مگه نه؟

و باز قورباغه كوچولو جواب داد: بزرگتر پدر، خيلي بزرگتر.

دوباره قورباغه پير نفس عميقي كشيد و خودش را بيشتر باد كرد و بزرگتر و بزرگتر شد. سپس به پسرش گفت: من مطمئن هستم كه آن گاو نر از اين اندازه بزرگتر نبود.

اما در يك لحظه قورباغه پير كه خودش را خيلي باد كرده بود تركيد.

بچه هاي عزيز يادتون باشد كه اونهايي كه خيلي خودخواه هستند و خودشان را بهتر از هر كسي مي بينند باعث از بين رفتن خودشان مي شوند.


داستان کودکانه قورباغه و گاو نر

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا