نویسنده این موضوع
سکوتم را که دید، دوباره گفت:
-نظر منو بخوای خوبن… اصالت دارن و سرشناسن. شاید این یکی واقعاً خوب باشه خواهری!
دست به سـ*ـینه شدم و گیج، شانه به هوا انداختم.
-همه میگن؛ اما نمیتونم به حرف همه اعتماد کنم.
دست روی پایم گذاشت و با نگاهِ گرمش، کلام برادرانهاش را خرجم کرد:
-همه رو وِل کن… عقلت چی میگه؟ دلت چی میخواد؟
معذب از حرفش، نگاه از...
-نظر منو بخوای خوبن… اصالت دارن و سرشناسن. شاید این یکی واقعاً خوب باشه خواهری!
دست به سـ*ـینه شدم و گیج، شانه به هوا انداختم.
-همه میگن؛ اما نمیتونم به حرف همه اعتماد کنم.
دست روی پایم گذاشت و با نگاهِ گرمش، کلام برادرانهاش را خرجم کرد:
-همه رو وِل کن… عقلت چی میگه؟ دلت چی میخواد؟
معذب از حرفش، نگاه از...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان فاطوش | Noushin_salmanvandi کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: